
دکتر حسن رضاییمهر 1) اولین مبارزه آشکار پس از شهادت حسین بن علی(ع) با والی کوفه و حکومت یزید را میتوان مبارزه آشکار یکی از خواص و بزرگان شیعه به نام «عبدالله بن عفیفازدی» دانست زیرا پس از شهادت امام حسین(ع) ابن زیاد ملعون بر منبر کوفه نشست و به نکوهش خاندان پیامبر(ص) و سیدالشهدا(ع) پرداخت. عبدالله بن عفیف با شدت و جسارت تمام پاسخ او را داد و در حالی که ابنزیاد مست پیروزی ظاهری خود بود و بر اریکه ظلم و عداوت با پیامبر(ص) نشسته بود، او را در ملا عام مفتضح کرد. به همین دلیل ابنزیاد دستور داد او را دستگیر کنند. او در حالی که نابینا بود با راهنمایی دخترش مبارزهای دلیرانه را آغاز کرد تا اینکه او را دستگیر کردند و به شهادت رساندند. شجاعت و بیباکی او در دفاع از حق و خاندان پیغمبر(ص) و فریادگری او علیه ظلم و بیدینی، نسیمی بود که از شجاعت و بیباکی حضرت سیدالشهدا(ع) در دفاع از حق و مبارزه تمام عیار با دستگاه ظلم امویان به او رسیده بود (1) نقش عبدالله بن عفیف به عنوان یکی از خواص شیعه و زاهدان روزگار کوفه، آنچنان بود که عوام حاضر در مسجد از او متأثر شده و اولین بذرهای مخالفت با دستگاه اموی در دل آنها کاشته شد. 2) قیام مردم مدینه: یکی از پیامهای عاشورا قیام حره یا قیام مردم مدینه است، زیرا علت پیدایش آن در مرتبه اول ظلمستیزی امام حسین(ع) بود که مشتمل بر پیامی گرانسنگ بود و آن اینکه برای از بین بردن دستگاه ظلم و کفر حتی از جان خود و فرزندان خود گذشت و رنج و غم اسارت اهل بیت(ع) را کشید و در مرتبه دوم افشاگری اهل بیت(ع) در مدینه و انقلاب روحی که حضرت زینب(س) در کوفه و شام پدید آورده بود. «معودی» واقعه حره را اینگونه مینگارد که پس از شهادت امام حسین(ع) ظلم و جور یزید فزونی یافت و آشکارتر گردید آنهایی که از اوضاع مطلع بودند (خواص) مردم را از وضعیت نامیمون یزید و حکام او آگاه کردند مردم همه با روحیه طاغوتستیزی که از نهضت عاشورا دریافت کرده بودند، اقدام کرده و «عثمان بن محمد بن ابیسفیان» والی آن زمان مدینه را و مروان بن حکم و سایر امویان را از مدینه بیرون کردند، در حالی که امام سجاد(ع) در مدینه بودند مردم با عبدالله بن حنظله بیعت کردند. خبر به یزید رسید و او سپاهی بزرگ را به فرماندهی «مسلم بن عقبه» به مدینه فرستاد. (2) وقتی به سنگستان مدینه که معروف به «حره و اقم» است رسیدند اهل مدینه برای دفع آنان از شهر خارج شدند و بین آن دو جنگ سختی در گرفت، جماعت بسیاری از مردم مدینه کشته شدند تا اینکه تاب مقاومت برای آنها نماند از این روی به مدینه گریختند و به روضه مطهرة حضرت پیغمبر(ص) پناه بردند. لشکر شام نیز وارد مدینه شدند و با اسبهای خود داخل روضه منوره شدند و اسبهای خود را در مسجد جولان دادند و چنان از مردم کشتند که روضه و مسجد پر از خون شد(3) * نقش خواص در قیام مدینه از خواصی که در آگاه کردن مردم و راهاندازی این قیام، تأثیر بسزایی در بین توده مردم داشتند، «منذر بن زبیر بن عوام»، «عبدالله بن ابی عمرو مخزومی» و «عبدالله بن حنظله» و «عنبل الملائکه» هستند زیرا وقتی از طرف حاکم مدینه «عثمان بن محمد بن ابیسفیان» به نمایندگی از طرف مردم مدینه به دمشق فرستاده شدند تا از نزدیک خلیفه جوان (یزید) را ببینند و از مرحمتهای او بهرهمند شوند در بازگشت به مدینه مردم را به اطاعت از حکومت وی تشویق کنند، به هنگام برگشتن از شام و دیدن بیدینی و فساد و فحشا و سگبازی و شرابخواری یزید، با ذکر موارد فسق یزید مردم را بر علیه او شوراندند. عبدالله بن حنظله گفت: «من از نزد شخصی برگشتهام که اگر هیچکس با من یاری و همکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت... به دنبال این جریان مردم مدینه با عبدالله پسر حنظله بیعت و حاکم مدینه و بنیامیه را از شهر بیرون کردند».(4) نکته قابل توجه آن است که قیام مردم مدینه منوره هرچند متأثر از انقلاب امام حسین(ع) علیه بیعدالتی و ستمگری رژیم فاسد اموی شکل گرفت و عناصر آن از انصار و شاخههای مختلف قریش تشکیل میشد و اگرچه عناصر اصلی آن شیعی بودند، اما قیامی کاملاً شعیی نبود، زیرا رهبری شیعه «علی بن الحسین(ع)» نسبت به آن بی تفاوت بود و در «ینبع» ساکن بود.(5) 3) قیام توابین متأثر از قیام امام حسین(ع): یکی از نابترین نهضتهای شیعی قرن اول قیام توابین بود. توابین کسانی بودند که به عللی در کارزار عاشورا امام حسین(ع) را یاری نکردند و بشدت خود را ملامت مینمودند، زیرا امام حسین(ع) را دعوت نموده و سپس از یاری وی دست نگه داشتند و امام که به دعوت آنها به عراق آمده بود، در کنار شهر آنان به شهادت رسیدند و آنها از جا تکان نخوردند.(6) این گروه احساس کردند ننگ این گناه از دامن آنها شسته نخواهد شد، مگر آنکه انتقام خون امام حسین(ع) را از قاتلان او بگیرند و یا در این راه کشته شوند به دنبال این فکر بود که شیعیان نزد پنج تن از رؤسای خود در کوفه که عبارت بودند از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه خرازی، عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی، عبدالله بن وال تمیمی و رفاعة بن شداد مجبی، رفتند و در منزل سلیمان اجتماع تشکیل دادند... به دنبال این اجتماع، سلیمان بن صرد جریان را به احمد بن حزیفه یمان و شیعیان دیگر نوشت و از آنان یاری خواست، آنان نیز دعوت سلیمان را پذیرفتند. جنبش توابین در سال 61 هجری آغاز شد... تا آنکه شب جمعه پنجم ربیعالثانی 65 هجری نخستین شعله قیام زبانه زد در آن شب توابین به سوی تربت پاک امام حسین(ع) روانه شدند (و گریهزاری و توبه کردند سپس) قبور شهدا را ترک گفته و به سمت شام حرکت کردند و در سرزمینی به نام «عین الورده» با سپاه شام که فرماندهی آنها را عبدالله بن زیاد به عهده داشت، روبهرو شدند و پس از سه روز نبرد سخت، سرانجام شکست خوردند و سران انقلاب به جز رفاعة به شهادت رسیدند.(7) تأثیر قیام امام(ع) بر تفکر سیاسی خواص توابین: 1) ایجاد احساس گناه انقلاب امام حسین(ع) و بخصوص نقطه پایان این انقلاب در سرزمین کربلا (غیر از اثرهای مثبت فراوان) اثر دیگری نیز داشت و آن عبارت از ایجاد احساس گناه و بیداری وجدان در تمامی افرادی بود که میتوانستند به یاری حسین(ع) بشتابند و نشتافتند... این احساس گناه دو جنبه داشت: از یک طرف گناهکار را به جبران گناه و جرم خود وادار میکرد و از طرف دیگر کینه و عداوت مسببان ارتکاب چنین گناه را به دل میگرفتند و این همان پدیدهای است که پس از انقلاب امام حسین(ع) در میان ملت مسلمان آشکارا به چشم میخورد.(8) این احساس گناه که وجود خواص و سران توابین را ناآرام کرده بود، پاکی از آن را جز در انقلاب علیه حکومت یزید و سیاست حکام آن نمیدیدند از این رو بود که این احساس ندامت از گناه و شوق که جبران خطا، در لابلای سخنان، نامهها و خطبههای توابین موج میزند. و همین روحیه بود که آنها را در شب عملیات علیه یزید به کربلا و تربت پاک حضرت سیدالشهدا(ع) و سایر شهیدان کشاند و آنجا با استغفار و ریختن اشک ندامت و عهد بستن بر خونخواهی امام(ع) و شهیدان کربلا، روحیه مبارزهطلبی خویش را تقویت کردند و این نبود جز تأثیر شهادات امام(ع) بر خواص و عوام توابین. 2) نفی راحتطلبی و پشت پا زدن به مظاهر دنیوی: یکی دیگر از درسها و تأثیرهای نهضت عاشورا بر فکر خواص در نهضت توابین و بلکه همه نهضتهای شیعی و غیرشیعی، اهمیت حفظ دین است. قهراً در سایه چنین تفکری است که آنچه با حفظ دین و آموزههای آن، مغایر است، باید کنار زده شود. یکی از آسیبهای خواص جبهه حق که باعث شد علی(ع) خانهنشین شده و امام حسین(ع) یاری نشود و سرش بر نیزه قرار گیرد، راحتطلبی و اسیر مظاهر دنیوی شدن خواص بوده است. اما هرچند خون حضرت سیدالشهدا(ع) غریبانه بر زمین ریخته شد، اما این حقیقت را برای همگان از خواص گرفته تا عوام آشکار کرد که برای حفظ دین و احیای آن باید به مظاهر دنیوی پشت پا زد و از راحتطلبی گریزان بود و الا باید در هالهای از پریشانی و پشیمانی به جهت عدم نصرت دین خدا و امام معصوم اشک ندامت ریخت. در سایه همین رویکرد از تأثیر قیام امام(ع) بود که توابین اساس جنبش خود را بر بازگشت از گناه، خونخواهی خاندان رسولالله(ص) پشت پا زدن به تمامی مظاهر دنیوی و شهادتخواهی برای رضایت خداوند قرار دادند.(9) *اندیشه سیاسی نهضت توابین: «دیدگاه آنان درباره رهبری سیاسی امت اسلامی» واگذاری حکومت به خاندان رسولالله است که عزت و مقام آنان سبب شده خداوند شیعیان را از نعمت و شرافت برخوردار سازد، زیرا هنگامی که توابین با شامیان روبهرو شدند، آنان را بر پیروی از خاندان پیامبر(ص) فرا خواندند، زیرا آنان برای حکومت بر بنیامیه شایستهترند.(10) قیام مختار پیامد دیگری از قیام امام(ع): یکی دیگر از قیامهایی که متأثر از قیام عاشورا بود، قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی است که به منظور انتقام خون امام حسین(ع) از قاتلان آن حضرت در سال 66 هجری واقع شد.(11) میتوان نطفه این قیام را از سال 64 هجری، پنج ماه پس از مرگ یزید دانست، زیرا «مختار چون آمادگی مردم عراق را برای قیام و انقلاب بر ضدبنیامیه و بیمیلی آنها را نسبت به حکومت عبدالله بن زبیر شنید رهسپار کوفه گردید و فعالیت خود را آغاز کرد» (12) مختار دعوت خود را وابسته به محمد حنفیه فرزند امیرمؤمنان(ع) معرفی کرد و همین مطلب باعث اطمینان مردم به حرکت وی شد او شعار خود را جمله «یالثاراثالحسین» (پیش به سوی انتقامگیری خون حسین) قرار داد و این موضوع عراقیان را به تأمین اهداف خویش امیدوار می کرد... مختار قاتلان امام حسین(ع) را سخت مورد تعقیب قرار داد و به هلاکت رسانید.(13) تأثیر قیام امام(ع) بر مختار و سایر خواص : آنچه از شعار «یالثاراثالحسین» استفاده میشود، آن است که هدف اصلی مختار از قیام علیه حکومت غاصب و ظالم امویان، انتقامگیری خون حسین(ع) از قاتلان او بوده است، اما نکتهای که این جا به ذهن میآید اینکه چه شد مختار و دیگر خواص همفکر او به دادخواهی از قاتلان امام(ع) پرداختند و چه امری منشأ پیدایش چنین تفکری در آنها شد؟ با دقت در حوادث عاشورا و تنها گذاشتن امام(ع) بعد از دعوت کردن او و نیز کشتن او به گونهای که «صار قتیلاً غریباً مظلوماً عطشاناً» و از طرفی دیگر اسارت اهل بیت(ع) و افشاگریهای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در کوفه و شام علیه سیاست دستگاه اموی و برپایی مجالس عزاداری در شام، بشارتدهنده امری عظیم یعنی مظلومیت امام(ع) و اهلبیت ایشان است. بدیهی است تأثیر مظلومیت امام بر همگان از سویی و تأثیر دفاع او از دین خدا و سنت پیغمبر(ص) تا که در کلمات شریفهای چون «ان کان دین محمد لمیستقم الا تقلن فیا سوف خذینی» تجلی مییافت، دو عامل مهم تأثیرگذار بر خواص، پس از حادثه عاشورا از جمله مختار و دیگر سران لشکر او بود و این بود که مختار با جمع کردن این دو عامل تأثیرگذار در شعار «یالثاراثالحسین» به خونخواهی آن امام شهید قیام کرد.