
سعید خومحمدی
پایگاه اولیه اسلام، شبه جزیره عربستان است و از همین جا بود که با نزول وحی بر حضرت رسول خاتم (ص) دینی پا به عرصه گیتی نهاد و مقدر چنان بود که آخرین دین الهی باشد. شعاع اسلام اندک اندک از خانه محقر پیامبر فراتر رفت و پیروانش نیز به تدریج فزونی یافتند و اسلام به عنوان یکی از قدرتمندترین ادیان الهی با پیروانی بیشمار درآمد. ظهور اسلام در خانهای صورت گرفت که نه تنها شبه جزیره عربستان، بلکه جهان آن روز دستخوش آشوبها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود.
اسلام فرصتی بود تا بدین هرج و مرج جهانی خاتمه داده شود.عربستان، در جهان پر غوغایی قبل از بعثت وضعی به مراتب اسفناکتر از دیگر نقاط جهان داشت. مردمی که غالبا بادیه نشین و صحراگرد بودند و با اخلاق و روحیات خاص خود بیشتر بر محور زندگی قبیلهای روزگار میگذراندند. تعداد اندکشان«حدود یک ششم مردم عربستان» شهرنشین بودند و از راه تجارت و کشاورزی امرار معاش مینمودند.
قبایل و طوایف گوناگون و گاه متضاد، سعی داشتند تا به نیازهای معنوی خود نیز پاسخ دهند. در چنین جامعهای حکومت معنی و مفهومی نداشت و آنچه تعیین کننده بود سنتهای قبیلهای و پیروی کورکورانه از پیر قبیله بود. جنگ نیز گویی همزاد مرد عرب بادیه نشین بود، چراکه بخش بزرگی از وقت و انرژی آنان صرف جنگ میشد، که روح جنگجویی مرد عرب، عصبیت جاهلی و ناسیونالیسم قبیلهای از عوامل آتش افروزی این جنگها به شمار میآمد که برخی از آنان تا 40 سال به طول میانجامید.
جامعه عربستان قبل از بعثت را میتوان جامعهای مردانه خواند که زن در حاشیه چنین جامعهای با وجود آنکه از آزادی بهرهای داشته و در برخی کارها با او به مشورت مینشستهاند و مردان به نسبت مادری خویش نیز همچون نسب پدر افتخار میکردهاند و قصیده سرایان در فضایل زنان نیز بسیار سرودهاند، نقشی بسیار کمرنگ داشت. اگر زندگی مرد عرب را به دو بخش «بزم» و « رزم» تقسیم کنیم، شمشیر و اسب همدم بادیهنشینان، در زندگی بزمی بودند و درآن سو نیز افتخار و تمام احساسات خود را نثار شعر و شراب و زن مینمودند تا بزمش نیز سرشار از لحظات شیرین باشد. عشق مرد عرب به زن تا آن اندازه بود که بتهای مورد پرستش آنان نیز به شکل زن جلوه گر مینمود،چنانکه «لات» و «منات» و «عزی» هر سه نام و شکل زن داشت.
شاید این هم قدمی برای جاودانه ساختن زن در ذهن مرد عرب بوده است. با این همه زن در نزد مرد عرب کالایی بیش نبود که میتوانست از او برای ارضای غرایضش بهره برد. این کالای ناطق..... جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسرش بشمارمیرفت که او را با چیزهای دیگر به ارث میبرد..... و بدین جهت زن اصل جاهلیت در شبه جزیره عربستان فاقد یک شخصیت مستقل بود..... «شخصیت زن در رابطه با غریزه مطرح میشود،..... زن بعنوان وسیلهای که مرد را به آرزوهایش میرساند مطرح میشود...»
در همین راستا بود که عادت زشت اسیر گرفتن زنان در میان اعراب جاهلیت رواج یافت و البته نه اسارتی که ناشی از شکست یا پیروزی در میدانهای جنگ و یا تصرف شهری و یا روستایی حاصل آمده باشد، بلکه شیوه این نوع اسیر شدن کاملا استثنایی بود و بدین صورت که: «وقتی مردی به مرد دیگر برمیخورد که از قبیله او نبود و میان آنها پیمانی وجود نداشت، اگر آن مرد زنی همراه داشت، بر سر آن جنگ و نزاع رخ میداد و اگر کسی که زن همراه داشت مغلوب میشد، زنش به اسیری میرفت و آنکه غالب شده بود زن اسیری را برای خود حلال میدانست و او را بدون هیچگونه قید و شرطی تصرف میکرد....»
وقتی زن هویت و شخصیت مستقل خود را از دست داد و بصورت یک کالا درآمد و جنبه ابزاری پیدا کرد، طبیعی است که مرد عرب به خود این جسارت را بدهد که هر رفتاری را با او داشته باشد چرا که در نزد او و غالب اندیشهاش «زن موجودی بود متوسط میان حیوانات و انسان، یعنی او را فقط وسیلهای برای پیدایش نسل و خدمتکاری میدانستند....» چنین پنداری مرد عرب را آنچنان گستاخ میکرد که برخی از آنان دخترانشان را زنده به گور میکردند و «دفن البنات من المکرمات» را سرلوحه اقدامات خویش قرار دادند تا بر ترس احتمالی ابتلا به فقر (ناشی از داشتن دختر) غلبه نمایند و یا اینکه ننگی را از خود دور نمایند. چرا که در جامعه مردسالار عرب، زن نمیتوانست چندان مثمرثمر واقع شود.
ظهور اسلام در شبهجزیره عربستان غوغایی به پا کرد و آرامش و سکونی را که عربستان و دیگر نقاط جهان گرفتارش بودند برهم زد. در ابتدای کار هیچکس تصور آن را نداشت که دینی اینچنین سریع بتواند جهانی شود. اما این امر به وقوع پیوست و اسلام «جهانگیر» شد. اسلام توانست همه معیارهای موجود جهان را برهم بزند و در همه زمینهها، شالودههای نوینی را برای زندگی پایه ریزی نماید که از جمله آنها تغییر و دگرگونی در نگرش به زن بود. اسلام تحولی اساسی در نگاه به زن پدید آورد و همه معادلات موجود را درهم ریخت و به فرموده امام خمینی(ره)... «آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا میداند به مرد خدمت نکرده است. آنقدر که به زن خدمت کرده، شما نمیدانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.»
چگونگی حضور زنان در جنگهای صدر اسلام
جهاد، بابی است از ابواب بهشت که در مدینه به روی مسلمین گشوده شد و مژدهای بود برای کسانی که طی سیزده سال حضور پیامبر در مکه ـ پس از بعثت ـ انواع و اقسام آزارها را تحمل کرده بودند. اگرچه... «بدون هیچ شک و خلافی (از طرف عماء) جهاد بر زن واجب نیست، بلکه بنابر یک حکم تکلیفی (نه اختیاری) ساقط است. و اجماع در مورد این مساله به هر دو قسم (محصل و منقول) حاصل است و فقها این موضوع را از مسلمات اسلام تلقی میکنند به حدی که این مسئله و عدم وجوب جهاد (بر زن) از مسایلی حساب میشود که در فقه هیچ شک و شبهه در آن نیست. فقها عموما قائل به دو نوع جهاد هستند: 1- جهاد ابتدایی 2- جهاد دفاعی
جهاد ابتدایی جهادی است که آغازگر آن مسلمانان باشند. «خواه برای دعوت به اسلام باشد، یا کسانی که محارب با خدا و رسول میباشند و کسانی که سعی میکنند نظم جامعه را مختل بسازند، اگرچه ظاهرا مسلمان باشند.»
شرکت در این نوع جهاد بر زنان واجب نیست. در این نوع جهاد نیز، با وجود آنکه شرکت زنان واجب نیست ولی میتوانند در اموری مانند مداوای مجروحین، آبرسانی و طبخ غذا شرکت جویند.
نوع دیگر جهاد، جهاد دفاعی است که آن نیز اقسامی دارد و دارای تقدم و تاخری است که ارزش معنوی و اجر اخرویاش نیز متفاوت است.
«دفاع» از ضروریات اسلام است. اهمیت دفاع تا بدان حد است که «اگر حکومت عدلی هم نباشد، نمیتواند و نمیشود از آن تخلف کرد، بلکه باید به قصد دفاع از اسلام به دفاع پرداخت..... »
ضرورت دفاع از کیان اسلام و وجوب جهاد دفاعی در موارد زیر حاصل میشود:
ـ جهاد با کفاری که در بلاد اسلام به تجاوز غاصبانه مأوی گرفتهاند و بیرون راندن آنها از سرزمین اسلامی.
ـ جهاد با کفار محارب برای دفاع از کیان اسلام
ـ جهاد برای قطع ریشه نفاق در بلاد اسلام
ـ جهاد با طایفهای از مسلمین که با طایفه دیگری از مسلمین درگیر شوند و تن به صلح و آشتی ندهند.
ـ جهاد با ظالمی که قصد تجاوز به جان یا مال یا حریم یا آبرو، یا دین کسی را دارد و یا قصد ایذاء و آزار برادر ایمانی خود را دارد.
پیامبر اسلام(ص) پس از هجرت به مدینه، به تدریج یک سلسله غزوات و سرایا را علیه مشرکین و دشمنان گوناگونی که حکومت اسلامی را تهدید مینمودند، ترتیب داد و بنا به ماهیت این نوع جنگها ـ دفاعی یا ابتدایی بودنشان ـ از زنان نیز در پست های مختلف همچون... «نظامی، خدمات، تبلیغات، آب رسانی، مداوای مجروحین و دفاع از حریم و ارتباط بین جبهه ها....» سود میبردند.
تاریخ جنگهای پیامبر اسلام، سراسر شور و حماسه است که زنان نیز در جای جای این مثنوی بلند جهاد و شهادت و ایثار و از خودگذشتگی، اوراق زرینی را ورق زدند. نامهای زنان گوناگون چون نسیبه، ام ایمن، ام سلیم، سمیرابنت قیس و کبشه برتارک این حماسه های غرور انگیز میدرخشد، که همه گواه بر حضور تحسین برانگیز آنان در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی است که پس از پیامبر(ص) نیز ادامه یافت.
اولین حضور زنان در جنگهای پیامبر اسلام(ص) در غزوه احد بود که نوعی جهاد دفاعی است و از آن پس نیز زنان بصورت فعال تری در نبرد دیده میشوند. نبردهایی همچون حنین و خیبر نیز مفتخر به حضور زنان بودهاند. حضور زنان در نبردها به دوران پس از پیامبر(ص) نیز کشیده شد و ازجمله ( نسیبه ) در جنگ علیه مرتدین در تمامه که پس از وفات پیامبر(ص) رخ نمود شرکت جست و او تنها زنی بود که در این نبرد حضور داشت و این اجازه بدان جهت صادر شده بود که پسرش بدست مسیلمه کشته شده بود.
اینگونه حضور پرشور و حماسی زنان در سختترین و بحرانیترین صحنههای اجتماعی یعنی جنگ که حتی برخی از مردان نیز از حضور در آنها امتناع میورزیدند، نشان میداد که اسلام توانسته است تحولی عمیق و موثر در شخصیت زن ایجاد نماید.
حضور زنان در عرصه دفاع مقدس از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)
انقلاب اسلامی ملت ایران یکی از بزرگترین حوادث قرن بیستم میلادی بشمار میآید. حادثهای که توانست همه معادلات بینالمللی را در هم ریزد و در پایان چهاردهمین قرن هجری، حیات مجددی برای اسلام به شمار آید. انقلاب اسلامی روحی جدید در کالبد اسلام دمید و همه تصورات غلطی که نسبت به اسلام در ذهن جهانیان وجود داشت زدود و قدرت اسلام و مذهب را که افیون ملتها بحساب میآمد به اثبات رساند.
حضور همه اقشار جامعه زیر لوای انقلاب اسلامی برای همه ناظران و تحلیل گران انقلاب اسلامی بود. اما آنچه در صحنه های مختلف انقلاب چشمگیرتر از همه بود، حضور زنان در جای جای مبارزات مردمی بود. این حضور همه جانبه زنان بدان درجه از اهمیت بود که در تلقی امام راحل(ره) نهضت اسلامی مدیون زنها دانسته شد. (18)چراکه حضور آنان سبب میشد... «مردها به طبع زنها در خیابان ریختند» (19) و از آنان الهام میگرفتند.
زنان با حضور فعال در صحنههای مبارزاتی سال 1357 سعی برآن داشتند تا به احیای کرامت و شخصیت زن مسلمان دست یازند که در ازای «نیم قرن سیاه اسارت بار عصر ننگین پهلوی» (21) پایمال شده بودند. دوره پهلوی را میتوان نوعی «جاهلیت مدرن» برای زنان ایرانی به شمار آورد.... «به اسم اینکه میخواهیم ایران را نظیر اروپا مثل بکنیم، ایران را متجدد کنیم. نصف از جمعیت ایران را میخواهیم در جامعه بیاوریم، با بانوان نمیدانید چه کردند»(22) واقعه کشف حجاب که رضاشاه پهلوی به تقلید از آتاتورک در ایران به انجام رساند، پس از گذشت دهها سال از آن همچنان در ذائقهاش احساس میکرد.
انقلاب اسلامی، هویت و شخصیت زنان را به آنان باز گرداند و صد البته این توفیق رهین همت بلند زنان بود. حضرت امام خمینی(ره) میفرمایند: «تحولی آنچنان در آنان پیدا شده که نقش شیطانی بیش از 50 سال کوشش خناسان خارجی و وابستگان بیشرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئههای شوم غرب و غرب زدگان آسیب نخواهند پذیرفت»(23)