فرهاد رضایی
انرژی بسان خون و نیروی حیاتبخش پیکره اقتصاد و جامعه بشری است. خانهها و مدرسههایمان را گرم و یا خنک میکند، بیمارستانهایمان را روشنی میبخشد و صنایعمان را با نیروی خویش به پیش میراند. انرژی به صورتهای گوناگون خود جوانب مختلف حیات و زندگی را برای ما و دیگر موجودات زنده این سیاره به ارمغان میآورد و این در حالی است که روشن کردن یک کلید برق تنها چیزی است که شاید آگاهانه و البته به ندرت در مورد آن بیندیشیم.
امروزه در جهان در حال توسعه بیش از دو میلیارد انسان هنوز به سرویسها و خدمات مدرن پیشرفته تامین انرژی دسترسی ندارند. اینک هشتاد درصد مردم منطقه «زیر صحرا» در آفریقا فاقد جریان برق هستند و این در حالی است که تامین خدمات انرژی پاک و اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش فقر و نیز برای تضمین سلامت، برابری و افزایش سطح سواد و دانش افراد امری ضروری به نظر میرسد.
بدون شک دستیابی به «اهداف هزاره» برای پیشبرد توسعه پایدار در هزاره سوم و به ویژه کاهش و به نصف رساندن فقر مفرط در جهان بدون توجه به مقوله انرژی ممکن نخواهد بود.
بدون پرداختن به این مهم یعنی تامین انرژیهای پایه و اساسی و خدمات لازم برای یک زندگی سالم نمیتوان تولید و به دنبال آن عایدی و درآمد جوامع فقیر را افزایش داد و افزایش مشاغل و کاهش شغلهای خطرناک و پرزحمت محقق نخواهد شد.
بهبود اوضاع بهداشتی و سلامت جسمانی مردم فقیر نیز بدون تامین انرژیهای لازم امری بعید به نظر میرسد و بدون تحقق آن، کاهش نرخ مرگ و میر در جوامع فقیر میسر نخواهد بود. به طور مثال یکی از بزرگترین قاتلین کودکان در جوامع فقیر یعنی عفونت حاد تنفسی تنها با مرتفع کردن دود ناشی از آشپزخانههای چوبسوز و زغالی، سایه شوم خود را از زندگی کودکان بر خواهد چید و بسیاری از بیماریها با انجام واکسیناسیون مناسب و به موقع و وجود سردخانههای برقی لازم برای انبار و نگهداری واکسنها و داروها، از جوامع فقیر جهان رخت برخواهد بست. کودکان در شبهای تاریک خانههای بدون برق خود قادر به مطالعه و آموختن نیستند و آب را نمیتوان بدون وجود انرژی لازم، پمپ و تصفیه کرد. به عبارت دیگر تمامی شواهد و مدارک حکایت از آن دارد که بدون تامین منابع و خدمات انرژی لازم، فقر از جهان ما مرتفع نخواهد شد.
علاوه بر این، دنیای امروز با چالش بزرگ دیگری نیز دست به گریبان است و این چالش جدی دورنمایی از اقلیم و اوضاع آب و هوای این سیاره است که در صورت تداوم روند کنونی مصرف سوختهای فسیلی به مرز بحرانی خود وارد خواهد شد.
مصرف سوختهای فسیلی و آزادسازی انرژیهای نهفته در این قبیل سوختها علاوه بر فواید قابل توجه، میراث و ارمغان شومی نیز به همراه دارد و این ارمغان ناخواسته چیزی نیست جز گازهای به اصطلاح «گلخانهای» که بسان یک تله حرارتی عمل میکنند. گازهایی نظیر دیاکسیدکربن و متان همچون شیشه یک گلخانه اطراف سیاره زمین را احاطه کردهاند و بخش اعظم انرژی گرمایی خورشید را درون خود به دام میاندازد و به عبارتی یک گلخانه عظیمالجثه در فضا ایجاد میکنند.
افزایش انرژی گرمایی خورشید درون جو زمین با افزایش دمای اتمسفر سیاره تبعات ثانویهای را به دنبال دارد. تغییر و به هم خوردن نظم سیستمهای اقلیمی و آب و هوایی یکی از این موارد است که خود میتواند فجایع بیشمار دیگری نظیر سیلابهای مهیب و خشکسالیهای ویرانگر را به همراه آورد. فاجعه دیگری که در پی افزایش دمای اتمسفر سیاره رخ مینماید، پس روی یخهای قطبی و ذوبشدن یخچالهای دائمی موجود در قطبین زمین است که میتوان بسیاری از خشکیهای کم ارتفاع و جزایر را در آیندهای نه چندان دور با مشکلات جدی و عدیدهای مواجه کند.
این روند در درجه نخست به سبب مصرف فزاینده و افسار گسیخته سوختهای فسیلی توسط جهان صنعتی رخ ننموده است و علاوه برآن، انتشار گازهای گلخانهای در کشورهای درحال توسعه نیز به سرعت سیر صعودی و نگرانکنندهای را پشت سر میگذارد.
امروزه سرانه تولید و انتشار گازهای گلخانهای در میان ملل صنعتی بسیار بالاتر از ساکنان کشورهای در حال توسعه است، درحالی که آثار و نتایج شوم این روند میتواند آسیبهای مهلکی را به مردم کشورهای در حال توسعه و یا ملل فقیر وارد آورد، چرا که آسیبپذیری آنان در مقایسه با ملل ثروتمند و صنعتی به میزان قابل توجهی بیشتر است.
آسیبپذیرترین کشورها در مقابل تغییرات عظیم اقلیمی، کشورهای در حال توسعه هستند که شدیدترین اثرات را در آینده متحمل خواهند شد و این درحالی است که کمترین مسئولیت در خصوص تغییر اقلیم و تشدید این پدیده ویرانگر را میتوان متوجه این ملتها دانست. طیف و سیعی از این اثرات نیز دیر زمانی ایت که دامنگیر ملل فقیر و در حال توسعه شده که از آن جمله میتوان خشکسالی و قحطیهای مهلک جنوب آفریقا را نام برد.
در پی ایجاد تغییرات اقلیمی در اتمسفر زمین، حوادث و فجایع آب و هوایی شدیدتر و فراوانتر خواهد شد، به طوری که میتوان این قبیل آثار را طی سالیان اخیر در قالب توفانهای شدید هند، سیلابهای مهیب موزامبیک، بنگلادش و حتی کشورهای اروپایی، گردبادهای سوزان آمریکای مرکزی و نظایر آن مشاهده کرد. یکی از ناگوارترین این بلایا نیز به مردم جزیره کوچک «تووالا» در اقیانوس آرام حادث شده، به طوری که در پی بالا آمدن سطح دریاها، مردم این جزیره سرگرم مذاکره با مقامات کشور زلاندنو برای تخلیه جزیره و نقل مکان دائم به آنجا هستند. بالا آمدن سطح آب و پیشروی دریا به سوی مرکز جزیره، موجب زیر آب رفتن برخی از مزارع و غیرقابل استفاده شدن زمینهای زراعی شده است و همچنان که کارشناسان میگویند، حوادث به وقوع پیوسته در جزیره کوچک «تووالا» نشانه و گواه کوچکی است از آنچه که درآینده در انتظار بسیاری از مردم جهان خواهد بود.
از این رو، مقوله انرژی در رویارویی جهان با این چالش بزرگ در آستانه قرن بیست و یکم و هزار سوم نقشی اساسی و محوری بر عهده دارد. چطور میتوان چهره کریه و زشت فقر را بدون افزایش آلودگی و تشدید پدیده تغییر اقلیم از جهان زدود؟
به اعتقاد کارشناسان و برنامهریزان توسعه پایدار، این دو هدف یعنی کاهش فقر و جلوگیری از تشدید آلودگی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی الزاماً در تقابل با یکدیگر قرار ندارند و میتوان با برنامهریزی مناسب تواماً هر دو را تحقق بخشید. ما از پتانسیل عظیم انرژیهای تجدیدناپذیر جهت تهیه انرژی پاک، مناسب و کارآمد برای ملل فقیر جهان برخورداریم و به یاری منابع مختلف انرژیهای پایدار میتوان میلیونها انسان را بدون افزایش هزینهای بر دوش این سیاره از چنگ فقر رهانید.