تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۶  ، 
کد خبر : ۷۵۷۱۹

مبانی وفاق ملی


نویسنده: عبدالمحمد مصطفایی
جوامع بشری و بالاخص دینی برای اداره امور جامعه سعی داشته و دارند مبانی حقوقی ویژه‏ای را تبیین نمایند و بر اساس آن قوای مملکتی و دولت را پی‏ریزی نمایند و چنانچه این‏گونه جوامع درصدد باشند که مقاصد از پیش تعیین شده خود (مبانی حقوقی) در جهت اداره امور جامعه دچار گسست و هرج و مرج نشوند و در جاده پیشرفت حرکت کنند، باید به اصولی که خود پی‏ریزی نموده نه تنها پایبندی نشان دهند، بلکه در حفظ آن اصرار ورزند و موانعی را که موجب خدشه‏دار شدن این اصول است، از بین ببرند.
مکتب‌های رایج دنیا برای نیل به مقصود خود در اجتماع، به اصالت طبقه، فرد یا اجتماع متوسل می‏شوند. در این راستا نگرش ادیان توحیدی و به ویژه اسلام معتقد به کرامت انسانی است.
اسلام هم به فرد توجه دارد و هم به جمع. و مبانی حقوقی بشکلی طراحی شده است که مصالح فرد در تقابل با مصالح جمع قرار نگیرد. لذا مصلحت فرد را در مبانی حقوقی اسلام باید در مصالح اجتماعی جستجو نمود.
در عین حال، در درون خانواده انقلاب، وفاق ملی با چالشهایی روبروست و همچنین دارای موانع و مصالحی است. لذا امام خمینی پیوسته این دو مقوله (موانع و مصالح) را بطور جدّی مورد تاکید قرار می‏دادند و تمام اقشار کشور بخصوص زعما و رهبران دینی و فکری جامعه را در جهت ایجاد وحدت اجتماعی دعوت می‏کردند. و جناحهای سیاسی درون خانواده انقلاب را پیوسته نصیحت فرموده و راه‏کار نشان می‏دادند و توصیه می‏فرمودند اینجانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناحها که در خدمت اسلام هستند دراز می‏کنم و از همه استمداد می‏کنم که با هم پیوستگی همه‏جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه سعادت ملت است، کوشا باشند.1 امام خمینی انقلاب اسلامی را یک تحفه الهی می‏دانستند و به یقین می‏توان گفت که اگر از این هدیه الهی حفاظت نشود از کف خواهد رفت.
به هر حال، در کشور هرگز چنین تصوری نیست که همه جناحها در یک حزب سیاسی متمرکز شوند و از سلایق خاص خود دست بردارند چرا که اجتهاد و فقاهت به عنوان مبنا در تشیّع چنین چیزی را تجویز نمی‏کند. بلکه در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی، سلایق سیاسی باید به قاعده بازی و مبانی ارزشی توجه داشته باشند و به رای اکثریت گردن نهند. با اعتقاد به اینکه، همه جناحها معتقد به خدا، پیامبر، قرآن، اصول و فروع اسلام، راه امام و ولایت فقیه می‏باشند، پس چرایی برخوردهای غیراصولی جناحی، حذفی و انعطاف‏ناپذیری در پذیرش حقایق در کجاست؟ منشا این مطلب مطمئناً در این کلام حضرت امام است که همیشه آن را گوشزد می‏فرمود که "حب الدنیا راس کل خطیئة" حب نامشروع به دنیا سبب درک غلط از مفاهیم اسلامی و غرض‏ورزی در پذیرش حقایق است، که قاعده و منش بازی در رقابتهای جناحی را در ورطه فراموشی قرار می‏دهد. نسل اول انقلاب از جمله شخصیتهای بزرگوار و خط مقدم جناحها که طعم ستم، شکنجه و رنج و محرومیت رژیم پهلوی را متحمل شده است، هنوز خود شاهد قضایاست، که چگونه دلهره و ناامنی در رژیم گذشته در زوایای پنهان زندگی مردم جاری بود و جوّ خفقان چنان حاکم بود که انگار پشت دیوار هر شهروند ایرانی ساواکیها استراق‏سمع می‏کردند و هرچه از اسلام و امام گفته می‏شد می‏شنوند و عنقریب دستگیر شده و روانه سیاهچالهای شاه می‏شوند. نگارنده این مجموعه بلحاظ سن این شرایط را دیده و تا حدودی چشیده و لمس کرده. به هر حال نعمت استقلال و آزادی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ارزان بدست نیامده، بلکه ثمره صدها هزار شهید در قبل و بعد از انقلاب (جنگ تحمیلی) است. لذا شائبه جهت‏گیریهای جناحی قوای سه‏گانه کشور، بالاخص در مسائل قضایی در خصوص صدور حکم برای هر فرد مسئول و غیرمسئول در نظام، انقلاب را آسیب‏پذیر می‏سازد و تسریع در زدودن این مسئله از اذهان عمومی جامعه شکل فوری و فوتی به خود گرفته است، لذا متخلف از هر جناحی که باشد، کوچکترین تبعیضی روا نیست. به این دلیل که افکار عمومی جامعه در زمینه مسئله تبعیض بشدّت متاثر و نگران است. و در این زمینه لازم است تدابیر جدّی اندیشیده شود.
به هر حال، مگر نه این است که هدف واحد است؟ پس سلایق مختلف سیاسی نباید مشکل‏ساز و خطرآفرین باشند و حیثیت امام، شهدا و انقلاب را نزد جمعیت میلیاردی مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنّی به زیر سوال کشیده، تداعی شود که دعوا بر سر منافع شخصی و گروهی است، نه برای پیاده نمودن قوانین به زمین مانده اسلام در گذشته. و به قول حضرت امام مشاهده شود که باز هم همان مسائل قبل از انقلاب (تبعیض) برگشته است. مگر نه این است که، امام می‏فرمود: امروز خیلی تکلیف به عهدؤ ماست، تکلیفهای شاق هم به عهده ماست، امروز شمایید و همه عالم دشمن الا معدودی، البته ملتها زیاد هست [که] به شما توجه دارند. امّا دولتها معدودی هستند که مخالف با شما نیستند، همه مخالفند. اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و برای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک و تعالی برای ما پیدا خواهد شد.2 امام مکرراً توصیه می‏کردند که برخوردها سالم باشد و اگر به یکدیگر اِشکال وجود دارد، همانند اشکال طلبه‏های مدرسه باشد، که سر یک مبحثی با هم داد و قال می‏کنند و بعد از اتمام مباحثه با هم می‏نشینند و چای می‏خورند و با هم صمیمی و دوست هستند. باید دانست که امام اهل تعارف نبود، بلکه عمل ایشان گویای این حقیقت بود. مناقشات طلبگی، علمی و سیاسی از نظر ایشان باید منجر به اصلاح امور و پیوند هرچه بیشتر آنها شود و نه جدایی و عداوت.
این مقاله ابتدا، ماهیت وفاق و سپس مبانی وفاق، آثار و نتایج وفاق ملی، آثار و نتایج تفرقه، علل تفرقه، و روشهای ایجاد وفاق و وحدت ملی را به شکل فشرده از دیدگاه حضرت امام خمینی مورد بررسی و تحلیل قرار می‏دهد. و در پایان خلاصه و نتیجه‏گیری مقاله ارائه خواهد شد.
الف ـ ماهیت وفاق ملی و وحدت
واضح است که از ماموریتهای مهم و اساسی انبیای الهی دعوت به توحید کلمه و عقیده است. پیامبر گرامی اسلام به صراحت با استفاده از آیه کریمه قرآن "انما المومنون اخوة" عقد پیوند برادری مسلمانان را در تاریخ صدر اسلام به ثبت رساند و عمر شریف خود را در راه ایجاد توحید در قلوب و رفتار مسلمانان (عقیده و عمل) ایثار فرمود. و همچنین در راه تفرقه‏زدایی از بین آنها و رفع موانع آن سرسختانه و دلسوزانه کوشیدند. امام صادق(ع) در این زمینه می‏فرماید "با یکدیگر پیوند داشته باشید و خوشرفتاری و مهربانی نمایید و برادرانی نیکوکار باشید، همان‏گونه که خدای عزوجل فرمانتان داده است".3 امام راحل از اتحاد و برادری در جامعه به عنوان عامل قدرت، توصیف جالبی فرمود که چکیده آن بدین قرار است یک جامعه‏ای که یک مقصدی دارد و می‏خواهد که آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد، این جامعه را می‏شود تشبیه کرد. افراد جامعه و خود جامعه را به قطرات (باران) و نهرها و سیل دریا. قطره‏های باران یکی یکی وقتی که ملاحظه بکنید، هر قطره‏ای وقتی از قطره‏های دیگر جدا باشد یک برگ را هم تر نمی‏کند، اگر چنانچه میلیاردها قطره وجود داشته باشد و اینها قطره قطره باشند، باز کاری از آنها برنمی‏آید. حالا اگر اتصال با هم پیدا کردند، آن یک جویی را، یک نهری را تشکیل می‏دهد و قطرات دیگری نیز جوی و نهر دیگری را تشکیل می‏دهند. از این نهر یک کاری برمی‏آید اما کار اساسی نیست، می‏شود که یک زمینی را مثلاً آبیاری کنند و به او کِشتی بکنند لیکن محدود است انتفاع از آن، امّا اگر چنانچه این شهرها به هم متصل شد یک سیلی و رودخانه‏ای راه انداخت، قدرتش زیاد می‏شود. جامعه ما نیز همین‏طور است یکی یکی افراد را حساب کنید، اگر صد میلیون یکی یکی باشد هر کدام خودشانند، کاری به دیگر ندارند، لذا از این صد میلیون جمعیت هیچ کاری برنمی‏آید.4
ب ـ مبانی وفاق بر اساس عقل
حضرت امام عقل سیاسی را به عنوان یکی از مبناهای "وفاق ملی" دانسته و با تاکید به زعمای قوم می‏فرمودند: عقل سیاسی اقتضا می‏کند که ما امروز با آن اشخاصی که در رویه هم حتی با ما مخالفت دارند لیکن در اصل مقصد با ما موافقند، با ملت موافقند، مسیرشان مسیر ملت است، عقل سیاسی اقتضا می‏کند که ما امروز دست از تمام اختلافات برداریم تا این مملکت را آرام کنیم و این مقصدی که ما داریم و آن اینکه اسلام در این مملکت پیاده بشود و جمهوری اسلامی با محتوای حقیقی خودش در اینجا پیاده بشود، موفق بشویم ان‏شأاللّه. این‏طور نباشد که هر کدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید. همؤ شما امیدوارم که به اسلام معتقد و به جمهوری اسلامی متعهد باشید. من این را از همه کسانی که متصدی امری هستند، چه آقایانی که در مجلس هستند و چه آقایانی که در جاهای دیگر متصدی امر هستند، من به آنها با کمال اخلاص سفارش می‏کنم که یک تکلیفی است شرعی، الهی و تخلف او خلاف مسیر اسلام است.5
یک مسئله عقلایی است که شما وقتی که همه‏تان مسلمان هستید، همه‏تان بنا دارید که این نهضت ان‏شأاللّه اسلامی پیش برود، اکثریت با شماست، یعنی یک اکثریت قاطع با شماست، در مقابل آن تیپی که دشمن اصلی انقلاب و دشمن اصلی اسلام است، در مقابل آنها مجتمع باشید، هیچ کاری از آنها دیگر برنمی‏آید.6
شما بدانید که اگر ما دست به دست هم ندهیم، همه‏مان با هم نباشیم، زمینمان خواهند زد، مجلس را زمین می‏زنند، دولت را زمین می‏زنند، روحانیت را زمین می‏زنند، همه زمین می‏خورند، پس عقل اقتضا می‏کند که الان مشکلات را تحمل کنیم، مردم مشکلات را تحمل کنند.7 در یک همچو وضعی که الان ما مبتلا به آن هستیم و شما مبتلا به آن هستید، عقل و انصاف اقتضا می‏کند که، دیگر در بینمان چیزی نباشد، با هم باشیم در دفع او.8 شما می‏بینید که تمام سعی منافقین و مفسدین خارج و داخل بر این است که بین مردم شکاف ایجاد نمایند و این خود بهترین دلیل است که ما باید وحدتمان را حفظ کنیم.9
ج ـ مبانی وفاق ملی بر اساس شرع
حضرت امام(ره) با تبعیت از انبیا و امامان معصوم(ع) "وفاق عمومی" را در زیر چتر مبانی اسلام (قرآن و سنت) میسّر دانسته و مکرر این مسئله را گوشزد می‏فرمودند: امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغل هستیم از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است گرایش نموده و کلمه حق را علیا و کلمه باطل را سفلی قرار دهیم. در این موقع حساس که کشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر عظیم است تکلیف همه گروهها و افراد، خطیر و عظیم است. سستی و سردی در حال حاضر و اختلاف و افتراق کلمه، در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است.10
ایشان وحدت کلمه را رمز توجه به خدا می‏دانست و می‏فرمود: رمز پیروزی را ایران یافته است، رمز توجه به خدا وحدت کلمه. این وحدت کلمه را حفظ کنید، نگذارید آنهایی که تفرقه افکنند به بهانه‏های بیجا در بین شما تفرقه بیندازند. جلوی این تفرقه‏ها را بگیرید، برای اسلام خدمت کنید. اسلام مامور کرده ما را به وحدت کلمه. تفرقه‏اندازان از اسلام بیرونند.11 گروه گروه نکنید، این مملکت با وحدت کلمه پیش برد، متفرقشان نکنید "واعتصموا بحبل‏اللّه جمیعاً ولاتفرقوا" این آیؤ قرآن را بپذیرید همه بچسبید به ریسمانی که بین شما و خداست و آن اسلام است، متفرق نشوید، از هم جدا جدا نشوید، هی حساب را جدا نکنید، آن حساب جبهه کذا، جدا نکنید همه را، همه با هم باشید، همه دوست باشید.12
امام عامل همه فسادها را تفرقه می‏دانست و رهبران فکری جامعه را بشدّت انذار می‏داد: متفکرهای ما، روشنفکرهای ما، همه دانشجویان و دانشگاهیان بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می‏بینیم. این گروه گروه شدن‏ها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود، می‏خواهند نگذارند مردم بیدار شوند و راه خودشان را پیدا کنند. با تفرق همه فسادها هست و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادتها هست.13 در نظر امام شرط شمول رحمت الهی، وفاق همگانی است و می‏فرمود: از این جهت که دست خدا در کار است، باید شما و ما و همه، کاری کنیم که این دست رحمت بسته نشود، از روی سر ما برداشته نشود و آن کار این است که همان‏طوری که تا حالا با هم بودیم و "یداللّه مع الجماعة" و همه برای خدا بود و خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود الان هم توجهمان به همان مقصد باشد.14 اگر اینجا برادری نباشد در آنجا هم بهشتی معلوم نیست باشد برای شما.15 امام وحدت را ثمره آموزش بزرگان دین می‏دانست و یادآوری می‏فرمود: این دو بزرگوار [پیامبر(ص) و علی(ع)] همان‏طوری که در عالم غیب و غیبِ غیب با هم بودند، متحد بودند، در عالم هم که آمدند، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند، برادری داشتند، یک بودند و این برای ما باید عبرت باشد. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که این اخوت را بین همه ارگانها، بین مجلسیها و بین دولت، قوه قضایی و سایر مردم، بین قشرهای ملت را حفظ کند و ما آن تبعیت را از موالی خودمان بکنیم که ان‏شأاللّه با سعادت از این دنیا برویم.16
د ـ مبانی وفاق ملی بر محور مصالح ملّی
برای حفظ نظام جمهوری اسلامی حضرت امام بر روی مصالح ملی بسیار حساسیت داشت و همه قشرها بالاخص علمای اسلام را مسئول دانسته و تاکید می‏فرمود: باید ما بدانیم که همه مکلف هستیم، علمای اسلام مکلفند در صف جلو، وظیفه آنها زیادتر از دیگران است، وظیفه آنها هدایت جامعه است. از این تفرقه‏ای که می‏خواهند بین جامعه بیندازند جلوگیری کنیم. و این به عهده علما در درجه اول است که مردم را آگاه کنند. باید در این وقتی که از همه اوقات برای ایران حساستر است، علمای ایران ـ وفقهم اللّه ـ و سایر اقشار، جوانان محترم، دانشگاهیها، دانشجوها، طلاب علوم دینیه، بازاریها، سایر اقشار، دهقان و کارگر توجه داشته باشند به اینکه شیاطین در کمینند و اگر خدای نخواسته غفلت بشود و این ریشه‏های پوسیده باز رشد کند (باقیمانده‏های رژیم شاه) بین جامعه، زحمتها هدر می‏رود. امروز روزی است که باید اصول را حفظ کرد، ما امروز احتیاج به وحدت کلمه داریم بیشتر از دیروز.17 اگر با هم یک حسابهایی دارید، بگذارید کنار این حسابها را، شما اگر دو نفر باشید با هم یک یک نزاعی داشته باشید و خدای نخواسته زلزله بیاید، شما باز می‏نشینید آنجا به اختلاف؟! نه رها می‏کنید و پا می‏شوید سراغ دفاع از خودتان. این ابرقدرتها در ایران زلزله راه انداختند نروید سراغ کارهای خصوصی خودتان و اختلافاتی که خودتان با هم دارید، نروید سراغ این، مجهز باشید. همان‏طوری که در اوایل انقلاب بودید، حالا هم باشید18.
امام برای رفع مشکلات جامعه می‏فرمود: ما باید برای خاطر خدا، برای به دست آوردن حسنه خودمان با هم باشیم، تمام قشرهای ملت با هم باشند، تمام علمای اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند، پشتیبان هم باشیم، تمام قشرهای ملت با هم باشند، تمام علمای اعلام و تمام ائمه جمعه با هم باشند، پشتیبان هم باشند، پشتیبان دولت باشند، پشتیبان مجلس باشند، پشتیبان قوه قضایی باشند، پشتیبان قوه اجرایی باشند، آنها خدمتگزار باشند به مردم و شما هم خدمتگزار، اینها بندگان خدا هستند خدمت به بندگان خدا خدمت به خداست و خدمت به بندگان خدا امروز این است که همه مجتمعاً درصدد این باشند که با کلمؤ واحده از اسلام و مسلمین و خصوصاً از مستضعفان جهان، دولت شریف ایران پشتیبانی کنند. باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی‏مان در جبهه از بین برود.19 من باز سفارش می‏کنم که کشور ما در مرحلؤ بازسازی و سازندگی به تفکر و وحدت و برادری نیاز دارد.20 و در زمینه تحمل یکدیگر (جناحها)، امیرالمومنین(ع) را به عنوان اسوه کامل که تمام شداید را برای حفظ مصالح کلی اسلام به جان خریدند، ملاک قرار داده و می‏فرمود: حضرت امیر ـ سلام‏اللّهعلیه ـ در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود، دندان روی جگر می‏گذاشت و موافقت می‏کرد برای مصالح کلی، برای مصالح اسلام، ما اگر تبعیت از او داریم، باید این‏طور باشیم، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم، یک مقداری همین‏طور باشیم.21
4ـ مبانی وفاق ملی بر اساس سیاست اخلاقی امام(ره)
سرفصل سیاست اخلاقی امام در عمل به فرامین الهی، مسئله "تکلیف" بود. "در کوچکترین رفتار تا بزرگترین رفتار سیاسی امام خمینی همگی، حضور امر خدا، فرموده خدا، توصیه خدا، حکم خدا و قانون خدا مشهود است و این کلمات و واژه‏ها به همراه واژه‏هایی همچون "اسلام" و "اسلام‏خواهی" در اکثر بیانات و پیام‏ها و مکتوبات امام خمینی(قدس‏سره) در طول مبارزات سیاسی به چشم می‏خورد. از همین رو، تمام موضع‏گیری‏ها و تصمیم‏گیری‏ها، مخالفت و مبارزه با قدرت‏های استکباری و عوامل داخلی آنها با نام "خدا" و به عنوان "وظیفه" و "تکلیف شرعی" صورت پذیرفته است.
توجه امام به تکلیف‏شناسی در فرآیند تصمیم‏گیری اجتماعی، عنایتی تام بوده به نحوی که مکرر در مواقع حساس ضمن تحلیل گذشته حرکت انقلاب به طرح این سوال می‏پرداختند که تکلیف فعلی و تکلیف آینده را بایستی شناخت و بر اساس آن تصمیم‏گیری و اقدام کرد. سه رکن نظریه تکلیف (امام) بخوبی در بیانات ایشان مشهود است. و می‏فرمایند: قدم اول یقظه و بیداری است، بُعد دیگر عمل به تکلیف و قسمت سوم اینکه صرف قیام نیز کفایت نمی‏کند بلکه قیام برای خدا باید کرد".22
امام در برخورد با اصلاح انگیزه و نیت به طور ریشه‏ای برخورد کرده و می‏فرمود وقتی قلب الهی شد همه چیز انسان الهی می‏شود. یعنی حرف که می‏زند حرفش هم الهی است. استماع هم که می‏کند استماعش الهی است. راه هم که می‏رود در راه رفتنش هم الهی است.23 "ثبات شخصیتی که از امام راحل در گذرگاه زندگی او دیده شد بهترین دلیل مدیریت او درباره شخصیتش بود. برای متفکران علوم انسانی لازم است که با نظر به این‏گونه ثبات شخصیت و بهره‏برداری حکمت‏آمیز از استعداد و سرمایه‏ها که در تاریخ بشر ـ اگرچه در اقلیت ـ مشاهده می‏شود، اصول و قواعد آن را استنباط و در مراکز علم و معرفت برای آموزش و گردیدن (به معنی شدن) مطرح بسازند. مقامات تعلیم و تربیت و ارشاد به طور عام، در این صورت است که می‏توانند برای انسان‏ها سخنی برای گفتن داشته باشند. من خدمت امام(ره) فراوان رسیده [علامه محمدتقی جعفری] و در بحث‏های علم اخلاق ایشان بوده‏ام؛ می‏دیدم راضی نبود هیچ‏کس بیاید جلویش میخکوب شود، می‏گفت رد شو رد شو. آن شخص بزرگ نمی‏گذاشت کسی به دنبالش راه برود و می‏ایستاد و می‏فرمود: مطلبی دارید؟ اگر مطلبی داشت امام آنرا می‏شنید و می‏فرمود خوب، بروید. و اگر مطلبی نداشت او را صریحاً از راه رفتن در پشت سر خود منع می‏نمود. شما هر شخصیت را که دیدید به بشر می‏گوید بیا مقابل من دست به سینه بایست! و او را مانند برده‏ها در برابر خود میخکوب کرد.
نظریه حضرت امام ـ رضوان‏اللّه تعالی علیه ـ در اخلاق، که به عبارتی همان نظریه اخلاق اسلامی است شباهت‏های آشکاری با مکاتب اخلاقی متعارف و همچنین با مکاتب جدید اخلاقی دارد، از طرفی تفاوت‏هایی نیز مشهود است که همین تفاوت‏ها، سبب تمایز آن از سایر مکاتب اخلاقی می‏شود. تکیه بر اخلاق و اهمیت آن در زندگی انسان به اندازه‏ای است که هدف بعثت انبیا در آن خلاصه می‏شود: "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" حضرت امام در یکی از بیاناتشان بر یک قاعده اخلاقی تاکید می‏کنند که این قاعده در بطن خود، راهگشای خوبی برای فاعل فعل اخلاقی است و این بیان مستند ما، در مقایسه با افکار ایشان با مکاتب اخلاقی است. می‏فرماید: ما مکلف به ادای تکلیفیم نه مامور به نتیجه. ایشان بر این باور بودند که اولاً فرامین اخلاقی "من عندی" نیستند، احکام اخلاقی، احکام تشریحی هستند که خداوند آنها را از طریق وحی به بشر القا کرده است و انسان با رجوع به (قرآن کریم) می‏تواند آنها را دریابد. امام یکی از مصادیق بارز فرمودؤ پیغمبر(ص) است که فرمود "علمأ امتی افضل من انبیأ بنی اسرائیل" امام، فقط یک تئوریسین و نظریه‏پرداز و یا تنها یک رهبر فکری و سیاسی نبود که مسائل مربوط به انقلاب را مجرد از برنامه‏های زندگی مطرح کرده باشند. مردم ایران در طول دوران پربار معاشرتشان با حضرت امام دیده‏اند و لمس کرده‏اند که بزرگ‏ترین هنر و در حقیقت معجزؤ رهبری امام این است که خود او پیشتاز عمل به نظریات اخلاقی و دیگر برنامه‏ها بوده است".24
باید اذعان کرد که شخصیت حضرت امام تک‏بعدی نبود، بلکه تمام خصایص یک انسان الهی را پس از انبیا و امامان معصوم(ع) در خود ایجاد کرده بود و حتی به مخالفین و دشمنان اسلام بر اساس سیاست اخلاقی خود که منشا آن تربیت صحیح دینی بود، کلمات توهین‏آمیز و رکیک به کار نمی‏برد. لذا ملکه اخلاقی و اخلاق حسنه چیزی نیست که بتوان آن را به آسانی کسب نمود، بلکه ریاضت و عبودیت خالصانه نیاز است تا این مهم را میسّر سازد. حضرت امام در خطاب به حوزه‏های علمیه می‏فرمود: کسب فضایل و مکارم انسانی و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگیست که بر دوش شما است، گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه می‏باشید و فقه، که اشرف علوم است، می‏آموزید دیگر راحتید و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‏اید، اگر اخلاص و قصد قربت نباشد این علوم هیچ فایده‏ای ندارد، اگر تحصیلات شما "العیاذ باللّه" برای خدا نباشد و برای هواهای نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید برای خود وزر و وبال اندوخته‏اید.25
امام، همچنین می‏فرمود ممکن است که کسی کتاب اخلاق و توحید بنویسد اما خودش بلحاظ نداشتن تهذیب نفس از آن هیچ بهره‏ای نبرده باشد. کوتاه سخن در باب سیاست اخلاقی امام این است که امام، علم، سیاست و مملکت‏داری را با اخلاق کریمه اسلامی آمیخته بود و سیاست اخلاقی امام جوهرؤ شخصیت ایشان را تشکیل داده بود.
5ـ مبانی وفاق ملّی بر اساس نگاه امام به مردم
مردم‏داری و ستیز با دشمنان ملت بارزترین چهره اجتماعی امام(ره) محسوب می‏شد. و "از ویژگی ایشان این بود که حاضر نبود با مردم فاصله‏ای داشته باشد و یا چیزی از مردم مکتوم بماند. یکی از نمونه‏هایش نامؤ کارتر در فروردین 59 بود که عده‏ای اصرار داشتند نامه فاش نشود ـ امّا، امام چندین مرتبه فرمودند حتماً نامه راس ساعت دو بعدازظهر، یعنی اولین بخش خبری از رادیو پخش شود و همه رسانه‏ها هم منتشر نمایند. امام معتقد بودند آنچه مردم تشخیص می‏دهند خیلی خوب تشخیص می‏دهند و آن راه صحیح است. در اندیشه سیاسی امام، بالاترین آفت برای حکومت، کنار کشیدن توده‏ها و بی‏توجهی به خواست‏ها و نیازهای ایشان است، آن حضرت به این نکته عنایت دارند که مشارکت سیاسی مردم در شکل ساده و محدود تظاهرات خیابانی و راه‏پیمایی‏ها خلاصه نمی‏شود، بلکه نقش اصلی را باید در تصمیم‏گیری‏های مهم مملکتی ایفا نمایند".26
امام، رای ملت را میزان عمل برای کارگزاران نظام می‏دانست و می‏فرمود: ما هرچه داریم از این ملت است، البته ملت اسلامی که با فریاد اللّه اکبر این کار را انجام دادند. امام ضمن ارزش و اعتباری که برای رای ملّت در تحقق یک نظام قایل بود، و شرط لازم برای تکوین یک نظام را خواست مردمی می‏دانست و نقش اقشار محروم جامعه در تحقق نظام را نسبت به سایرین برجسته‏تر و عمده‏تر معرفی می‏کرد: "تمام مسائلی که واقع شد، ما بعد از خدای تبارک و تعالی مرهون ملت ایران و خصوصاً طبقه مستمندان، نه طبقه اشراف و اعیان و بالادستها هستیم. اگر این مردم خصوصاً این مستضعفین، خصوصاً این جنوب‏شهری‏ها به اصطلاح پابرهنه‏ها، اگر اینها نبودند شماها یا در حبس الان بودید یا در تبعید یا در انزوا، این ملّت است که آمد شما را از این همه گرفتاری‏ها بیرون آورد و با رای خودش مجلس درست کرد، جمهوری اسلامی را تنفیذ کرد و رئیس‏جمهور درست کرد".27
یک مملکت وقتی آسیب می‏بیند که ملّتش بی‏تفاوت باشد. در ایران اسلامی مردم تصمیم‏گیران نهایی تمامی مسائلند. این حضور مردم ضمانتی است برای پیروزی در تمام صحنه‏ها، چه صحنه جنگ رویارویی باشد و چه صحنه جنگ سیاسی و اقتصادی. اگر بخواهید مملکت‏تان مال خودتان باشد یا مال خود این ملت باشد باید این ملت را به همان گرمی که هست نگهدارید و تحلیل اینکه ما یا به شرق متمایل باشیم یا به غرب، در ذهنتان اصلاً وارد نشود و نگذارید در ذهن کسان دیگری که با شما تماس دارند وارد بشوند.28
6ـ اصول مبانی وفاق ملی از نظر امام(ره)
1ـ ولایت فقیه؛ 2ـ آزادی و استقلال (استقلال مکتب، مذهب، فکر، روش، استقلال اجتماعی، فرهنگی و سیاسی)؛ 3ـ مبارزه با ظلم و ستم (ستیز با ستمگران و حمایت از مستضعفان)؛ 4ـ تکیه بر مردم (اصلی که بر اساس آن حضرت امام مردم را صاحب اختیار و ولی نعمت این انقلاب می‏دانستند)؛ 5ـ دفاع از نظام جمهوری اسلامی (اصل امنیت و اقتدار ملی، اصلی که امام از آن به نام ودیعه الهی یاد فرمود)؛ 6ـ وفاق و وحدت ملی (وحدت اقشار، گروهها و جناحها).
برای نیل به امنیت و اقتدار ملی و سربلندی در صحنه بین‏الملل، غفلت از تک تک مبانی فوق کاستیهایی را به دنبال خواهد داشت و هر یک از این اصول بلحاظ جایگاه ویژه‏ای که دارند، تکامل و پیشرفت همه‏جانبه نظام را رقم خواهند زد.
7ـ آثار و نتایج وفاق ملی
نصایح دلنشین امام که برخواسته از عمل خالصانه ایشان بود، پیوسته ثمرات وفاق ملی را نوید می‏داد و وجدانها را بیدار، سستی‏ها، ناامیدیها و اختلافات را تبدیل به مقاومت، غیرت، امید، صمیمیت و وحدت می‏نمود. ایشان بلحاظ درآمیختن سخن و عمل و پیروی از مکتب انسان‏ساز اجداد گرامی‏اش همواره چیزی را توصیه نمی‏کرد مگر اینکه خودش قبل از هرکسی بدان عمل کرده باشد. حضرت امام(ره) پیروزی قطعی را در اتحاد و انسجام ملت می‏دانست و می‏فرمود: خمینی که آخرین روزهای عمرش را می‏گذراند، تمام امیدش به شما مردم سلحشور ایران است، به شما مردمی که به هیچ وجه تحت تاثیر اختلافات جزئی و کلی واقع نشده و ان‏شأاللّه نمی‏شوید، سرمشقی هستید برای ملل زیر سلطه و باید بدانید در میدانی که قدم گذاشته‏اید، مواجه هستید با مشکلات بسیاری که تنها مقاومتتان، نجاتتان خواهد داد. متحد شوید که در سایه اتحاد پیروزیتان بر ابرقدرتان حتمی است.29 فرازهای دیگری از دعوت عمومی امام به وفاق ملی به شرح ذیل است:
وقتی ما می‏توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم بگوییم ما نه طرف "مغضوب علیهم" می‏رویم، نه طرف "ضالّین"، نه طرف غرب می‏رویم، نه طرف شرق می‏رویم، وقتی ما می‏توانیم این‏طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همه‏مان با هم باشیم، همه ید واحده باشیم، همان‏طوری که اسلام دستور داده، همه یک صدا باشیم کانّه یک حلقوم است که صدا می‏کند، همه با هم مجتمع باشیم، سستی نکنیم.30 شما توجه بکنید ملت ما توجه بکنند که یک ملتِ با هم هیچ قوه‏ای بر آنها غلبه نخواهد کرد، لهذا شیاطین در پی این هستند که از این راه پیش بروند که بین جناحها اختلافی ایجاد کنند، اعتنا نکنید به این شیاطین.31 شما اگر خودتان را حفظ بکنید و اگر اخلاق اسلامی در خودتان نفوذ بکند و همه توجه به این مسائل داشته باشید که از اخلاق اسلامی یکی از امور مهمش قضیه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هرچه پیشرفت کرده‏ایم از این معنا بوده.32 ما هم که در تحت پرچم توحید هستیم، با هم مجتمع نباشیم، تا در اصل ملّیتی که مال همه است با هم مجتمع نباشیم، و با هم وحدت نداشته باشیم و در صحنه حاضر نباشیم، نمی‏توانیم در مقابل این سیل کفر و این سیل فزاینده‏ای که همه عالم را دارد می‏برد، نمی‏توانیم مقاومت کنیم. اینکه می‏بینید رزمندگان در حدود بیش از سه سال در جنگ هست، و با همؤ مشکلات ایستاده‏اند و ملت هم پشت سر آنها و این است که موجب پیروزی ما شده است.33 ملت باید توجه به این بکند که آنی که ملت ما را پیش برد و آنها را عقب زد، آن را نگه دارد، آن توجه به خدا و وحدت کلمه. تا توجه‏تان به خداست و هی توجه به اینکه فرشم چه جوری و نمی‏دانم چه جوری و اینها، تا این هست اگر این پیدا بشود، اختلاف شروع می‏شود.34
چکیده سرفصلهای آثار و نتایج وفاق ملی از دیدگاه امام خمینی(ره) که مکرر به آن توصیه می‏فرمود، موارد ذیل است: هضم قدرتها با اتحاد مردم؛ ناتوانی قدرتهای مقابل ملت؛ وحدت کلمه، سلاح ما و مانع غلبه قدرتها؛ رسیدن به قله پیروزی با وحدت اجتماعی؛ پیروزی حتمی با همکاری همؤ مردم؛ وحدت، عامل هرگونه پیشرفت؛ فکر واحد، عامل پیروزیها (البته فکر واحد در اندیشه امام به معنی قبول نداشتن سلایق و مرزبندیهای جناحی نیست)؛ افزایش مقاومت با وحدت؛ پیروزی نتیجه یک دستی "المومنون ید واحده علی من سواهم"؛ وحدت باعث از بین بردن ریشه ظلم و استبداد؛ حفظ دستاوردها با وحدت کلمه؛ دفن توطئه‏ها با اتحاد؛ پیروزی با حفظ انسجام؛ عنایت خدا بواسطه اتحاد؛ وحدت بهترین ثمره نهضت؛ حفظ وحدت، عامل پیروزی؛ شکستن سد با اجتماع قطره‏ها؛ غلبه بر قدرتهای شیطانی، عنایت خدا بواسطه اتحاد؛ پیروزی با تمسک به حبل‏اللّه چکیده کلام. در باب غور در آثار و نتایج وفاق در اندیشه امام می‏توان موارد ذیل را برشمرد:
1ـ امنیت فردی، 2ـ امنیت اجتماعی، 3ـ امنیت فکری، 4ـ امنیت گروهی، 5ـ امنیت فرهنگی، 6ـ امنیت اقتصادی، 7ـ امنیت و اقتدار ملی، 8ـ برطرف شدن مشکلات و نابرابریهای اجتماعی و نهایتاً توسعه و تحکیم عدالت اجتماعی. و به بیانی گویا، در صورتی سرفصلهای فوق می‏توانند به عنوان مبنا عمل کنند و ارائه طریق نمایند که معنا و مفهوم آنان را خوب فهمید و جایگاه آنان را در جامعه شناخت.
8ـ آثار و نتایج تفرقه
امام تمام توان خود را برای مقابله با تفرقه در جامعه به کار گرفت و عمر شریف خود را در این راه، صادقانه تقدیم انقلاب و اسلام کرد. او در باب اثرات تخریبی تفرقه در روند تکاملی انقلاب اسلامی پیوسته ابعاد مختلف آن را گوشزد می‏کرد. فرازهای برگزیده توصیه‏ها و انذارهای امام در این زمینه: اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافی که من شک ندارم در سر دنیاست، نه برای خدا، اگر این اختلاف موجب اختلاف بین مردم بشود (اختلاف روحانیت) و موجب بشود که شکست بخورد جمهوری اسلامی و تا قرنها نتواند سرش را بلند کند، این جرمی است که خدا می‏بخشد بر ما؟ باید توجه بکنیم ما. نباید ما هی به خودمان مغرور بشویم. باید به دیگران ما حسن ظن داشته باشیم و اعمالشان را حمل بر صحت بکنیم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشیم و اعمالمان را تفتیش بکنیم که برای چی است. مطلب دیگری که باز انسان را می‏ترساند که خدای نخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند و بدانید که می‏بیند اگر خدای نخواسته بشود و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض کنید که کامیونداران و آنهایی که شغلهای مختلف دارند، اگر اختلافی در بین آنها وارد بشود، به صنف دیگر سرایت نمی‏کند. اما اگر در صنف ما (روحانیون) اختلاف پیدا بشود، این اختلاف به بازار هم کشیده می‏شود، به خیابان هم کشیده می‏شود، برای اینکه شما هادی مردم هستید. ما و شما نباید خودمان را بازی بدهیم. اختلاف ریشه‏اش حب‏نفس است، هر کس خیال می‏کند که من برای خدا این آقا را باهاش اختلاف می‏کنم، یک وقت درست بنشیند در نفس خودش فکر کند ببیند ریشه کجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد.35
امام، مقابله با روحانیت انقلابی را به سود دشمنان می‏دانست که در اثر آن کل مجموعه روحانیت را آسیب‏پذیر می‏سازد. و در این رابطه می‏فرمود: ان‏شأاللّه در بین جامعه مدرسین و طلاب انقلابی اختلافی نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سلیقه‏ها؟ آیا مدرسین محترم که ستون محکم انقلاب در حوزه‏های علمیه بوده‏اند نعوذباللّه به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده‏اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت. و آیا ایادی استکبار روحانی‏نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، یا فرد دیگری را در حوزه‏ها حاکم نمی‏کنند؟ و یا آنها که در طوفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره کشور را خورده‏اند و نه از شهادت عزیزان متاثر شده‏اند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بوده‏اند می‏توانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی باشند؟ راستی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین می‏کند؟ جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاماً به روحانیت روآورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت می‏رود؟ خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است. وقتی نیروهای مومن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه‏بندی برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه‏بندی نهایتاً معارضه پیش می‏آورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب می‏کند، یکی متهم به طرفداری از سرمایه‏داری و دیگری متهم به التقاطی می‏شود که من برای حفظ اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی داده‏ام، چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود می‏دانم البته هیچ‏گاه نگران مباحثات طلبگی در فروع و اصول فقه نبوده‏ام ولی نگران تقابل و تعارض جناحهای مومن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه‏طلب بی‏درد و نق‏بزن گردد.36
9ـ علل تفرقه
الف ـ توطئه شیاطین
شناخت علل تفرقه لازمه‏اش تیزهوشی و کیاست دینی و دوست و دشمن‏شناسی است. جمعیت و جامعه‏ای در اسلام کیّس به شمار می‏رود که هوشمندی و دینداری را با هم بیامیزد. لذا شناخت ریشه‏های اساسی تفرقه، پادزهری برای پیشگیری انتقال "ویروس تفرقه" در جامعه خواهد بود. امام به عنوان یک شخصیت ممتاز دینی، با کیاست ویژه‏ای که داشت "ویروس تفرقه" را شناخت و از اثر تخریبی آن در جامعه، مردم و مسئولین را آگاه ساخت و از سرایت آن در جامعه جلوگیری کرده و هشدار می‏داد و در این زمینه می‏فرمود: رژیم طاغوتی رفت ولکن خطراتی هست، دستهای اجنبی در کار می‏باشد تا دوباره ما را به وضع اولیه برگرداند، تفرقه بین صفوف ایرانیان بیندازند و وظیفه ماست که از این نهضت پاسداری کنیم. وحدت کلمه را به کار ببندیم، به هوش باشید! هنوز آنان درصدد از بین بردن شما هستند.37
در این سالهای بسیار طولانی، ما از هم جدا بودیم و دستگاه خبیث استعمار کوشش کردند که بین اقشار ملت جدایی بیندازند، آنها از اتفاق ما خوف دارند. جدیت کردند که روحانیون را از مردم جدا کنند، قشر اساتید را از روحانیون، بازاریها را از دانشگاه، اقشار ملت را از هم فاصله بیندازند، یک فاصله‏ای که همه به هم بدبین باشند. حالا که در این نهضت لمس کردند این معنا را که وحدت ملت با اتکای به خدای تبارک و تعالی آنها را عقب و دست آنها را کوتاه کرد از منافع ما، الاَّن خطر بیشتر است، یعنی آنها در پی شیطنت بیشتر هستند و کارمندهایشان، آنهایی که جیره‏خوار آنها هستند، با لباسهای مختلف، با طرزهای مختلف در بین ملّت می‏خواهند جدایی بیندازند.38 همه چیز را اینها می‏خواستند از بین ببرند، مردم را از آنهایی که کار برای اسلام می‏کردند یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند، به اسم اینکه مرتجع هستند. از این طرف هم دانشگاهیها یک دسته فکلی آنجا نشستند برای خودشان چه می‏کنند، به ما می‏آمدند اینطور تزریق می‏کردند که اینها یک دسته بی‏دین و ریش‏تراش و فکلی، به شما می‏آمدند از آن طرف می‏گفتند اینها یک دسته انگلیسی‏اند. اینها، همان عمال انگلیسی می‏آمدند می‏گفتند اینها یک دسته انگلیسی‏اند. انگلیسیها این حوزه‏ها را درست کردند، من خودم با گوشم شنیدم گفت: انگلیسیها نجف و قم را درست کردند، حالا باز همان قضایا می‏خواهند پیش بیاورند.39
ب ـ هواهای نفسانی
هی این به او بدگویی کند او به او بدگویی کند، خوب، این اسباب ناراحتی مسلمانها هست. آقایان می‏گویند، مسلمانها می‏گویند خوب ما خون بچه‏هایمان را داده‏ایم، یک قبرستان در اینجا پر است از جوانهای ما، قبرستانهای شهرستانها پر از جوانهای ما هست که در راه این مملکت و در راه این اسلام کشته شده‏اند حالا که اینها کشته شده‏اند گویا آقایان آمده‏اند از خارج و از داخل حالا با هم نشسته‏اند دعوا می‏کنند. سر چه میراثی دعوا می‏کنید؟ میراث پدر کدامتان است؟ نکنید این کار را، یک قدری آرام باشید، یک قدری هوای نفس را کنار بگذارید، اشتهار را کنار بگذارید، تمام گرفتاریهای ما سر این هوای نفس است که ما داریم، اعدی عدوّ انسان این نفس انسان است که بین جنبین است. یک قدری جلویش را بگیرید، یک قدر مهار کنید.40
من نمی‏خواهم در این روز مبارک [میلاد پیامبر(ص)] اسباب افسردگی اشخاص بشوم، لکن می‏خواهم عرض کنم چرا این‏قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه، اغراض نفسانیه این‏قدر خودمان را ببازیم؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعض‏شان در نظر من پوچند لکن بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر آمریکا، فریاد می‏زنند سر مسئولین ما! چه شده است؟ شماها چه‏تان است؟ چه کردید شما؟ در یک همچو مسئله مهمی که باید همؤ شما دست به هم بدهید و ثابت کنید که ما وحدت داریم، وحدت ما این‏طور شده است و در روزی که /روز/ هفته وحدت است چرا شما می‏خواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‏خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می‏روید؟ "این تذهبون؟".41
ج ـ گروه‏گرایی
کوششهای زیادی در ظرف قریب بیست سال شد تا گروههای مختلف ملت را به هم پیوست، کوششهایی شد تا آنکه تبلیغات اجنبیها، آنهایی که می‏خواستند ما را غارت کنند و عقب نگهدارند خنثی شد. من می‏ترسم که در این نیمه راه زحمتهایی که تاکنون کشیده شده است، به واسطه نادانی یک عده و غرض‏ورزی عده دیگر از بین برود و خون جوانان ما هدر رود. گروه گروه می‏شوید و هر گروهی مخالف گروه دیگر، اگر همه در یک مسیر می‏رفتید، باز مضایقه نبود که گروههایی همه در مسیر واحد لکن دستهای خبیث اجانب در کار است که شما را ندانسته گروه گروه کند و مخالف با هم. آنهایی که می‏خواهند ما را بچاپند و ذخایر ما را ببرند و ما را به اسارت بکشند، مشاهدؤ عینی کردند که دو چیز برای ما پیروزی آورده است و به این دو چیز حمله کردند: یکی ایمان، اسلام، یکی وحدت کلمه.42 یک کلمه هم با کسانی که قلم دستشان است و زبان در اختیارشان و آن این است که شما همه و همؤ ملت می‏دانند که همؤ ما باید کوشش کنیم در اینکه وحدت ایجاد کنیم، در اینکه هماهنگی بین جناحها و گروهها ایجاد کنید و من باید عرض کنم که بعضی از زبانها از چماق بدتر است و چماق‏کشی و چماق‏بازی از بدترین چیزهایی است که در آخر سلطنت محمدرضا درست شد از باب اینکه ضعیف شده بود می‏خواست با چماق خودش را تقویت کند و بعد از انقلاب و در بین انقلاب باز همین چماقها حتی در حوزه علمیه قم هم به کار رفت و خیابانها را، شیشه‏ها را شکستند و خیال کردند، با چماق می‏شود یک چیزی پیدا کرد و حالا هم همین مسئله هست، لکن چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماقهاست که فسادش صدها برابر چماقهای دیگر است.43
د ـ جزئی‏نگری و دعواهای انحرافی
چرا همه قدرتها را به باد فنا می‏دهید برای اینکه زید مسلمان است یا غیرمسلمان؟ قضیه مرحوم "شمس‏آبادی" شما خیال کردید که یک چیز عادی بود، اینهم جزء همانها بود که با طریقهای مختلف می‏آمدند و درست می‏کردند. یک وقت "شهید جاوید" را پیش می‏آوردند از این طرف و از آن طرف و یک ماه محرم و صفر و بیشتر را منبرها هم خرج این می‏شد که "شهید جاوید" چی. از این طرف یک دسته‏ای تایید، از آن طرف یک دسته‏ای تکذیب. یک قدری که این سست می‏شد، باز یک چیز دیگری درست می‏کردند مرحوم "شمس‏آبادی" هم از این امور بود که شاید هم خودشان این کار را کردند (من نمی‏دانم) که یک کسی را بکشند و یک قدری که این کمتر می‏شد آنوقت یک کس دیگر را به میدان می‏آوردند که این کتابهایش چطور است. او می‏گفت کافر است، این می‏گفت مسلمان است، امروزی که این توطئه‏ها، مرزی و غیرمرزی، در کار است، باز ما سر یک چیز مختصری دعوا می‏کنیم، این نیست جز اینکه یک جهالتی است در ما، رشد ما نداریم که مواقع را تشخیص بدهیم که چه وقت باید چی گفت.44
10ـ روشهای راهبردی ایجاد وفاق ملی
اسلام به عنوان یک دین کامل، بالقوه تمام دستورهای راهبردی درون آن نهفته است. و عمل به این راهبردها، مستلزم این است که آنها را بشناسیم. امام به عنوان کارشناس مسائل اسلام راهبردهایی را که در متن دین موجود است، با پیرایش از خرافات، آن را به رهروان انقلاب اسلامی عرضه کرد و آموخت. لذا چنانچه پیوسته درصدد ایجاد وفاق ملی هستیم، باید راهبردهای کارشناسی شده امام را در جهت تحکیم مبانی وفاق ملی در صحنه جامعه به اجرا گذاریم و برای این مهم باید موانع راه را شناخت و آنها را کنار زد. راهبردهای حضرت امام در این زمینه به شرح ذیل است:
الف ـ هدف واحد
ملت بزرگ باید هشیارانه از بعضی عناصر تفرقه‏افکن که با شعارهای فریبنده می‏خواهند دست اجانب را به کشور مسلمان ما باز کنند و همان اختناق و چپاولگری را به فرم دیگر برگردانند، احتراز کنند. همه می‏دانند این پیروزی از قدرت اسلام است و مسلمین با دادن خون شریف خود آن را به دست آورده‏اند و فرصت‏طلبان می‏خواهند بدون فعالیت مثبت از آن بهره بردارند و با حیله و حربه فریبکاری خود را جا بزنند. ملت ایران با هوشیاری از آنان جلوگیری کنند. اگر گروه‏ها مختلف باشند ولی در امور عقیدتی و در اصول عقاید اسلامی تفاهم داشته باشند آسیب نمی‏بینند. و درگیری در اختلاف آرا و عقیده است. شما باید کوشش کنید با گروههای دیگر که مسلمان هستند و استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را می‏خواهند تفاهم داشته باشید. چون فیضیه و دانشگاه، شما هم همگی افرادی را انتخاب کنید تا برای تفاهم شورایی تشکیل دهند. مهم این است که مقصد، مقصد واحد باشد، هر چند از راههای مختلف به آن مقصد می‏رسیم. و این اساس امور است و اگر این‏طور نشود منجر به درگیری می‏شود.45
ب ـ خدامحوری (خداخواهی)
خدای نخواسته غفلت از یاد خداوند تعالی موجب سستی و تزلزل خواهد شد و زحمات چندین ساله‏مان و خون شهیدان عزیزمان به باد فنا خواهد رفت. توجه به معنویت و تکلیف الهی و یاد خداوند باعث می‏شود که این وحدت محفوظ و این برادری برقرار ماند. پس این اخوت و صفا را هرچه بیشتر حفظ نمایید تا همان‏طور که اکنون از پشتیبانی بی‏دریغ ملت برخوردار بودید از این پس هم برخوردار باشید.46
توجه به خدا را تقویت بدهید، روح خودتان را متوجه به خدا بکنید. شیاطین که در بین شما می‏خواهند تفرقه بیندازند طرد کنید آنها را یا ارشاد کنید اگر قابل باشند و یا طرد کنید. آمریکا باز چشمش به ایران است، به نفت ایران است، به مخازن ایران است، به این زودی نمی‏تواند اغماض کند و سایر ممالک. شما اگر بخواهید از این به بعد هم این رمز را حفظ کنید.47 در اینجا لازم است شما را به یک نکته نصیحت کنم و آن این است که اتحاد و انسجامتان را حفظ کنید. شما باید بدانید که هر اختلاف و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامی که حاصل شود، از خداست.48
ج ـ اعتقاد به امدادهای الهی
من در پاریس که بودم یکی از آشنایان من آمد آنجا و گفت که من رفتم در قلعه‏حسن فلک، قلعه حسن فلک را من می‏دانم کجاست، در یک قلعه دورافتاده‏ای و او می‏گفت که در دهات بختیاری و ـ عرض کنم ـ آنجاها، کمره و آن طرفها، در دهات آنجا هر روز صبح که می‏شود آخوند ده جلو می‏افتد، همه مردم دنبالش راهپیمایی می‏کنند، این معنا را نمی‏تواند یک نفر آدم درست کند، نمی‏تواند یک عده آدم درست کند، باید یک غیب در کار باشد، من امیدوار شدم و لهذا هیچ وقت سستی در کارم نبود برای اینکه من امید داشتم که خدا این کار را انجام می‏دهد. از اول هم می‏گفتم او (شاه) باید برود و چاره ندارد، رفت. این‏طور هم شد به راحتی.49
د ـ اعتقاد به قیام و مبارزه
همین قیامها بود که مابین دانشگاه و مدارس قدیمی ما را جوش داد و مابین قشرهای مختلف را جوش داد و به طوری که همه با حال وحدت و با وحدت اراده، با وحدت مقصد این راه را طی کردند و تا آنجا رساندند و به این نحو که ملت ما الاَّن زنده است و راه خودش را یافته است.50
هـ ـ حفظ شعائر مذهب
مجالسی که ما برپا می‏کنیم به اسم روضه‏خوانی همه‏اش اخلاق و احکام و عقاید است. آخر منبر هم مظلومیت آن شهیدی که در راه دینداری فداکاری کرد، گوشزد مردم می‏کنند. اساس مملکت‏داری و دینداری شیعه استوار بر آن است زیرا که حفظ حکومت از وحدت ملی است و این شعار مذهبی بهترین شالوده برای حفظ وحدت ملی است.51 اجتماعات مذهبی، راهپیمایی، نماز جمعه، اعیاد اسلامی، ایام مذهبی، فریضه حج از عمده شعائر مهم سیاسی ـ اجتماعی در اسلام است که حضرت امام بر آن تاکید می‏ورزید.
وـ ایجاد تشکیلاتی واحد در کشور
همه دست به دست بدهید، علی‏حده هرکس برای خودش یک سازی بزند، این غلط است، این شکست است. باید سامان داده بشود به این قیام، با این نهضتی که الاَّن بالفعل موجود است، باید عقلای قوم، سرهای قوم سازمان بدهند به این، یعنی روابط پیدا بشود بین همؤ جناحها، همؤ شهرستانها باید با هم روابط داشته باشند، باید مجلس در روز واحد باشد. یکی از اقسام روابط که من سابق می‏خواستم در قم ایجاد بکنم و نگذاشتند ایجاد بشود (خداوند اصلاحشان کند ان‏شأاللّه) من بنا بر این گذاشتم که در تمام ایران، یک روز تعطیل، یک روز اجتماع باشد، اجتماع اهل علم یعنی فرض کنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یک اجتماع اهل علمی باشد، خراسان اجتماع اهل علمی باشد، فلان ده هم اجتماع اهل علمی باشد، فلان جا هم چه باشد، این یک سازمانی بود، نگذاشتند، نفهمیدند.52 آن چیزی که مهم است این است که باید تمام جناحها، تمام جناحهایی که در ایران هستند، از جناح مرجعیت و علمیت تا جناح ارتش، تا جناح بازاری، تا فرهنگستانی، تا دبیرستانی، تا دانشگاهی، تا بیابان‏نشینها، تا کوخ‏نشینها، تمام آنها باید تفکر کنند و مورد تفکر خودشان قرار بدهند و سران قوم باید روابط داشته باشند با هم، متفرق نباید باشند، امروز روزی نیست که شماها با تفرقه کار انجام بدهید، اگر چنانچه تفرقه داشته باشید تا آخر همین هستید و از همین بدتر. تکلیف است، تکلیف الهی است باید با هم باشید، نه متفرقات که یکی حزب بخواهد درست کند، آن یکی مثلاً فرض کنید چه درست کند.53
زـ عدم طرح مسائل اختلاف‏انگیز
امروز وقت اینکه من از کسی اوقاتم تلخ باشد، یک چیزی بگویم که یک وقت خدای نخواسته برای او مضر باشد، این امروز نباید مطرح بشود. بعد که دشمن مشترک دفع شد، خوب، گله‏ها بعدها امید است که حل بشود، اگر حل نشد، آسان است آن بعدها.54 یکی جزوه می‏دهد لعن می‏کند یک کسی را، یکی جزوه می‏دهد تعریف می‏کند از کسی. هر دو اختلاف است. هر دو امروز غلط است. دست بردارید از نادانی، شما را تحریک نکنند آنهایی که با اسلام دشمن هستند. امروز سر ولایت امیرالمومنین(ع) اختلاف کردن خیانت به اسلام است. سر یک نفر آدم که آیا کافر است یا مسلم، تو سر هم نزنید، توجه به مسائل کنید، شما را می‏خواهند به جان هم بریزند و آنها نتیجه بگیرند.55 اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق ولاحق و اینکه چه شده و چه شده که اختلاف‏انگیز است بکنند پیش خدای تبارک و تعالی مسئولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد کرد. خطیبهای در جمعه هم همین را بدانند، آنهایی که قبل از نماز جمعه خطبه می‏خوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هرجا هستند همین معنا را باید توجه کنند.56 امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه‏ها و برداشتها و حتی ضعف مدیریت‏ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد. ممکن است هرکس در فضای ذهن و ایده‏های خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقه‏های دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها به طرف مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعفها و مشکلات به حساب مدیریت و مسئولین گذاشته شود و از آن تفسیر به انحصارطلبی گردد که این عمل کاملاً غیرمنصفانه است و اعتبار مسئولین نظام را از بین می‏برد و زمینه را برای ورود بی‏تفاوتها و بی‏دردها به صحنه انقلاب آماده می‏کند.57
در اندیشه امام، راهکارهای فوق که به آن اشاره شد، به تنهایی نصیحت و اندرزگویی نیست، بلکه عمل به مضامین این راهکارهاست که در نظر امام جلوه پیدا می‏کند و کارگشاست. حضرت امام(ره) آبروی خود را برای تحکیم مبانی وفاق ملی خرج کرد و سرمایه‏های فکری، روحی و معنوی خود را غیرتمندانه و شجاعانه بکار گرفت. امام به دسیسه‏های استعمار برای دین‏زدایی بین ملل اسلامی بخوبی آشنا بود. و در کناب "کشف‏الاسرار" خود تمام توطئه‏های داخلی و خارجی بر علیه جوامع اسلامی را گوشزد کرده است. همانطور که در صحیفه سراسر نور ایشان متجلی است، پیام دل‏انگیز وحدت را در همؤ عصرها و نسلها سرداده‏اند. ایشان از توطئه‏های دشمنان خارجی نگرانی نداشت، بلکه ایشان نگران دودستگی و اختلاف در بین جناحهای وفادار به نظام بود و مکرر می‏فرمود اگر لطمه‏ای به این انقلاب که یک تحفه الهی است بخورد، نه از جانب دشمنان، بلکه از جانب دوستان بر اثر اختلافات داخلی است که جامعه را فشل خواهد کرد و طمع بیگانگان را برای تسلّط دوباره بر کشور برمی‏انگیزاند. امام تنها راه سعادت در دو جهان را ترک منفعت‏طلبی می‏دانست و برای به تلاطم درآوردن غیرت دینی و انسانی جامعه در خطاب به قشرهای مختلف فرمود: هان ای روحانیون اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق‏پرست! ای حق‏پرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان با ناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهای شخصی کرده تا به همؤ سعادتهای دو جهان نایل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید.58
خلاصه و نتیجه
برای نیل به مقصود (وفاق و وحدت ملی) امام تهذیب نفس را برای درک حقایق و پذیرش آن همواره لازم و ضروری می‏دانست و منصبهای کشوری را زودگذر می‏شمردند، لذا تهذیب‏نفس، همراه درک سیاسی صحیح (شمّ سیاسی)، از مسائل تاریخی و جاری اسلام، از عمده مسائلی است که با توسل به این دو معیار می‏توان در صحنه وفاق اجتماعی عمل کرد. در زمینه توافق سیاسی و جناحی در کشور، سخنرانی، مقاله و حتی تالیف کتاب نمی‏تواند به تنهایی کارساز باشد، بلکه این مسئله نیازمند پشتوانه‏ای قوی به نام عمل سیاسی و جناحی در جامعه است.
اواخر سال 79 یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مطبوعات اعلام کرد ما جناح مخالف را در رقابتهای جناحی بی‏دین و خارج از دین تلقی نمی‏کنیم و تنها به عملکرد آنها انتقاد داریم و می‏گوییم عملکردشان در جامعه به روز نیست. چنانچه این‏گونه اظهارنظرات به عنوان تقدیم صادقانه عیوب در کار طرف مقابل باشد، بجاست از آن استقبال شود و در عملکرد خود پس از بررسیهای لازم تجدیدنظر نمود. اما اگر هر جناحی برای اینکه در همان گام نخست بخواهد طرف مقابل را باصطلاح ضربه فنی کند و تهمت بی‏دینی به جناح مخالف خود بزند، خواسته یا ناخواسته تخم کینه و عداوت را از قبل کاشته است. باید باور داشت اگر قصد اصلاح صادقانه امور را در برنامه کاری خود لحاظ کنیم و نه هیاهو و فرصت‏طلبی، در جهت تشنج‏زدایی و پیشگیری از التهاب سیاسی که مقام معظم رهبری توصیه فرمودند، می‏توان در جامعه به شکل خصوصی شخص و جناح مقابل را متنبه نمود و از تسرّی آن در وسایل ارتباط جمعی و به طبع در سطح جامعه جلوگیری نمود. البته با توجه به اینکه شرایط برخورد صمیمانه مشکل شده است بنظر می‏رسد تا فرصت باقیست می‏توان در این زمینه سرمایه‏گذاری معنوی، اخلاقی و فکری کرد. برای رسیدن بدین منظور (وفاق اجتماعی) همچنین، بفرموده امام راحل کسانی که کمی هم از امیرالمومنین تبعیت دارند باید خون دل بخورند و در این راه سختیها را تحمل نمایند و راهکارهای عقلی، شرعی، مصلحتی و... را که به آن اشاره شد در جامعه پیگیری کنند. البته باید توجه داشت هیچکس نباید ضربه به شئون و ارزشهای مورد قبول امام و اسلام را تحمل کند و لازم است که جناحهای سیاسی کشور هرکدام خود برای رفع عیوب خود و آگاهی از آن پیشقدم شود و دست همکاری و صمیمیت طرف مقابل را عقب نزند. همچنین در شرایط کنونی کشور لازم است بر روی نقاط مثبت کار شود، و همیشه اگر نصف پر لیوان را بنگریم امیدوارانه حرکت خواهیم کرد. و با توجه به موقعیت نظام جمهوری اسلامی که هم‏اکنون در دنیا تثبیت شده است ما به افتخارات خود و اقبالی که در دنیا پیدا کرده‏ایم، در صحنه موفقیت بین‏المللی بیندیشیم و در رفع نقاط ضعف و تبدیل آن به قوت بکوشیم.
کوتاه سخن اینکه، با تاملی پیوسته در سیرؤ نظری و عملی امام خمینی روح و فکر خود را با استفاده از سیرؤ اخلاقی ایشان پالایش کنیم. و زیبائیهای فداکاری ایشان را برای تجدید حیات اسلام، با تفکر، تعمق و بازنگری در اندیشه و عمل اجتماعی در جهتِ تحول روحی خود در صحنه اجتماع به تصویر بکشیم. و مبانی وفاق و وحدت ملّی را که حضرت امام برای آن همانند اجداد بزرگوارش خون دلها خورد در اندیشه و عمل با مرور، بازشناسی، موشکافی، تحلیل و ارزیابی شایسته خود در تمام صحنه‏ها و رقابتهای سیاسی و جناحی بکار بگیریم.
در پایان، صدور دستورالعمل هشت ماده‏ای از طرف رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‏اللّه خامنه‏ای در دهم اردیبهشت سال هشتاد، در خطاب به سران سه قوه در کشور، در زمینه برخورد با نابرابریهای اجتماعی و مبارزه همه‏جانبه و سازمان یافته با فساد مالی و اقتصادی در ارکان نظام، فرصت گرانبهایی را فراهم آورده است. لذا سران معزّز سه قوه شجاعانه و بدون دخالت دادن افکار جناحی، وقت را غنیمت بشمرند و با وحدت عمل و با برنامه‏ریزی اصولی، نگرانی و تشویش عمومی مردم و دلسوزان نظام را که بر آمده از رفتار سوء مدیریت (اشاعه تبعیض در جامعه) برخی از مدیران و مسئولین فرصت‏طلب در ارکان نظام است، از صحنه جامعه بزدایند. و زمینه‏های وفاق ملّی را به نحو مطلوب فراهم آورند.
در پایان لازم است که به یک نکته اساسی توجه شود، و آن این است که ما به خواستهای مشروع و قانونی ملّت بالاخص طبقه پایین دست جامعه توجه کافی بنماییم و به آن جامؤ عمل بپوشانیم. و توجه کنیم که حضرت امام از آنها به عنوان ولینعمتهای این انقلاب یاد فرمود. و پیامدهای "وفاق ملی" نیز باید به اصلاح امور جاری کشور و اصلاح معیشت قشر یاد شده منجر گردد.
به هر حال، به نظر می‏رسد همواره در جهت امنیت، اقتدار ملی، کوششهای بنیادی و وفاق ملی، بیش از هر چیز به نصایح دلسوزانه و ارزشمند رهبر معظم انقلاب به عنوان منشور برادری و صمیمیت در جامعه نیازمندیم. و پشتوانه عملی آن، حمایت کریمانه معظم له را در پی خواهد داشت و ثمرؤ این منشور در صحنه امور جاری و انتخابات مختلف در کشور می‏تواند تشنج و التهاب‏آفرینی را در صحنه اجتماع التیام بخشد و پیوسته نظامی مستحکم و توانمند در جهت اعادؤ حقوق محرومین و مستضعفین را در صحنه جامعه و در اذهان مسلمانان جهان و بین‏الملل رقم بزند.
پاورقی‌ها در دفتر خبرگزاری موجود است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات