در محافل اسرائیل از عملیات ارتش این رژیم در اردوگاه المواسی واقع در غرب خان یونس صحبت می کنند که در آن ده ها فلسطینی ازجمله کودکان و زنان به دلیل تلاش نافرجام برای ترور محمد الضیف، فرمانده کل گردان های اقسام کشته شدند.
جنجالها در اسرائیل بلافاصله پس از عملیات ارتش در خان یونس که به ادعای آنها برای ترور دو رهبر حماس بود، آغاز شد. هنوز گرد و غبار چادرهای ویران شده آوارگان المواسی فرو ننشسته بود که محافل اسرائیلی آن را «پیروزی مطلق» تلقی کردند.
اگر عملیات ترور با موفقیت انجام میشد، اسرائیل بهای آن را بلافاصله یا پس از مدت کوتاهی به هر شیوهای پرداخت می کرد؛ ممکن است دروازه جهنم از لبنان باز شود
هرچند رسانه های اسرائیلی ترور ادعایی الضیف را «لحظه ای زیبا» توصیف کردند، اما خوشحالی آنها نشان می دهد بیماری جنون و بربریت تا چه حد در اسرائیل عمیق و فراگیر شده است.
اگر عملیات ترور با موفقیت انجام میشد، اسرائیل بهای آن را بلافاصله یا پس از مدت کوتاهی به هر شیوهای پرداخت می کرد؛ ممکن است دروازه جهنم از لبنان باز شود و تاوانش را خواهیم دانست. اگر حماس به هر نحوی نیروهای باقی مانده خود را برای انتقام بسیج کند، تاوان جنایت خان یونس را خواهیم دانست.
اساساً اگر با این عملیات معامله آتشبس و بازگرداندن اسیران و افراد ربوده شده خنثی شود، قیمتش را خواهیم دانست. در هر صورت، سؤالی که مطرح میشود، این است؛ اسرائیل چقدر اجازه خواهد داشت در کشتار وحشیانه برای ترور یکی دو رهبر مقاومت شرکت کند؟ اگر کسی جرئت کند و آن را از مقامهای اسرائیلی بپرسد، با پاسخ قابل پیش بینی «تا هر زمان نیاز باشد» مواجه می شود.
صحنههایی که از غزه منتشر میشود، نشان میدهد هواپیماهای جنگی و پهپادها منطقه المواسی را که تنها مکان امن برای ساکنان نوار غزه است، بمباران کردند. البته اکنون نه سرپناهی وجود دارد و نه خانه ای؛ تا چشم کار میکند، چادر و شن هست. ارتش اسرائیل اعلام کرد، منطقه بمباران شده بهوسیله دیوارهای سنگی و جنگل ها احاطه شده بود. آیا در غزه جنگل وجود دارد!؟
همچنین ادعا شده بود در عملیات ده ها خرابکار کشته شدند، اما تصاویری که به جهانیان مخابره شد، چادرهای تخریب شده و کودکانی را نشان می دهد که مرگ خود را فریاد می زدند. در آنجا آواره ها از گرما، تشنگی و گرسنگی پناه گرفته بودند. خلبانان و اپراتورهای پهپادها با موشک های مرگبار آنجا را هدف قرار دادند و نتیجه اش قتل عام بود که باعث شد ده ها نفر ازجمله کودکان و کادر درمان کشته شوند.
صدها مجروح به بیمارستان تقریباً ویران شده الناصر منتقل شدند؛ بیمارستانی که دیروز مجروحان مانند کشتارگاه روی کاپوت ماشینها و گاریهایی که بهوسیله حیوانات گرسنه کشیده میشد، یا در آغوش بستگان و عزیزان وحشتزدهشان حمل میشدند. البته مشخص است، این موارد اصلاً به اسرائیل ربطی ندارد.
ادعا شده بود در عملیات ده ها خرابکار کشته شدند، اما تصاویری که به جهانیان مخابره شد، چادرهای تخریب شده و کودکانی را نشان می دهد که مرگ خود را فریاد می زدند
آیا کشتار این همه انسان بهوسیله اسرائیل ارزش دارد که آوارگان غزه در ازای ترور یک رهبر فلسطینی دوباره پرداختند؟ ارتش اسرائیل اجازه کشتن چند کودک، مرد، زن، سالخورده و کادر درمان را خواهد داشت؟ چقدر خون باید ریخته شود تا شهوت ارتش و مقامهای سیاسی را ارضا کند و در توهم پیروزی غرق شوند؟ 100 کشته قطعاً مجاز است، ولی هزار کشته چطور؟
تعداد کشته ها به 10 یا 50 هزار رسید چطور؟ به من بگویید اسرائیل چند بار اجازه کشتن دارد تا این عمل جرم تلقی شود؟ چه کسانی و کدام طرف ها در چه مقطعی جلوی کشتار را می گیرند؟ باز هم پاسخ از قبل قابل پیش بینی است؛ «در صورت لزوم».
منبع: راهبرد معاصر