
محمدمهدی آهنی
مدعی واقعی حقوق بشر در جهان دین مبین اسلام است که از زمان ظهور با ارائه نظرات جامع انسانی، الهی و صحنههائی درخشان چون قیام امام حسین(ع) و بسیاری از جلوههای شاخص و نمونه در طول مدنیت بشر، ملجاء دردمندان و رهزدگان و رهگم کردگان تاریخ بوده است. ولی بخصوص امروز اسلام پناه مظلومان و مبارزان عالم بر علیه تجاوزگریهای آمریکا و اسرائیل اشغالگر و همه مستکبران عالم و بطور خلاصه صهیونیسم جهانی است.
فاجعه انسانی غزه و حمایت آمریکا و بعضی دیگر از دول غرب از رژیم اشغالگر قدس و سکوت جانبگرایانه بعضی دیگر که همه از مدعیان عمده اجرای حقوق بشر میباشند، بسیار قابل تامل است. چنین حقوق بشری که در صحنه واقعیت حتی نسبت به کشته شدن تعمدی کودکان معصوم غزه و رنجهای شکنجهگونه او زیر باران بمبهای فسفر و شبهاورانیومی، احساس و توان عکسالعملی و کاربردی از سوی دول غربی مدعی را ندارد (که چه بسا مهر تایید بر عمل ستمکار و همکاری تنگاتنگ با او را نیز یدک میکشند)، چگونه میتواند صلاحیت مطرح شدن از جانب ایشان به عناوین مختلف و شعارگونه را داشته باشد؟ شیاد کودکان فوق در کشورهای مسلمان عراق، افغانستان، جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال دفاع مقدس، و فاجعه شیمیائی حلبچه، آوارگان فلسطین، ملل آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای شرقی از جمله قربانیان خاموش سیاستهای سلطهطلب هستند که دستشان از حقوق بشر (حتی حقوق کودک) کوتاه گردیده است، بدون آنکه کوچکترین اقدامی برای ایشان از جانب شعاردهندگان صورت گرفته باشد.
یک نمونه دیگر از عدم احساس تعهد به اجرای حقوق بشر از سوی دول غربی مدعی، تغییر موضع چندباره ایشان در برخورد حقوقی با مسئله گروهک منافقین است. فجایع تروریستی انجامیافته توسط این گروهک در داخل کشور و در کشور ستمدیده عراق بر کسی پوشیده نیست. این نمونه و بسیاری دیگر مبین تزلزل بسیاری در پایبندی به بعد حقوقی مسائل سیاسی در این کشورها بوده و اولویت اساسی ملاحظات مقطعی و آنی در اتخاذ مواضع سیاسی در آنها را گواهی میدهد.
یک مسئله مهم دامنگیر جهان که مستقیماً با حقوق بشر مرتبط است موضوع آلودن روزافزون جهان و از جمله تعهد ویژه در آلوده کردن کشور جمهوری اسلامی ایران ( که در صف اول مبارزه با مواد مخدر در جهان از جانب سازمان ملل متحد شناخته شده است)، به انواع مواد مخدر خطرناک است. این مسئله با توجه به اینکه نیروهای اتحادیه ناتو به فرماندهی نیروهای آمریکا در کشور افغانستان (تولیدکنندۀ عمده مواد مخدر با بیش از و 90 درصد تولیدی جهانی) مستقر میباشند، بسیار بحثبرانگیز است. پس از اشغال کشور مسلمان افغانستان توسط نیروهای آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، تولید مواد مخدر در این کشور بطور روزافزونی و دهها برابر افزایش یافته است و مراحل تبدیلسازی نیز در لابراتوارهای مجهز در همان کشور طی میشود. این در حالی است که یکی از اهداف اصلی اشغال کشور افغانستان توسط نیروهای آمریکا، محو تولید مواد مخدر در آن کشور اعلام شده بود. آیا این نیز یکی دیگر از موارد مهم برخورد دوگانه سلطهطلبان با مسئله حقوق بشر در دو بعد شعار و اجراء نمیباشد؟ آیا این مسئله خود یکی از ابعاد مهم مخالفت با اجرای حقوق بشر در سطح جهانی نیست، که از سوی مدعیان غربی آن صورت میگیرد؟ در حالی که بشر در همه نقاط جهان حتی در خود کشورهای غربی (البته کمتر) عمیقا با مسئله مواد مخدر درگیر است و از این موضوع رنج میبرد. ولی متاسفانه مواد مخدر نیز چون خود شعار حقوق بشر ابزاری است در دست سلطهطلبان در جهت توسعه و قدرت و نمیتواند از معادلات سیاسی ایشان حذف شود.
دول مدعی حقوق بشر در غرب آنرا به مثابه ابزار دخالتهای باجخواهانه در امور کشورهای دیگر بکار میگیرند. ایشان در کشورهای خود نیز مراتبی از حقوق بشر را برای پوشاندن روشهای فریبکارانهشان به شکلی سطحی و نیمبند و در موارد غیراستثنائی به اجراء میگذارند. ولی این مدعیان هیچگونه بویی از این حقوق نبردهاند و روح آنرا نه درک کردهاند و نه میلی به این کار دارند. در واقع ایشان بعنوان دیکتاتورهای عصر تکنولوژی با ابزارهای بسیار مدرنتر مدیریتی و تسلیحاتی نسبت به غیرانسانیتر از آنها و خیلی موذیانه به بشر امروز اجبار میکنند که ما دیکته میگوییم و «تو ای بشر، بنویس» «Human.Write»
به عبارت دیگر با عملکردی که تاکنون جهانخواران مدعی اجرای حقوق بشر در این رابطه از خود بجای نهادهاند در اصل معنای حقوق بشر را از واژه انگلیسی آن یعنی «Human Rights» به همان جمله امری فوقالذکر «Human.Write» برگرداندهاند، که اگر در بطن مسائل جهان دقیق شویم مورد خطاب آن تقریبا کل بشریت امروز را در برمیگیرد. مفهوم واقعی حقوق بشر در لغتنامه مستکبران چنین است، صرفنظر از اینکه در چه دوره زمانی و تاریخی و تحت چه ایدئولوژی و مکتبی (ولو اینکه تحت شعار حقوق بشر و دموکراسی) حکومت نمایند. مفهوم چنین بشری هم از این موضع کاملا مشخص است و میتوان این بشر را به بهانههای توجیهی حفظ صلح و دموکراسی (صلح و دموکراسی به مفهوم قبول شرایط یا استقرار رژیمها و مهرههای دلخواه ایشان) و بدون توجه به حقوقش (حقوق بشر) بهر شکلی شکنجه داد، بمباران و کشورش را اشغال کرد، به هر شکل وحشیانهای حتی با توجیه وقیحانه اشتباه در هدفگیریها به قتل رساند، یا با سلاحها و بمبها و مواد ممنوعه مغایر با مقررات بینالمللی و حقوق بشر موردنظر ایشان از بین برد و جنگلها و زمینهایش را برای سالهای طولانی آلوده ساخت. آیا اینگونه روشها ملهم از حقوق بشر است یا به خیال ایشان تمسخر بشر!
این چنین است که اعلامیه حقوق بشر دست به دست و میز به میز در گردش، به نوشتهای بر کاغذ تبدیل میگردد که از جانب مدعیان پرشور آن، از اجرا خبری نیست و قراری هم بر اجرای آن نیست و از این نظر میتواند فقط نوشتهای باشد از سوی بشر بر روی کاغذ: Human.Write
اعمال این نوع حقوق بشر را از جانب زورمداران، حتی با اعمال نفوذ در جلسات شورای امنیت سازمان ملل در موارد مسئله هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران و اتخاذ مواضع دوگانه آشکار و توجیهناپذیر در این رابطه، مسئله فلسطین و از جمله آخرین آنها یعنی قطعنامه بیتفاوت اول شورای امنیت سازمان ملل در مورد حمله رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه، سکوت در مدت ادامه عملیات و قطعنامه نهائی که هیچ جانبی و هیچ امتیازی را در این تجاوز وحشیانه و جنگ نابرابر با بکارگیری سلاحهای ممنوعه، در نظر نگرفت و به هیچ نکتهای در این فاجعه انسانی اشاره نکرد، و در بسیاری از موارد دیگر که موضوع منافع انسانی انحصارطلبانه و غیرمشروع دولت آمریکا و یا امنیت بهانهجویانه رژیم اشغالگر قدس در میان است، میبینیم، در کشورهائی چون افغانستان ویرانشده، عراق ستمزده و دیگر نقاط جهان که عرصه براندازی رژیمها، ترور رهبران و سران کشورهای استقلالطلب، غیرمتعهد، اسلامی و اعمال سیاستهای ظالمانه و در واقع به زعم ایشان اجرای حقوق بشر در لغتنامه زورمندان یعنی: Human.Write شدهاند، نیز شاهد چنین مواردی هستیم.
همه اینها به بهانه کسب منافع بیقید و شرط مردم آمریکا، اما در اصل برای حفظ و تأمین هر چه بیشتر منافع اقشار نخبه مالی ملی و چندملیتی (وابسته به صهیونیزم جهانی) صورت میگیرد. دولت آمریکا در کشور خود نیز به نوعی دیگر با القأ اقتصاد مصرف، الگوی زندگی سکولار، مصرف مواد مخدر، تبلیغ الکل، ترویج فساد، ترور، سرکوب و به بیراهه بردن جنبشهای اصلاحطلب و اعتراضآمیز اجتماعی، به فساد کشاندن و منزوی نمودن اقشار سیاهپوست در ابعاد گوناگون، سیاستهای رسانهای سلطهطلبانه توسط شبکههای مونوپل، سایه ناآشکار ولی محسوس پلیس مخفی، محدود کردن انتخاب سیاسی مردم به دو حزب بسیار مشابه، روش انتخاب ریاست جمهوری کشور که به شمارش کارتهای الکترال منتهی میشود و امکان زد و بند سیاسی و خرید رأِیدهندگان نهایی را به شدت افزایش میدهد و دور نگهداشتن مردم از اخبار واقعی جهان، چنین دیکتهای را میگوید. این کاریکاتوری است تأثربرانگیز و در عین حال مضحک و شرمآور از آنچه که دیکتاتوران (کاریکاتوریست) عصر مردن از شعار حقوق بشر در جهان امروز به نمایش گذاردهاند.