
مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه بین الملل یکى از عناصر ذاتى و اصول بنیادین نظام حقوقى اسلامى و مفهومى سنجیده و مستقل و جذاب است، از این لحاظ که ماحصل استدلال هاى قوى و صادقانه و جدى محسوب مى شود.
براى پى بردن به ارزش ذاتى مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه باید آن را در چارچوب حقیقى خود قرار داده، در چشم انداز تاریخى بررسى کنیم، زیرا مشى اسلامى که ماهیتا جهانى است و زمان و مکان را در مى نوردد، تنها بر منازعات مسلحانه مبتنى نیست، بلکه بر اعتقادات مسلمان و ماهیت نظامى حقوقى اسلامى و برداشت آن از رابطه بین جهان اسلام و جهان خارج نیز متکى است. بنابراین، جهت روشن کردن و قابل درک کردن مفهوم مورد بحث باید عناصر عمده آن را مورد بررسى قرار دهیم و در عین حال عوامل لازم براى هر گونه تفکر پخته و منظم را در نظر داشته باشیم.
اسلام در قرن هفتم هنگامى ظهور کرد که جنگ، سلطه جویى، رقیت، برده دارى و جهل حکومت مى کرد. زور در تمامى شئون زندگى عرض اندام مى کرد و کیفیت بى قید و شرط داشت. جوامع آن دوران هیچ گونه ساخت اجتماعى یا اقتصادى نداشته یا حداکثر از این حیث در حد بسیار ضعیف بودند. مفاهیم دولت، سرزمین، مرز، تابعیت، روابط سازمان یافته، ارتباطات و اطلاعات یا وجود نداشتند یا ناشناخته بودند. هدف اسلام این بود که این خلا تاریک را پر کند. اساس رسالت اسلام دیندارى و متمدن کردن بشر و غرض از آن به منصه ظهور رسانیدن خواست جامعه اى نوین براى ایجاد انسجام و ورود به صحنه عمل بود، جامعه اى که بعد از آن بایست مسلط بر سرنوشت خود مى بود و به این جامعه نوین، دینى مبتنى بر توحید و نظامى حقوقى نشات گرفته از منابعى مانند قرآن و سنت عطا شد.
پس باید در چهارچوبى که خطوط کلى آن به اجمال ترسیم شده به مفهوم اسلامى حقوق بین الملل بشردوستانه نگریست. این مفهوم در مرتبه نخست مبتنى بر آن دسته آیات قرآن - به ویژه آیات 194-190 از سوره بقره و آیات 105-102 و 110-107 از سوره آل عمران - است که به گفتار و کردار پیامبر در دوران عداوت ها و دشمنى هاى تحمیل شده بر ایشان مربوط مى شود، و در نهایت مبتنى بر قواعد استنباط شده از اصول اساسى پنجگانه نظام حقوقى اسلامى است که مقوم فرمان هاى صادر شده به سپاهیان اسلام بوده است. شاید بهترین راه روشن ساختن این مفهوم، به خصوص براى کسانى که با تعالیم اسلام آشنایى ندارند، توضیح آن با توجه به کنوانسیون هاى 1949 ژنو و پروتکل هاى الحاقى باشد. براى این کار از ترتیبى که در پروتکل اول مراعات شده، یعنى بیان قواعد اساسى، شیوه ها و روش هاى جنگ، حفظ مردم غیرنظامى و حمایت از اهداف غیرنظامى پیروى خواهیم کرد.
1. مفهوم حقوق بین الملل بشردوستانه در اسلام شامل برخى قواعد است که بنیادى محسوب مى شوند و سراسر نظام حقوقى بشردوستانه اسلام متاثر از آن ها است.
قبل از همه چیز باید توجه داشت که مفهوم اسلامى مورد نظر بین اقسام جنگ یا مخاصمات مسلحانه فرق نمى گذارد. خواه جنگ براى تبلیغ اسلام یا مطلع کردن مردم از آن باشد، و خواه جنبه تدافعى داشته، علیه کافران، دشمنان، منافقان، تفرقه افکنان، یاغیان و شورشیان باشد، قواعد حاکم بر آن یکسان است، زیرا این قواعد منشا الهى دارند و باید به وسیله همه بدون تبعیض و تمایز مراعات گردند. لذا این قواعد تمامى منازعات مسلحانه را بدون توجه به ماهیت آن ها در برمى گیرند.
همچنین است مورد جنگ دریایى و هوایى و حتى جنگ هاى هسته اى که تنها بعضى از اشکال جدید جنگ در دنیاى امروز است. قواعد اسلامى مربوط به جنگ، مبتنى بر گذشت و رحم و همدردى است و ضامن اعتبارشان منشا الهى آن ها است. وسعت عملکرد و اعمال آن ها، هر زمان و مکان و هر قسم مخاصمه مسلحانه را در بردارد و هرتعلیم و نظریه متمایز با آن ها، با اسلام بیگانه است. یکى از قواعد اساسى مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، به مومنانى که در راه خدا با دشمنان مى جنگند، امر مى کند که هرگز از حدود عدالت و انصاف خارج نشوند و گام در طریق استبداد و ستمگرى نگذارند. (1) اگر این قاعده به زبان امروز بیان شود، آیا از ماده معروف به «اصل مارنتس» که در مقررات 1907 لاهه و نیز در ماده 35 نخستین پروتکل الحاقى به کنوانسیون هاى 1949 گنجانیده شده و مقرر مى دارد که حق طرفین مخاصمه براى انتخاب روش ها و وسایل جنگى نامحدود نیست شدیدتر و سخت گیرانه تر نخواهد بود؟ توجه کنید که سیزده قرن فاصله بین این دو قاعده اساسى رفتار در مخاصمات مسلحانه وجود دارد.
دیگر قاعده اساسى در مفهوم حقوق بشر دوستانه اسلامى مربوط به ارزش و کرامت انسان است و رسما مثله کردن و شکنجه و هر شکل دیگر از رفتار تحقیرآمیز با دشمن را منع مى کند. در آن زمان، بریدن قضیب افراد دشمن که در نبرد کشته مى شدند یا مثله کردن آن ها به شیوه هاى وحشیانه دیگر رایج و عادى بود، اما اسلام پیروان خود را از انجام این کارها منع کرده است. آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) در این مورد صراحت دارند. براى مثال هنگامى که در یکى از نبردها تصمیم گرفته شد اسرا را براى مقابله به مثل مثله کنند، پیامبر (ص) که عمویش در همان زمان مثله شده بود، این دستور صریح را به مومنین صادر کرد که حتى یک سگ را هم مثله نکنید. فرماندهان همیشه در تعلیمات خود به سربازان مسلمان این دستور را مى گنجانیده اند. از این قاعده اساسى که سیزده قرن قبل براى مبارزه با عملى رایج در آن زمان وضع شده مى توان تمامى تضمینات اساسى کنوانسیون هاى 1949 ژنو را استنباط (اجتهاد) کرد. این استنباط که به نظر ما استنباطى منطقى است، کاملا در چارچوب پنج اصل بنیادى قرآنى (عدالت، مساوات، شور، عمل متقابل با توجه به اخلاقیات و احترام به تعهدات قبلى) قابل توجیه است و باید اضافه کرد که کاملا با احترام به حقوق بشر ملازمه دارد که نظام حقوقى اسلام نخستین نظامى بود که آن را بازشناخت و جایگاهى پراحترام به آن اختصاص داد.
2. قسمت سوم نخستین پروتکل الحاقى 1977 به کنوانسیون 1949 ژنو شامل قواعدى در مورد روش ها و وسایل جنگى و رزمندگان و اسراى جنگى است.
تنظیم مقررات مذکور چهار سال طول کشید و تصویب نامه نهایى که به آن ها قدرت قانونى مى داد، در 10 ژوئن 1977 یعنى سیزده قرن بعد از ظهور اسلام، به امضا رسید.
با بررسى دقیق معلوم مى شود که اغلب مواد قسمت هاى سوم و چهارم پروتکل اول الحاقى به وضوح تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى جاى مى گیرند. دیگر مواد این قسمت ها به طور مستقیم در این نظام حقوقى اسلامى وجود ندارد. دلیل این امر واضح است، زیرا چنین جزییاتى به زندگى در جوامع امروزى مربوط مى شود و در قرن هفتم میلادى قابل تصور نبوده است. اما جوهر و ماهیت تمامى این مواد در اصول کلى مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه وجود دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، اکنون به عنوان مثال به درج مفاهیم مندرج در حقوق بشردوستانه اسلام به ترتیبى که در قسمت سوم دومین پروتکل الحاقى (1977) به کنوانسیون هاى ژنو رعایت شده است، اشاره مى کنیم:
ماده 35 (پاراگراف 1) این پروتکل مقرر مى دارد که «در هر منازعه مسلحانه حق طرفین براى انتخاب روش و شیوه و وسیله جنگى نامحدود نیست.» همان طور که قبلا نشان دادیم، قاعده بنیادین مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه مقدم بر این قاعده و به مراتب سخت گیرانه تر و مشخص تر از آن است. در واقع ماده 35 (پاراگراف 1) محدود و منفى به نظر مى رسد[، به این مفهوم که هیچ منع صریحى در بر ندارد و در خصوص انتخاب وسایل و روش هاى جنگ، طرفین مخاصمه مسلحانه را به هیچ حد دقیقى محدود نمى کند و صرفا مقرر مى دارد که حق انتخاب نامحدود نیست، اما قاعده اساسى مندرج در مفهوم اسلامى، شامل ممنوعیتى معین ومثبت است و با بیان این که هرگز نباید از حدود عدالت و انصاف تجاوز کرد و به راه استبداد و ستمگرى افتاد، محدودیت هایى دقیقا تعریف شده معین مى کند.
ماده 37 اولین پروتکل الحاقى به کنوانسیون ژنو به ممنوعیت نقض عهد و مجاز بودن خدعه هاى جنگى اشاره دارد. به موجب مفهوم بشردوستانه اسلامى نیز حیله و فریب یکى از وسایل مشروع در جنگ به شمار مى رود. همان طور که پیامبر (ص) فرموده است، جنگ به معناى فن و حیله است. اما نیرنگ صرفا به معناى دروغگویى نیست. استفاده از استتار و دام و نشر اکاذیب و ارایه اطلاعات دروغ (به دشمن) از اشکال مجاز فریبند. همان طور که همه مى دانند درست پیش از جنگ رمضان (1973) مصر که مذهب رسمى اش اسلام است، به طور وسیع از نیرنگ هایى که در اسلام مجاز است، استفاده کرد.
ماده 46 اولین پروتکل الحاقى، حاوى مقرراتى در مورد جاسوسان است. در اسلام هر زمان که شخصى مشکوک به جاسوسى دستگیر گردد، مجازات او برحسب دین و سن و شرایطى که او اقرار و اعتراف به عمل خود مى کند، متفاوت است. اگر متهم مسلمان باشد و کاملا به عمل خود اعتراف کند، معمولا به مجازاتى تادیبى محکوم مى گردد؛ زیرا فرض بر این است که او به علت حرص و طمع دست به این عمل زده است، نه به سبب بى دینى. این شیوه مبتنى بر سابقه رفتار پیامبر (ص) است که مسلمانى را که نامه اى مبنى بر تسلیم و سازش به قریش نوشته بود، عفو کرد. اگر متهم مسلمان نباشد، ولى تحت حکومت اسلامى باشد (ذمى) و داوطلبانه اقرار کند، مانند یک فرد مسلمان با او رفتار مى شود. اگر متهم، غیرمسلمان و به دشمن تعلق داشته باشد و در سرزمین اسلام دستگیر شود، محکوم به مرگ مى گردد، البته در صورتى که به جاسوسى اعتراف کند؛ اما اگر جرم ثابت نشود و اقرار صورت نگیرد، مظنون یا متهم را شرعا نمى توان به قتل رساند. اقرار تحت تهدید یا شکنجه، نزد قاضى معتبر تلقى نمى شود. متهم باید داوطلبانه اقرار کند یا این که دو شاهد عادل شهادت دهند تا بتوان او را محکوم کرد. با این وصف، به موجب مفهوم اسلامى حقوق بشر دوستانه، هیچ جاسوسى مستحق رفتارى نیست که با اسراى جنگى مى شود.
3. همان گونه که همه مى دانند، شرایط زندگى مردم در قرن هاى چهارم و پنجم میلادى از تاریک ترین و غم انگیزترین شرایط در تاریخ بشر و به خصوص در زمینه منازعات مسلحانه بوده و ویرانگرى و وحشیگرى و مثله کردن اجساد جزو کارهاى عادى به شمار مى رفته است. در آن دوران هیچ فرقى میان رزمندگان و غیرنظامیان گذاشته نمى شد و هیچ حمایتى از زنان، کودکان، پیران و بیماران وجود نداشت و به علاوه هیچ محدودیتى براى نابودى و ویرانى اهداف و اشیا از هر نوعى به چشم نمى خورد؛ اصول عمومى مندرج در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه در مورد حمایت از جمعیت و اهداف غیرنظامى، مستند به قرآن و سنت و اجتهاد است و در هر زمان و مکان لازم الاتباع بوده، همیشه صرف نظر از ماهیت مخاصمه مسلحانه در حال وقوع، قابل اعمال است. اصول مذکور در زمانى به وجود آمدند و به طور دقیق و معین بیان گردیدند که قاعده این بود: «ضرورت هیچ قانونى نمى شناسد».
در مثال هاى زیر اصول کلى حقوق بشردوستانه اسلام روشن مى گردد:
الف) «در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند، بجنگید.» (2)
ب) «اما اگر آنان دست برداشتند (از جنگ) خداوند بخشنده و مهربان است.»(3)
ج) «و بجنگید با آنان تا زمانى که فتنه و تجاوز و ستم از بین برود و عدالت مستولى گردد و به خدا ایمان داشته باشید و اگر آنان دست برداشتند از خصومت دست بردارید، مگر با آنان که ستم مى کنند.» (4)
د) «پس هر کس که به جور و ستمکارى به سوى شما دست دراز کند او را به مقاومت از پاى درآورید، به قدر ستمى که به شما رسیده است.» (5)
هـ) هر گاه رسول خدا (ص) گروهى یا لشکرى را به ماموریتى خاص گسیل مى فرمود، به فراموش نکردن اخلاق در راه خدا توصیه مى کرد و مى گفت: «در راه خدا با کافران جنگ کنید، بچه ها را نکشید، به آن ها خیانت نکنید، آن ها را ناقص و مثله نکنید و نقض عهد نکنید».
در زمان خلفا نیز این دستورات تکرار مى شد: «به هیچ کس ستم نکنید، زیرا خداوند ستمکاران را دوست ندارد. در جنگ هراس و ترس نداشته باشید و در هنگام قدرت بى رحم نباشید و هنگام پیروزى برخلاف شرع عمل نکنید و سوءاستفاده نکنید. پیران و زنان و کودکان را نکشید و مواظب باشید که هنگام زد و خورد و تاخت و تاز آن ها به قتل نرسند.»
از آنچه گفته شد اصول کلى زیر را که ناظر بر حمایت از افراد و اهداف غیرنظامى است، مى توان استنباط کرد:
1. مطابق مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه و جنگ، این یک تکلیف است که بین دو دسته افراد، یعنى افراد نظامى و غیرنظامى، در منازعات مسلحانه با هر ماهیت و شکلى تفکیک شود. خصومت فقط بین نیروهاى مسلح مجاز است. این یک قاعده بنیادین و لازم الاجرا در نظام حقوقى اسلام است. خداوند مى گوید: «با کسانى بجنگید که با شما مى جنگند.»
به اصطلاح امروزى، این آیه به این مفهوم است که عمل جنگى فقط به وسیله نیروهاى مسلح مجاز است.
2. در مفهوم اسلامى، افراد و جمعیت غیرنظامى از مصونیت عمومى نسبت به خطر مخاصمات و عملیات نظامى برخوردارند، مشروط بر این که به طور مستقیم در عملیات شرکت نداشته باشند و الا فاقد وصف غیرنظامى شده، نظامى محسوب مى گردند. حمایت عمومى از غیرنظامیان طبیعتا به این معنا است که هیچ گونه حمله و تهدید به خشونت و آزار متوجه آنان نخواهد بود. تمامى حملات کور و بدون تشخیص، و تهدید به ایجاد وحشت و ترور و نیز عملیات تلافى جویانه علیه غیرنظامیان و جمعیت غیرنظامى به صراحت در مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه ممنوع شده است.
3. مفهوم اسلامى حقوق بشردوستانه، حمایت هاى ویژه اى از بعضى طبقات غیرنظامى مانند اطفال، زنان، پیران، افراد مریض و راهبان مقرر مى دارد. تمامى دستورات پیامبر خدا (ص) و خلفا صراحتا مشعرند که خصومت نباید علیه چنین افرادى صورت گیرد. بدیهى است مصداق ماده 51 اولین پروتکل الحاقى به کنوانسیون 1949 ژنو و همچنین مواد 471 و 77 و 78 همین گونه افرادند.
4. تحت مفهوم حقوق بشردوستانه اسلامى، تکلیف به تفاوت قائل شدن بین اهداف نظامى و غیرنظامى به وضوح آمرانه است و استثنایى ندارد. ابوبکر دستور داده بود که نخیلات را نابود نکنید، خانه یا گندم زارها را نسوزانید، درختان میوه را نبرید و احشام را نکشید، مگر این که در اثر گرسنگى مجبور به این کار شوید، و هرگز به صومعه ها آسیب نرسانید. (6)