سرتیپ دوم عباس علی نبیزاده / معاون احتیاط نیروی زمینی ارتش
هفته دفاع بهترین فرصتی است که در محضر شهدا سر تعظیم و کرنش فرود آوریم.
آنچه میخواهم عرض کنم پیرامون سه محور است:
1 – نگاهی اجمالی به اهداف دشمن در هجوم به سرزمین ما و میزان تجاوز در عمق و عرض
2 – پیشروی دشمن در روزهای نخستین و توقف ناگهانی دشمن
3 – تفاوت 8 سال دفاع مقدس با سایر جنگها
1 – نگاهی اجمالی به اهداف دشمن در هجوم به سرزمین ما و میزان تجاوز در عمق و عرض: اغلب نویسندگان و تحلیلگران کشورهای خارجی، آگاهانه یا ناآگاهانه سعی کردهاند اختلافات مرزی ایران و عراق را از دلایل اصلی تجاوز عراق به ایران معرفی کنند. ایشان همیشه به کرات گفته و نوشتهاند که اختلافات مرزی بر روی اروندرود مهمترین اختلاف بین دو کشور بوده است و تازگی هم ندارد. این مسالهای نبود که دو کشور همسایه بطور تمامعیار به جنگی خانمانسوز کشیده شوند؛ دشمن اهداف دیگری داشت هدفش از بین بردن انقلاب اسلامی بود. خلاصه کلام پس از انعقاد قرارداد 1975 روابط ایران و عراق بطور نسبی بهبود یافت. در جهت تحکیم روابط دو کشور، وزیر خارجه وقت ایران در سال 1354 رسماً از عراق بازدید کرد و در همان سال صدام حسین هم رسماً از ایران بازدید کرد. قبل از پیروزی انقلاب روابط به ظاهر حسنه و گرم بود، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه، خلاء قدرتی در منطقه ایجاد شد. صدام حسین برای رسیدن به اهداف توسعهطلبانه خود و برای ژاندارم شدن در منطقه، جنایات بسیاری را مرتکب شد که روی چنگیز و اسکندر را سفید کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چون آمریکا پایگاههای نظامی فرهنگی خود را در ایران از دست داده بود، صدام از سوی آمریکا ماموریت یافت که ج.ا.ا را از صحنه روزگار محو کند. چون با پیروزی انقلاب اسلامی ایران تمام منافع آمریکا در منطقه به خطر افتاد و آمریکا وجهه خود را از دست داد. البته صدام حسین و سخنگوی عراق اهداف دیگری از قبیل عربی بودن خوزستان و اینکه خوزستان جزئی از عراق است و حاکمیت بر سرزمینهای عربی را عنوان میکردند. صدام به همین خیال باطل بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دست به تحریکات مرزی زد تا بهانه لازم برای حمله همه جانبه خود به دست آورد.
ارتش عراق در 13 فروردین 1358، پنجاه روز پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران شهر مهران را مورد تجاوز هوایی قرار داد و روز بعد گروه پیاده به سمت قصرشیرین روانه ساخت. در18 فروردین همان سال تاسیسات نفتی این شهر را مورد هجوم قرار داد. این حملات و تحریکات نظامی همچنان ادامه دات بطوریکه علناً با تجاوز31 شهریور59 حدود 36 مورد تجاوز هوایی- زمینی بمباران و غارت احشام مرزنشینان توسط عراق انجام شد که طی آن عدهای از مردم بیگناه کشته و مجروح شدند. پایبندی جمهوری اسلامی ایران به قرارداد 1975 تا ین حد بود که پس از بمبارانهای روستاهای مرزی ایران توسط هواپیماهای عراقی، دولت ایران بدون اقدام متقابل به منظور کاهش تشنج در منطقه، استاندار آذربایجان غربی را جهت مذاکره با استاندار سلیمانیه به عراق اعزام نمود به هرحال عراق پس از مقدمه چینی اشاره شده در تاریخ 17 شهریور سال 1359 به بهانه اینکه ایران در امر تحویل و تحول زمینهایی که مجدداً علامتگذاری شده کوتاهی میکند. مبادرت به اشغال این زمینها با ارتش خود نمود؛ در صورتی که در 24 اردیبهشت ماه سال 57 کمیسیونی جهت تحویل و تحول زمینها تشکیل شدهبود ولی قبل از تحویل و تحول میبایستی برخی از علائم که تعداد آنها 21 عدد بود تغییر کند. این کمیسیون در تهران فعالیت میکرد که عراقیها کار را نیمه تمام گذاشتند و تهران را ترک کردند.دولت عراق بعدها با یادداشتهای ایران پاسخ نداد واین موضوع مسکوت ماند.
تااینکه در تاریخ 17 و 19 و 26 شهریور سال 59 کاردار سفارت ایران در بغداد به وزارت امور خارجه احضار شد و طی دو یادداشت به وی اعلام نمودند که نیروهای مسلح عراق ناگزیرند تجاوز ایران در منطقه زینالقوس و حوزه میمک را دفع کنند. این مساله جالب توجه است چرا که پس از دو سال که رژیم عراق به یادداشتهای ایران جواب نداد، به کاردار ایران در عراق اعلام میکند و در همان روز یعنی دو ساعت بعد با عملیات نظامی پاسگاه زینالقوس حوزه میمک را اشغال میکند. بالاخره صدام حسین در 26 شهریور 59 طی نطقی در پارلمان آن کشور الغای قرارداد 1975 را اعلام کرد. وی با نفی نمودن قرارداد 1975 در دیدگاه مجامع یبنالمللی تاکید کرد که عراق برای ایران در اروند رود حقی قائل نیست و حاکمیت خود را بر اروند رود اعلام کرد. اعلام لغو قرارداد 1957 مقدمه تجاوز نظامی عراق به خاک یران بود. قرائنی در دست هست که نشان میدهد آمریکا و اسرائیل به طور مستقیم و غیر مستقیم عراق را تشویق به تجاوز به خاک ایران مکیکردند چون میخواستند به مقاصد خود برسند و بهتر از صدام هم کسی پیدا نمیشد. ارتش عراق در 31 شهریور بیش از 1300 روستا را منهدم و شهرهای هویزه-سومار-خسروی-قصر شیرین را با خاک یکسان کرد و عدهای از مردم بیگناه را شهید کرد.
2- علت پیشروی در روزهای نخست جنگ و توقف ناگهانی دشمن:
پیشروی سریع و گسترده دشمن در روزهای اول جنگ دلایل بسیاری دارد که میتوان به سازماندهی دقیق نیروی دشمن بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، اطمینان از پشتیبانیهای ابر قدرتها و کشورهای منطقه و حضور نیروهای ارتش برای مقابله با ضد انقلاب و گروهکها در شمال غرب، و وجود بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا و دیگر موارد اشاره کرد؛ اما علت توقف ناگهانی دشمن به عوامل مختلفی مربوط میشود. چرا دشمن به پیشروی خود ادامه نداد؟در این مورد کارشناسان نظامی دلایل بسیاری دارند:
1- چنانچه جبههای بیش از حد گسترش پیدا کند از نظر لجستیکی و فرماندهی دچار اشکال خواهد شد.
2- موانع طبیعی و وضعیت زمین اجازه پیشروی بیشتر را نداد.
3- و یکی از مطالب مهم اینکه بر خلاف انتظار صدام، در روزهای اول، ارتش شامل نیروهای زرهی، پیاده، توپخانه، هوانیروز و نیروی هوائی و نیروهای موجود ژاندارمری، در مابل هجوم ارتش عراق مقاومتهای سرسختانهای را نشان داد و به مرور تشکیل سپاه و انسجام و حضور بسیج مردمی اجازه پیشروی بیشتر را به عراق نداد. این مساله باعث شد صدام فکر پیشروی را از سر خود بیرون کند چون قبلا هم قول داده بود که ظرف 48 ساعت در میدان آزادی تهران از یگانها سان خواهیم دید. در اینجا صدام با موافقت نیروهای مسلح و مردم به اشتباه خود پی برد و دیگر چارهای جز تثبیت یگانهای خود در مناطق بدست آمده نداشت.
3- تفاوت هشت سال دفاع مقدس با سایر جنگها:
جنگی که به ما تحمیل شد اختلاف فاحشی در ماهیت فکری و ایدئولوژیکی با سایر نبردها یا جنگهایی که تاکنون در سطح بینالمللی رخ داده، دارد. در واقع نمیتوانیم نبردی پیدا کنیم که یک طرف موضع کاملا حق والهی و نشات گرفته از مکتب الهی اسلام باشد و طرف دیگر موضع شیطان با پشتوانه استکبار جهانی. در همین راستا نبرد بین موضع حق و باطل نبردی بسیار قاطع است و در این نبرد است که میبینیم خداوند متعال آن نظر لطفش را شامل حالمان مینماید.این وضعیت کاملا در جنگ ملموس بود که این دو موضع چقدر روشن در مقابل هم قرار گرفته و نبرد ظاهرا نبرد توپ و تانک و هواپیما و تجهیزات زرهی بود، ولی در ریشه نبرد انگیزه و عقیده بود. وجود انگیزه عمیق و ریشهدار الهی در رزمندگان به آنها قدرت بخشیده و اطمینان داده بود که خداوند خریدار متاع آنها است و قدرت خداوند است که تمامی ندارد.(لا حول ولا قوه الا با...العلی العظیم) و در مقابل نیروی شیطان بود که در مقابل قدرت حق با همه تمهیدات و پیشبینیها چارهای جز فرار و تسلیم نداشت.