توصیه اصلاحطلبان مبنی بر دیدار پزشکیان و ترامپ اگرچه به ظاهر نسخه دلسوزانه و شفابخش به نظر میرسد؛ اما با واقعیتهای عینی در سیاست خارجی متضاد است
«توافق» بر سر یک مسئله، حاصل «چانهزنی» و «میز مذاکره» است؛ بنابراین مجالست با سران سیاسی قبل از شکلگیری مذاکرات، جزو مقدمات بوده و جنبه تسهیل فرایند دارد و طبیعتاً در نتیجه مذاکره تاثیر چندانی نخواهد داشت.
با این وجود طیف اصلاحطلب نتیجه مذاکره را در مجالست و مقدماتی که موجب تسهیل گفتوگوهاست خلاصه میکند؛ به بیانی دیگر این طیف نتایج مذاکرات را معطوف به نرمش در مقابل خواست غرب میبیند و دل در گِرو تایید آنها دارد.
این تفکر همچنین با تقلیل پیچیدگیهای مذاکره به رفع اختلاف از طریق «خوشوبِش» دونفره، سرنوشت یک کشور را به این دست از نشست و برخاستها گِره میزنند و با تغذیه افکار عمومی، مردم را برای پیروی از اندیشه خود بسیج میکند.
با پیروی از همین اندیشه، «غلامحسین کرباسچی»، مدیر مسئول روزنامه «هممیهن» طی گفتوگو با جماران درخصوص سفر برئیس جمهور به نیویورک گفت: «اگر قرار است سفر آقای پزشکیان مانند سفر سال قبل و سفر سایر روسای جمهور در سالهای گذشته باشد، بهتر است نرود ... آقای پزشکیان باید اختیار لازم را به دست بیاورد و در این سفر با مقامات ارشد آمریکایی، اروپایی و... دیدار و گفت و گو داشته باشد ... باید نقشی که مرحوم هاشمی در پایان جنگ داشتند را ایفا کند و خدمت رهبری برود و اختیار کامل را بگیرد و حتی آن شهامت هاشمی را هم داشته باشد که بگوید من را محاکمه و اعدام کنید. پزشکیان اگر میخواهد نامش در تاریخ ایران به نیکی بماند و به وعدههایی که به مردم داده جامه عمل بپوشاند، باید این کار را انجام دهد».
حل اختلاف از طریق مجالست مقدماتی تشریفاتی با وجود تعارضهای وجودی-ماهوی دور از ذهن به نظر میرسد؛ با این وجود اصلاحطلبان تمایل چندانی به دیدن وجوه اختلاف ندارند.
یک روز پس از این مصاحبه (سهشنبه 1 مهرماه) روزنامه «هممیهن» برای تاکید بر توصیه کرباسچی ذیل تیتر «تکرار هاشمی؟» بر پیشنهاد قبلی اصرار کرد.
روزنامه «سازندگی» نیز با دنبال کردن همین خط فکری ذیل تیتر «سخنرانی کافی نیست» نوشت: «سفر مسعود پزشکیان به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، امسال بیش از یک سفر دیپلماتیک معمولی به نظر میرسد. در شرایطی که فشار تحریمها و تهدید بازگشت مکانیسم "اسنپبک" از سوی شورای امنیت، کشور را در تلاطم نگه داشته است، برخی چهرههای اصلاحطلب و فعالان سیاسی از جمله سیدحسین مرعشی، محمد عطریانفر، غلامحسین کرباسچی، علی مطهری و حشمتالله فلاحتپیشه درباره فرصت دیدار مستقیم پزشکیان با دونالد ترامپ سخن گفتهاند».
تیتر سازندگی مبنی بر «سخنرانی کافی نیست» نشان از نسخهپیچی و واگذاری ماموریت مضاعف دارد؛ جریان مذکور با تکرار یک خط فکری از چند رسانه مختلف ضمن ایجاد جو و فشار رسانهای بر شخص رئیس جمهور، ماموریت دلخواه خود را از طریق پمپاژ خبری بر وی تکلیف کردند.
این جرید روز سهشنبه (1 مهرماه) نیز با تیتر «درخواست گفتوگو» با اشاره به اینکه «سران ونزوئلا و کرهشمالی در پیامهای جداگانهای خواستار مذاکره با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شدند» نوشت: «هبران این دو کشور نیکلاس مادورو و کیم جونگ اون به طور رسمی آمادگی خود را برای مذاکره با ایالات متحده اعلام کردهاند؛ تحولی که توجه رسانهها و تحلیلگران جهانی را به خود جلب کرده و سوالات زیادی درباره آینده تعاملات بینالمللی ایجاد کرده است».
به نظر میرسد روزنامه فوقالذکر برای توجیه پیشنهاد خود و گرفتن تایید از افکار عمومی به درخواست ونزوئلا و کره شمالی اشاره کرده است تا ضمن فضاسازی و ایجاد جو توصیه خود را همهگیر نشان دهد.
طیف اصلاحطلب عموماً نگاهی «رمانتیک» به سیاست خارجی دارد؛ درحالی که سیاست خارجی در فضا و بستر «رئال» جاریست؛ به عبارت دیگر مذاکره به عنوان یکی از ابزار حل و فصل اختلافات در عرصه بینالملل متکی بر واقعیتهای عینی است؛ درحالی که اصلاحطلبان بدون در نظر گرفتن سابقه «بدعهدی» طرف مذاکره نسبت به «پیمانشکنان» ملاطفت دارند.
روزنامه «اعتماد» دیگر رسانهایست که با بازتاب توییت «علی مطهری» ذیل تیتر «استيفاي منافع ملي» برای رئیس جمهور نسخه پیچیده است.
این روزنامه به نقل از علی مطهری نوشت: «براي سفر رييسجمهور به نيويورك پيشنهاد ميشود؛ 1. وزير خارجه مذاكره با سه كشور اروپايي درباره آخرين طرح پيشنهادياش را انجام دهد. 2.رئيسجمهور در نطق خود واقعيت حمله اسراييل و امريكا به ايران را تشريح كند. 3. اگر ترامپ درخواست ملاقات با پزشكيان را داشت، بهرغم نفاق و دروغگويياش، رييسجمهور ما به خاطر منافع ملت بپذيرد. كيش شخصيت ترامپ و اينكه ميخواهد همه چيز را به نام خود تمام كند ممكن است به سود ايران تمام شود».
بااینحال اختلاف ایران و آمریکا ریشه معرفتی-تاریخی دارد و متکی بر مسائل وجودی-ماهوی است؛ به عبارتی دیگر آمریکا با اتکا به خویِ سلطهگری و تَحکم میل به تعیین تکلیف دارد درحالی که ایران و ایرانی، استکبار و قُلدری را برنمیتابد.
اگرچه با پیروزی انقلاب، مقابله با ظالم و زورمداران مفصلتر از گذشته شد در تاریخ جای گرفت؛ اما این مبارزه (مقابله با ظالم) ریشه در هویت و اخلاق ایرانی-اسلامی دارد و علاوه بر جنبههای تاریخی و اخلاقی تکلیف شرعی است.
اختلاف وجودی
آمریکا و خوی استکباری برای حفظ هژمونی و برتری در مناطق حساسی چون خاورمیانه که به دنبال اقتدارزدایی از کشورهای صاحب قدرت هستند.
به عنوان نمونه موسسه آمریکایی «هادسون» سالها پیش با الهام از داستان «گالیور» برای اقتدارزدایی در خاورمیانه طرحی برای «کوچکسازی» کشورها ارائه داد.
این موسسه با طرحی ذیل عنوان «لیلیپوتیزه کردن خاورمیانه» پیشنهاد تجزیه کشورهای منطقه از جمله ایران، ترکیه و عربستان را مطرح کرد تا از این طریق اعمال قدرت در کشورهای مذکور به سهولت انجام گیرد.
با توجه به گزاره تاریخی ذکر شده اختلاف ایران و کشورهای سلطهگری چون آمریکا مبنای وجودی دارد.
افزون بر دلیل پیشگفته، معرفت و جهانبینی ایرانیان مبنی بر مقابله با «استیلا» و پافشاری بر استیفای حقوق دیگر مانع نزدیکی ایران و آمریکا است.
طیف اصلاحطلب بیاعتنا به اختلافات ذکر شده که جنبه وجودی-ماهوی دارد و بدون درنظر گرفتن تجربه تاریخی (مذاکرات پیشین، پیمانشکنی آمریکا، مشارکت در حمله با ایران به همراه رژیم صهیونی و...) رئیس جمهور را برای دیدار با ترامپ ترغیب میکنند.
سیاست خارجی رمانتیک
طیف اصلاحطلب عموماً نگاهی «رمانتیک» به سیاست خارجی دارد؛ درحالی که سیاست خارجی در فضا و بستر «رئال» جاریست؛ به عبارت دیگر مذاکره به عنوان یکی از ابزار حل و فصل اختلافات در عرصه بینالملل متکی بر واقعیتهای عینی است؛ درحالی که اصلاحطلبان بدون در نظر گرفتن سابقه «بدعهدی» طرف مذاکره نسبت به «پیمانشکنان» ملاطفت دارند.
به عنوان نمونه، عارضه و نُقصان یاد شده که دامنگیر طیف مذکور است با تقلیل یا نادیده گرفتن «واقعیتهای عینی» از جمله «پیمان شکنی» و «بدعهدی» در برجام شروع شد و پس از مدتی برای از سرگیری مذاکرات و اعتماد مجدد به پیمانشکنِ پیشین (آمریکا)، با توجیه و بزک کردن چهره نفر مقابل ختم شد.
به هرترتیب حل اختلاف از طریق مجالست مقدماتی تشریفاتی با وجود تعارضهای وجودی-ماهوی دور از ذهن به نظر میرسد؛ با این وجود اصلاحطلبان تمایل چندانی به دیدن وجوه اختلاف ندارند.