به بهانه شهردار شدن یک جوان در نیویورک، دوباره عدهای در فضای رسانهای و مجازی به تخریب جمهوری اسلامی پرداخته و مدعی شدند که در ایران جوانان امکان رشد و حضور در مسئولیتها را ندارند. این در حالی است که برخی از همان منتقدان، خود زمانی نامزد انتخابات مجلس بودند اما موفق به جلب آرای مردم نشدند. حتی از چهرههای جوانی حمایت میکردند که در بالاترین نهادهای تصمیمساز نظام، یعنی مجلس خبرگان، حضور داشتند.
واقعیت این است که در جمهوری اسلامی، از آغاز تاکنون فرصتهای فراوانی برای نسل جوان فراهم شده است. در دولتهای نهم و دهم، جمعی از مدیران جوان با اعتماد نظام اسلامی وارد میدان شدند و تجربههای مهمی به دست آوردند و هم اینک در رده های مختلف مشغول خدمت هستند. در دولت شهید آیتالله رئیسی نیز، مسئولان بسیاری از میان نسل جوان برگزیده شدند و نقش فعالی در اداره کشور داشتند.
امروز هم در مجلس و سایر نهادها تعداد قابل توجهی از مسئولان جوان در حال فعالیتاند؛ مدیرانی که در عرصههای مختلف اجرایی، فرهنگی و سیاسی نقشآفرینی میکنند. ائمه جمعه جوانی که در سراسر کشور حضور دارند و با شور و نگاه تازه، ارتباط نزدیکتری با مردم برقرار کردهاند.
جمهوری اسلامی جامعهای جوان دارد و همین نسل جوان است که در عرصههای علم، فناوری، فرهنگ و سیاست در حال شکوفایی است. البته ممکن است در برخی سطوح هنوز چهرههای فرسودهای حضور داشته باشند، اما این امر دلیل نمیشود چشم بر واقعیت رشد و اعتماد به جوانان در این نظام ببندیم. آیا عدهای یادشان رفته در همین آمریکا فردی کهنسال رئیسجمهور بود که چپ و راست خود را تشخیص نمیداد؟
نقد اگر منصفانه باشد، به پیشرفت کمک میکند؛ اما سیاهنمایی و ایجاد ناامیدی برای جوانان با مقایسههای غیرواقعی، فقط نشان میدهد که برخی از انصاف دور شدهاند. جمهوری اسلامی در میدان عمل نشان داده که جوانگرایی یک شعار نیست، بلکه تجربهای جاری در متن مدیریت کشور است.
در عین حال، باید بررسی شود چرا برخی جوانان ایرانی حتی خودشان را هم نمیبینند، اما جوانان غربی را با نوعی خودتحقیری تحسین میکنند. شاید ریشه این نگاه، در بخشی از ساختارهای فرهنگی و آموزشی ما باشد که هنوز به اندازه کافی روح اعتمادبهنفس ملی را در نسل جوان تقویت نکردهاند. اصلاح این نگرش، مهمتر از هر انتصاب یا منصب است؛ چرا که ملتی که جوانش خود را نبیند، هیچ موفقیتی را هم نمیبیند.