
تاثیر استقلال فرهنگی بر استقلال سیاسی و اجتماعی
به مجموعهای از معلومات، معتقدات، قوانین، آداب و رسوم که در طول تاریخ شکل میگیرد، فرهنگ میگویند. فرهنگ یا «میراث ملی» شکل دهنده رفتار فردی و اجتماعی هر کشور میباشد.
دولتها و مراکز مطالعات امور استراتژیک، به دلیل تاثیر فرهنگ در توسعه اقتصادی ـ اجتماعی، امنیت و استقلال کشور به آن توجه ویژهای دارند. مدارس، دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت جوانان از مهمترین بخشهای شکلگیری فرهنگ میباشد بنابراین بیشترین توجه برنامهریزان فرهنگی به این نقاط جلب میشود.(2)
مقوله فرهنگ در بحث وابستگی بسیار مهم میباشد. چرا که با تغییر فرهنگ میتوان به سیاست و اقتصاد و... نفوذ و سلطه پیدا کرد.
البته منظور بخشی از تغییرات فرهنگی نمی باشد، که به طور طبیعی و در همه جا در اثر تغییر محیط و نهادهای اجتماعی و اقتصادی به وجود میآید (مانند تغییر فرهنگ در اثر گسترش شهرنشینی) زیرا اینگونه تغییرات در اثر ارتباط آزادانه و دو جانبه جوامع مختلف نیز به وجود میآید.
بلکه منظور، بیشتر آنگونه فرهنگ و روانشناسی اجتماعی است که یک قوم یا یک ملت، تحت سلطه در اثر تداوم سلطه قدرتهای بیگانه بر حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود پیدا میکند. خصایصی نظیر، خودکمبینی قومی و فرهنگی و تلاش برای تقلید از بیگانگان، توطئهنگری، سلب مسوولیت از خود و انداختن همه تقصیرها به گردن بیگانگان و غیره اهمیت اینگونه تغییرات فرهنگی ـ روانی تا اندازهای است که برخی از اندیشمندان از آن به عنوان «فراگرد سلب شخصیت» یاد میکنند.(3)
«هدف امام خمینی(ره) از طرح ولایت فقیه و حکومت اسلامی استقلال سیاسی و دفع استعمار بود.
در بحث استقلال ما به سه مفهوم اساسی مواجه هستیم. استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی.
اصولا به دست گرفتن حکومت توسط امامخمینی(ره) برای تامین استقلال سیاسی بود زیرا نمیتوان کشوری اسلامی را تصور کرد که حکومت آن در دست کسانی باشد که تفکر غربی و استعماری دارند.
استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی آن نشات میگیرد و سادهاندیشی است اگر گمان شود که با وابستگی فرهنگی، استقلال در دیگر ابعاد یا یکی از آنها امکانپذیر است، بیجهت و منباب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در راس تمام اهداف آنان است هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.» (4)
استقلال فرهنگی مهمترین شکل استقلال
همانطور که میبینیم امام خمینی(ره) استقلال فرهنگی را مهمترین استقلال و آن را زمینهساز استقلالهای دیگر میداند و استقلال فرهنگی یعنی انسانها به یک خودباوری و اعتماد به نفس برسند و حق انتخاب و اختیار داشته باشند. استقلال فرهنگی در نظر امام خمینی(ره) یعنی عدم تقلید از دیگران، باور به این که فرهنگ خودی غنی باشد. ما نباید در آداب و رسوم و کفتار و رفتار حتی نوع پوشش از غربیها تقلید کنیم. مکتب اسلام، مکتبی است که با پیروی از آن نه تنها به استقلال، در همه زمینهها میرسیم، بلکه میتوانیم با معرفی اسلام به دیگران باعث رهایی آنان نیز بشویم.
«تا این ملت ما از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمیکند... تا اینها توجهشان به این است که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به اینجا بیاید، فلان زینت باید از آنجا به اینجا سرایت بکند، تا یک چیزی آنجا پیدا میشود اینجا هم تقلید بکنند، تا از این تقلید بیرون نیائید نمیتوانید آدم باشید اگر بخواهید شما را به اینکه یک ملتی هستید بشناسند و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید، آرزوی استقلال را نکنید. تا این نویسندههای ما، نویسندگان ما، همه حرفهایشان غربی است، این را دست از برندارند امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود.» (5)
لزوم بومی کردن تکنولوژی غربی
به نظر امام خمینی(ره) باید از آثار تمدن و تکنولوژی غربی استفاده کرد ولی آن چیزی که به استقلال ضرر میرساند همانا اخلاق فاسد غربی است. تکنولوژی باید بومی گردد یعنی با اهداف و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی هماهنگسازی شود.
«ما این غربزدگی را میزدائیم. ما ملت ایران، با همراهی ملت ایران با پشتبانی از ملت ایران، تمام آثار فاسده نه آثاری که تمدن است، تمام اخلاق فاسده غربی را تمام نغمات باطله غربی را خواهیم زدایید.»(6)
از نظر امام خمینی (ره) برای رسیدن به استقلال باید عمل کرد و فقط با گفتار نمیتوان به استقلال رسید. اسلام با علم موافق میباشد و باید این علم را به دست آورد و در خدمت اسلام گرفت.
«اگر مملکت ما یک ملکت اسلامی نشود که برای استقلال، برای آزادی، آنطور طرحها دارد و جایز نمیداند، حرام میداند که یک مسلمانی پیوند ببندد با یک غیرمسلمانی که میخواهد بر او واسطه پیدا کند... اگر اسلام را در این مملکت پیدا کنیم، اسلام همه چیز ما را بیمه میکند. دنبال این معنا باشید، فقط به انشاءالله و دعا کفایت نکنید، عمل کنید. باید عمل بکنید، یعنی باید در دانشگاه عمل بشود، در ادارات عمل بشود.
اسلام با تخصص موافق است و اسلام در راس ادیانی است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده است، حتی دعوت کرده است که هر جا یافتند علم را، حتی از هر کافری یافتند، آن را بگیرند، اما باید بگیرند و در خدمت اسلام و کشور باشد، نه علم را بگیرید و بر ضد کشور خودتان استعمال کنید.» (7)
پس در کل امام خمینی(ره) استقلال را عدم تبعیت از خواست قدرتهای خارجی میداند و برای این کار باید اهل عمل باشیم و علاوه بر ارتباط باید به ساختار و فرهنگ توجه کرد و می توان از علم و تکنولوژی که در کشورهای دیگر کشف یا اختراع شده استفاده کرد ولی این علم و تکنولوژی را در خدمت بشریت و استقلال و اسلام به کار برد.
ما حتی تکنولوژی غربی را هم که میگیریم باید آن را بومی کنیم یعنی با فرهنگ ایرانی، اسلامی آن تکنولوژی در خدمت مصالح انسانها باشد.
راهکارهای رهایی از قید وابستگی فرهنگی
تاکید بر پیوستگی دین و سیاست
امام خمینی(ره) معتقد میباشد که ما باید اسلام راستیم را پیدا کنیم تا به استقلال برسیم اما اسلامی که با سیاست گره خورده است نه اسلام آمریکایی که اسلام بریده از سیاست میباشد و فقط به مسائل عبادی توجه دارد.
«الان تا ممالک شرق، ممالک اسلامی تا اسلام را نیابند نمیتوانند زندگی شرافتمندانه بکنند. مسلمین باید اسلام را پیدایش بکنند. اسلام از دستشان فرار کرده. ما الان اسلام را نمیدانیم چیست. اینقدر به مغز ما خوانده است این غرب و این جنایتکار که اسلام را ما گمش کردیم. تا اسلام را پیدا نکنید نمیتوانید اصلاح بشوید. از آن مرکز که کعبه معظمه است و مرکز اجتماع مسلمین است در هر سال گرفته تا آخر بلاد مسلمین. اسلام گم است نمیدانند چیست و لهذا مسلمین جمع میشوند در مکه معظمه در یک محلی که خدای تبارک و تعالی آن محل را قرار داده برای اجتماع مسلمین، اجتماع معنوی مسلمین، جمع میشوند و نمیدانند چه میکنند. استفاده اسلامی از آن نمیکنند. یک همچو مرکز سیاسی را متبدلش کردن به یک اموری که اصلا غفلت از همه مسائل مسلمین باید اسلام را پیدایش کنند. مسلمین اگر حج را پیدا کنند آن سیاستی که در حج به کار رفته است از طرف اسلام همان را پیدا کنند کافی است برای اینکه استقلال خودشان را پیدا کنند. ولی معالاسف ما گم کردیم اسلام را. آن اسلامی که الان دست ماست به کلی از سیاست جدایش کردند، سرش را بریدند، آن چیزی که اصل مطلب است از آن بریدند و جدا کردند ما نمیشناسیم ما تا پیدا نکنیم اسلام را تا همه مسلمین پیدا نکنند اسلام را نیتوانند به مجد خودشان برسند.» (8)
احیای مبانی اسلام ناب محمدی «امام خمینی(ره) اصلاحگر»
امام خمینی (ره) در زمانی دین را به عنوان عامل بزرگ نجات جامعه اسلامی، از جنایتهای مستکبران و منشا حرکت در مسیر استقلال و سربلندی به صحنه آورد که طی یکصد سال گذشته، هم به لحاظ گستردگی و عمق دشمنی سنجیده استعمارگران و هم در اثر ناتوانی بخش قابل توجهی از اندیشه دینی، در درک واقعیات و شناخت راه مبارزه درست با دشمن دین، سنگر به سنگر در برابر یورش فکری و سیاسی دشمن جهانی عقبنشینی کرده بودند.
امام خمینی(ره) از پیشگاه مقدس دینی با استبداد وابسته و استعمار در افتاد. با همت مردم مومن آن را از پای درآورد. انقلاب اسلامی توانایی دین را در مبارزه بر ضد استعمار و استکبار جدید که مهیبترین دشمن همه بشریت و منشا تمام مصیبتهای چند قرن گذشته است نشان داده انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در دورانی پیروز شد که ناتوانی (ایسمها) برای نجات ملتهای محروم، بیش از پیش آشکار شده بود.(9)
حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی
حفظ هویت ایرانی ـ اسلامی از وظایف بزرگ است چرا که اگر فکر وابسته باشد به تبع آن وابستگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به وقوع میپیوندد و حراست از اندیشه بر عهده دانشگاهها و مراکز تولید علم میباشد.
«اول چیزی که بر ملت لازم است و بر دانشگاهها لازم است و بر دانشکدهها لازم است، بر همه ملت لازم است این است این مغزی که حالا شده است یک مغر اروپایی و یک مغز شرقی این مغز را بردارند یک مغز انسان خودمانی، انسان ایرانی ـ اسلامی همانطور که آنها شستشو کردند مغزهای ما را، مغزهای بچههای ما را و به جای مغز خودشان مغزی دیگری را نشاندند ما هم حالا عکسالعمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچههای خودمان را و یک مغز اسلامی ـ انسانی جایش بنشانیم تا از این وابستگی فکری بیرون بیاییم.... اگر ما از وابستگی فکری بیرون بیاییم همه وابستگیها تمام میشود. اینکه ما وابسته شدیم ما در اقتصاد وابسته هستیم، در فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته هستیم مبدا این همین است که ما در فرهنگ وابسته هستیم.»(10)
بهرهگیری از تعلیم و تربیت صحیح
به نظر امام خمینی(ره) این خودباختگی و عدم اعتماد به نفس، از تعلیم و تربیت غلط ناشی شده است و به کودکان از کودکستان، دبستان، دبیرستان و حتی دانشگاه فرهنگ غربی را یاد دادهاند. برای اصلاح وضع باید تعلیم و تربیت عوض شود و از مقاطع کودکستان و دبستان و به خصوص دانشگاه به جوانان آموزش داد که مستقلا فکر کنند و برای مصالح مردم و ملت خود بیندیشند و باور داشته باشند که قوه اختیار دارند و بدینترتیب خلاقیت و استعداد آنان را شکوفا کرد.
«تعلیم و تربیت این بوده، وابستگی بوده، مغزهای این بچههای ما را از کوچکی وابسته تربیت کردهاند تا رسیدهاند به جوانها که حالا میبینید که همین جوانها نمیتوانند تفکر کنند که ما خودمان آدمیم، میگویند حتما باید یا وابسته مثلا به فلان مملکت باشیم یا وابسته به فلان مملکت.»(11)
«تردیدی نیست که جهانخواران برای به دست آوردن مقاصد شوم و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند زیرا با تربیت غربی یا شرقی جوانهایی که دولتمردان و دستاندرکاران آتیه کشورهایند و با اینگونه تربیت است که جوانان با گرایش به یکی از دو قطب قدرت، راه را برای مستکبرین جهان در به دام کشیدن کشورهای مستضعف به صورتی شایسته و بدون زحمت و دستیازی به سلاحهای نظامی زنگ زده باز مینمایند...»
اینها برپا دارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سرسپردگانی میباشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند.(12)
امام خمینی(ره) با توجه به جوانها از آنان میخواهد خود نقاط انحراف را تشخیص دهند و در جهت اصلاح آن بکوشند.
«از امور بسیار با اهمیت و سرنوشتساز مساله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است... اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر با برنامههای اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروی فرو نمیرفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمیشد و هرگز ذخایر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمیشد... لیکن چه غمانگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی داده میشد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت میدیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشه دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به این ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه میکردند... بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است که در همه اعصار که نگذارند که عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکل پیش نیاید و اختیار از دست نرود و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه و در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.»(13)
ضرورت استقامت در مسیر دستیابی به استقلال
امام خمینی(ره) با تاکید بر این که راه رسیدن به استقلال راه طولانی است میفرماید: ما نباید انتظار داشته باشیم که خیلی سریع به استقلال برسیم و باید با تلاش و پشتکار و به طور گام به گام به سوی استقلال پیش رویم و در این مسیر نباید ناامید شده و از تبلیغات دشمنان بهراسیم بلکه باید آهسته و پیوسته تا رسیدن به آرزوها به راه خود ادامه دهیم.
«این معنی به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است 40 و 50 سال 20 و 30 سال و به جای مغز ایرانی، مغز اروپایی آمده است به جای فکر ایرانی، فکر غربی جانشین آن شده است. این به این زودی نمیشود رفع کرد، این محتاج به یک طول مدتی است که با فرهنگ یک فرهنگ مستقل، نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند...»(14)