تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۸:۱۸  ، 
کد خبر : ۷۶۸۰۵
در گفت‌وگو با امیر محبیان بررسی شد

نقدی بر استراتژی جنگ و صلح جبهه مشارکت

مقدمه: ده سال گذشت، ده سال از دورانی که پس از پیروزی ناباورانه خاتمی ‌در انتخابات ریاست جمهوری جمعی از همفکران و نزدیکان وی تصمیم به راه‌اندازی حزبی در جهت پیگیری بخشی از دیدگاه‌های رئیس‌جمهور گرفته‌اند گذشت. سرانجام هفته گذشته جبهه مشارکت ایران اسلامی ‌دهمین کنگره سراسری خود را برگزار کرد و اگرچه تاریخچه این حزب اصلاح‌طلب کوتاه است اما به جرات می‌توان این تشکیلات را فراگیرترین تشکل اردوگاه اصلاح‌طلبی نامید. تشکلی که می‌کوشد با بهره‌گیری از ظرفیت‌های قانونی اصلاحات سیاسی و جنبش مدنی در ایران را تقویت کند اما اکنون و پس از سپری شدن دوران طلایی حضور در دولت و پارلمان حزب مشارکت شرایط حاشیه‌نشینی و دوری از قدرت را تجربه می‌کند. در این دوران نقد دولت و دیده‌بانی منافع ملی در کنار آمادگی برای حضور در رقابت‌های سیاسی رئوس برنامه‌های این حزب هستند. حزب مشارکت که به تعبیر مخالفانش متشکل از افرادی تندرو است این بار هم جسورانه نقد رفتار سیاسی دولتمردان در حوزه دیپلماسی را مطرح کرده است. نقدی که علاوه بر نیاز به نگرش کارشناسی و دقت نظر با منافع ملی هم گره خورده و حتی ممکن است هزینه‌های سنگینی را برای این تشکل به دنبال داشته باشد. آنچه در پی می‌آید متن گفت‌وگویی کوتاه با امیر محبیان عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت و یکی از فعالان سیاسی اصولگرا در نقد استراتژی جنگ و صلح مشارکت است.

* جبهه مشارکت به عنوان یکی از فراگیرترین احزاب و تشکل‌های اصلاح‌طلب در هفته گذشته دهمین کنگره خود را برگزار کرد. به این ترتیب عمر حزبی که همراه با آغاز اصلاحات سیاسی و رشد جنبش مدنی در ایران آغاز به کار کرد دورقمی ‌شد ولی اکنون اعضای این حزب به عنوان تشکیلات اپوزیسیون نقد دولت و برنامه‌ریزی برای حضور در انتخابات را در دستور کار قرار داده‌اند. مهمترین دستاورد و پیام مطرح شده در همین کنگره جبهه مشارکت نقد جدی این تشکل به رفتار دولت نهم در حوزه سیاست خارجی است. دبیر کل مشارکت در نطق خود صراحتاً از دولتمردان تقاضا کرد دست از ماجراجویی و قهرمان‌بازی برداشته و در جهت تنش‌زدایی پیش روند. به نظر شما حزب اپوزیسیون تا چه میزان می‌تواند در این حوزه ایفای نقش کند؟
** طبیعتاً حزب مشارکت حق دارد به عنوان یک تشکل قانونی چنین استراتژی داشته باشد ولی در نهایت شهروندان جامعه هستند که قضاوت می‌کنند آیا این استراتژی خوب است یا خیر؟ با گذر زمان تاریخ هم نشان خواهد داد که نتیجه این استراتژی چه خواهد شد. به گمانم استراتژی که در شرایط فعلی، حزب مشارکت به دنبال آن است این است که می‌کوشد به افکار عمومی ‌القا کند دولت در پی جنگ افروزی است و ما می‌خواهیم صلح باشد یعنی یک استراتژی جنگ و صلح، به این معنا که ما حامیان صلح هستیم پس اگر شما جنگ نمی‌خواهید به جانب ما بیایید. این استراتژی یک اشکال بزرگ دارد و آن هم این است که در مقاطعی پا روی منافع ملی می‌گذارد و با توجه به حساسیت‌هایی که در کشور وجود دارد ممکن است این حزب را در جایگاهی قرار دهد که به جای مقابله با دولت به عنوان اپوزیسیون کشور شناخته شود و همین مساله هم باز ممکن است آنها را در معرض آسیب‌های امنیتی قرار دهد.
به نظرم جبهه مشارکت نتوانسته است به درستی حوزه نقد دولت را شناسایی کند. حتی اگر این حزب بخواهد از طریق نقد دولت و طرح خودش به یکسری مواضع ایجابی دست پیدا کند، حوزه سیاست خارجی چندان مناسب نیست چرا که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد اتفاقاً دولت در حوزه سیاست خارجی وضعیت بسیار خوبی در افکار عمومی‌دارد، تا بخش‌های دیگر. لذا در اینجا تا حدودی به خطا رفته‌اند. به این معنا که به حوزه‌یی وارد شده‌اند که دولت به راحتی می‌تواند روی این مواضع انگشت بگذارد و بعضی از آنها را همسو با مواضع بیگانگان نشان دهد یا دولت می‌تواند آنها را نزد افکار عمومی ‌جریانی متصل به بیگانگان یا همسو با آنها معرفی کند لذا اتخاذ این استراتژی بسیار پرریسک است.
* آقای دکتر، واقعیت این است که احزاب در حوزه دیپلماسی بسیار ضعیف و فقیر هستند. فقر نگاه کارشناسی ضعف در حوزه نقادی را هم به دنبال دارد اما پرسش اینجاست که آیا احزاب حق ندارند با استفاده از برخی شعارها و برنامه‌ها در حوزه سیاست خارجی و نقد رفتار دیپلماسی حزب حاکم ابزاری برای رقابت سیاسی بسازند؟
** دقت کنید، حوزه کار حزبی و کار سیاسی حوزه مسئولیت‌پذیری است. هر حزبی می‌تواند بخشی از چالش‌ها را در نظر بگیرد و کار نقد را هم انجام دهد ولی در عین حال باید هزینه‌هایش را هم بپردازد. مهم این است که حوزه نقد به گونه‌یی طراحی شود که نقد دولت یا حزب حاکم به نقد کشور و همسویی با بیگانگان تعبیر نشود. یکی از دلایلی که بسیاری از احزاب را از ورود به چالش‌های حوزه دیپلماسی بازمی‌دارد این است که چون در کشور همیشه موقعیت بحران بوده و از بیرون فشار وارد می‌شده است هرگونه ورود به این مباحث به حاکمیت دوگانه یا تعارض و تناقض در مواضع تعبیر شده و زمینه را برای سودجویی بیگانگان فراهم می‌کرده است. بنابراین احزاب معمولاً می‌کوشند در این حوزه همسو با حکومت مواضع یکپارچه‌یی داشته باشند. من اگر جای حزب مشارکت بودم از این حوزه وارد نقد دولت نمی‌شدم به این دلیل که ضریب ریسک آن بسیار بالاست. ولی لابد حزب مشارکت به عنوان یک حزب قانونی و مسئولیت‌پذیر برای اتخاذ این استراتژی و اقناع افکار عمومی ‌محاسبات لازم را انجام داده است.
* معمولاً رفتارهای دیپلماتیک و معادلات و روابط در حوزه سیاست خارجی در کشور ما شفاف نیست. به این صورت که مثلاً تصمیم‌ها یا استعفاها در پشت پرده انجام می‌شود و در نهایت پس از صلاحدید افکار عمومی ‌از آن مطلع می‌شوند و در چنین فضایی وقتی حزب اپوزیسیون بخواهد بدون اطلاع از مسائل و مذاکرات پشت پرده به نقد رفتار دیپلماسی دولتمردان در کشور بپردازد کار بسیار سخت و پیچیده می‌شود. به نظر شما آیا بهتر نیست همه احزاب کشور در گام نخست به سمت شفاف‌سازی حوزه دیپلماسی در کشور حرکت کنند؟
** من معتقدم حوزه دیپلماسی ما غیرشفاف نیست. همه ملت و تمام مردم کوچه و خیابان با مواضع جمهوری اسلامی ‌به خوبی آشنا هستند. مثلاً می‌دانند که ایران با روسیه چه روابطی دارد یا درباره آمریکا چه دیدگاهی دارد! یا در مورد اسرائیل چگونه فکر می‌کند! اگر منظور از غیرشفاف بودن این است که چرا مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک در معرض دید عام قرار نمی‌گیرد یا در مقابل مردم انجام نمی‌شود...
* یا اینکه اطلاع‌رسانی نمی‌شود؟!
** ببینید! قرار نیست دولت همه موضوعات را اطلاع‌رسانی کند. در هیچ جای دنیا هم چنین کاری صورت نمی‌گیرد اما در عین حال فکر می‌کنم نخبگان و به ویژه احزاب بایستی از طریق دستگاه دیپلماسی در جریان مواضع قرار بگیرند. به این دلیل که ممکن است فعالان حاضر در همین احزاب فردا به قدرت سیاسی دست یابند و آن وقت باید فرمان اداره و هدایت دستگاه دیپلماسی را به عهده بگیرند. پس نباید بی‌اطلاع باشند. قبول دارم که این مساله به شکل حزبی ضعیف است ولی فرضاً آقای خاتمی ‌یا آقای کروبی بی‌اطلاع نیستند و در جریان بسیاری از مواضع جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند. متاسفانه این تعاملات تاکنون به صورت حزبی انجام نشده است ولی معقول این است که وزارت امور خارجه تعاملاتی را با سران احزاب داشته باشد و یکسری جلسات توجیهی برگزار کند چرا که ضعف احزاب در حوزه دیپلماسی هم از نظر نقد کارشناسی ممکن است آسیب‌های دیگری را در پی داشته باشد.
* حزب مشارکت روزگاری در هرم قدرت سیاسی قرار داشت و اکنون در دوران حاشیه‌نشینی نقش اپوزیسیون قدرت سیاسی را عهده‌دار است و نقد برخی شعارهای سیاسی دولت را انجام می‌دهد. اما تا چندی پیش حزب مشارکت با شعارهایی مانند «ایران برای همه ایرانیان» یا «تنش‌زدایی در روابط دیپلماتیک» یا حتی برخی از وعده‌های اقتصادی که در دولت خاتمی ‌مطرح شد نتوانست به صورت کامل به برنامه‌هایش دست پیدا کند و در برخی مواقع نقد مخالفان را به بحران‌سازی برای دولتمردان تعبیر می‌کرد. آیا جهت‌گیری به سمت نقد دولت و انتقاد از رفتارهای پوپولیستی می‌تواند حزب مشارکت را در دستیابی به برنامه‌هایش یاری کند؟
** من فردی هستم که شدیداً به تحزب اعتقاد دارم اما ایراد بزرگ من به احزابی که در ایران فعال هستند و به سمت قدرت می‌روند این است که شعارهای احزاب ما بیشتر مفهومی، ذهنی و ایده‌آلیستی است. مثلاً شعار ایران برای همه ایرانیان یا… همه مفاهیمی ‌هستند که کلی و غیرقابل سنجش است. شما نگاه کوتاهی به کمپین‌های انتخاباتی احزاب خارجی بیندازید. شعارهای آنها کاملاً ملموس و سنجش‌پذیر است مثلاً در مورد میزان مالیات و درصد آن یا میزان بیسوادی و غیره رقابت می‌کنند و شعارهایشان هم برای افراد جامعه قابل تست و سنجش است. همین شعار ایران برای همه ایرانیان را می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که خب همه شما ایرانی هستید و ایران هم کشور شماست یعنی هیچ ملاک و معیاری برای توفیق یا عدم کامیابی این شعار وجود ندارد.
* خب شعار نفت بر سر سفره‌های مردم هم اینچنین است؟
** بله، من نمی‌گویم این شعار یا آن شعار یا فلان حزب بلکه ایراد من به همه جریانات سیاسی کشور است. مثلاً می‌پرسیم نفت بر سر سفره‌های مردم چه شد؟ می‌گویند همه چیزهایی که سر سفره‌های شماست از پول نفت است یا از مشارکت. می‌پرسیم که سیاست تنش‌زدایی چگونه شد؟ می‌گویند که خب فلان قطعنامه صادر نشد. این ایراد کلی ماست یعنی در محیطی شعار می‌دهیم که امکان سنجش رفتار آنها موجود نیست. ما باید به جایی برسیم که بتوان شعارهای گروه‌های پوزیسیون یا اپوزیسیون را پس از دسترسی ایشان به قدرت با خط‌کش اندازه گرفت. چرا ما روی احساس مردم سرمایه‌گذاری می‌کنیم. باید فضا را به سمت و سوی سرمایه‌گذاری روی عقلانیت عمومی ‌و سنجش افکار عمومی‌ سوق دهیم. حرفم این است که وقتی به این جهت حرکت کنیم نتیجتاً در این زمینه فرهنگی ساخته نشده است. حزب مشارکت هم نه تنها در این فرهنگ‌سازی شرکت نکرده بلکه با بردن این شعارها به سمت احساسات زودگذر راه را برای توسعه بسته است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات