
نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی
بنابراین امام خمینی بازگشت به قرآن را تغییر در بینش و بالا بردن سطح دانش مسلمانان، تغییر رژیمهای وابسته و خودفروخته و مستبد، ایجاد نظامهای آزاد و عادل، رفع اختلاف و نزاع و قرار گرفتن قرآن در متن زندگی مردم و برخورداری از تعلیمات حیات بخش آن میداند و این در صورتی حاصل میگردد که قرآن به روی مردم باز باشد و دانشمندان کتابهایی درباره قرآن بنویسند که به بیان مقاصد و تعالیم قرآن بپردازد. مفسر باید شئون الهی را به مردم آموزش دهد و مردم باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند تا استفاده از آن حاصل شود.98
5. جامعیت قرآن از دیدگاه امام خمینی
جامعیت، یعنی وجود مجموعه رهنمودها و دستوراتی که پاسخگوی نیازهای انسان در راه دستیابی به سعادت و خوشبختی در هر عصر و زمان باشد، به گونهای که اگر آن گفتهها و دستورات و شرح مقررات نباشد، انسان به سعادت و تکامل نمیرسد. بشر در زندگی کمبودهایی دارد که عقل به تنهایی توانایی پرکردن آنها را ندارد و اگر آنها را درک میکند، درک او برای کشاندن او به راه خیر و خوشبختی کافی نیست. باید جریان دیگری هم او را به امور غیبی مانند عالم پس از مرگ و آخرت و عالم غیب و مسائلی از این قبیل آگاه کند. در قرآن مطالبی درباره اقامه قسط (حدید/25)، اصلاح جامعه (هود/88) پرستش خداوند و اجتناب از پرستش بتها و امور خیالی و خرافی (نحل/36)، صلح و همزیستی (نساء/89)، ایجاد حکومت الهی (نساء/106)، مبارزه با حکومتهای جور و ایجاد حاکمیت عدالت خواهانه (نساء/258) و بسیاری دیگر از مسائل وجود دارد که هر چند مورد درک عقل میباشد، اما آمدن آن از ناحیه شرع برای ترغیب و تشویق و التزام دینی و معنویت بخشیدن به آنان است، و به شفاف کردن آنها کمک میکند و انسان را از سردرگمی بیرون میآورد.
بنابراین کسی که معتقد به بازگشت به قرآن است و معتقد است تنها راه رهایی جامعه از مهجور بودن قرآن، بازگرداندن آن به صحنه زندگی و عمل به آن است، باید باور داشته باشد که این کتاب الهی پاسخگوی نیاز انسان در راستای وظایف دین است. البته منافاتی ندارد که تعالیم اجتماعی و سیاسی در اصل برای انسانسازی و توجه به جهان معنا و راهنمای سلوک معنویت و در نهایت توسعه معرفتالله و لقای پروردگار باشد، و همین معنا نیز گویای جامعیت است، یعنی از یک سو به مسائل مادی و نیازهای طبیعی بشر و در راههای استقرار امنیت، عدالت و آزادی میپردازد و از سویی، معنویت، تهذیب اخلاق، سیر و سلوک و راهیابی به جهان بزرگتر را مدنظر قرار میدهد. در این باره امام خمینی میگوید: «اتصال معنویت به مادیت، و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی... است، در عین حال کتابی است که تهذیب اخلاق را میکند، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند. این از خصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است. تا حدودی که در حد انسان است و هم باب مادیات را، و اتصال مادیات به معنویات را، و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همهچیز را و ما که امید است از پیروان اسلام باشیم و از پیروان قرآن باشیم، باید همه ابعاد این [ کتاب] را در نظر داشته باشیم.» 99
امام در تأکید بر جامعیت قرآن، مسئله جاودانگی را مطرح میکند: «باید بدانیم حکمت آنکه این کتاب جاوید ابدی که برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت و درهر قطب و قطر تا قیام ساعت نازل گردیده است، آن است که مسائل مهم حیاتی را چه در معنویات و چه در نظام ملکی زنده نگه دارد و بفهماند که مسائل کتاب برای یک عصر و یک ناحیه نیست.»100
اما نکته دیگری که میتوان از سخنان امام استخراج کرد، تعمیم بحث جامعیت به مباحث نظری و توسعه ظرفیت مباحث قرآن از راه کارهای عملی به علوم نظری است. ایشان در این گسترش جامعیت، علومی همچون عرفان و فلسفه، ادب را به میدان میکشد. البته نمیخواهد بگوید که قرآن این مباحث را به طور مستقیم مطرح میکند، بلکه میخواهد بگوید که مایهها و سرچشمههای این علوم در قرآن جای گرفته است: «این کتاب سرچشمه همهچیز است، از عرفان و فلسفه تا ادب و سیاست؛ تا بیخبران نگویند عرفان و فلسفه، بافتهها و تخیلاتی بیش نیست و ریاضت و سیر و سلوک، کار درویشان قلندر است، یا اسلام به سیاست و حکومت و اداره کشور چه کار دارد که این کار سلاطین و رؤسای جمهور و اهل دنیاست. یا اسلام دین صلح و سازش است و حتی از جنگ و جدال با ستمکاران بری است و بر سر قرآن آن آورند که کلیسای جاهل و سیاستمداران بازیگر، به سر دین مسیح عظیمالشأن آوردند.»101
پیش از این سخن، از تمامی دانشمندان بزرگوار و فرزندان قرآن و علمای ارجمند تقاضا میکند که از کتاب مقدسی که تبیان کل شی است، غفلت نکنند و به اندازه علم و معرفت، در رشتههای مختلف از این منبع بیپایان عرفان الهی و بحر مواج کشف محمدی (ص) بهرههایی بردارند و به دیگران بدهند و اهل فلسفه و برهان، با بررسی رموزی که خاص این کتاب الهی است براهین فلسفه الهی را کشف و حل کرده، در دسترس اهلش قرار دهند. ایشان همچنین به وارستگان صاحب آداب قلبی و مراقبات باطنی توصیه میکند رشحه و جرعهای از آنچه قلب عوالم از ادبنی ربّی دریافت فرموده، برای تشنگان این کوثر هدیه آورند و آنان را تا حد توان مؤدب به آداب الله نمایند.102
نکته دیگری که لازم است در اینجا به آن اشاره شود، تفسیر خاص امام خمینی از جامعیت قرآن است. ایشان با نگاهی عرفانی میگوید قرآن به دلیل این که تمام دایره وجود و تجلیات غیب و شهود را زیر پوشش خود قرار میدهد و ترجمان عالم غیب و شهود است، جامع است؛103از سوی دیگر میگوید: چون تجلی قرآن از مرتبه غیب با اسم اعظم بوده و از آن مرتبه نازل شده، جامع است.
به عبارت دیگر از دیدگاه امام، اسمای الهی با هم اختلاف دارد و اختلاف پیامبران و شرایع به علت اختلاف در نمایندگی و مظهریت یکی از اسمهای الهی میباشد و هر اسمی که محیط تر و جامع تر باشد، دولت او و گستردگی و شمول او بیشتر است. بنابراین اگر اسمی که پیامبری حاصل آن است، بزرگتر و پرقدرتتر باشد، دایره دعوت و اجابت او بیشتر است، و کتابی هم که برای او فرستاده میشود جامع تر و شریعتی که او عرضه میکند، احاطه و دوام بیشتری دارد. طبق این تحلیل، چون پیامبر گرامی اسلام، مظهر اسم اعظم است، نبوت ختمیه و قرآن شریف و شریعت آن سرور از پردامنترین نبوتها، و محتوای کتاب و شریعت او جامع ترین آنهاست.104
براین اساس، مفهوم جامعیت در دیدگاه امام خمینی شمولیت است؛ شمولیتی که ناظر به زیر پوشش قرار دادن همه انسانها در همه آفاق میباشد البته ایشان، جامعیت به معنای دربردارندگی احکام و مقررات را نفی نمیکند: «مراد از جوامع الکلام بودن قرآن یا کلام آن سرور، آن نیست که کلیات و ضوابط جامعه را بیان فرمودند.
گرچه به آن معنی نیز احادیث آن بزرگوار از جوامع و ضوابط است، چنانچه در علم فقه معلوم است. بلکه جامعیت آن عبارت از آن است که چون برای جمیع طبقات انسان در تمام ادوار عمر بشری نازل شده و رافع تمام احتیاجات این نوع است و حقیقت این نوع، چون حقیقت جامعه است و واجد تمام منازل است. از منزل اسفل ملکی تا اعلا مراتب روحانیت و ملکوت و جبروت. و از این جهت افراد این نوع در این عالم اسفل ملکی اختلافات تامه دارد.... بالجمله چون افراد این نوع در مدارک و معارف مختلف و متفاوتند، قرآن به طوری نازل شده که هرکس به حسب کمال و ضعف ادراک و معارف و به حسب درجهای که از علم دارد، از آن استفاده میکند.»105 بنابراین محور مهم جامعیت در اندیشه امام، شمول در طبقات و اقشار مردم به حسب فکر و درک، و بهرهوری از آن است.
6. فضیلت و آداب تلاوت قرآن
در راستای شناخت اندیشه امام درباره قرآن، آشنایی با تأکیدات ایشان درباره توجه به قرائت و تلاوت بسیار مهم و اساسی است. کسی که مجذوب قرآن است، خود را با قرآن مأنوس میکند و لذت انس را برای دیگران بازگو میکند. شیفتگی و عشق به قرآن موجب میگردد که به شیوههای مختلف آن را بیان کند.
در این بخش امام خمینی سخنان بسیاری دارد و در کتابها و سخنرانیها و پیامهای خود، از ابعاد مختلف به موضوع تلاوت میپردازد.
فضیلت تلاوت
ایشان در زمینه اهمیت خواندن قرآن مینویسد: یکی از وصایای رسول اکرم(ص)، وصیت به تلاوت قرآن است... و آنچه از اهل بیت عصمت علیهمالسلام در خصوص آن وارد شده است، در این ورق نگنجد. آنگاه ایشان روایاتی را ذکر میکند و سپس درباره درجات قاریان و ثواب قرائت، بحثهایی مطرح میکند و مینویسد: «و در اخبار کثیره، قضیه تمثل قرآن به صورت نیکویی و شفاعت نمودن آن از اهل خود و قرائتکنندگان وارد است... و در حدیث است: مؤمنی که قرائت قرآن کند در حال جوانی، قرآن بر گوشت و خون او داخل شود، و او را خداوند با سفرای کرم نیکوکار قرار دهد و قرآن در قیامت پناه اوست.»
ایشان سپس مطالب دیگری را در زمینه آثار معنوی قرائت و تأثیر آن در دل و قلب قاری بیان میکند و آنها را تفسیر و تحلیل میکند.106
از نکات جالبی که ایشان در این بخش مطرح میکند، تجسم و عینیت یافتن قرآن در وجود اشخاصی است که به درستی حامل قرآن هستند؛ کسانی که صورت قرآن در قلب آنان نقش بسته، به گونهای که باطن ذاتشان عینیت کلام الهی گردیده است. این افراد دارای درجات و مقاماتی هستند و هر کوشش و تلاشی برای فهم و عمل به قرآن موجب آن میگردد که لیاقت و استعدادشان آماده پذیرش مراتب بالاتری گردد تا جایی که باطن ذات شخص تمام حقیقت کلام جامع الهی شود. در آن صورت فردی که تجسم قرآن شد، خود او قرآن ناطق میشود، قرآن جامع و فرقان قاطع میگردد، ماند علیبن ابی طالب(ع) که سراپا تحقق به آیات الهی و نشانههای بزرگ خداوند و قرآن تام و تمام دارد. به همین دلیل برای تحقق هرچه بیشتر دعا، عبادت و قرائت قرآن دستور رسیده که آنها تکرار شود تا جایی که باطن ذات شخص به صورت عبادت و قرآن درآید.107
آداب قرائت
پیش از طرح بحث، به عنوان مقدمه، نباید این نکته را از یاد ببریم که مهمترین اصل در فرهنگ اهل بیت در زمینه ترغیب به قرائت، قرائت همراه با تدبر و تامل است. در عصر ائمه معصومین مسئله قرائت و حفظ، بسیار رواج داشت و حکومتهای جور از اینکه مردم به قرائت تنها روی میآوردند ترسی نداشتند؛ بلکه تلاش میکردند همین رویه متداول گردد و اگر قرار است مردم به قرآن روی آورند، بهتر است که به ظاهر قرآن، یعنی تنها به قرائت و حفظ مشغول باشند؛ اما مکتب اهل بیت نسبت به این روش حساسیت نشان داد، و همواره در سخنان خود قرائت با تدبر را ترویج نمودند. آنها تلاوت را برای فراهم ساختن زمینه تدبر در معانی و فهم اسرار ارزشمند میدانستند. همچنین تفکر در آیات را برای فرو رفتن در دریای بیکران معارف قرآن و شناخت خدا و لقای پروردگار میدانستند؛ بدین روی در روایت امام سجاد آمده است که: آیات قرآن مانند خزائنی است که هر گنجینهای که از آن باز شود، دیدنی و لذتبردنی است.108 و یا در روایتی دیگر امام به مراتب و درجات و آثار تلاوت و تدبر در آیات اشاره میکند و میگوید: اگر کسی در شب ده آیه بخواند، در آن صورت از غافلین نخواهد بود و اگر پنجاه آیه بخواند، از ذاکرین خواهد بود و اگر دویست آیه را بخواند، از خاشعین خواهد بود و....109
به همین دلیل امام خمینی، وقتی این دو حدیث را در کتاب شریعتی حدیث نقل میکند، مینویسد: ظاهر این دو حدیث آن است که آیات آن و تفکر در معانی آن خوب است،110 سپس روایتی دیگر از امام علی(ع) ذکر میکند که فرموده است: لاخیر فی قرائه لا تدبر فیها.111 خیری نیست در قرائتی که از روی تفکر نباشد و در جایی دیگر مینویسد: مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در اعماق قلب انسان تاثیر کند.112 یا در جایی دیگر میگوید: مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوب، صورت آن نقش ببندد و اوامر و نواهی آن تاثیر کند و دعوات آن جایگزین شود.113
نکته دیگر این است که: فرهیختگان قرآنی، منظور از آداب قرائت را توجه کردن به ادای کلمات و صرف وقت برای تمرین ادای مخارج حروف به گونهای نمیدانند که از معنا و تفکر غفلت شود، بلکه آداب قرائت نزد آنان به این معناست که قاری از خواندن قرآن نتیجهای به دست آورده و قرآن در او تحول ایجاد کند. بدین روی امام مینویسد: مقصود از آداب (قرائت) آن نیست که پیش بعض قراء متداول شده است که تمام هم و همت، منصرف به مخارج الفاظ و تادیه حروف شود، به طوری که علاوه بر آنکه از معنی و تفکر در آن به کلی غافل شویم، منجر به آن شود که تجوید آن نیز باطل گردد؛ بلکه کثیراً کلمات از صورت اصلیه خود به صورت دیگر منقلب شود و ماده و صورت آن تغییر کند.114
و جالبتر آنکه این نوع از قرائت را، که انسان به ظاهر مشغول شود و به معانی توجه نکند و عادت روزمره او شود. به عنوان یکی از حیلههای شیطان معرفی میکند که انسان پرهیزکار تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم میشود و از سر نزول قرآن و از حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقه و اخلاق حسنه آن به کلی غافل میشود.115 به هر حال ایشان این دسته از خوانندگان را سرزنش میکند که چگونه پس از پنجاه سال قرائت، به اصل مقصد نزول و پیام آن توجه نکرده و به ظاهر کلمات و حروف و تشدید و تغلیظ آن سرگرم شدهاند و خواندن قرآن به صورت غریبی درآمده است.
اکنون با این دو مقدمه به آداب معنوی قرائت از دیدگاه امام میپردازیم:
1. نخستین ادب معنوی قرائت قرآن اخلاص در قرائت است. اخلاص در قرائت یعنی اینکه خواندن قرآن برای کسب فیض و انس با کلمات الهی و تقرب پروردگار باشد و هیچ گونه شائبه غیر در آن نباشد. این غیر، ممکن است سرمایه معیشت، یا تظاهر به دعا یا ابراز صوت زیبا و هر چیزی مانند آن باشد. امام خمینی درباره این ادب با تفصیل سخن گفته و به روایاتی که از اهل بیت رسیده استشهاد میکند: از آداب لازمه قرائت قرآن که در تاثیر در قلوب سمت رکنیت دارد و بدون آن هیچ عملی را قیمتی نیست، بلکه ضایع و باطل و موجب سخط الهی است، اخلاص است که سرمایه مقامات اخرویه و راس المال تجارت آخرت است.116
آنگاه ایشان به روایاتی از اهل بیت اشاره میکند که یکی از آنها روایتی از امام باقر است که قاریان قرآن را سه گروه کرده، گروهی که قرائت قرآن را سرمایه معیشت خود کرده و به واسطه آن از ملوک و صاحبان قدرت، حقوق و شهریه دریافت میکنند و بر مردم تقدم میجویند و دیگر آنان که حروف و صوت قرآن را حفظ میکنند و در عمل حدود آن را تضییع مینمایند؛ این دو، هیچ کدام ارزشی ندارد و خداوند آنان را زیاد نکند. تنها گروه سوم هستند که قرائت آنان ارزش دارد، یعنی کسانی که قرائت قرآن را دوای دردهای قلب خود میدانند و با آن دل خود را علاج میکنند. پس به واسطه آن، شب را بیدار و به عبادت بگذرانند و روز را روزه بگیرند و به تشنگی گذرانند و در مساجد حاضر شوند و اقامت کنند و از فراش خواب ناز برخیزند. این گروه از قاریان قرآن به تعبیر روایت از کبریت احمر کمیابترند.117
2. ادب دیگری که امام درباره قرائت مطرح میکند، ترتیل است. ترتیل، یعنی: با آرامی و شمرده، شمرده خواندن کلمات آیات، به گونهای که با این نوع خواندن بتوان به تدبر در آیات و توجه در معانی پرداخت. این داب در قرآن هم مطرح شده: رتل القرآن ترتیلا (مزمل، 4) قرآن را شمرده شمرده بخوانید. و در روایت امام صادق تفسیر شده به حالتی که در قلب قاری تاثیر بگذارد و دل سخت را به نرمی درآورد.118
معیاری که در این باره ذکر شده، آن است که قاری قرآن مقصودش این نباشد که هرچه زودتر قرآن را به پایان رساند، بلکه هدف او آن باشد که با آیات الهی قلب بیمار خود را درمان کند.119
3. از آداب دیگر قرائت قرآن، توجه به بزرگی و قدسی بودن قرآن است. کسی که قرآن میخواند، باید تصور کند که خدای بلند مرتبه با او سخن میگوید، و سخن محبوبی را میشنود که او را راهنمایی میکند. در این باره امام خمینی مینویسد: یکی از آداب مهمه قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن شرکت دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیت قلب و حیات باطن شود، تعظیم است، و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن است.120
4. برای اینکه قرائت قرآن اثر بگذارد و امکان تفکر کردن فراهم شود، افزون براینکه باید به قدسی بودن کلام توجه کند و خود را در محضر خدا ببیند، باید حضور قلب نیز پیدا کند. حضور قلب وقتی اهمیت پیدا میکند که انسان متوجه این نکته باشد که وقتی فردی در برابر شخصیتی بزرگ سخن میگوید، اگر به جایی دیگر متوجه باشد و حواس خود را به مخاطب و سخنانش متمرکز نکند، توهین شمرده میشود. به همین دلیل کسی که میخواهد حضور قلب پیدا کند، باید عظمت و بزرگی کلام و مقام را در ذهن داشته باشد، در آن صورت به طور طبیعی هنگام شنیدن یا قرائت قرآن به امور دیگر توجه نمیکند، با کسی سخن نمیگوید و ذهن خود را به جایی معطوف نمیسازد؛ به همین دلیل ایشان یکی از آداب قرائت را استقرار صورت قرآن در قلب و حضور قلب میداند و برای اینکه چنین حالتی ایجاد شود، یکی از آداب عملی قرائت را پناه بردن به خدا از وسوسههای شیطان و یادآوری ذکر استعاذه میداند: از آداب مهمه قرائت، خصوصاً قرائت در نماز... استعاذه از شیطان رجیم است که خار طریق معرفت و مانع سیر سلوک الی الله است.121
بیگمان استعاذه، تنها گفتن اعوذبالله من الشیطان الرجیم نیست. آنچه تاثیرگذار است، توجه به خطرات شیطان و استمداد قلبی و پناه بردن به خداوند از وسوسههای شیطان است؛ وسوسههایی که موجب انحراف حواس و عدم حضور قلب میشود. از این رو، استعاذه نیز باید با حضور قلب و توجه به راهزنی شیطان در هنگام قرائت، و سعی بلیغ در دور کردن خواطر شیطانی باشد.
5. از دیگر آداب مهم قرائت، تفکر همراه با قرائت است. در این باره امام در کتاب شرح چهل حدیث و آداب الصلاه با تعبیرهای گوناگون سخن گفته و اهمیت آن را همانطور که در مقدمه این بخش از سخن گفتیم با تحلیل، توضیح دادهاند.
حتی در جایی از خواندن قرآن برای خواص مادی و شفای بیماریهای جسمی، انتقاد میکند و بدین مضمون سفارش میکنند: از قرآن شریف، تنها شفای بیماریهای جسمانی نباید طلب کرد، بلکه عمده مقصد را شفای امراض روحانی که مقصد قرآن است قرار دهید. قرآن کریم برای امراض جسمانی نازل نشده؛ گرچه شفای امراض جسمانی نیز حاصل میگردد.122 ادامه دارد...