تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۰:۴۴  ، 
کد خبر : ۸۰۸۳۶
نگاهی به سیاست خارجی آمریکا

ائتلاف‌های کارآمد برای اهداف متنوع


شاید دیدگاه عموم مردم آمریکا نسبت به جرج بوش چنین باشد که وی در حال دفاع از سیاست‌های خود در عراق در مخالفت با 60 درصد از مردمی است که از عملکردش در جنگ عراق رضایت ندارند؛ اما اروپایی‌ها امیدوارند تا درس‌های جدی که به طور روزانه از اوضاع جنگ در بغداد ورمادی فرا گرفته می‌شوند نهایتا دولت آمریکا را مجبور کند تا سیاست خارجی جمعی‌تری را با دیگر کشورهای اروپایی اتخاذ کند؛ اما با این همه پس چرا برخی کشورهای اروپایی در خصوص احتمال فروپاشی ائتلاف فراآتلانتیک آمریکا و اروپا ابراز نگرانی و تشویق می‌کنند؟
هفته نامه اکونومیست در گزارش جامعی در خصوص انقلاب نهفته‌ای که در نوع و میزان انتظارات آمریکا از هم پیمانان اروپایی‌اش در حال تکوین است و نیز احتمال فروپاشی آن در صورت عدم حل مشکلات می‌نویسد: علایم و قراین حاکی از آن است که به لحاظ دیپلماتیک در روابط فراآتلانتیک چه بسا زمینه‌های تفاهم مشترک بیشتری وجود دارد. از زمان سفر جرج بوش، رییس جمهور آمریکا به اروپا که بیش از یک سال پیش و با هدف بخشیدن جانی تازه به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و تقویت مناسبات آمریکا با اروپا انجام گرفت، مقامات دیپلماتیک هر یک از طرفین به طور بی‌وقفه بر سر پرونده هسته‌ای ایران، دخالت سوریه در لبنان و کشمکش‌های سیاسی در آفریقا با یکدیگر همکاری نموده‌اند. مشاجرات اخیر بر سر طرح‌های کشورهای اروپایی در راستای لغو تحریم‌های تسلیحاتی علیه چین سرآغازی شد برای گشودن باب مذاکرات استراتژیک پیرامون امنیت آسیا. (به این معنا که چگونه می‌توان قدرت اقتصادی- نظامی فزاینده چین را مهار کرد.) این روزها مذاکرات دیگری نیز در خصوص مسیری که روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین طی می‌کند به طور منظم انجام گرفته البته گفتنی است که این گفت و گوها همواره توافق مشترک طرفین را به همراه نداشته اما دست کم سخت‌ترین موضوعاتی که مورد موشکافی قرار می‌گیرند غالبا همان مباحثی برشمرده می‌شوند که طرفین در مورد آن‌ها اجماع نظر و توافق همه جانبه دارند به طور مثال نزدیک به دو هفته پیش رفت و آمد مقامات آمریکا و اروپا به کشورهای حوزه آتلانتیک در روند معوقه تصمیم گیری شورای امنیت سازمان ملل در جلب حمایت روسیه و چین جهت تنبیه و توبیخ ایران (در پرونده هسته‌ای)موثر واقع شد. با این اوصاف بوش در بطن ائتلاف فراآتلانتیک تنها دنبال مدیریت کشمکش (سیاسی) بهتر و کارآمدتر نیست. اکونومیست می‌افزاید: از سوی دیگر شاهدیم که انقلاب بی‌سروصدایی در حال تکوین است هم از این منظر که آمریکا از دیپلمات‌ها و سربازان خود در اقصی نقاط جهان چه انتظاراتی دارد و هم از این جنبه که به راستی انتظارات و توقعات واشنگتن از دوستان و متحدانش چه خواهد بود؟ مقامات دولت آمریکا از شرکای خود در ناتو و نیز سایر هم پیمانان نزدیکشان نظیر استرالیا، ژاپن و کره جنوبی می‌خواهند که بیشتر تعمق کنند و در صورت لزوم در مقیاس جهانی به فعالیت فزون‌تری بپردازند. این در حالیست که برخی کشورهای اروپایی واقعا در شرایطی به دور از آمادگی لازم بسر می‌برند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد که لحظه سرنوشت ساز تصمیم‌گیری برای ناتو در اواخر نوامبر سال جاری همزمان با برگزاری اجلاس این سازمان در ریگا فرا رسد. در پرتو اوضاع عراق بایدگفت که تفکر و بازنگری مجدد بوش صرفا به آنچه باید در جهان صورت دهد معطوف نیست. چندی پیش وی در تشریح استراتژی امنیت ملی کشور بیان کرد که آمریکا طبق معمول به جنگ بر ضد تروریسم بین‌المللی مشغول است و به تلاش‌های خود در پرونده هسته‌ای ایران و کره شمالی استمرار خواهد بخشید.
به رغم پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین دولت بوش هیچ گاه در مورد حمایت‌هایش از اصلاحات دموکراتیک در خاورمیانه و فراتر از آن ابراز تاسف ننموده است. اما آنچه کاندولیزا رایس وزیر خارجه دولت بوش در خصوص دیپلماسی آمریکا به عنوان دیپلماسی استحاله‌ای یاد کرد علاوه بر این که بر فرجام آن تاکید می‌کند به همان اندازه بر میزان مشارکت شرکای اروپایی و ابزار و شیوه‌های این دیپلماسی استوار و وابسته است. درکنه استراتژی امنیتی جدید آمریکا و گزارش دفاعی چهار سالانه پنتاگون در حقیقت این بازشناسی نهفته است که قدرت نظامی برای نیل به توازن قدرت به سود آزادی ( طبق گفته رایس) فی‌النفسه کارآمدترین و سودمندترین ابزار چنین دیپلماسی نخواهد بود. آمریکا دست کم می‌خواهد که قدرت برتر نظامی جهان باقی بماند اما در مقطع کنونی بحث عمده و تامل برانگیز ایجاد دیپلماسی منسجم‌تر با سربازان و دیپلمات‌هایی است که در حال انجام اقدامات تنگاتنگ در امر پیشگیری از بروز تنش‌های سیاسی و در حال حاضر متحدان اروپایی واشنگتن مجددا پا به صحنه گذاشته‌اند. این حرکت پس از دوره‌ای که به نظر می‌رسید- از دید پنتاگون و کاخ سفید و برخی از عراقی‌ها- طلب استمداد از دوستان نشان ضعف آمریکاست تحولی مثبت (برای این کشور) به شمار می‌آید و این مقوله باید به گوش اروپایی‌های نگران مانند ترانه‌ای خوش نواز باشد.
در این گزارش آمده است: شور و اشتیاق آشکار آمریکا برای یک جانبه گرایی همچون مقوله جنگ علیه تروریسم که همواره برای مخالفان ارجحیت فشار بر دیپلماسی آزرده کننده بوده به قیمت سردی مناسبات ترانس آتلانتیک تمام شده است. در همین اثنا آمریکا می‌کوشد تا برخی منابع دیپلماتیک و نظامی خود را از پایگاه‌ها و حوزه‌های دیپلماتیک خود در اروپا خارج ساخته و به خاورمیانه، آسیا (محل ظهور هند صمیمی‌تر و چین رقابت جو) و آمریکای لاتین که منشا تهدیدات (به عقیده واشنگتن) و فرصت‌ها هستند انتقال دهد. در سال‌های آتی تحولات و تغییرات مضاعفی ایجاد خواهد شد هر چند برخی کشورهای اروپایی و به ویژه انگلیس در مورد قابلیت‌ها و جایگاه دیپلماتیک خود که سبک و سیاقی چون دوران جنگ سرد را دارد رویکردی سختگیرانه اتخاذ کرده‌اند. در این میان سایر کشورهای اروپایی بیم آن دارند که تغییر مواضع دیپلماتیک آمریکا به این معنا باشد که واشنگتن در حال از دست دادن منافعش در اروپاست اما نگرانی حادتر آن است که آمریکا در این برهه زمانی از متحدان خود توقعات بی‌حد و حصری دارد.
بوش به طور کلی به ایجاد شکل جاه طلبانه‌تری از اتحاد (میان اروپا و آمریکا) چشم دوخته است با وجود این درست زمانی که آمریکا به احیای منافع خود در کشورهای اروپایی به عنوان شرکای خویش می‌پردازد همین کشورها که در پی ناکامی شان در تصویب قانون اساسی اتحادیه اروپا از نگرانی‌ها و مشکلات ناشی از حمایت گرایی خود رنج می‌برند در وضعیت مطلوبی قرار ندارند و چه بسا به هیچ وجه تمایلی به تامین منافع آمریکا نداشته باشند مقامات وزارت خارجه آمریکا و پنتاگون تاکید دارند به طور حتم آمریکا به اروپا پشت نخواهد کرد. یکی از مقامات عالی رتبه وزارت خارجه آمریکا می‌گوید که با این همه ائتلاف فرآتلانتیک نبایستی به صورت دفاع از منافع واشنگتن در اروپای غربی باقی بماند بلکه باید به آنچه آمریکا و اروپا مشترکا قادر به تحقیق در نقاطی که سر منشاء تهدیدات محسوب می‌شدند معطوف گردد. از این‌رو برنامه‌های جدید برای ایجاد ائتلاف جهان شمول‌تری که آمریکا چشم به تحقق آن‌ها دوخته اواخر سال جاری در اجلاس ناتو در ریگا مورد پذیرش قرار خواهد گرفت. ائتلاف فراآتلانتیک مدت‌ها در این مسیر با احتیاط گام برداشته است. این مسیر همان پذیرش وظایف امنیتی در افغانستان است. نیروهای واکنش سریع ناتو در حیطه‌های قدرت مانور، دامنه نفوذ و تاثیرگذاری آموزش دیده‌اند به قربانیان زلزله پاکستان جان تازه‌ای بخشیدند ناتو همچنین در زمینه انتقال نیروهای حافظ صلح اتحادیه آفریقا(AU) به دارفور و سودان کمک کرد و چنانچه اتحادیه آفریقا تحت توجهات و حمایت سازمان ملل تقویت شود احتمالا اقدامات بیشتری را به انجام خواهند رساند.
فراگیری همکاری مشترک
حل مشکلات آن هم فراتر از چارچوب اروپا برای آن دسته از اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که از قابلیت و عزم لازم برخوردارند تنها یک روی سکه است و وادار ساختن این ائتلاف (فراآتلانتیک) جهت ایفای نقش در راستای موازین بنیادینش روی متفاوت سکه. از یک طرف این مساله اعضای اروپایی ناتو را ناگزیر می‌سازد که بار دیگر با نقایص و کمبودهای شاخص خود مقابله کنند؛ این نواقص طیف وسیعی را از کمبود هواپیماهای ترابری دور پرواز گرفته تا شمار نیروهای قابل استقرار و فقدان فرستنده‌های رادیویی قابل استفاده شامل می‌شود. تغییر شیوه تامین بودجه عملیات‌های ناتو پیشنهاد دیگری است که در نشست ریگا مطرح خواهد شد. مضاف بر اینکه از کشورهایی که به لحاظ نظامی در امر تامین مالی کمک نمی‌کنند درخواست خواهد شد تا همکاری کنند. به هر حال بودجه‌های دفاعی در بسیاری از کشورهای اروپایی طی چند سال اخیر روند ثابت تا نزولی داشته‌اند در چنین شرایطی کشورهایی چون استرالیا و ژاپن به پیشنهادهایی که از همکاری بیشتر آن‌ها با ناتو مبتنی بر معیارهای مشترک قابل اجرا حکایت می‌کند با علاقه گوش فرا می‌دهند.
اروپایی به این تحولات از دو دریچه می‌نگرند؛ از منظر سنتی‌تر چنین بر می‌آید که کشورهای اروپایی به نتیجه نهایی چنین تحولات و بهایشان به دیده نگرانی و تشویش بنگرند. نگرانی خاصی مطرح است مبنی بر اینکه آمریکا بیشتر ترجیح می‌دهد تا حل مشکلات لاینحلی نظیر بی‌ثباتی در بالکان با جنگ‌های پی‌درپی در آفریقا را به عهده اروپایی‌ها گذارد. از منظر دیگر باید گفت که علاقمندان به ایجاد اروپایی جهان شمول‌تر به چنین لحظه‌ای به عنوان فرصتی برای بازسازی یک اتحاد تقویت شده با آمریکا می‌نگرند. ائتلافی که هدف را سرلوحه کار خود قرار دهد نه این که برمبنای گذشته استوار باشد. اما همین کشورهای اروپایی در صورت عدم چیرگی بر چالش‌های فرارو در خصوص عواقب این دیدگاه ابراز نگرانی می‌کنند. برای کشورهایی از قبیل انگلیس و فرانسه که به اعزام سربازان خود به مناطق دور دست جهان خو کرده‌اند ایفای نقش گسترده‌تر در مقیاس جهانی مقوله‌ای است که به خوبی می‌دانند باید در تحقق آن همت گمارند چرا که تهدیدات برضد منافع امنیتی اروپا از هر جایی می‌تواند نشات گیرد. سایر کشورهای اروپایی نظیر آلمان از هم اکنون نقش خود را بسیط و گسترده‌تر بر می شمارند. دیگر کشورها اگر واقعا در این حوزه سهیم باشند اقدامات کمک رنگی صورت می‌دهند.
شاید در چنین موقعیتی فرانسه هنوز با تبدیل ناتو به مکانی که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به طور منظم به بحث و بررسی دغدغه‌های امنیتی کلی خود می‌پردازند مخالف باشد اگر چه آنگلا مرکل صدراعظم علنا از این ایده استقبال و حمایت کرده است. با استقرار نیروهای ناتو در آچه اندونزی نگرانی‌ها مبنی بر این که آسیا فراتر از دسترسی اروپاست و باید از حیطه عملکرد این سازمان خارج باشد بی‌اثر شد. اتحادیه اروپا در سال گذشته در مناطق خطرناک‌تر به اروپا با نظارت برگذرگاه رفح ما بین اسرائیل و نوار غزه موافقت نمود؛ کلیه این اقدامات در حطیه‌ای فراتر از وظایف امنیتی کشورهای اروپایی گنجانده می‌شوند و پنج سال پیش حتی در مخیله آن‌ها نمی‌گنجید.
اکونومیست در خاتمه می‌نویسد: مقامات وزارت خارجه آمریکا دست کم به وضوح اعلام داشته‌اند که ترجیح می‌دهند هم پیمانان اروپایی‌شان را تقریبا درتمامی نقاط حساس جهان در کنار خود داشته باشند. (هیچ کس انتظار ندارد کل 26 عضو ناتو در کنار یکدیگر باقی بمانند.) یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا اظهار می‌دارد: ‌نیروهای ناتو قوی‌ترین دموکراسی با بهترین قابلیت‌ها و توانایی‌ها تلقی می‌شوند آن‌ها در کنار یکدیگر به ایفای نقش می‌پردازند و به مشروعیت دموکراسی رسمیت می‌بخشند. با این تفاسیر آمریکا با یا بدون کشورهای اروپایی به جستجویش برای یافتن شریک مناسب در هر کجای جهان ادامه خواهد داد اقداماتی که آمریکا در راستای امداد رسانی به بازماندگان سونامی در اقیانوس هند در اوایل سال گذشته صورت داد در ارتباط موثر و نزدیک با استرالیا، ژاپن و هند به منصه ظهور گذاشته شد و این خود نوعی از ائتلاف نوظهور قلمداد می‌شود. هم کره جنوبی و هم ژاپن در رکاب برخی کشورهای اروپایی در اعزام نیرو سهیم بوده و در حالی که ژاپن حمایت‌های لجستیکی‌اش در افغانستان را تداوم می‌بخشد و در امور بازسازی عراق مشارکت می‌کنند نزدیک کردن گام‌های ژاپن و کره جنوبی و دیگر کشورها به ناتو معقول و قابل تعمق می‌نماید. ایجاد ائتلاف کارآمد برای اهداف متنوع نام این بازی است اما آیا ناتو در آینده خواهد توانست به عنوان میدانگاه سرنوشت ساز این شبکه جهانی و متغیر به ایفای نقش بپردازد؟ اروپایی تا اجلاس نوامبر فرصت دارند تا در این خصوص تصمیم گیری کنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات