تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۱:۳۸  ، 
کد خبر : ۹۱۱۳۴

درآمدهای نفتی ایران؛ از توهم تا واقعیت


دکتر محمدحسن قدیری ابیانه
درآمد نفت کشور سال 1384 رکود شکنی کرد و به 40 میلیارد دلار رسید. این مقدار درآمد گاه 2 تا 3 برابر درآمد نفت کشور در بسیاری از سال‌های انقلاب است و مردم توقع دارند این درآمد نفت در زندگی آنان تاثیر بگذارد. ضمن اینکه عموما و در همه سالها به دلیل نفت خیز بودن کشور مردم بر این باور بوده و هستند که اگر این درآمد عادلانه توزیع گردد دیگر نباید شاهد فقر و محرومیت باشیم و باید مشکلاتی مثل مسکن و اشتغال و ازدواج و رفاه و تامین اجتماعی و حتی تفریح و ورزش مردم تامین گردد.
اما این سوال مطرح می‌باشد که آیا مردم تصور درستی از میزان این درآمد دارند یا نه؟!
اخیرا اینجانب در جمع دانشجویان در استانهای مختلف کشور و از جمله در جمع دانشجویان دانشگاه نفت اهواز این سوال را مطرح کردم که اگر به فرض غیر ممکن که این درآمد به هیچیک از نیازهای کشور مثل دفاع و امنیت، عمران و آبادانی، بهداشت و درمان، آموزش و سایر نیازها نرسد و به طور مساوی بین جمعیت 70 میلیونی کشور توزیع شود به تصور آنها سهم هر ایرانی از اوج درآمد نفت چه مقدار خواهد بود؟
پاسخ‌ها عمدتا پیوامون رقم یک تا ده میلیون تومان در هر ماه بود.
این تصور توهمی بیش نیست. توهمی که موجب می‌گردد این سؤال پیش آید که پس با این درآمد چه می‌کنند و چرا مشکلات کشور با اتکاء به در آمد نفت حل نمی‌گردد؟! اینجاست که سیاه نمایی زمینه بروز می‌یابد و بسیاری بر این تصورند که به آنها بی توجهی می‌شود.
مردم مناطق مرزی و قومیت‌ها تصور می‌کنند که به قوم و استان آنها توجه نمی‌گردد، درحالی که این توهم فراگیر است و همه شهرها و استانها را در بر می‌گیرد.
برای قضاوت صحیح باید واقعیت ها را به دور از توهم شناخت.
بررسی عملکردها و دستاوردهای انقلاب اسلامی در مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و نیز با سایر کشورها نیز باید براساس واقعیت‌ها باشد که اینکار مستلزم شناخت واقعیت‌ها است.
برای یک مقایسه منطقی، ابتدا باید واقعیت‌های کشورهای مختلف، به ویژه بسترها و زمینه‌های آن را ارزیابی کرد.
واقعیت نفت ایران
نفت، نعمت بزرگی است که ملت ایران از آن برخوردارند. میزان ذخایر نفتی ایران 6 برابر کل ذخایر نفتی آمریکا و 8 برابر کل ذخایر نفتی اروپا و حدود 4 برابر کل ذخایر اروپا و آمریکا است.
مقایسه با قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
با توجه به اینکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران روزانه 4/5 میلیون بشکه نفت و هم اینک این میزان به حدود 2/2 میلیون بشکه نفت کاهش پیدا کرده است و جمعیت کشور نیز دو برابر شده و قدرت خرید دلار در بازارهای بین‌المللی نیز در این مدت، حداقل نصف گردیده در نتیجه سهم هر نفر ایرانی از بابت ارزش ارز حاصل از صادرات نفت با توجه به عوامل فوق‌الذکر، به کمتر از یک هشتم قبل از انقلاب رسیده است و از این پس نیز با هر تولد جدیدی این نسبت کاهش خواهد یافت. این عوامل عمدتاً به نوع حکومت نیز مربوط نیستند.
درآمدهای نفتی ایران امروز
اگر فرض کنیم که درآمد40 میلیارد دلاری سال 1384 ، صرف هیچ یک از ضروریات کشور مثل دفاع و امنیت، عمران آبادانی، آموزش و درمان و سایر امور نشود و مستقیم بین مردم تقسیم گردد، با احتساب هر دلار 900 تومان و جمعیت 70 میلیون نفری ایران، سهم هر ایرانی از درآمد نفت ماهیانه فقط حدود 42 هزار تومان می‌شود. اگر حدود 2 هزار تومان آن را هزینه‌های استخراج و صادرات نفت فرض کنیم، سهم هر ایرانی از اوج در آمدهای نفتی 40 هزار تومان در هر ماه خواهد شد. گفته شد که بدهی خارجی ایران 20 میلیارد دلار است که از بابت آن سود نیز پرداخت می‌شود.
طبیعتاً با اتکا به چنین درآمدی که تازه نتیجه شکسته شدن رکورد قیمت نفت بوده، نمی‌توان مشکلاتی مثل مسکن، اشتغال، ازدواج، تحصیل، رفاه و تفریح را رفع کرد. باید توجه داشت این بودجه بین همه دستگاه‌ها توزیع و همه دستگاه‌ها بلا استثنا آن را ناکافی ارزیابی و به درستی تاکید می‌کنند که اگر بودجه آنها افزایش یابد، خواهند توانست خدمات بیشتر و بهتری را به مردم ارائه نمایند، لیکن بودجه کشور محدود است و نمی‌توان با اتکاء به درآمدهای نفتی همه خواسته‌ها را برآورد نمود.
مقایسه با امارات متحده عربی
عده زیادی در ایران بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و شاهد پیشرفت ساختمان‌سازی و تجارت در این کشور بویژه در دبی بوده‌اند و در مقایسه با ایران بویژه شهرهای حاشیه خلیج فارس دچار توهم می‌شوند.
در حالی که وسعت ایران 20 برابر و جمعیت ایران حدود 70 برابر امارات متحده عربی است، سهم هر اماراتی از میزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ایرانی است.
مقایسه با آلمان و انگلستان
کشور آلمان از تامین اجتماعی وسیعی برخوردار است. در انگلستان سیستم درمانی آن پیشرفته است و همه مردم تحت پوشش درمان رایگان در بسیاری از موارد قرار دارند.
انگلستان و آلمان مالیات بسیار سنگینی را از مردم خود می‌گیرند به نحوی که گاه به 42 درصد تولید ناخالص داخلی آنها می‌رسد. میزان مالیات دریافتی در آلمان حدود 400 میلیارد دلار است که این مقدار 10 برابر اوج درآمد نفتی ایران در سال 1384 است و این در حالی است که کل تولید ناخالص داخلی ایران به میزان مالیات دریافتی دولت نمی‌رسد و کل بودجه دولت در سال 1385 حدود نصف مالیات دریافتی دولت آلمان از مردم کشورش است. در ایران کل مالیات پیش بینی شده در کل کشور در سال 1385 کمتر از 20 میلیارد دلار است.
میزان بدهی‌های خارجی کشورهای غربی نسبت به 40 میلیارد دلار درآمد نفت ایران در سال 1384 به شرح زیر است: انگلستان 117 برابر، آمریکا 35 برابر، ایتالیا 22 برابر، اسپانیا20 برابر، کانادا 14 برابر، این در حالی است که میزان بدهی خارجی ایران حدود 20 میلیارد یعنی نصف درآمد نفتی کشور در سال 1384 می‌باشد.
ذخایر ارزی ایران
بنابر اعلام بانک مرکزی ایران ذخایر ارزی ایران در سال 1384به 47میلیارد دلار رسید.از سوی دیگر ایران بیش از 20 میلیارد دلار بدهی جارجی دارد.با کسر ان عملا پسنداز ارزی ایران به رقم 27 میلیارد دلار می رسد که سرانه هر نفر از کل ذخایر ارزی کشور به رقم حدود 350هزار تومان می‌رسد.
درآمد نفت در آینده
اگر درآمد نفت را طی چهار سال و بلکه 20 سال آینده (تا سال چشم انداز1404 ) ثابت و سالی 40 میلیارد دلار فرض نماییم، فرض کنیم که طی 4 سال و 20 سال آینده جمعیت کشور افزایش نیابد و در حد 70 میلیون نفر باقی بماند و اگر فرض کنیم که طی این سالها کل درآمد نفت صرف هیچ یک از ضرورت‌های ایران نشود و ماهیانه به هر نفر 40 هزار تومان اختصاص یابد، سهم هر نفر در یک دوره 4 ساله کمتر از 2 میلیون تومان و سهم هر نفر از درآمدهای نفتی صادراتی، در طول 20 سال آینده، مجموعا کمتر از 10 میلیون تومان خواهد بود.
این در حالی است که منابع نفتی رو به کاهش و جمعیت نیز رو به افزایش است و پیش بینی می‌شود که جمعیت کشور در سال 1404 بین 90 الی 100 میلیون نفر باشد، ضمن اینکه درآمد نفتی، بخش قابل توجهی از بودجه کشور برای تامین هزینه‌های ضروری کشور در ابعاد مختلف را تشکیل می‌دهد.
استراتژی غرب در قبال انقلاب اسلامی
جرالد سگال مدیر مطالعات انستیتو بین‌المللی استراتژیک لندن که در هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک در فروردین‌ماه 1377 منتشر شده است، عمق سیاست غرب در قبال ایران را نشان می‌دهد. وی می‌‌گوید: "... غرب باید به شیوه‌یی که کمونیسم را مهار و آلوده کرد با سایر دشمنان خود عمل کند.... آلوده‌سازی، شیوه‌های فراوانی دارد که تجارت با دشمن و... از راههای اصلی آلوده‌سازی جوامع است... اکنون نیز باید یک استراتژی دوگانه مهار و آلوده‌سازی در دستور کار باشد... مهار کافی نیست و آلوده‌سازی مهمتر است. ...خوشبختانه آلوده‌سازی شیوه‌های فراوانی دارد که تجارت با دشمن (در کالاهای غیر استراتژیک) و... از جمله آنهاست..."(1)
همچنین انستیتو سیاست خاورمیانه واشنگتن، نتیجه مطالعات سال 2000 خود را منتشر نموده است و در آن تأکید کرده است که: "... صادرات کالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود، این کار باعث کم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد..."(2)
ممکن است تصور شود که سیاست‌های فوق مربوط به دشمنی غرب با ایران در نظام جمهوری اسلامی ایران است. اسناد و مدارک نشانگر آن است که غرب اصولا با ملل مسلمان خصومت داشته و سیاست خویش علیه مسلمان خصومت داشته و سیاست خویش علیه مسلمان را حتی در زمان رژیم‌های دست نشانده نیز دنبال می‌کرده و اصولا برای اعمال همین سیاستها بوده است که با کودتا و هزار طرفند و توطئه دیگر، رژیمهای مزدوری را بر کشورها حاکم می‌کرده است.
استراتژی غرب در قبل از انقلاب
فرهنگ مصرف‌زدگی و تجمل‌گرایی در جامعه که بسیار گسترده است، در ادارات نیز نمود می‌یابد.
مصرفهای بی‌رویه در ادارات، تجمل‌گراییها و تغییر مکرر دکوراسیون‌ها، نشأت گرفته از این فرهنگ غلط جاری است.
آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در رژیم شاه که پس از 5 سال سفارت و فقط 5 روز قبل از فرار شاه از کشور، ایران را ترک کرد در کتاب خود تحت عنوان "غرور و سقوط" متن اظهاراتش را در سال 1974 میلادی (1352 شمسی) خطاب به بازرگانان انگلیس و کسانی که دست‌اندر کار تجارت و معامله با ایران بودند، چنین به رشته تحریر درآورده است:
"....نخستین کاری که اینجا می‌کنید این است که تا می‌توانید کالاهایتان را بفروشید و فقط درصورتی سرمایه‌گذاری کنید که برای فروش کالاهایتان چاره‌ای جز این کار نداشته باشید. اما اگر مجبور باشید در اینجا سرمایه‌گذاری کنید به میزان حداقل ممکن، سرمایه‌گذاری کنید و صنایعی را انتخاب کنید که قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود، مانند صنایع مونتاژ که در واقع سوار کردن قطعات صادراتی انگلیسی در ایران است. در این محدوده و با توجه به این نکات، من معتقدم که ایران، یکی از بهترین بازارهایی است که شما می‌توانید برای مصرف کالاهای خود در جهان سوم پیدا کنید."(3)
اظهارت سفیر انگلیس که در اوج روابط حسنه انگلیس با رژیم شاه بیان شده، نشاندهنده ماهیت سیاست انگلیس نسبت به ایران وسایر ملل جهان سوم می‌باشد. مسلماً توصیه مقامهای انگلیسی به کسانی که مسئولیت طراحی و سازماندهی امور قانون‌‌گذاری، اقتصادی، گمرکات، تبلیغات و ... ایران را به عهده داشته‌اند نیز در راستای همین سیاست، برای رشد مصرف‌گرایی در ایران بوده است. آمریکا نیز همین سیاست را در مورد ایران داشته است.
با توجه به مطالب فوق باید تلاش کرد از نفت و گاز، این سرمایه عظیم و خدا داد، به نحو صحیحی برای توسعه پایدار، عمران و آبادانی کشور و تبدیل امکانات بالقوه کشور به بالفعل استفاده کرد و از طریق کار و تلاش بی‌وقفه آحاد ملت، محرومیت و فقر را از این کشور اسلامی زدود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات