ابراهیم حاجیمحمدزاده
«آیا ندیدی که خدا کلمه طیب را چگونه مثل زده است که همچون شجره طیبه ریشهاش استوار و شاخ و برگش در آسمان است و میوهاش را در هر زمانی به اذن پروردگارش میدهد و خدا برای مردم مثلها میزند، باشد که متذکر شوند. و مثل کلمه خبیثه چون شجره خبیثه است که از روی زمین کنده شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد» (قرآن کریم)
در چند سال اخیر طالبان و القاعده و گروههای سلفی وابسته به آنان نماد و ثمره دلبستگی به ایدئولوژی وهابیت با ادعای مبارزه، و حزبالله لبنان نیز بهعنوان نمونه عینی و ملموس اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) و تعهد به خط امام و رهنمودهای مقام معظم رهبری در مبارزه علیه آمریکا و صهیونیزم و مزدوران آنها معرفی گردیدهاند.
آمریکا و صهیونیزم با تقویت طالبان و القاعده در پاکستان و رساندن آنان به حاکمیت در افغانستان و با باز گذاشتن دست آنان در تبلیغ وهابیت و سلفیگری، دو هدف به ظاهر کاملا متضاد را دنبال مینمودند. الف: ارائه چهرهای خشن و بیهویت و غیرکارآمد از اسلام و فراهم آوردن زمینه ترس و وحشت و تنفر از اسلام و اجرای احکام آن در افکار عمومی جهانی که با پیروزی و اوجگیری انقلاب اسلامی توجه جهانیان را به خود جلب کرده بود. ب: گردآوری و تسلط و مرکزیت بخشیدن به تمامی حرکتهای اسلامی ضدغرب در افغانستان و بهرهبرداری از آن در مسیر اهداف درازمدت استکبار جهانی، ولی در عمل این جریان خیلی زود از کنترل سازمانهای جاسوسی غرب و صهیونیستها خارج گردید و شاخههایی از آنها با مشی دشمنی با غرب و زیر چتر حکومت طالبان به حیات خود ادامه دادند البته با این تصور که سران طالبان مسلمانان متعهد هستند!
پس از واقعه 11 سپتامبر و دستآویز حمله ناتو به سرکردگی آمریکا به افغانستان و سپس عراق و زیرزمینی شدن گروههایی از طالبان و القاعده، الگویی که بهزعم آمریکا میخواست به عنوان آلترناتیو انقلاب اسلامی و به نفع مطامع درازمدت شیطان بزرگ، بخصوص در خاورمیانه، به کار گرفته شود. به دو شاخه انشقاق پیدا کرد.
1- شاخهای که درنهایت بمانند اسلاف خود، شیوخ و علمای درباری در منطقه، تمامی هویت خود از جمله اعتقاد به وهابیت و سلفیگری را در خدمت استکبار جهانی و مزدورانش قرار داده و از هیچ جنایت و فتوایی در راستای اهداف شیطان بزرگ فروگذار نبوده و نیستند.
2- عدهای که با رسیدن به بنبست توهم همکاری با آمریکا و صهیونیزم، دشمنی با آنان را در راستای دشمنی با انقلاب اسلامی قرار داده و درصدند بنبستهای اعتقادی و شکستهای سیاسی خود را با نابودی حرث و نسل و بمبگذاری و کشتار بیرحمانه و توهین به مقدسات و ایجاد وحشت و ترور جبران نمایند. بنابراین با وجود مخالفت با آمریکا و اسرائیل در عمل بههمان راهی میروند که استکبار جهانی در سرزمینهای اشغالی فلسطین، عراق، افغانستان و لبنان درپی آنست. اخیرا بنلادن با تشویق این ترورهای کور و انتحاری در یک نوار ویدئوی با سوءاستفاده از فرهنگ شهادت میگوید:
«پیامبر گرامی اسلام آرزوی این منزلت را دارد، بیاندیشید این منزلت چیست که برترین مخلوق پروردگار نیز آرزوی آن را دارد، آن مقام والای شهادت است: قسم به آن که جان محمد در دست اوست دوست دارم بجنگم و بکشم و دو بار بجنگم و بکشم....». آیا در دنیای کنونی بهتر از طالبان و القاعده میتوان، یافت که همچون خوارج کلمه حق را در مسیر خواستههای باطل شیطان بزرگ قرار دهند؟!
همانگونه که در آغاز اشاره کردیم نمونه دیگری از الگوی مبارزه سیاسی و الهی و شهادتطلبی بر علیه کفر و شرک و توطئههای آمریکا و صهیونیزم و مزدوران آنها، حزبالله لبنان است، که با پیروی از خط امام خمینی و محوریت رهنمودهای مقام معظم رهبری، رسیدن به فوز عظیم شهادت را با تحمل مظلومیتها و در کنار محرومان بودن را در شرایط خاص و بر مبنای تکلیف شرعی دنبال میکند.
پیرو خط امام و رهبری سیدحسن نصرالله پس از پیروزی و امداد غیبی جنگ 33 روزه همواره پرده از توطئههایی برداشتهاست که در یک سال اخیر بهدنبال قرار دادن حزبالله در مقابل مردم لبنان اعم از اهل تسنن شیعیان و مسیحیان بودهاست. ترفندهایی که همواره جناح تندرو طالبان و القاعده و وابستگان آنها را به مقابله با مردم و کشتار وحشیانه آنان کشاندهاست. یکبار سیدحسن نصرالله با مظلومیت و صداقت در اینباره گفت: «اگر هزار نفر از ما را بکشند هرگز اسلحه خود را بسوی مردم نخواهیم گرفت».
امام خمینی در جریان قبول قطعنامه 598 و ضرورت تعهد شرعی و آگاهانه نسبت به حفظ اصول اسلام ناب محمدی(ص) در تغییر تاکتیکهای مبارزه در شرایط مختلف میفرمایند:
«... امروز روزی است که خدا اینگونه خواستهاست و دیروز آنگونه خواستهبود و فردا انشاءالله روز پیروزی جنود حق خواهد بود، ولی خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعیم و ما تابع امر خدائیم و بههمین دلیل طالب شهادتیم و تنها بههمین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمیرویم...»(1)
اگر پیروزی الهی حزبالله در جنگ 33 روزه در مقابل چهارمین ارتش مجهز دنیا، بیانگر تعهد حزبالله به معیارهای اسلام ناب محمدی(ص) و ولایت فقیه است. در یک سال گذشته صبر و تحمل و مظلومیت همراه با اقتدار حزبالله در خنثی نمودن توطئههای آمریکا و صهیونیستها و مزدوران آنها و رها ننمودن مردم و تثبیت ارزشهای والای پیروزی بر اسرائیل و تداوم آن، یقینا ارزشی فراتر از پیروزی جنگ 33 روزه در پیش چشم جهانیان بهنمایش گذاشتهاست.
امام خمینی در همان پیام ضمن پافشاری بر معیارهای اسلام ناب محمدی(ص) و اصرار و تاکید بر تداوم همیشگی مبارزه و ضرورت در کنار محرومان و پابرهنگان بودن (یعنی همان مردم کوچه و بازاری که القاعده و طالبان آنها را بهخاکوخون میکشد) میفرمایند:
«... فقرا و متدینین بیبضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان واقعی انقلابها هستند ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم... ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون خود دفاع خواهیم کرد...
... امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی زرقوبرق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهد برد. امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کردهاست... (2)
بطور مثال در خوشبینانهترین تحلیل از دیدگاه طالبان و القاعده مدعی مبارزه با استکبار جهانی، آن زمان که آمریکا و اسرائیل خود را توسط ایادیاش در پشت محرومان و مستضعفان ناآگاه مخفی میکنند القاعده و یا گروههای از این دست بخود اجازه میدهند با رگبار مسلسل و یا تله انفجاری و یا عملیات انتحاری کوچک و بزرگ و با گناه و بیگناه را محکوم به مرگ و لتوپار شدن نمایند. یعنی دقیقاً همان کاری را میکنند که آمریکا و متحدانش در عراق و اسرائیل جنایتکار در سرزمینهای اشغالی برای حفظ و تداوم منافع استکباری خود انجام میدهند. با این تفاوت که آمریکا و صهیونیستها صریحاً به تعبیر امام، شیطان بزرگ بودن خود را برملا نمودهاند. ولی القاعده و گروههای هممشی آن، با ادعای اسلام و سلفیگری و گولزدن افراد سادهلوح و ناآگاه جاده صافکن مطامع استکبار جهانی در ضدیت با مردم میشوند، و مردمی را با انفجارهای گوناگون بهخاکوخون میکشند که قبل یا بعد از آن با بمباران هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی و اسرائیلی کشته نیز و مجروح میشوند.
حزبالله لبنان در یکسال اخیر بر مبنای عشق به اسلام ناب محمدی(ص) و با ایثار و تحمل و صبر و مظلومیت در مقابله باتوطئههای ایادی و گروههای وابسته به استکبار غرب واسرائیل، با پرهیز از هرگونه درگیری با مردم و تضییع حقوق آنان، تبدیل به یکی از صادقترین چهرههای متعهد به خط امام و رهبری بوده و با خون دل از همان جام زهری نوشیدهاست که قبلاً مقتدای او سر کشیدهبود «... خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود. هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت ایران و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود... من باز میگویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشندهتر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم... فرزندان انقلابیام؛ ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید از غرور مقدستان دست بردارید شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد. میدانم که به شما سخت میگذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است بغض و کینه انقلابیتان را در سینه نگهدارید. با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست...»(3)
امام، مقام معظم رهبری، سیدحسن نصرالله، رزمندگان و حزبالله مخلص، همه و همه پیرو رهنمود مولای آزادگان و متقیان علی(ع) هستند. که با افتخار به یک عمر جنگ و جهاد در شرایطی خاص میفرمایند.
«... در زمین خود آرام بگیرید و دستها و شمشیرهایتان را با سخنان بیپایه زبانتان به حرکت درنیاورید و درباره چیزی که خداوند آن را برای شما به تعجیل نخواستهاست شتابزده نباشید. زیرا کسی از شما که با معرفت حق خدا و حق رسول خدا و اهل بیتش در رختخوابش چشم از دنیا بپوشد از این دنیا شهید رفته و پاداش او بر خدا است و چنین شخصی مستحق ثواب نیتی است که برای انجام عمل صالح نموده و همان نیت جانشین کشیدن شمشیر در میدان جهاد است پس عجله نکنید زیرا برای هر چیزی مدتی و پایانی است» سالگرد یک سال تعهد و مظلومیت علوی و پیروی از خط امام و رهنمودهای رهبری بر سیدحسن نصرالله و حزبالله و همه مخلصان بیبدیل درگاه الهی مبارک باد.(4)