تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۳  ، 
کد خبر : ۴۷۴۹۱
گفتگو با دکتر مصطفی دلشاد تهرانی

سیره فردی و اجتماعی محمد(ص)

حسین شقاقی مقدمه: دکتر مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه علوم حدیث شهرری است. از وی تاکنون آثار بسیاری پیرامون سیره معصومین منتشر شده است. کتاب 3 جلدی سیره نبوی نیز ازجمله آثار محققانه ایشان است. آنچه می‌خوانید مصاحبه‌ای است که با ایشان در مورد سیره پیامبر اسلام انجام دادیم.

* لطف بفرمایید از بین ابعاد مختلف شخصیت پیامبر (ص) توجه به اخلاق و سیره ایشان از چه اهمیتی برخوردار است؟
** استاد دلشاد تهرانی، مهمترین مساله ای که در رابطه با پیامبر اسلام (ص) لازم است موردتوجه جدی قرار گیرد، اخلاق نبوی یا در یک معنای وسیع‌تر سیره نبوی است. آنچه که سبب شد پیامبر بزرگ اسلام بتواند آن تحول بزرگ را محقق کند، اخلاق نبوی بود و آنچه که راهگشای تحولات صدر اسلام بود و قطعاً بعد از آن هم می‌تواند راهگشای مسلمانان باشد، سیره نبوی است. به‌قول علامه اقبال، تا شعار مصطفی از دست رفت/ قوم را رمز بقا از دست رفت.
خداوند در قرآن کریم در مورد اخلاق پیامبر عظیم‌الشأن اسلام می‌فرماید که: همانا تو بر خوبی اخلاقی هستی بس بزرگ خداوند پیامبر خودش را به آراسته بودن به اخلاق بزرگ معرفی کرده است.
حضرت ختمی‌مرتبت به تمام ملکات اخلاقی و تمام اوصاف پسندیده و نیکوترین رفتار، متصف، مجهز و آراسته بود. رفتار رسول خدا در همه زمینه‌ها در نیکوترین هیات و پسندیده‌ترین حالت بود. ایشان مودب به ادب الهی بود. در برخی روایات ما نکات بسیاری در این زمینه وارد است ازجمله ابواسحاق نحوی می‌گوید از امام صادق (ع) در این رابطه سوال کردم، حضرت فرمودند که ان‌الله عز وجل، ادب نبیه علی محبته فقال وانک علی خلق عظیم.
بنابراین اگر چیزی می‌باید به جد در مورد خداوند ملاحظه گردد، اخلاق و ادب و در معنای کلی‌تر، سیره پیامبر است. سیره هم که اینجا می‌گوییم به معنای تاریخ و معنای اصطلاحی سیره نیست بلکه به معنای هیات و حالت و سبک حرکت است و می‌شود تعریفی از سیره ارائه کرد به این عبارت که: «سیره عبارت است از مجموع اصول کلی، ثابت و عملی مشخص.» که در وجود رسول اکرم و پس از آن سایر حضرات معصومین می‌بینیم که آنها سیره دارند که طبق آن عمل کردند.
* اخلاق پیامبر چه تاثیری در موفقیت پیامبر در ادای رسالتش داشت؟
** اگر توجه کنیم، می‌بینیم پیامبر کار خود را با اخلاق پیش برد و با اخلاق زندگی کرد. در عرصه‌های مختلف زندگی پیامبر، اخلاق ایشان بیش از هرچیزی جلوه داشت و قرآن کریم هم پیامبر را در همه وجوه اینگونه معرفی کرده است، در بعضی از نقلها از نزدیکان پیامبر آورده شده که آنها گفتند که: «کان خلقه القرآن»؛ یعنی اخلاق پیامبر قرآن بود. بنابراین قرآن به تمام معنا، اخلاق است و پیامبر به تمام معنا جلوه این کتاب شریف است.
* ازجمله مباحث مهم در علم اخلاق و فلسفه اخلاق، بحث از اصول اخلاقی است. چگونه می‌توانیم از رفتار پیامبر، اصول اخلاقی‌ای که این رفتار مبتنی بر آن است را بیرون بکشیم؟
** ما دو رویکرد را می‌توانیم در یافتن اخلاق نبوی داشته باشیم، یک رویکرد اجمالی است که طبق آن ما می‌آییم و مجموعه‌ای صفات، ملکات، خوی‌ها و رفتارهای پیامبر را در نظر ‌گیریم و از آنها بهره‌مند شویم و یک رویکرد تفصیلی که طبق آن ما با سیره پیامبر آشنا شویم، یعنی مجموعه اصول حاکم بر زندگی پیامبر، در وجوه مختلف اجتماعی، مدیریتی، خانوادگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی را آشنا شویم. یعنی پیامبر در زندگی اصولی داشته که اینها اصولی منطق عملی است و ما در رویکرد دوم با این اصول آشنا می‌شویم.
هر دو این رویکردها مفید است. اولی ما را به اجمال با اخلاق نبوی آشنا می‌کند و دومی به تفصیل و اگر ما آن رویکرد تفصیلی را به اخلاق نبوی داشته باشیم، قطعاً زندگیمان متحول می‌شود.
چه در رویکرد اول و چه در رویکرد دوم حتماً باید این مطلب را لحاظ کنیم که پیامبر اکرم (ص) برای ما میزان است: به این معنا که ما خود را باید با پیامبر اکرم تنظیم کنیم و او را معیار و ملاک و محک خود قرار دهیم. قرآن فرمود ما کتاب نازل کردیم اما در کنار کتاب، میزان هم قرار دادیم. پیامبر اکرم، امیرالمومنین و سایر ائمه میزانند. بنابراین باید بدانیم ما خود را باید با پیامبر که میزان است بسنجیم. و این تصور که می‌توانیم بدون او به سرمنزل برسیم، تصور درستی نیست. به‌قول سعدی: در این ره به‌جز مرد ساعی نرفت/ ...؟ که دنبال راهی نرفت.
کسانی که از این راه برگشته‌اند/ برفتند بسیار و سرگشته‌اند
خلاف پیمبر کس این ره گزید/ که هرگز به منزل نخواهد رسید
مپندار سعدی که راه صفا/ توان رفت جز در پی مصطفی
البته این هم باید در نظر ما باشد که پیامبر بنیانگذار یک اخلاق و یک سیره به تبع قرآن کریم است و امتداد آن با بقیه معصومین است: یعنی یک سیره واحد ما از همه معصومین سراغ دایم و این مجموعه برای ما به یادگار مانده است.
در آن نگاه اجمالی، ما به محض این‌که به پیامبر اکرم (ص) نظر می‌کنیم، می‌بینیم ایشان، انسانی است که هرگز دروغ نگفته است و هرگز ریاکاری نکرده است، هرگز چاپلوسی و مداحی نکرده است. ایشان از ریاکاری و مداحی و چاپلوسان و ریاکاران و مداحان بیزار بوده است. می‌فرمود در چهره مداحان خاک بپاشید. پیامبر از هیچ‌چیز به اندازه دروغ تنفر نداشت. در حدیث امام صادق (ع) آمده است که اگر ایشان متوجه می‌شد که یکی از اصحابش دروغی گفته است، دیگر هیچ توجهی به او نمی‌کرد تا این‌که معلوم شود او توبه کرده است. پیامبر هرگز خودش را برتر از دیگران نگرفت ایشان با همه مقامی که داشت، به‌شدت متواضع بود. هرگز خودکامگی نکرد، استبداد نورزید. سر سوزنی خودمحوری در ایشان نبود. بندگی خدا در همه رفتار پیامبر جلوه می‌کرد. هم خود را بنده می‌دانست و هم از دیگران می‌خواست بنده باشند. اجازه نمی‌داد که کسی با او به‌گونه‌ای برخورد کند که گویی آن حضرت مالک مردم است، بلکه می‌فرمود که مرا بنده خدا بخوانید. تندخو، بدرو و بدزبان نبود. هرگز از پیامبر خشونتی بروز نکرد. تندی نداشت، جز رحمت و رافت از او صادر نمی‌شد. آنجایی هم که باشدت عمل نموده، شدت او از رافت او بود. پیوسته متبسم بود با هیچ‌کس برخورد نمی‌کرد مگر این‌که لبخندی به او می‌زد. با همه ملایم بود. مدارا می‌کرد. اهل تکلف و تصنع نبود. هرگز کسی را به زور وادار به دین و دینداری نکرد. اجازه نمی‌داد با او رفتار متصنعانه و متکلفانه داشته باشند. به‌شدت بی‌تکلف بود. وقتی وارد مجلس می‌شد، هر جای مجلس خالی بود آنجا می‌نشست؟ تا مدتها در میان اصحاب در حلقه‌ای می‌نشست تا برتری و کهتری نباشد، اجازه نمی‌داد کسی به‌دنبال او راه بیفتد، بسیار آراسته و نظیف بود. هرگز دیده نشد که پیامبر معطر نباشد. وقتی از مسیری می‌گذشت، بوی عطر پیامبر در آنجا می‌ماند. حتی در جنگلها، پیامبر عطر و شانه و آینه را فراموش نمی‌کرد. در نشست و برخاست، ساده بود. از تشریفات بیزار بود. بدون تکبر در میان مردم زندگی کرد. خرید خانه‌اش را خود می‌کرد و اجازه نمی‌داد کسی برای او این‌کار را بکند. و اصرار می‌کرد که مسوولان و زمامداران خود خرید خانه خود را بکنند، مجلس پیامبر مجلس ادب و حیا بود. پیامبر هرگز حرمت کسی را نشکست. به حقوق کسی تعدی نکرد. مرزی از مرزهای الهی را زیر پا نگذاشت و اجازه نمی‌داد که به حقوق مردمان و حرمت آنها تعدی شود. هرگز کلام زشت از دهان پیامبر خارج نشد. هیچ‌وقت دشنام نداده بلکه بدگویان و بدزبانان را تحمل کرد. مدارای پیامبر شگرف بود. هیچ‌کس به‌اندازه پیامبر در راه هدایت مردم آزار ندید. هرگز از صبر و استقامت دوری نکرد. رحمت و گذشت پیامبر شگفت بود. تاجایی‌که بعد از غزوه احد و آن مصیبت‌ها، وقتی بعضی از اصحاب از پیامبر خواستند که مردم را نفرین کند، پیامبر به‌جای نفرین برای آنها طلب هدایت و مغفرت کرد.
این رویکرد اجمالی به اخلاق پیامبر بود. رویکرد دیگر این است که رویکردی تفصیلی به اخلاق نبوی داشته باشیم. به این‌معنا که با اصول زندگی اخلاقی پیامبر، در حوزه‌های مختلف آشنا شویم و آن اصول را در پیش خود بگذاریم و از آنها پیروی کنیم. خداوند از ما همین را خواسته است. در آیه 21 سوره احزاب خداوند می‌فرماید که: پیامبر برای شما یک الگو، نمونه و عضو نیکو است؛ یعنی پیامبر بهترین سرمشق است. منبع و معدنی است که مسلمان همه‌چیزش را از او بگیرد و با او تنظیم کند. الگو بودن پیامبر این نیست که ما برخی جزئیات زندگی پیامبر را که به تبع زمان و شرایط اجتماعی تغییر می‌کند، عیناً تکرار کنیم، بلکه اصول کلی و قواعد کلی ثابت زندگی آن حضرت را بشناسیم و آنها را ملاک زندگی خود قرار دهیم. من مثالهایی می‌زنم تا این حرف مشخص شود. مثلاً در زندگی فردی پیامبر ازجمله اصولی که وجود دارد، اصل حفظ حدود الهی است؛ یعنی پیامبر هرگز مرزی و حدی را نشکست. قرآن کریم به مسلمانان فرمود که اینها مرزهای خداست، به مرزهای خدایی تجاوز نکنید؛ یعنی در مرز زندگی کنید. پیامبر نمونه اعلای زندگی در مرز است. خود پیامبر می‌فرمود که من از همه شما پرواپیشه‌تریم و از همه شما به مرزهای الهی داناترم. پیامبر بنیانگذار اسلام بود، ولی هرگز قانونی را از قوانین اسلام زیرپا نگذاشت. سیره‌نویسان نقل کردند که آن حضرت این‌گونه بود که هرگز از این فراتر نرفت، حتی در برخورد با دشمن که خداوند فرمود: در راه خدا با متجاوزان بجنگید، دشمن را دفع کنید، آن‌هم به‌شدت، اما تعدی نکنید حتی نسبت به دشمن که خداوند متجاوزان و متعدیان را دوست ندارد. یا نمونه‌ای دیگر از اصول فردی پیامبر این است که ما اصلی را در زندگی پیامبر می‌بینیم که می‌توانیم از آن به اصل کیفیت استخدام وسیله تعبیر کنیم. پیامبر برای رسیدن به مقاصد والا و بلند خود برای هدایت مردم، در هدایت و رهبری آنها در ترویج و تبلیغ دین، هرگز وسیله نادرست به‌کار نبرد. آیه‌ای در قرآن کریم داریم که خداوند در آن در مورد خود فرموده، اما در واقع به ما آموخته است. که فرموده است که من هرگز گمراه‌کنندگان را به یاری نمی‌گیرم؛ یعنی انسان الهی، هرگز وسیله نادرست برای مقاصد درست به‌کار نمی‌گیرد. انسان الهی دروغ نمی‌گوید تا کارش جلو رود، ریا نمی‌کند، کسی را فریب نمی‌دهد، خیانت و پیمان‌شکنی نمی‌کند تا به مقاصد خود برسد، پیامبر چنین بود. ایشان هرگز وسیله نادرست به‌کار نگرفت.
داستان مشهوری در زندگی پیامبر است که لازم است مدام در پیش‌روی ما باشد. آن داستان این است که وقتی ابراهیم فرزند رسول اکرم فوت کرد (که فرزندی 17 یا 18 ماهه بود) پیامبر بسیار متاثر بود. ایشان اشک می‌ریخت و می‌گفت خدایا دل می‌سوزد، اشک می‌ریزد، ولی من راضیم به رضای تو. همزمان با این حادثه کسوف شد. مسلمانان گفتند که چون پیامبر اندوهگین است، آسمان هم گرفته است و آسمان با پیامبر همراه و هماهنگ است. اعتقادشان به پیامبر بیشتر شد. وقتی پیامبر این را شنید، به‌شدت ناراحت شد. مسلمانان را جمع کرد و خطبه‌ای ایراد کرد و فرمود که «ان الشمس و القمر آیتان من آیات الله یجریان بامره، مطیعان له، لاینکسفان لموت احد و لالحیاته» خورشید و ماه دو آیه از آیات خداوندند که در مجرای قانونمندی الهی در گردشند. مطیع خداوند و نظام قانونمند الهی‌اند. برای مرگ و حیات کسی، خسوف و کسوف نمی‌شود. بعد هم فرمودند که این آیات را دریابید و هرگاه که شد نماز آیات بخوانید بعد برخاستند و نماز آیات خواندند؛ یعنی پیامبر حاضر نشد برای تقویت اعتقاد مردم از کاری غلط سود ببرد و با خرافات و اباطیل دین را پیش ببرد یا تقویت کند.
* سیره اجتماعی پیامبر مبتنی بر چه اصولی است؟
** در سیره اجتماعی پیامبر وقتی نظر می‌کنیم، ازجمله اصولی که می‌یابیم اصل «رفق و مدارا» است. پیامبر در مناسبات اجتماعی بیش از هر چیزی از رفق و مدارا بهره می‌گرفت. خود حضرت می‌فرمود که «امرنی ربی بمدارات الناس کما امرنی با دات الفرائض» پروردگارم، مرا به مدارا با مردمان فرمان داده است، همانطور که مرا به انجام دادن واجبات فرمان داده است.
همین رفق و مدارای پیامبر بود که جامعه را متحول کرد. با تندی و تیزی و خشونت‌ورزی نمی‌شود دل مردمان را به‌دست آورد. نمی‌شود جامعه را به سمت مقاصد درست متمایل کرد.
قرآن کریم می‌گوید که راز موفقیت پیامبر، در نرمی، ملایمت و مدارای اوست. قرآن کریم می‌فرماید: ای پیامبر تو به سبب رحمتی از جانب خدا با مردمان ملایم و نرم‌خو شدی و اگر تندخو، خشن و بدزبان بودی قطعاً از گرد تو پراکنده می‌شدند.
بنابراین پیامبر تا آنجا که امکان داشت مدارا کرد و فقط درجایی شدت نشان داد، آن‌هم شدت قانونی که دیگر چاره‌ای نبود و تازه آن شدت هم از سر رحمت و محبت بود. لذا آن تحول بزرگ به‌وقوع پیوست.
از دیگر اصول سیره اجتماعی پیامبر، اصل تکریم است.
پیامبر بزرگ و بزرگوار بود و با همه مردمان با بزرگی و بزرگواری رفتار می‌کرد و تلاش می‌کرد که از لحاظ کرامت بخشیدن مردمان را بزرگ بدارد. خداوند فرمود، همه انسانها کرامت ذاتی دارند (لقد کرمنا بنی آدم) و خداوند از این مجرا آنها را هدایت کرد. دیدگاه‌های کرامت پیامبر شگفت است. در نگاه، در سخن گفتن، در تعامل و روابط اجتماعی، در نشست و برخاست، در فرمان دادن، در اداره کردن و در همه امور مبتنی بر کرامت عمل می‌کرد. وقتی به مردمان نگاه می‌کرد، در نگاه پیامبر، کرامت به انسان‌ها موج می‌زد و مردم این را احساس می‌کردند. وقتی با آنها سخن می‌گفت، سخن پیامبر کریمانه بود. حتی رفتارهای اجتماعی از پیامبر ثبت شده که نشان می‌دهد پیامبر تا چه اندازه ملاحظه کرامت انسان‌ها را می‌کرد. اگر کسی با پیامبر دست می‌داد و دست پیامبر را رها نمی‌کرد، پیامبر دستش را نمی‌کشید.
گاهی ناچار بود به جایی برود و کسی دست او را در دستش نگه داشته بود و پیامبر برای این‌که بی‌احترامی نکند، او را در آغوش می‌گرفت و به سمت مقصدش می‌برد، تا او خود دستش را رها کند. پیامبر در سلام به مردم پیشقدم بود. نزد پیامبر، هرگز حرمت کسی را نمی‌شکستند و با همه کریمانه رفتار می‌شد، چون پیامبر بر این تاکید داشت. پیامبر می‌فرمود که «ما اکرم النساءالاکریم و لااهانهمن الا لئیم» زنان را گرامی نمی‌دارند مگر انسان‌های کریم و به زنان اهانت نمی‌کنند مگر انسان فرومایه.
نسبت به کرامت زن در خانواده و جامعه تاکید بسیار داشت و نسبت به کودکان و نوجوانان و جوانان همین‌طور. حتی پیامبر می‌فرمودند که کودکان را کرامت کنید و وقتی کودکی وارد مجلسی می‌شود، برای کودک جا باز کنید و احترامش کنید و برای آنها بدچهرگی نکنید و براساس این کرامت مردمان را بالا بکشید.
* اخلاق پیامبر در زندگی شخصی و خانوادگی چه ممیزاتی داشت؟
** استاد دلشاد تهرانی: در حوزه خانوادگی از اصول سیره خانوادگی پیامبر، تعاون و مشارکت در اداره خانواده بود. پیامبر به‌رغم همه مشکلات و سختی‌ها و گرفتاری‌ها، در خانه کمک می‌کرد و پابه‌پای اهل خانه زحمت می‌کشید و به‌هیچ‌وجه در خانه فرمانروایی نمی‌کرد. از همسران پیامبر نقل شده که پیامبر در خانه در خدمت خانواده بود و به آنها کمک می‌کرد. از بعضی از همسران پیامبر نقل شده که پیامبر در خانه انواع کارها را می‌کرد. درب خانه را باز می‌کرد. خانه را جارو می‌کرد. شیر بز می‌دوشید و کارهای دیگر.
از جناب عایشه سوال کردند که پیامبر چه چیز را در خانه بیش‌از همه‌چیز دوست داشت و او گفت خیاطی.
یکی از اصول دیگر در اداره خانه، رحمت و گذشت بود. پیامبر خانه را با رحمت و گذشت اداره می‌کرد. هرگز ایرادگیری نکرد. هرگز عیب‌جویی ننمود. برخی از رفتارها که از جانب برخی همسران پیامبر صورت می‌گرفت و موجب آزار پیامبر می‌شد، با گذشت و بزرگواری تحمل می‌کرد. نسبت به آنها هیچ‌وقت تندی نکرد. انس‌بن‌مالک که حدود 8 تا 10 سال در خانه پیامبر خدمتگزار بوده است، می‌گوید هیچ‌وقت ندیدم که پیامبر عیب‌گیری کند و بگوید چرا چنین کردی و چرا چنین نکردی.
* پیامبر حکومت و مدیریت سیاسی جامعه را نیز برعهده داشت. لطفاً از اصول اخلاقی پیامبر در این عرصه سخن بگویید.
** استاد دلشاد تهرانی: در عرصه مدیریت هم پیامبر، مبتنی بر اصولی جامعه را اداره می‌کرد. ازجمله این‌که پیامبر جامعه را با اصل «رعایت اهلیت» اداره کرد؛ یعنی افراد را براساس شایستگی‌ها و توانایی‌هایشان به‌کار گرفت. پیامبر هرگز خویشاوندبازی نکرد. فرمان خدا به‌ تمام معنا در مدیریت پیامبر و رهبری او جلوه داشت که خداوند فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به اهل آن بسپارید. پیامبر اکرم هشدار می‌داد که مبادا به کسی مسوولیتی بسپارید که صلاحیت‌های لازم و شایستگی‌های لازم برای آن‌ کار و مسوولیت را نداشته باشد.
در حدیثی که بخاری در صحبتش نقل کرده، حضرت فرمود: هرگاه کار به نااهل واگذار شود، منتظر هلاکت و رستاخیز باش.
یعنی اگر کسانی زمام امور را در دست بگیرند که شایستگی‌های لازم را نداشته باشند، باید منتظر تباهی، فساد و نابودی و سخت‌ترین پیامدها بود. از آموزه‌های پیامبر استفاده می‌شود که اگر قرار است کسی مسوولیتی را عهده‌دار شود باید پنج شرط را دارا باشد: معرفت، درایت، عدالت، قوت و سلامت.
عدالت یعنی حق‌ ذی‌حق را بتواند به او برساند. درایت یعنی این‌که سطحی‌نگر و کوته‌بین نباشد. معرفت یعنی علم لازم و دانایی‌های لازم و تخصص‌های لازم را داشته باشد. سلامت هم یعنی دارای سلامت نفسانی باشد. کینه‌جو و تنگ‌نظر نباشد. قوت هم یعنی شجاعت لازم و تحمل لازم را داشته باشد.
پیامبر ما را این‌گونه راهنمایی کرده است. از اصول دیگر سیره مدیریتی پیامبر، اصل پایبندی به عهد و پیمان است. قرآن کریم به مسلمانان فرمود که «واَفوا العهود» یعنی به عهد و پیمان‌ها وفا کنید و همچنین می‌فرماید شما نسبت به عهدهایتان مسوولید. پیامبر در مدیریت خود کاملاً وفادار به عهد و سخن خود بود. به تمام معنا امین بود و امینانه مدیریت کرد. از آموزه‌های پیامبر استفاده می‌کنیم که برای این‌که پایبندی به عهد و پیمان تحقق پیدا کند، 3 کار باید صورت گیرد: اول راستگویی؛ یعنی هیچ‌کس در اداره امور نباید دروغ بگوید. نزد پیامبر، زشت‌ترین چیز دروغ است و ایشان بیشترین حساسیت را نسبت به دروغ داشات.
می‌فرمود: من پیامبری هستم که دروغ نگفته‌ام. تربیت‌شدگان او هرگز دروغ نگفتند، ولو کوچکترین دروغ.
علی(ع) برترین تربیت‌یافته سیره پیامبر و جلوه تمام‌عیار سیره نبوی، فرمود که هرگز هیچ‌گونه دروغی نگفته‌ام و در روایات ما وارد شده که نخستین نشانه شیعه بودن دروغ نگفتن است و پیامبر این‌گونه مدیریت کرد.
دومین مساله در مورد تحقق عهد و پیمان، همسویی سخن و عمل است. سخن و عمل پیامبر همسو بود. قرآن کریم از ناهمسویی سخن و عمل بشدت پرهیز می‌دهد. هیچ‌چیز به اندازه ناهمسویی سخن و عمل، خشم خدا را برنمی‌انگیزد. خداوند فرمود که ای کسانی که ایمان آوردید چرا سخنی را می‌گویید که بدان عمل نمی‌کنید. این موجب خشم خداوند است. خداوند سخت به خشم می‌آید که چیزی بگویید و به‌جا نیاورید. پیامبر هرگز وعده‌ای نداد که عمل نکند یا خلاف آن عمل کند، پیامبر فرمود که کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده خود عمل کند. از نظر پیامبر، نشانه ایمان، پایبندی به سخن، قول و وفای به عهد است و نشانه بی‌ایمانی، سخن گفتن و عمل نکردن، وعده دادن و خلاف کردن است.
سومین چیز از لوازم مدیریت پیامبر، نفی خیانت و بی‌وفایی بود. در روایات پیامبر به‌صراحت آمده است که سنت پیامبر این است که فریب و خیانت با عهدی در دل شما راه پیدا نکند.
در آموزه‌های دینی ما خیانت و پیمان‌شکنی و بی‌وفایی پست‌ترین ویژگی اخلاقی است و نزد پیامبر زشت‌ترین شمرده می‌شد. پیامبر حتی با دشمنان بی‌وفایی و پیمان‌شکنی نکرد. و این‌گونه مبتنی بر اخلاق، مدیریت و رهبری کرد و دیگر اصول سیره پیامبر که مناسب است ما آنها را در پیش‌روی خود بگذاریم و به آنها عمل کنیم، بیش‌از آن که شعار پیروی از پیامبر دهیم.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات