
معصومه ابتکار
شخصیت متین و رفتار متوازن ملکه سبا در آیات قرآن کریم هنگامی که با دعوت و در مرحله بعد با تقابل حضرت سلیمان علیهالسلام مواجه میشود نکات آموزنده بسیاری دربردارد. در کنار تفاسیر و برداشتهای مختلف از این آیات کریمه، موضوع نگاه قرآن به زمامداری زنان مورد توجه قرار گرفته و بر این نکته بارها تاکید شده است که آیات مربوطه نه تنها بار منفی نداشته بلکه شهادتی بر اندیشه و تدبیر عمیق یک زن است؛ به ویژه آیه معروف سوره مبارکه نمل که میفرماید: «قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذالک یفعلون ـ آن ملکه گفت: پادشاهان وقتی وارد دیاری میشوند و آن را فتح میکنند آنجا را به فساد و تباهی میکشند، بزرگان آن را خوار میکنند و این راه و رسم آنهاست.» در حالی که ملکه سبا ابتدا هدیهای را به نشانه حسننیت برای حضرت سلیمان فرستاد و در نهایت تسلیم دعوت پیامبر خدا شد. این رفتار بیشک نشانگر تشخیص و تصمیم سنجیده او در شرایط موجود بوده است.
در این زمینه اما در میان مفسران بزرگوار قرآن کریم، بیشتر بانوانی چون خانم مجتهده امین و در سالهای اخیر استاد منیره گرجی به این نگاه متعادل جنسیتی در قرآن کریم پرداخته و آن را مطرح کردند.
موضوع زمامداری زنان تا سالهایی نه چندان دور نه تنها برای ملل اسلامی، که در جوامع مدرن نیز کمتر تجربه شده و همواره تردیدهایی در این مورد وجود داشته است. حتی برخی، زمامداری زنان را از نشانههای شرایط ناگوار و سیاه دوره آخرالزمان میشناسند. در حالی که هرگز به این نکته مهم توجه نکردهاند که شرایط فعلی در مدیریت جهانی و وضعیت نابسامان و ناپایدار کنونی حاصل مدیریت مردان و با شیوههای مردانه بوده و حضور زنان با دیدگاه زنانه نمیتواند اوضاع را از آنچه که هست بدتر کند. به عبارت دیگر عنصر زنانه نبوده که تاکنون جهان را به سوی جنگ، نابسامانی و ناامنی کشانده، بلکه روحیه سلطهجویی عامل اصلی این مشکلات بوده است.
در میان تحولات سریع عصر کنونی آنچه در کنار مسائل مهم جهانی مانند اصلاح ساختار سازمان ملل، شکاف میان فقیر و غنی، تشکیل سازمان جهانی محیط زیست، آینده اتحادیه اروپا، آینده خاورمیانه و فلسطین و موضوع چالش هستهای ایران کمتر مورد تحلیل و مداقه قرار گرفته حضور فزاینده زنان مدیر و تصمیم ساز در عرصه دیپلماسی است؛ حضوری که اکنون به صورت ایجاد حلقه یا رشته ای میرود تا چهره معادلات سیاسی جهانی را با آرایشی زنانه دگرگون نماید. البته میبایست میان «حضور زنان» و تاثیرگذاری «نگاه زنانه» تفاوت قائل شد. این واقعیتی انکارناپذیر است که امروزه بسیاری از زنان برای رسیدن به مراتب عالی مدیریتی و سیاسی، ناگزیر خود را مردانه جلوه داده و بسیاری از روحیات حیات بخش و جلوههای موثر تفکر زنانه را برای ورود به مراتب عالی مدیریت منکر میشوند. در حالی که وجود بصیرت زنانه است که میتواند برای تعادلبخشی و اصلاح امور جوامع و بلکه مدیریت جهانی مفید باشد و این در مغایرت آشکار با دیدگاههای فمینیسم افراطی نیز هست.
تاثیر نگاه زنانه ـ که براساس نظریه بسیاری از روانشناسان معاصر مانند گوستاو یونگ بخشی از شخصیت همه انسانها اعم از زن و مرد است - در واقع به ایجاد تعادل منجر میشود؛ نیروهایی که یکی به سوی نظم ریاضی و عقلانیت محض اقتدارگرا میرود و به تعبیر استاد تفسیر آیتالله جوادی آملی از جلوههای «جلال» قادر متعال است و در کنار آن نیرویی که مظهر خلاقیت، عاطفه و جلوههای زیبا و انگیزه آفرین حیات یا جلوه «جمال» خالق هستی است. این نیروها در کنار یکدیگر تضمین کننده تعادل فردی انسانها بوده که به خرد جمعی نیز تسری مییابد.
امروزه فقدان نگاه اخلاقی و عاطفی به عنوان خلایی بزرگ در نظامهای مدیریتی جهان مطرح و یک بیماری شناخته شده است. از این رو تاکید بر مدیریت الهام بخش در کنار مدیریت اقتدارگرایانه و هوش عاطفی یا هیجانی در کنار هوش کلاسیک به عنوان راهکاری برای برون رفت از بحرانهای مدیریت سازمانی مطرح میشود. از سوی دیگر حضور روزافزون زنان در صدر معادلات سیاسی بینالمللی چشمگیر است. خانم مرکل وزیر اسبق محیط زیست آلمان اینک عنوان صدراعظم این کشور را داراست و خانم رایس به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا فعال است. ظهور خانم بکت وزیر اسبق محیط زیست انگلیس در قامت وزیر امور خارجه از پدیدههای جالب سیاسی در ماههای اخیر بوده و خانم والدنر وزیر خارجه سابق اتریش نیز به عنوان کمیسیونر خارجی اتحادیه اروپا انتخاب شده است.
وزیر دفاع روسیه اینک یک زن است و در کنار اینها روسای جمهور زن نیز پا به عرصه گذاشتهاند. مانند خانم تانیاهالونن رئیسجمهور فنلاند و روسای جدید جمهوری شیلی و لیبریا. اگر چه متاسفانه بسیاری از موارد فوق شامل تاثیر نگاه زنانه نشده و صرف حضور زنان را داراست، اما آرایش نیروهای سیاسی موثر در معادلات جهانی را زنانه کرده است. جالب تر اینکه اخیراً صحبت از توافق گروههای شیعه عراقی برای انتخاب یک زن توانمند عراقی به عنوان وزیر دفاع آن کشور به میان آمد و وی گزینهای جدی در کنار سایر بانوان عضو کابینه عراق بود. حضور رو به فزونی وزرای زن در کابینه کشورهای منطقه مثل افغانستان، امارات، کویت، عمان، فلسطین و اردن نیز قابل ملاحظه است. خوشبختانه اقدام شجاعانه سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور سابق ایران برای معرفی یک معاون زن و ورود زنان به کابینه جمهوری اسلامی ایران نیز بر ظرفیتها و قابلیتهای زنان ایرانی صحه گذارد. اما آنچه طی سالهای اخیر با عنوان آرایش زنانه دیپلماسی جهانی رخ داده در عرصه بینالمللی از دو منظر قابل تامل است: یکی اینکه آرایش جدید لزوماً به نفوذ و غلبه نگاه عدالتجویانه، صلحطلبانه، طبیعت دوستانه و اخلاقی - عاطفی بر معادلات جهانی منتهی نمیشود. از آن رو که متاسفانه بسیاری از این زنان با همان نگاه متداول اعمال مدیریت میکنند. دوم اینکه جامعه جهانی به هر حال پی به این واقعیت برده است که نفوذ کلام، کاریزما و انضباط اخلاقی و معنوی نسبی زنان میتواند برگ برندهای در مذاکرات ملی و جهانی برای پیشبرد گفتمان و اهداف مورد نظر و اثرگذاری لازم بر فکر و جان طرف مقابل باشد. در عرصه داخلی و ملی اما نکات جالبتری وجود دارد. در تاریخ شیعه از زنان بزرگی مکرر نام برده میشود که نقش وجودی آنان در پیشبرد اهداف دین خداوند مورد توجه و عنایت بوده و در رسانههای داخلی بسیار از تاثیرگذاری آنان در زمان خود گفته میشود. بزرگوارانی مانند حضرات زینب کبری و معصومه سلامالله علیهما یا بیبی شهربانو، حکیمه و نرجس خاتون که هرکدام پیام آوران و بازیگران تعیینکنندهای در عرصه اجتماعی و سیاسی زمان خویش بودند. در این حال سئوالی ایجاد میشود که آیا جمهوری اسلامی برآمده از خواست ملت و آموزههای اسلام عزیز توانسته از ظرفیتهای زنان در سطوح دیپلماسی منطقهای و جهانی بهره گیرد و الگوی صحیح بهرهمندی از نگاه زنانه را به جهان عرضه کند؟ اگر امروز بانوان بزرگواری مانند حکیمه خاتون یا حضرت معصومه (که شهر قم اخیراً شاهد بزرگداشت شخصیت ایشان با حضور مراجع و اساتید بزرگوار حوزه و دانشگاه بود) در قید حیات بودند چگونه با آنها برخورد میشد و آیا آنچنان که از تقدس آنان سخن میگویند گردش امور را به ایشان میسپردند؟ از طرفی روند گفتمان اصولگرایان ایران در زمینه مسائل زنان بر کمرنگ شدن نقشها و هویت و حقوق فردی زنان تاکید دارد؛ چنانچه از تغییر نام مرکز امور مشارکت زنان به مرکز امور زنان و خانواده بر میآید. رویکردی که مانند رویکرد مردانه کردن مدیریت زنان به افراط رسیده و به طور غیرواقع بینانه ای به موضوع نگاه میکند. همچنین در گفتهها و مصاحبههای روسای محترم جدید و قبلی این مرکز طی مدیریت پر تلاطم چند ماهه اخیر در امور زنان، تفوق گفتمان و حقوق خانواده بر حقوق فردی زنان عیان بوده و در کنار آن کارشناسان رسانه ملی نیز بالاتر از همسرداری و فرزندداری هویت و نقشی برای زنان قائل نیستند. این در حالی است که به حسب اقوال حضرت معصومه بنت موسی بن جعفر ازدواج نکردند و فرزندی نداشتند اما شخصیت بزرگوار ایشان تا امروز قطب علمیجهان شیعه است و کماکان برای علما و مراجع عظام الهام بخش بوده و این بزرگان خود را مشمول عنایت آن بانو که براساس شخصیت فردی خویش به چنین مقامی دست یافته، میدانند. بنابراین ظرفیت نظام اسلامی ، تاریخ اسلام و آموزههای شیعه، همچنین تواناییهای زنان ایرانی و توان تاثیرگذاری آنها در معادلات ملی، منطقهای و جهانی چه تناسبی با برخی تلقیها دارد که معتقد است زنان ایرانی خانه داری را به شغلهای پست اجتماعی ترجیح میدهند؟ و البته باید دید تعریف آنان از شغلهای پست اجتماعی چیست؟ فراموش نکنیم که امام بزرگوار در تنها هیات دیپلماتیکی که خود برای ارسال نامه به رئیس اتحاد جماهیر شوروی سابق شخصاً تعیین کردند از وجود خانم دباغ یکی از بانوان باسابقه انقلاب بهره بردند. دیدگاههای رهبر معظم انقلاب نیز در سالهای اخیر در همین جهت بوده است. اما به راستی محدوده و سقف اثرگذاری نگاه زنانه و مدیریت زنان در نظام اسلامی کجاست؟ آیا از حداقل ظرفیت آموزههای دینی و ظرفیتهای ملی در این زمینه استفاده کردهایم. به راستی اگر بانوی بزرگوار حضرت معصومه(س) امروز در قید حیات بودند چه جایگاهی میتوانستند در نظام مدیریتی و سیاسی کشور داشته باشند؟