تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۱:۳۶  ، 
کد خبر : ۸۹۰۸۵

تبلیغات سیاسی و سلطه فکری


رضا بستان پناهی: کنترل افراد جامعه به بهانه حفظ امنیت ملی و در واقع به منظور حفظ کیان نظام‌های سیاسی از قدیمی‌ترین اهداف نظام‌های سیاسی در طول تاریخ به شمار می‌رود. حتی دیکتاتورترین و غیر مردمی‌ترین حکومت‌ها هم، به ظاهر هم که شده نیازمند آن هستند تا نشان بدهند که مردم حکومت و رهبرانشان را دوست دارند، حداقل حکومت‌ها از این حیث باید آسوده خاطر باشند که مردم هیچ‌گاه در فکر حرکت علیه حکومت نیستند.
یکی از قدیمی‌ترین روش‌ها برای این منظور استفاده از ایدئولوژی است. اعتقاد به نیروهای فرامادی، رساندن نسبت حاکمان به این نیروها و قایل شدن نیروهای فراانسانی به شخصیت‌های سیاسی عامل بازدارنده‌ای برای نافرمانی سیاسی به حساب می‌آمد. شاید بشود گفت که این عامل در موارد سیاست یکی از مهم‌ترین و مستحکم‌ترین عوامل قدرت بخشی به حکومت‌هایی بود که همیشه از فروپاشی و نافرمانی ترس داشته‌اند. لذا، در طول تاریخ سیاسی جهان، خصوصا در دنیای پیش از مسیحیت، همواره ارتباط نزدیکی میان نهاد حکومت و نهاد مذهبی وجود داشته است. روحانیون مذهبی در یک ارتباط دو جانبه با حکومت، هم مشروعیت حکومت را تضمین می‌کردند و هم به واسطه قدرت سیاسی، امنیت خود و مذهبشان را.
اصلی‌ترین دلیل ایجاد چنین نظام‌هایی، یعنی ایجاد پیوستگی عمیق میان مذهب و حکومت، کنترل بیشتر و کم هزینه‌تر بر رعایا بود. مردم وقتی به این ایمان می‌رسیدند که حاکمان آنها دارای قوای مافوق طبیعه هستند و از طرف نیروهای آسمانی حمایت می‌شوند هیچ گاه تفکر نافرمانی را هم به ذهن خود راه نمی‌دادند، لذا در جایی چون مصر، فراعنه یا خود خدا بودند و یا فرزندان خدا و یا در ایران باستان، پادشاهان فره ایزدی داشتند به نوعی که بندگان، حق دیدن چهره پادشاه را نیز نداشتند. به این ترتیب می‌شد بدون هزینه‌ای گزاف، آنچنان که کنترل با ارتش و نیروهای نظامی متضمن چنین هزینه‌ای است، به راحتی یک جامعه را اداره کرد. این اداره مبتنی بر این واقعیت بود که مردم به طور خودکار کنترل شده بودند. آنها در نهان و آشکار بر اساس خواست حکومت عمل می‌کردند و حتی در مواقع لزوم خود در نقش پاسداران حیطه قدرت سیاسی ظاهر می‌شدند.
بهترین مثال ممکن برای این نوع کنترل سیاسی فرستنده‌های رادیویی است که برای ردیابی به کار می‌روند.
شما با به کار بردن یکی از این وسایل کوچک و در کنار آن، فناوری‌هایی چون رادار، ماهواره و ... به راحتی می‌توانید بدون اینکه از جای خو حرکت کنید به محل و موقعیت شخص یا جسم هدف پی ببرید. شما در واقع جسم یا شخص هدف را نمی‌بینید، شما فرکانس‌هایی را که او برای گیرنده شما دریافت می‌کند، پیگیری می‌کنید، اما همین کافی است تا هر وقت که بخواهید، هدف در اختیارتان باشد. حال این نوع کنترل را مقایسه با کنترل سایه به سایه که در آن نیازمند این هستید که حداقل یک نفر، و با حداقل یک وسیله نقلیه، هر لحظه فرد یا هدف مورد نظر را تعقیب کند تا بفهمد که در این لحظه خاص هدف در کجاست. تفاوت میان این دو نوع کنترل دقیقا شبیه تفاوت میان کنترل‌ ایدئولوژیکی و کنترل مبتنی بر قوای نظامی است. حاکمان، از دیرباز به قوه وحشتناک تخدیر ایدئولوژیکی انسان ناآگاه و هراستان از قوای ماوراء الطبیعی پی برده بودن و از آن استفاده می‌کردند. عجایب دنیای باستان همگی زاییده چنین اندیشه مخربی بود که انسان را، به واسطه قدرت کاذب آسمانی، به پای انسانی دیگر می‌انداخت.
از مقطعی -شاید پس از پذیرفتن مذهب مسیحیت توسط حکومت روم- این واقعیت سیاسی تاریخی تا حدودی چهره عوض کرد. اما اصل کماکان همان بود. حاکمان شاید دیگر فرزندان بلاواسطه خداوند و یا دارای فره ایزدی نبودند، اما این بار آنها رکن اصلی مذهب و عامل تفوق و پایداری آن محسوب می‌شدند. برخی از روحانیت مذهبی همچنان در کنار نهاد سلطنتی باقی مانده بود. تضعیف پادشاه با عنوان مذهب سرکوب می‌شد. آن رابطه قدیمی مشروعیت امنیت، هنوز و به شکلی به حیات خود ادامه می‌داد. شاید بتوان این شکل نوین را نوع توحیدی رابطه قدرت با رعایا نامید. شکلی که با تغییراتی اندک در ساختار الحادی آن ولی با همان کارکرد و مزایا به وجود آمده بود.
به طور خلاصه، این مقدمه برای آن بود که تا نشان دهنده این مهم باشد که حاکمان، از نخستین روزهای تشکیل ساختارهای سیاسی در جوامع انسانی، به این مهم واقف بودند که نخستین قدم برای ایجاد سلطه بر یک سرزمین و مردم آن، ایجاد سلطه بر افکار آنهاست. سلطه فکری، که سوژه تاملات بسیاری از اندیشمندان سیاسی تا به امروز بوده است، قدم اول ایجاد حکومت به حساب می‌آید. این اصل تا آنجا اهمیت دارد که بسیاری از حکومت‌ها حتی پس از به قدرت رسیدن به استفاده از عوامل دیگری چون ارتش و ... از آن غافل نمانده به استفاده وسیع از آن روی آوردند و بهترین ابزار برای ایجاد چنین سلطه‌ای تبلیغات سیاسی است.
در مورد بحث تبلیغات سیاسی تا به حال سخنان زیادی گفته شده است. اما در تمام این نوع گفتارها، بر یک اصل تاکید می‌شود و آن اینکه هدف تبلیغات سیاسی همانا ایجاد سلطه و تحکیم آن است. در موارد داخلی تبلیغات به این منظور به کار گرفته می‌شود که مشروعیت و در مرحله نهایی امنیت یک حکومت را تضمین کند. به مفهوم دیگر مردم باید در هر لحظه با واقعیاتی که حاکمان آنها در نظر دارند روبرو بوده، آن را سرمنشا اعمال خود قرار دهند. به این ترتیب سلطه فکری قدیم که بیشتر در قالب مذهبی تکوین می‌یافت، در شکلی نوین و حتی خارج از چارچوب‌های مذهب شکل می‌گیرد. شاید نخستین آزمون ایجاد چنین سلطه‌ای را انقلابیون فرانسه پس دادند.
انقلاب فرانسه در کنار هزاران ویژگی خود یک مشخصه اصلی داشت و آن ضد مذهبی بودن این حرکت بود. حاکمان انقلابی فرانسه با از میان برداشتن عامل مذهب- به عبارت بهتر حذف آن از صحنه سیاسی و اجتماعی- با خلایی روبرو شدند که به آسانی قابل جایگزینی نبود. آنها بر ویرانه‌های حکومتی که مشروعیتش را کلیسا تامین می‌کرد، حکومتی بنا کردند که بر هوا استوار بود. کشتن حاکمان که تا پیش از آن به دلیل روابط آسمانی آن قدر هیبت داشت تبدیل به یک سنت سیاسی شده بود. حتی تبلیغات سیاسی حاکی از برابری، آزادی، ملیت‌گرایی و ... که بسیاری از آنها از جمله مفهوم ملت، زاییده خود این حادثه بزرگ تاریخ بشری بودند هم نتوانستند به استحکامی دست یابند که مذهب به حکومت می‌داد. اما راه آمده قابل بازگشت نبود. همین مفاهیم جدید دستمایه قرار گرفتند تا نخستین آزمون سلطه سیاسی و فکری منهای مذهب را شکل دهند. هر چند پس از آن مذهب در کنار ملیت، نژاد و ... همواره یکی از عمده‌ترین مصالح تبلیغات سیاسی بوده است.
اما سیر حوادث به نوعی پیش رفت که نقش این عامل را باز هم تقویت کند. درگذشته، استفاده از تبلیغات سیاسی همواره با نقش مکمل نیروهای دیگری چون ارتش به کار گرفته می‌شود. در واقع این قدرت بود که آشکارا خود را در قالب تبلیغات سیاسی به رخ می‌کشید و سلطه فکری نیز خود از اینکه به عنوان طلیعه‌دار این قدرت شناخته شود ابایی نداشت. اما به تدریج، چهره قدرت نظامی در پناه سلطه فکری کمرنگ شد. مردم برخلاف قبل که همیشه می‌بایست عقوبت نافرمانی احتمالی را در سرنوشت خود می‌دیدند، باید باور می‌کردند که آنچه می‌کنند بهترین کار برای خودشان است. ترس و ایمان مبتنی بر عوامل ناشناخته و مذهبی، جای خود را به منافع عینی داد که یا وجود داشتند و یا توسط حکومت‌ها به وجود می‌آمدند. به این ترتیب واژه «امنیت ملی» بیش از پیش هدف و دستمایه تبلیغات سیاسی قرار گرفت.
به هر شکل، محمل اصلی تبلیغات سیاسی رسانه‌ها هستند. البته نباید تصور کرد که تبلیغات سیاسی همواره در جهت تحکیم قدرت حاکم پیش می‌رود. بسیاری مواقع و در برخی کشورها تبلیغات سیاسی و سلطه فکری متعاقب آن در جهت براندازی یک نظام سیاسی به کار گرفته می‌شوند. لذا واقعیت این است که هدف اصلی تبلیغات سیاسی ناآگاهی مردم است. ناآگاهی و فقدان شعور سیاسی که حتی گاهی گریبان مردم جوامع پیشرفته را نیز می‌گیرد. ناآگاهی اما خود، مبحث جداگانه‌ای است که نیاز به مجالی دیگر دارد.

برچسب ها: نظام سلطه
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات