
روزنامه گاردین در گزارشی تحلیلی به روابط ایران و آمریکا و افزایش برخی از گزارشات مبنی بر احتمال حمله آمریکا به ایران اشاره کرده و نوشت: درگیری فزایندهی واشنگتن با ایران بیش از آنکه به تسلیحات هستهیی ربط داشته باشد به این حقیقت مربوط است که ایران پس از حمله آمریکا به عراق و افغانستان به ذینفع استراتژیک اصلی این جنگها تبدیل شده و اکنون تنها چالش تاثیرگذار در برابر سلطه آمریکا بر خاورمیانه و منابع آن است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه گاردین در این گزارش تحلیلی آورده است: شگفتانگیز است که پس از فاجعه جنگ عراق شواهدی فزاینده حاکی از اینکه دولت جورج بوش، رییس جمهور آمریکا قصد دارد همه چیز را، این بار در قبال ایران، مجددا تکرار کند دیده میشود. درست همانند آنچه قبل از حمله به عراق اتفاق افتاد فضای واشنگتن پر از ادعاهای بیاساس درباره تسلیحات کشتار جمعی شده است؛ بد جلوه دادن رییس جمهور این کشور افزایش فوق العادهای داشته است؛ ادعای اطلاعات درباره پیوند با القاعده و حمله به نیروهای انگلیسی و آمریکایی به یک امر روزانه تبدیل شده است؛ درخواست برای جنگ از جانب نومحافظهکاران دولت آمریکا به طور فزایندهای قویتر شده است؛ اظهارات جورج بوش و دیک چنی، معاون وی هر روز جنگ طلبانهتر میشود و منابع دولت آمریکا ادعا میکنند که دولت انگلیس در خفا برای شرکت در اقدامات احتمالی آماده است.
در ادامه این گزارش آمده است: انتظار داشتیم پس از حمله به افغانستان و عراق و اشغال این کشور که تلفات جانی و استراتژیک بالایی به دنبال داشت، حمله علیه یک کشور مسلمان دیگر آخرین چیزی باشد که به ذهن رییس جمهور آمریکا خطور میکند. اما طبلکوبیهای جنگ از تابستان امسال، هنگامی که بوش اعلام کرد به فرماندهان نظامیاش در عراق دستور داده است با ایران برخورد کنند و دولت اعلام کرد که قصد دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست "گروههای تروریستی" قرار دهد، غیر قابل تردید شده است.
این گزارش حاکی است: برنار کوشنه، وزیر امور خارجه جنگ طلب جدید فرانسه ماه گذشته گفت که "ما باید برای بدترین حالت آماده شویم و بدترین حالت جنگ است"، در حالی که محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که مسوولیت بررسی برنامه هستهیی ایران را بر عهده دارد هشدار داد که "نودیوانهها" در حالی خواستار حمله (به ایران) هستند که 700 هزار نفر به دلیل "این شک و ظن که عراق دارای تسلیحات هستهیی است" در این کشور کشته شدند. علاوه بر آن حمله هوایی اخیر اسراییل (رژیم صیونیستی) به سوریه، متحد ایران از جانب بسیاری به عنوان یک بازی قدرت که هدف آن تهران است تعبیر شده است.
در ادامه این گزارش آمده است: هفته گذشته در حالی که درز اطلاعات به رسانههای آمریکا درباره مقدمات جنگ ادامه داشت، جان بولتون، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل از کنفرانس محافظهکاران انگلیس استفاده کرده و خواستار حمله به ایران شد.
مجله نیوزویک گزارش داد که چنی درباره احتمال تشویق اسراییل (رژیم صهیونیستی) به حملات موشکی به یک سایت هستهیی ایران برای تحریک تهران به انتقام گیری که میتوانست راه را برای حملات گستردهتر آمریکا باز کند، گفتوگو کرده است.
مجله نیویوکر نیز گزارش داد که بوش در یک کنفرانس ویدیویی به رایان کروکر، سفیر آمریکا در عراق گفت که به حمله به برخی از اهداف در ایران فکر کرده است و انگلیس نیز در این زمینه با آمریکا همراه است. اما یک سخنگوی وزارت خارجه انگلیس گفت که نخست وزیر انگلیس و رییس جمهور آمریکا هرگز گفتوگویی درباره حمله به ایران در داخل ایران نداشتند و دولت انگلیس در جستجوی یک راه حل دیپلماتیک است.
این روزنامه در ادامه نوشت: آنچه هر روز آشکارتر میشود این است که بهانه احتمالی برای اقدام خصمانه علیه ایران از احتمال اینکه تهران ممکن است تسلیحات هستهیی تولید کند به نقش نسبت داده شده به این کشور در حمایت و تامین سلاح برای شورشیان کشورهای عراق و افغانستان تغییر یافته است.
گارین افزود: دولت آمریکا روز به روز متقاعدتر میشود که اگر حمایت از نیروهای آمریکایی را دلیل جنگ با ایران اعلام کند خیلی راحتتر میتوانند جامعه آمریکا را متقاعد کند تا اینکه حرف از رعب و وحشت هستهیی بزند. بنابراین محور طرحهای نظامی نیز مطابق با آن تغییر کرده است: یعنی از یک حمله گسترده به سایتهای شناخته و ناشناخته ایران به حملات دقیق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که آمریکا مدعی است از حملات شورشیان عراق به نیروهای اشغالگر حمایت میکند، تغییر یافته است.
به گزارش ایسنا، در ادامه این گزارش آمده است: در حقیقت درگیری فزایندهی واشنگتن با ایران بیش از آنکه به تسلیحات هستهیی یا مقاومت عراق ربط داشته باشد به این حقیقت مربوط است که ایران پس از حمله آمریکا به عراق و افغانستان به ذینفع استراتژیک اصلی این جنگها تبدیل شده است. ایران و متحدان آن اکنون تنها چالش تاثیرگذار در برابر سلطه آمریکا بر خاورمیانه و منابع آن میباشند. بنابراین تعجبی ندارد که نفوذ افزایش یافته یک کشور ضدامپریالیسم که بر اقیانوسی از نفت نشسته است و به جستجوی اهداف مشترک با سایر دولتهای مستقل در آمریکای لاتین مشغول است نگرانی آمریکا را بر انگیخته باشد. اما این امر نتیجه مستقیم سیاستهای خود بوش است که خود یک الگوی کامل از مزایای دستیابی به تسلیحات هستهیی به نمایش گذاشته است، هرچند هنوز شواهدی مبنی بر اینکه ایران حقیقتا قصد دستیابی به تسلیحات هستهیی را دارد به دست نیامده است.
این روزنامه در ادامه نوشت: آنچه شکی در آن نیست این است که عواقب یک حمله احتمالی به ایران میتواند هم در منطقه و هم فراتر از آن وحشتناک باشد. تاثیر اقتصادی آن نیز بسیار گسترده خواهد بود چرا که ایران 20 درصد تامین نفت جهانی را بر عهده دارد که از طریق تنگه هرمز به کشورهای دیگر فرستاده میشود.
این روزنامه در پایان نوشت: مقامات ایرانی تهدید حمله به ایران را "جنگ روانی" میدانند و شکی نیست که آمریکا ترجیح میدهد به جای زور با استفاده از ایجاد ناآرامیهای سیاسی ایران را تسلیم خود کند اما اقدامات فعلی برای ایجاد بیثباتی در ایران امکان موفقیت اندکی دارد. بنابراین جدا از استقبال ناگهانی آمریکا از مذاکرات حقیقی احتمال جنگ ایران و آمریکا قبل از پایان ریاست جمهوری بوش بالاست. احتمال دخالت مستقیم دولت براون از این حمله با توجه به بحران عراق باید اندک باشد. اما احتمال حمایت سیاسی و لجستیکی این دولت از این حمله جدیتر است. واضح است باید فشارهای مردمی را بیشتر کنیم تا اطمینان خاطر حاصل کنیم این امر اتفاق نمیافتد.