
غلامرضا قلندریان
محمدرضا خاتمی (دبیرکل سابق حزب افراطی مشارکت) در اظهاراتی سخیف، در آستانه بزرگداشت سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب، از نقد دیدگاه های امام سخن به میان آورده و اظهار داشته است: «وقتی مطالب امام(ره) را بررسی می کنیم، چیزهایی به سود و چیزهایی هم به ضرر ماست. متأسفانه ما امام(ره) را به یک شخصیت دست نیافتنی تبدیل کردیم که حتی بحث در مورد ایده ها و افکارشان، امروز مجاز شمرده نمی شود. ممکن است چند سال دیگر خیلی دیر شده باشد. بحث نقادی امام(ره) باید طرح شود تا دیدگاه های اصلی ایشان مشخص شود. ما که امام(ره) را معصوم نمی دانیم. امکان دارد که ایشان هم در دوره ای کمی و کاستی داشته باشند. افکار امام(ره) از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب خیلی تغییر کرد»!
مواضع حزب مشارکت در مقطع اصلاحات برای افکارعمومی کاملاً آشکار و مبرهن است. آنها با نگاه لیبرالیستی به جامعه، حریمهای اعتقادات دینی مردم را در معرض تاخت و تاز و به اصطلاح نقد روشنفکری قرار دادند تا از این منظر چهره مدرنیستی و حزبی خود را در میان پایگاه و جایگاه طرفدارانشان، در معرض قضاوت قرار داده و آن را مطلوب توصیف کنند.
محمدرضا خاتمی، در حالی نقد اندیشه امام(ره) را مطرح می کند که عملکرد گذشته حزب متبوع وی و خروجی اظهاراتشان از این جریان، چهره های تجدیدنظر طلب را به جامعه معرفی کرده بود، به گونه ای که موضعگیریهای ایشان و همفکرانش با مفروض پلورالیزم به بازار اندیشه عرضه می گشت. اینک می توان به راحتی سخنان جدید وی را با این صبغه فکری و فرهنگی، در راستای تشویش اذهان و کاهش هیجانهای عمومی در سالگرد رحلت امام(ره) مورد بررسی قرار داد.
به نظر می رسد ورای برخی از این اظهارنظرها، شکستن حرمت امام و میراث بلندش که ولایت فقیه است، قرار دارد. از سوی دیگر، می توان با تأمل در دیدگاه های جریان فکری ایشان، نسبت آنها را با ایده های امام خمینی(ره) بهتر تبیین نمود.
در حالی که بنیانگذار انقلاب اسلامی به جدایی ناپذیری دین از سیاست تأکید و اعتقاد داشتند، پیروان جریان اصلاح طلبان از منظر تحلیلهای سکولاریستی در دوران اصلاحات، بی آنکه قدرت درک مفاهیم بلند و اندیشه های ژرف امام را داشته باشند، این نگرش را برنتافته و تفکیک دین از نهاد دولت را یکی از لوازم پروژه روشنفکری دینی دانسته اند.
اصلاح طلبان به نام مقدس آزادی و استفاده ابزاری از این واژه که یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است، با نگاهی ساده لوحانه و بیمارگونه خطوط قرمز باورها را شکستند و این رفتار ساختارشکنانه خود را در بسته توسعه سیاسی ارایه کردند تا حمایت آحاد جامعه از رویکرد نوگرایانه را به دست آورند.
چگونه می توان حرکت تجدیدنظرطلبی جریان مذکور را در سالهای حاکمیت اصلاح طلبان مورد تردید قرار نداد، در حالی که بسیاری از تئوری پردازان مخالف انقلاب و ایده امام، تولد جریان اصلاحات را به دیده تحسین نگریسته و همواره حمایتهای علنی و غیرعلنی خود را از آنها اعلام نموده اند. در آستانه انتخابات مجلس هشتم جرج بوش که دشمنی وی با اندیشه های امام و آرمانهای انقلاب بر کسی پوشیده نیست، حمایت خود را از اصلاح طلبان اعلام نمود و اذعان داشت که اصلاح طلبان دوستی بهتر از وی ندارند.
اکنون طبیعی به نظر می رسد که دوستان بوش مخالفتشان را با افکار امام از طریق یک پروسه گام به گام اعلام نمایند و در هر مقطعی با تست جامعه و اندیشه سازی منفی، فاز بعدی را به مرحله اجرا گذاشته، چراغ سبز لازم را به دشمن نشان بدهند. هنوز جامعه از یاد نبرده است که یکی از همفکران آقای خاتمی با هدف کم رنگ کردن نقش فکری امام و از متن به حاشیه راندن تفکر ایشان، مدعی گردید: «مبانی و اصول آیةا... خمینی که متکی به فقه و سنت شیعه است دیگر کارامد نیست و در شرایط فعلی دنیا نمی تواند جوابگو باشد و بین مسائل جدید و اندیشه امام تعارضی وجود دارد».
امام راحل دارای شخصیتی کاریزماتیک بود که ضمن مهندسی فکری و معماری اسلام و انقلاب، رهبری فکری و سیاسی جوامع اسلامی را با دم مسیحایی و روح قدسی خود به منصه ظهور و بروز گذاشت. با این وصف، در جامعه کسی مدعی عصمت امام(ره) نبود. حال باید دید این موضعگیریها با چه هدفی صورت می گیرد. اگر به واسطه تخدیر افکارعمومی و رسوبات فکری اصلاح طلبان، اذهان جامعه در زمینه جایگاه والای پرچمدار انقلاب اسلامی دچار تردید شد، می تواند برخی نظریات بیگانگان را که در خصوص شخصیت حضرت امام اظهاراتی را مطرح کرده اند، مرور نمود.
«میشل فوکو» یکی از اندیشمندان پست مدرن فرانسوی در مورد انقلاب اسلامی و ایده امام، معتقد است: «هر انقلابی که در قرن 20 اتفاق افتاده در راستای بسط مدرنیته بوده است، الا انقلاب اسلامی ایران که در جهت خلاف مسیر مدرنیته حرکت کرده است». امروز با آغاز سومین دهه از عمر انقلاب اسلامی کسانی که در پی تئوریزه کردن نقد اندیشه امام(ره) هستند، چگونه می توانند برای کسب قدرت و حضور در ساختارهایی که محصول اندیشه امام خمینی(ره) است، با اتخاذ گفتمانی نازل به رقابت بپردازند؟
طبیعی است تفکری که مقابل جریانهای فکری مدرنیسم قرار گرفته و آموزه های آنها را با چالشهای جدی مواجه کرده است، از دید برخی چهره های سیاسی اصلاح طلب و تقابل گرایان با اندیشه امام، سزاوار نقد است.
پرواضح است، اصلاح طلبان با این انگاره، جایگاه خود را نزد آحاد جامعه بیش از پیش شفاف نموده اند و آنهایی که تردید داشتند، با وضوح بیشتری نسبت این جریان فکری را با افکار امام خمینی(ره) تجزیه و تحلیل می نمایند.
در آستانه ایام رحلت امام(ره) علاوه بر خیل مشتاقانی که از اقصی نقاط ایران به عشق خمینی کبیر مسافت طولانی را طی کرده و رنج سفر را بر خود هموار می نمایند، عده ای نیز از کشورهای مختلف جهان به خاطر علاقه به بنیانگذار انقلاب اسلامی و برای زنده نگهداشتن نام و راه آن عارف سفر کرده عازم ایران می شوند. در چنین شرایطی، اظهاراتی با ژست روشنفکری، افشا نمودن چهره های نقابداری است که تاکنون با استعمال برخی واژه ها اهدافشان را پنهان می نمودند. به سخن دیگر، آنها مبانی را قبول ندارند و از شفاف کردن آن در شرایط فعلی احتراز نموده و هدفهای خود را با ادبیات دیگری تعقیب می کنند.
تصریح به این نکته ضروری به نظر می رسد که با گذشت زمان، شعاع اندیشه امام خمینی(ره) مرزهای ایران و جهان اسلام حتی مرزهای جهان مستضعفین را درنوردیده است، در حالی که عده ای در متروپل این اندیشه سخنانی را بیان می کنند که شائبه همسویی آنها با بیگانگان را در اذهان عمومی تقویت می کند.
بدین ترتیب، کسانی که ادعای رقابت در چارچوب قانون اساسی را برای کسب قدرت دارند، نمی توانند اندیشه های بنیانگذار انقلاب اسلامی را به بهانه نقد، آن هم از منظری ژورنالیستی که دستمایه تحلیلهای ناصواب و خوراک تبلیغاتی از سوی بیگانگان قرار گیرد، مورد هجمه قرار دهند.
آقای محمدرضا خاتمی و همفکرانش باید بدانند پرداختن به چنین موضوعاتی سطحی، سخیف و انحرافی، نمی تواند پیوند وثیق و ناگسستنی را که بین آحاد جامعه با آن پیر مراد برقرار شده است کم رنگ نماید و این ترفندها هیچ گاه از ارزش و عظمت امام نزد مریدانش نخواهد کاست، بلکه آنها با این اقدامهای ساختارشکنانه، هویت سیاسی و فکری خود را بیش از پیش در معرض قضاوت افکارعمومی قرار می دهند تا مردم اشخاص و جریانهای فکری را در صحنه های مختلف بشناسند و با این ذهنیت آنها را ارزیابی کنند.