*حزب اسلامی کار مبنای دیدگاه اقتصادی خود را بر چه نظام یا ساختار اقتصادی قرار داده است؟
**در دنیای امروز، سیستمهای اقتصادی مختلفی مورد بحث است. نیم قرن اخیر دورهء آزمایشهای تئوریهای رنگارنگ اقتصادی بوده است و بشر در این سالها کاپیتالیزم محض تا کمونیسم محض را تجربه کرده است. کلاسیکهای جدید خصوصائ کلاسیکهای مکتب «شیکاگو» در آمریکا بر این اعتقاد بودند که تعریف و برداشت کلاسیک از سرمایهداری مهمترین راه دسترسی به رفاه، تولید و توزیع برای بشریت است.
*از آنجا که بحث ما مستقیمائ به دیدگاه اقتصادی حزب اسلامی کار بازمیگردد و قصد مطرح کردن مباحث تئوریک اقتصادی را در این گفتوگو نداریم، میخواهم بدانم نظر اقتصادی شما چیست؟
**قصد دارم درخصوص اقتصاد مختلط حرف بزنم، بنابراین ناچارم مقدمهای را در ابتدا ارایه دهم. از آنجا که در دههء 80 تئوریهای اقتصادی «فریدمن» هیچ سودی برای آمریکاییها دربر نداشت و از طرف دیگر، موفقیتهای اقتصادی چین در دههء 90 میلادی و تبدیل اقتصاد سوسیالیستی محض به یک اقتصاد مختلط در دههء آخر نیمهء دوم قرن بیستم موجب شد تا بیشتر جوامع تا اندازهای خود را به اقتصاد مختلط نزدیک کنند.
*به نظر میرسد حزب اسلامی کار نیز معتقد به سیستم اقتصادی مختلط است. اگر برداشت من درست است توضیح دهید چه ویژگی در کشور ما وجود دارد که امید تحقق ساختن چنین سیستمی را پدید میآورد؟
**اقتصاد ایران به جهت گوناگونی و به دلیل عدم تمرکز آن بر موضوع خاص و عدم صرفهء تولید یک کالای خاص ما را به این نتیجه میرساند که اقتصاد مختلط با توجه به کارکرد ملی آن بهترین حاصل را برای اقتصاد ایران به بار خواهد آورد.
*به نظر شما اقتصاد مختلط دارای چه مشخصاتی است؟
**غایت علم اقتصاد، این است که نشان بدهد چگونه میتوان از منابع محدود برای ارضای نیازهای نامحدود بهرهبرداری کرد. بنابراین باید بر این باور باشیم که نمیتوان همه را به صرفهجویی و استفاده نکردن دعوت کرد. از سوی دیگر، نمیتوان همواره بر طبل مصرف کوبید. به همین دلیل باید منابع را سازماندهی کرد. خصوصائ این که در کشور ما همواره ثروت اصلی از طریق منابع زیرزمینی تامین شده است.
*در این شکل اقتصادی که تعریف آنرا ارایه دادید جایگاه دولت در کجاست؟
**ما میگوییم دولت نمیتواند تولید ثروت کند، بلکه توزیع مناسب منابع باید در دستور کار دولت قرار بگیرد، بنابراین، دولت عامل سیاستگذاری و جهتدهی است، اما نه درجهت منافع خود، بلکه در جهت تقویت بخش خصوصی و بخش تعاون باید فعالیت کند. در جایی که گریزی از حضور دولت در قالب تولیدکننده نیست حتیالامکان با مشارکت مردم باید وارد شود و در غیر این صورت، بهصورت مستقل، امر تولید را عهدهدار شود تا از وابستگی کشور جلوگیری کند. نظریهای که در حال حاضر مبتنی بر عدم دخالت مطلق دولت در امور تولیدی و صنعتی وجود دارد را ما به هیچ عنوان قبول نداریم و اقتصاد مختلط هم هیچ اعتقادی به آن ندارد.
*برای کارآمدسازی این نوع اقتصاد که تعریف میکنید در سطح جامعهء ایران چه برنامهای دارید؟
**اصلا، اقتصاد ایران، بهصورت بومی مختلط بوده، از زمان هخامنشیان به علت عبور جادهء ابریشم از ایران دولت در کنترل ثروتها نقش قابل ملاحظهای داشته است. زیرا کنترل راهها به عهدهء دولت بوده و به همین دلیل برای اینکار هم هزینه پرداخت میکرد و هم عوارض دریافت میکرده است و نتیجهء اینکار ثروتمند شدن دولت بوده است. اما آنچه همواره با فاکتور دولت همراه بوده، این مساله است که چگونه نگذاریم دولت بیش از اندازه اعمال حاکمیت بکند.
*از صحبتهای شما بهخوبی معلوم است که موفقیت چین را در اعمال اقتصاد مختلط به عنوان الگوی خود قرار دادهاید، اما این سؤال مطرح است که اقتصاد چین تمام هست خود را صرف پشتیبانی از کارگاههای کوچک کرده است در حالی که ایران طی سالهای گذشته به دلیل برخورداری از ذخایر نفتی یک اقتصاد با ماهیت نفتی دارد. در چنین وضعیتی چگونه میتوان آن چیزی که شما از آن بهعنوان اقتصاد مختلط یاد میکنید را در جامعه پیاده کرد؟
**یک انحراف باعث بهوجود آمدن این وضعیت شد. دولت تا قبل از خصوصیسازی در این مورد کاملائ درست عمل میکرد، حدود سه میلیارد دلار از تحصیلات فروش نفت خرج موارد خیلی اساسی و مهم و بقیهء آن صرف سرمایهگذاری صنعتی میشد.
*این رقم مربوط به چه زمانی است؟
**در سال 63 مجموع درآمد نفتی ایران 26 میلیارد دلاربود که سه میلیارد دلار آن برای موارد مهمی مانند کالاهای اساسی و خوراک کشور خرج میشد و حدود 15 میلیارد دلار هم برای واردات کالاهای صنعتی، واسطهای، مواد اولیه و کالاهای مصرفی هزینه شده است. این در حالی است که در سال 70 معادل 32 میلیارد دلار و سال 84، 35 میلیارد دلار پول نفتی وارد اقتصاد کشور شده و هرگز حجم سرمایهگذاری صنعتی ما به هشت میلیارد دلار هم نمیرسد. در این میان کاری به ارزش پول ملی هم نداریم و میبینیم که با این حال به اندازهء نصف سال 63 هم سرمایهگذاری صنعتی در سال گذشته نداشتیم.
این نشان میدهد که ما انحرافی در اقتصاد داشتهایم و باید از این انحراف، دست برداریم، باید کارکردهای متفاوتی را در زمینههای مختلف ارایه دهیم و یک کارکرد متفاوت این است که منابع نفتی را صرف مصرف نکنیم، ما فقط حق داریم نفت را برای خرید کالای سرمایهای و شاید نیمه سرمایهای مصرف کنیم ولی حق نداریم برای خرید کالای مصرفی از پولهایی که از طریق فروش نفت بهدست میآید استفاده کنیم.
نفت را باید از طریق مصرف کردن برای خرید کالاهای سرمایهای به منبع درآمد تبدیل کنیم و از مالیات حاصل از آن برای منبع درآمد دولت به منظور توزیع مجدد آن استفاده شود. به همین منظور ما معتقدیم هر کس ایران را دوست میدارد باید یک مدار کوتاه ریاضت، برای دولت را برای رسیدن به یک حرکت جهشی بلند تحمل کند. بنابر این روش ما در مورد اقتصاد، اقتصاد مختلط است و در این اقتصاد نقش اجرایی دولت کمرنگتر و نقش حاکمیتی آن بسیار وسیع و پررنگتر است. درست برعکس آن چیز که در حال حاضر در کشور اتفاق میافتد.بخش تعاونی را بهعنوان توزیعکنندهء ثروت در اقشار جامعه در بلندمدت میدانیم و در عرصهء شرکتهای بزرگ هم معتقدیم نباید اجازه بدهیم تطاول ثروت صورت بگیرد.