تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۷  ، 
کد خبر : ۹۳۲۶۹
اندیشه مطهر:

علامه شهید مطهری از زبان رهبر معظم انقلاب


خبرگزاری فارس - مقام معظم رهبری همواره به شخصیت عظیم علامه شهید مطهری به عنوان یک متفکر عمیق اسلامی و همرزم و همفکر خویش نظر و تاکید ویژه داشته‌اند؛ آنچه در پی می‌آید فرازهایی از بیانات معظم له حول شخصیت معلم شهید انقلاب است.
شهید مطهری پیشرو در تفکر عمیق اسلامی
شاید برادران به این نکته توجه داشته باشند، آنچه که الان متفکران ایرانى در باب مسائل اسلامى بحث کرده‌اند - معارف کلى اسلامى، مثل تفکرات مرحوم شهید مطهرى - به مراتب عمیقتر و قویتر است از آنچه که متفکران روشنفکر معروف دنیا، از اخوان المسلمین، سید قطب، رشید رضا، عبده و دیگران مطرح کرده‌اند. تفکرات مرحوم طباطبایى و مرحوم مطهرى - این متفکران شیعه - در زمینه‌هاى اجتماعى و مباحث عمومى اسلام، عمیقتر از همه است؛ مباحث تخصصى، مثل فقه و عرفان و فلسفه و اینها که جاى خود دارد. نباید این‌گونه باشد که ما در باب مسائل شیعه، ناگهان بحثى را ارایه کنیم که بحث سبک و کم‌مایه و رقیقى باشد؛ بحث خیلى عمیقى نباشد. این کار ممکن است به جاى جذب، موجب دفع بشود. پس، نکته‌ى اول این است که هدف از این اجتماع بایستى دایما مورد نظر باشد.
(بیانات در دیدار با اعضاى ستاد برگزارى کنفرانس جهانى اهل‌بیت(ع) 26/01/1369)
باید روى افکار شهید مطهرى، کار فکرى بشود
یک جمله در باب این شهید بزرگوار بگویم؛ چون مسأله‌ى عالم متفکر فیلسوف یگانه‌ى ما - مرحوم آیةالله مطهرى (رضوان‌الله تعالى علیه) - مسأله‌ى یک یاد خشک و خالى نیست که کسى زحمتى مى‌کشد و از دنیا مى‌رود، یا زحمتى مى‌کشد و شهید مى‌شود و ما لازم است که از او یاد کنیم و شکرانه‌ى زحمات او را بداریم؛ بلکه مسأله، مسأله‌ى یک جریان فکرى در جامعه‌ى ماست که هرچه مى‌گذرد، برجستگى بیشترى پیدا مى‌کند.
در زمان حیات آن شهید، کسانى که او را مى‌شناختند، زیاد نبودند و کسانى که به عمق برجستگى و نورانیت فکرى او آشنا بودند، باز هم کمتر بودند؛ اما امروز در محیط ذهنى انقلاب، جریان فکرى شهید مطهرى، جریان ممتازى است. این کتابها و مباحث و گفتارهایى که آن عالم دلسوز و مؤید من عندالله، به آنها پرداخته است - چه مباحث اجتماعى، چه مباحث فکرى، چه مباحث عمومى و چه مباحث فلسفى خاص - یکایک آنها، براى جامعه لازم و حیاتى است. البته از این کتابها، همه نمى‌توانند استفاده کنند - سطح خاصى دارد - اما مى‌شود کارى کرد که از این مطالب، همه‌ى جامعه و جوانان ما استفاده کنند.
باید روى افکار شهید مطهرى، کار فکرى بشود. یعنى جمعى اهل تحقیق و علاقه‌مند به کار علمى، بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهرى را در ابواب مختلف استخراج کنند. مثلا از مجموع آثار ایشان، نظر آن شهید را در باب وجود، در باب انسان، در باب اختیار، در باب عدالت، در باب تاریخ، در باب قضا و قدر، در باب عرفان و درباره‌ى موضوعات بى‌شمار و متنوعى که ایشان در مباحثشان مطرح کرده‌اند، استخراج کنند. اگر نظرات مختلفى در طول زمان داشته‌اند، مثلا در یک دوره در مسأله‌یى، این نظر را داشته و سپس در چند سال بعد، نظر ایشان تغییر کرده، آن را در این کتاب مشخص کنند و روى آن کار نمایند. این، راه گسترش و پیشرفت و شکوفایى فکرى جامعه بر مبناى آثار شهید مطهرى است که امیدواریم این کار انجام بگیرد و در وضع کنونى، همه‌ى قشرها مسؤولیت خودشان را در قبال این حرکت عظیمى که جامعه‌ى ما به آن سرگرم است، پیدا کنند و آن را بخوبى انجام دهند.
(سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسؤولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر 12/02/1369)
روحانیون باید مثل شهید مطهری تاثیرگزار باشند
امروز روحانى امام جمعه است؛ یعنى حاکم فکرى و معنوى بر آن شهر یا استانى که او امام جمعه‌ى آن‌جاست. امام جمعه که فقط یک پیشنماز نیست. امروز، روحانى در دانشگاهها نماینده است؛ یعنى کسى که دین را در دانشگاهها باید معرفى کند. شما ببینید در گذشته، روحانیون خوب در دانشگاه - مثل شهید بزرگوار، مرحوم آیةالله مطهرى،یا دیگر برادران و بزرگانى که در آن‌جا بودند - چه‌قدر اثر مى‌گذاشتند. روحانى در دانشگاه، فقط اینها نبودند. بعضى از معممان هم بودند که استاد بودند، ولى آنها مردم را به دین نزدیک نمى‌کردند؛ بعضیشان از دین هم دور مى‌کردند! بعضى از معممان بى‌ملاحظه‌ى مراعات‌نکنى که سرکلاس و در میان دانشجویان، بدون توجه به تأثیر حرف خود، هرچه به دهانشان مى‌آمد، مى‌گفتند، اینها مردم را از دین هم دور مى‌کردند. آن کسى که جوانان را به دین نزدیک مى‌کرد، عاشق دین مى‌کرد و با معارف اسلامى عمیقا آشنا مى‌نمود، از آن قبیل روحانیون بود.
(سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ قم 04/11/1369)
ما مى‌گفتیم روحانیون به دانشگاه بروند؛ حالا روحانیون هم رفته‌اند. البته روحانیون وجود مبارکى هستند؛ اما نه آن مقدارى که توقع بوده است. الان روحانیونى که در دانشگاه هستند، آیا واقعا همان شبحى را تداعى مى‌کنند که دانشجویان با دیدن مرحوم شهید مطهرى از روحانیت به چشم مى‌آوردند این سیلى که از دانشگاه به طرف حوزه‌ى قم راه افتاد و مرتب آمدند طلبه شدند، به‌خاطر چه بودی چون شبحى که از روحانیت در نظرشان بود، شبح مطهرى و باهنر و مفتح و امثال اینها بود. آیا این آقایى که حالا به دانشگاه مى‌رود، همان شبح را تداعى مى‌کند یا نه؟ قاعدتا نه. این خلأ را شما با مقاله‌هاتان پر کنید؛ بگذارید حوزه آن جایگاه خودش را داشته باشد.
(بیانات در دیدار با مدیر مسؤول، سردبیر و اعضاى هیأت تحریریه‌ى مجله‌ حوزه 28/11/1370 )
در ماه محرم، معارف حسینى و معارف علوى را که همان معارف قرآنى و اسلامى اصیل و صحیح است براى مردم بیان کنید. بنده مکرر عرض کرده‌ام: منبر بى‌مطالعه رفتن؛ منبرى که انسان برود، بگوید "حالا ببینیم چه خواهیم گفت " و هرچه به دهانش بیاید در منبر بگویدگاهى حرف سست، گاهى خداى ناکرده نقل نادرست، خداى ناخواسته حرفى که موهن مذهب باشد ناسپاسى در حق عاشوراست. آقایان محترم؛ روحانیون، علما و خطباى گرامى و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سیال خودشان سؤالهایى دارند. این سؤال‌ها را نباید حمل بر ایرادگیرى کنید. تا یک جوان سؤالى کرد، بگوییم: "آقا، ساکت! " گویا دارد کفر مى‌گوید! جوان است. ذهن جوان، سیال است. افکار غلط و استدلالهاى نادرست، امروز در همه جاى دنیا با توجه به روابط صوتى و بصرى‌اى که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال به‌وجود مى‌آید. چه کسى باید این را برطرف کندی من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکرى را به شکل درست پر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگرى مى‌رود و به شکل غلط، جواب او را مى‌گوید. روحانى باید با اندیشه‌ى ناب اسلامى از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهز باشد. ما این طور اندیشه‌ها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهرى رضوان‌الله‌تعالى‌علیه، یک جامعه‌ى دانشگاهى را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا مى‌داشت. در همان دانشکده‌اى که آن بزرگوار تدریس مى‌کرد،کسانى بودند که به‌طور صریح، ضد دین تبلیغات مى‌کردند و درس مى‌گفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد.
(بیانات در جمع علما، طلاب و روحانیان، در آستانه‌ى ماه "محرم " 26/03/1372 )
آثار شهید مطهری، مثل یاد او زنده است
امروز و فردا، جزو روزهاى مهم و آموزنده و پرمحتوا در نظام جمهورى اسلامى عزیز ماست و مربوط به کارگران و معلمان - دو قشر بسیار مؤثر و البته زحمتکش و عالى‌قدر - است. قبلا لازم است که یاد شهید همیشه‌زنده‌ى انقلابمان، آیةالله شهید مطهرى را - که امام فرمودند حاصل عمر مبارکشان است - گرامى بداریم و عرض کنیم که شهید مطهرى(رضوان‌الله‌علیه) چشمه‌ى فیاض و جوشانى بود. اگر ما به خاطر شهادت ایشان متأسفیم - در حالى که شهادت خلعت ذى‌قیمتى است که خداى متعال بر تن خاصان مى‌پوشاند و آن بزرگوار با شهادت، به مقامات عالى و معنوى که همه مشتاق آن هستند، عروج کرد - علت آن است که این چشمه مى‌توانست برکات جدیدى را به عالم اسلام ارزانى کند. هر یک ساعت و یک روز از عمر با برکت کسى مثل آن شهید بزرگوار، براى امت اسلام و یکایک مردم مسلمان، داراى فایده است، و براى او حسنه.
البته آثار آن بزرگوار، مثل یاد او زنده است. کتابهاى شهید مطهرى، قابل مردن و قابل تمام شدن نیست. مبادا کسى خیال کند که ما از بعد از انقلاب تا حالا، که مرتب کتابهاى شهید مطهرى را طبع و منتشر مى‌کنیم، تکرارى است. نه، در سخن حق و در کلام حکمت، تکرار نیست. هنوز جامعه و نسل جوان و جامعه‌ى فرهنگى و علمى ما، به دانستن همان مطالبى که آن بزرگوار از زبان و قلمش فیضان کرد و در اختیار امت اسلام گذاشت، محتاجند.
بله، چه بهتر که مطهرى‌هایى، مغزهایى، زبانها و قلمهاى پرفیضى غیر از مطهرى هم داشته باشیم - که ان‌شاءالله امیدواریم داشته باشیم - اما آنچه که کهنه نمى‌شود، معارف و حقایقى است که هنوز جامعه‌ى ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آنهاست، و آن همان محتواى کتابهاى شهید مطهرى است. مبادا وسوسه‌ى خناسان و زمزمه‌ى دشمنان - که با فکر شهید مطهرى مخالف بودند و به همین جهت هم او را از دست ما گرفتند - موجب شود که کتابهاى آن بزرگوار از رواج بیفتد؛ که البته نخواهد افتاد. دلها و ذهنهاى مشتاق نخواهند گذاشت که این مطالب عمیق و عریق، از دست و ذهنیت جامعه خارج بشود.
(سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از کارگران و معلمان سراسر کشور، به مناسبت روز جهانى کارگر و روز معلم 11/02/1370 )
این‌طورى نمى‌شود که منبر بى‌مطالعه برویم. منبر بى‌مطالعه، یعنى این‌که هم و غم آنچه که مى‌خواهیم بیان کنیم و به مردم بگوییم، در دل ما نباشد؛ بگوییم حالا بالاخره مى‌رویم ببینیم چه به یادمان مى‌افتد و چه به زبانمان مى‌آید! این‌که نمى‌شود؛ باید برنامه‌ریزى کرد. حداقل قضیه این است که از بهترین گفته‌هایى که گویندگان بزرگ و متفکرانى مثل شهید مطهرى، شهید بهشتى، شهید باهنر و اینهایى که در گذشته چیزهایى گفتند و نوشتند، مطالبى در ذهن من و شما ثبت باشد؛ یعنى هر جا رفتیم، بتوانیم مفاهیمى را که آقاى مطهرى در طول این چندساله بیان کرده، مطرح کنیم. الان بیش از چهل عنوان کتاب از آقاى مطهرى موجود است؛ این کتابها هم غالبا سخنرانى است - در میان اینها کتابى که ایشان نوشته باشد، کمتر وجود دارد - همینها را ما روان باشیم؛ خوانده باشیم؛ فهمیده باشیم؛ در ذهنمان نشسته باشد؛ اینها را بیان کنیم؛ امروز اینها حرفهاى نویى است؛ حرفهاى کهنه‌یى نیست. البته مطالب بعضى دیگر هم همین‌طور است؛ اما بخصوص مطالب شهید مطهرى (رضوان‌الله‌علیه) هنوز مطالب نویى است؛ مطالبى است که در نظام ما لازم است. مثلا شما مى‌خواهید درباره‌ى تقوا بحث کنید. آقاى مطهرى حدود سى سال قبل - در سال 1339 - در تهران چند سخنرانى درباره‌ى تقوا کردند که در همین "گفتار ماه " منتشر شده است؛ نگاه کنید ببینید چه‌قدر پایه‌اش بالاست و چه‌قدر با مطالبى که ممکن است ما در یک منبر بى‌مطالعه بگوییم، متفاوت است؛ اینها را ما باید بلد باشیم.
(بیانات در دیدار با مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى 05/12/1370)
جوانان، با آثار شهید مطهرى ارتباط نزدیک برقرار کنند
هرچه از شهادت آن عزیز مى‌گذرد، آثار و برکات معنوى فکرى او، ابعاد تازه‌ترى را از خود نشان مى‌دهد. آثار فکرى و علمى آن روحانى بزرگوار، روزبه‌روز بیشتر در افق مطبوعات کشور و معلومات دینى ما آشکار مى‌شود و انسان مى‌فهمد که یک روحانى متفکر و داراى مسؤولیت، چه زندگى پربارى مى‌تواند داشته باشد.
لازم است جوانان، مخصوصا آنهایى که با معرفت و دانش سروکار دارند - مثل روحانیون، معلمین، دانشجویان و نویسندگان - با آثار شهید مطهرى ارتباط نزدیک برقرار کنند و کتابهاى آن بزرگوار را بخوانند. این کتابها حقیقتا بینش وسیعى و در موارد بسیار، بینش نوینى به خواننده‌ى خود مى‌بخشد. امیدواریم خداوند متعال، فضل و رحمت خود را بر این روح مطهر نازل فرماید و جامعه‌ى ما را قدردان او کند و راه تحقیق و تفحص و نوآورى و فهم بیش از پیش را، در زمینه‌ى معارف بشرى و اسلامى، براى جامعه‌ى ما هموار فرماید.
(بیانات در دیدار با جمع زیادى از معلمان و کارگران 09/02/1371 )
امروز، روز شهادت شهید مطهرى هم هست. او یک روحانى معلم بود و شهید معلمى خود شد. او معلمى را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم مى‌داد، دانشکده هم مى‌رفت، ساعتها تدریس مى‌کرد، در حوزه هم تدریس مى‌کرد؛ اما تعلیم او یک دایره‌ى بسیار وسیع‌تر داشت. او مى‌نوشت و سخن مى‌گفت و شاگردانش در این بخش نوشتارى و گفتارى، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند. آن سخنى را هم که نیاز زمان بود، انتخاب مى‌کرد. الان فرصت این‌که به شرح کارهاى آن شهید کم‌نظیر بپردازم، نیست. توصیه مى‌کنم با سخن شهید مطهرى - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همه‌ى عناصرى که شهید مطهرى به عنوان یک استوانه‌ى فکرى در مقابل آنها قد علم کرده بود، سر او ریختند؛ و از لحاظ فکرى بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیت اجتماعى نیز وى را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یک‌تنه ایستاد. آن مهاجمان چه کسانى بودندی مبلغان فرهنگهاى وارداتى بیگانه‌ى گمراه کننده و دامهایى بر سر راه افکار جوانان. آن روز عمدتا کمونیزم و برخى تفکرات لیبرالیزم غربى مطرح بود؛ امروز هم آن سخنان همچنان پابرجاست. امروز على‌الظاهر کمونیزم مرده است، اما آن سخنان - که معرف پایه‌هاى تفکر اسلامى در جوانب مختلف است - همچنان زنده است.
(بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلاى رشت 12/02/1380 )
شهید مطهرى سدی در برابرالتقاط ،نفاق و افکار غلط و انحرافى بود
یک جمله در باب شهید مطهرى باید عرض کنم. اگرچه سیزده، چهارده سال است که در جلالت این مرد، مکرر در مکرر حرف زده‌ایم و حرف شنیده‌ایم، اما این، یک کتاب ناتمام است. فضیلت مردى مثل شهید مطهرى، واقعا در طول سالها هم قابل بیان کردن به شکلى که حقش ادا شود، نیست. لذا، باز هم ملت ما باید از مطهرى عزیز این شهید بزرگوار بشنود. آن جمله این است که شهید مطهرى یک مبارز در راه خدا؛ یعنى یک مجاهد فى سبیل‌الله بود. منتها جهاد، انواعى دارد. یکى از سخت‌ترین جهادها این است که در مقابله با هجوم افکار و فرهنگهاى غلط و انحرافى و درک غلط جمعى از مردم، انسانى که حق را مى‌شناسد، بایستد و بخواهد از حق دفاع کند و با بیان، با فکر، با منطق و با سلاح زبان و قلم، ذهنها را به سمت آنچه درست است هدایت کند. این، از آن جهادهاى بسیار دشوار است و شهید مطهرى، این جهاد سخت را سالهاى متمادى انجام داد. او انسان بصیر و نافذالبصیره‌اى بود؛ آدم معمولى نبود؛ بینش تیزى داشت؛ به سطح جامعه نگاه مى‌کرد و اشتباهاتى را که در فهم عمومى ملت ما وجود داشت و متأثر از تلقین دشمنان بود، مى‌فهمید که چیست و شروع مى‌کرد با آنها مبارزه کردن. همین مبارزه، که مبارزه‌ى در راه خدا بود، کمک بسیار زیادى به پیروزى این انقلاب کرد؛ چون تا مردم فکرشان درست نباشد، کار درست از آنها سر نمى‌زند. فکر که درست شد، انسان درست عمل مى‌کند. اعتقاد به یک‌راه درست که پیدا کرد، در آن راه به حرکت درمى‌آید و آن راه را مى‌پیماید. شهید مطهرى به شناخت مردم کمک مى‌کرد که راه را بشناسند. پس، به پیروزى این انقلاب و به هدایت این حرکت عمومى کمک کرد.
نکته‌ى دیگر این‌که همان مبارزه موجب شد که مطهرى به شرف شهادت نائل شود؛ یعنى آن دشمنى که مطهرى را بر زمین انداخت و خون او را جارى کرد، دشمنى بود که از ارشادها و آگاهیهایى که او به مردم مى‌داد، صدمه مى‌دید. چون شهید مطهرى در مقابل التقاط ایستاد، در مقابل نفاق ایستاد، در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتى را ترویج کرد، لذا کسانى‌که با این چیزها مخالف بودند، او را بر زمین انداختند. اگر دستشان مى‌رسید، هر کسى را هم که شبیه مطهرى و کوچکتر از مطهرى و در راه مطهرى بود، بر زمین مى‌انداختند؛ اما خداى متعال به آنها این فرصت را نداد و ان‌شاءالله، هرگز هم نخواهد داد.
تجلیل از مطهرى به خاطر اینهاست. من گاهى مى‌بینم بعضى از افراد درباره‌ى شهید مطهرى مطلبى مى‌نویسند، یا حرفى مى‌زنند که ناشى از نشناختن مطهرى است. مطالب غلط و حرفهاى عجیب و غریبى درباره‌ى او مى‌نویسند و بیان مى‌کنند که روح او هم از آن مطالب و حرفها خبردار نبود. متأسفانه، این از واقعیات است؛ یعنى همان کسانى که یک عمر، در دوران اوج تفکرات شهید مطهرى با او مبارزه کردند، امروز چون نام شهید مطهرى نام درخشانى است، این‌جا و آن‌جا به نام او تمسک مى‌کنند و زیر لواى این نام، باز همان حرفهاى خودشان را مى‌زنند.
(بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، به مناسبت "روز کارگر " و "روز معلم " 15/02/1372 )
روز کارگر و هفته‌ى معلم - که کارگر و معلم دو قشر اساسى و مؤثر در هر جامعه‌اى را تشکیل مى‌دهند - در کشور ما معطر به عطر شهادت و مزین به نام یک عالم بزرگ، یک مجاهد در راه خدا و یک شهید در راه حقیقت، یعنى مرحوم آیةالله شهید مطهرى شده است. همت این بزرگوار در دوران زندگى خود، دفاع از حقایق اسلامى و معارضه و مقابله با دشمنیهایى بود که در عرصه‌ى فکر و اندیشه، علیه اسلام مطرح مى‌شد. البته خصوصیات بسیار بزرگ و مثبتى در این مرد بود. امروز هم هرکسى از دیدگاه خود یک جهت از جهات زندگى آن شهید را عمده و بزرگ مى‌کند؛ همه هم فى‌الجمله درست مى‌گویند؛ اما خصوصیت ممتاز این بزرگوار، دفاع از حقیقت و دفاع از اسلام بدون رودربایستى، بدون ملاحظه و بدون بیم و هراس بود.
تا آن‌جا که بنده به یاد دارم، از سالهاى 1334 و 1335 تا سال 1358 که ایشان به شهادت رسید، در هر موقعیت زمانى، با آن بینش عمیق خود - که تسلط کامل هم بر فضاى فکرى و فرهنگى کشور داشت - هرجا در عرصه‌ى فکر، هجمه‌اى را به اسلام و به احکام و اصول اسلامى مشاهده مى‌کرد، به مقابله مى‌شتافت و سدى مثل کوه در مقابل اشکالات مى‌آفرید. امروز جوانان ما، دانشجویان ما، معلمان ما و کارگران ما اگر مى‌خواهند در زمینه‌ى افکار اسلامى عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را بیابند، باید به کتابهاى شهید مطهرى مراجعه کنند؛ که امام درباره‌ى کتابهاى این بزرگوار، تعبیرى قریب به این مضمون دارند که "همه‌ى آنها خوب و مفید است ". این تعبیرى بسیار مهم از کسى مثل امام است. این‌که در محیط فکر و اندیشه و فرهنگ، جولان فکرى افراد و گشودن راههاى تازه باید تشویق شود، حرف درستى است؛ اما این نباید به افسار گسیختگى فکرى دشمنان اسلام منتهى گردد. باید راه را در مقابل افکار جوان، نسل جوان و جویندگان بى‌غرض قرار داد. براى این کار، یکى از بهترین وسایل، افکار ناب و برجسته و بلند این مرد مجاهد فى‌سبیل‌الله است که جان خودش را هم در این راه داد.
روز کارگر و هفته‌ى معلم در کشور ما، با این پدیده‌ى ماندگار - یعنى شهادت این بزرگوار - مصادف شده است. یاد او را گرامى بداریم و از برکات وجود این مرد، همه - بخصوص جوانان - استفاده کنند. همه در فضاى فکرى جامعه این مشعل را در اختیار بگیرند. اسم مرحوم مطهرى را آوردن و از او تجلیل زبانى کردن هم چندان مفید نیست؛ اگر دنبال آن، غور در آثار او نباشد. بروند کتابهاى او را بخوانند، آثار او را طبقه‌بندى کنند و در میدان فکر و اندیشه، همچون یک مشعل از آن استفاده نمایند.
مطهرى(رضوان‌الله‌تعالى‌علیه) در دامان چند معلم خوب پرورش یافته بود که اولین آنها پدر خودش بود. بله؛ بعضى پدرها معلمند؛ بهترین معلمند. آن معلم خوب، این مرد بزرگ را پدید آورد. شهید مطهرى از پدر خود خیلى بالاتر و بزرگتر بود - من پدر بزرگوار ایشان را هم زیارت کرده بودم - مطهرى انسان استثنایى برجسته‌اى در زمان خودش بود که از مقام پدر خیلى بالاتر بود؛ اما آن پدر بود که توانست این مرد بزرگ را به‌وجود آورد و در دامان تربیت خود پرورش دهد. معلمان او هم این‌گونه بودند. مرحوم آقاى مطهرى از معاشرت یک یا دو ماه رمضان خودش با مرحوم "آقانجفى قوچانى " آن مرد بزرگوارى که "سیاحت شرق " و "سیاحت غرب " را نوشت، براى من نقل مى‌کرد. معلوم مى‌شد که مقامات معنوى و تربیت و ممشا و منش آن مرد بر روح مرحوم مطهرى رضوان‌الله‌علیه تأثیر گذاشته بود. مرحوم "علامه‌ى طباطبایى " و مرحوم "حاج میرزا على آقاى شیرازى " و دیگران و دیگران و در رأس همه امام بزرگوار نیز تأثیرات زیادى بر او گذاشته بودند. معلم چنین کارهایى مى‌کند.
(بیانات در دیدار جمع کثیرى از کارگران و معلمان، به مناسبت روز کارگر و هفته‌ى معلم 15/02/1378 )
جناب آقاى جعفرى فرمودند که مرحوم شهید مطهرى (رضوان‌الله‌علیه) در میدان مبارزه‌ با افکار التقاطى فعال بود؛ حقیقتا هم پهلوان این میدان بود؛ اما شهید مطهرى چرا موفق شد؟ چرا این اثر عمیق و گسترده را از جهت ایجابى و سلبى در جامعه‌ى فکرى ما گذاشتی چون براى آماده‌سازى خود، تلاش فراوان علمى کرده بود؛ بعد هم براى خرج کردن این ذخیره‌ى علمى، به هیچ‌وجه سستى و کوتاهى نکرده بود. مرحوم مطهرى آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانى‌هایى که خود او انجام داده بود، به‌دست آوردن شواعب گوناگون و نوبه‌نو در زمینه‌هاى فکر و اندیشه‌ى مذهبى و دینى، و پاسخگویى به انحرافات بود. در این مرد اصلا تنبلى وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیره‌ى علمى و کارآمدى عملى توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتا ریزه‌خوار سفره‌ى انعام فکر شهید مطهرى هستیم - در این هیچ تردیدى نیست - و فضاى فکرى جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینه‌هاى گوناگون، چه در زمینه‌هاى فلسفى، چه در زمینه‌هاى اجتماعى دینى، و چه در زمینه‌هاى سیاسى دینى است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولى آن هم باز کافى نیست. خیلى از حرف‌ها جدیدتر و تازه‌تر است؛ خیلى از شائبه‌ها و اشکالات و شبهات بعد از حرف‌هاى شهید مطهرى به‌وجود آمده؛ باید براى اینها آماده‌ى پاسخ بود؛ لذا حوزه‌هاى علمیه وظیفه‌ى سنگینى برعهده دارند.
(بیانات در دیدار علما و روحانیون کرمان 11/02/1384 )
حرکت در راه خدا
تصادفات زمانه، چنین پیش آورد که شخصیت برجسته‌اى مثل شهید "مطهرى " که به یک معنا، معلمى بزرگ و به معناى دیگر، کارگرى نمونه بود، تقریبا همزمان با روز کارگر به شهادت برسد. معلمى آن شهید، موضوع تدریس اوست و کارگرى‌اش، امر تألیف، این‌جا و آن‌جا رفتن، حرکت کردن و تماس گرفتن با قشرهاى تحصیلکرده و روشنفکر و نظایر آن است. این هم به یک معنا وجهه‌ى دیگرى از شخصیت شهید مطهرى است.
این کار چگونه امکانپذیر خواهد شدی به این گونه که کارگر ایرانى کار را یک عبادت واقعى بداند، نه عبادت تعارفى. واقعا براى انجام کار خود "قصد قربت " کند. همچنین، معلم ایرانى مسلمان، این تفکر اسلامى را به نوجوان و جوان دانش‌آموز یاد دهد تا آن‌که ده سال دیگر در کارگاهها و مراکز تعلیم و تعلم و تحقیقاتمان، چنان کار شود که دیگر همه‌ى استعداد این ملت، تجسم و تبلور پیدا کند. آن وقت، زندگى راحت، رفاه براى همه کس در همه جا، تسلط اقتصادى دشمن صفر، سرمایه‌هاى کشور محفوظ و آبرو و عظمت این کشور تأمین خواهد شد. ارزش و اهمیت کار دو قشر کارگر و معلم این گونه معلوم مى‌شود. اگر گفتم "شهید مطهرى این گونه بود " واقعا این گونه بود.
شهید مطهرى از کسانى بود که کار کردن و درس گفتنش فقط به خاطر یک وظیفه‌ى مقدس بود. آن هم بى آن‌که کسى وادارش کند یا از وى بخواهد. البته بیشتر محققین دنیا این گونه‌اند. همه‌ى پیشرفتهاى علمى دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانى از روى عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کرده‌اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهى، یا هر دو با هم. و شما مى‌توانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه مى‌شود که ملت ایران مى‌تواند آن استقلال حقیقى و واقعى را که استقلال سیاسى مقدمه‌ى آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده‌ى استقلال سیاسى است، تأمین کند.
(بیانات در دیدار کارگران و معلمان، در "روز کارگر " و "هفته‌ى معلم " 13/02/1373)
غدیر در نظر شهید مطهری محور وحدت اسلامی بود
در آغاز سال جارى، شعار "وحدت ملى " و "امنیت ملى " را مطرح کردم. امروز مایلم درباره‌ى این دو شعار، به شما عزیزانى که در این‌جا تشریف دارید و نیز به همه‌ى ملت ایران، چند مطلب کوتاه را عرض کنم. همین مسأله‌ى غدیر هم مى‌تواند مایه‌ى وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةالله شهید مطهرى مقاله‌اى با عنوان "الغدیر و وحدت اسلامى " دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره‌ى مسائل مربوط به غدیر است - یکى از محورهاى وحدت اسلامى مى‌داند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خود مسأله‌ى غدیر، غیر از جنبه‌اى که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنى حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله‌ى ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنى ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهاى کشورهاى اسلامى، شعار ولایت اسلامى سر دهند، بسیارى از راههاى نرفته و گره‌هاى ناگشوده‌ى امت اسلامى باز خواهد شد و مشکلات کشورهاى اسلامى به حل نزدیک خواهد گشت.
(بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس 06/01/1379)
هویت فکرى و روشنفکرى شهید مطهرى باید آشکار شود
این کار و تجلیل از مرحوم شهید آیةالله مطهرى (رضوان‌الله‌تعالى‌علیه) بلاشک یکى از حسنات صدا و سیماست. ایشان حق بزرگى دارند و این کار بخشى از حق‌شناسى‌یى است که وظیفه‌ى همه‌ى ماست. البته در همایشها و تجلیل‌هایى که به این صورت انجام مى‌گیرد، بحثهاى جانبى مفیدى هم مى‌شود - بحثهاى علمى و فلسفى و غیره - که آنها هم مغتنم است؛ لیکن به‌نظر من محور اصلى در گردهمایى شما باید اولا شخصیت فکرى و هویت روشنفکرى مرحوم مطهرى و نقش او در جریان فکرى و روشنفکرى اسلامى در کشور باشد - که این بسیار مهم است - ثانیا تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقف نشود؛ چون ما همیشه به مطهرى نیاز داریم. در شخص شهید مطهرى نمى‌شود متوقف شد. بر پایه‌ى پیشرفتهاى فکرى و نوآورى‌هاى او باید جامعه و مجموعه‌ى فکرى اسلامى ما به نوآورى‌هاى دیگرى دست پیدا کند. ما احتیاج داریم مطهرى‌هایى براى دهه‌ى 80 و 90 داشته باشیم؛ چون نیازهاى فکرى روزبه‌روز و نوبه‌نو وجود دارد.
درباره‌ى هویت فکرى و روشنفکرى شهید مطهرى و نقشى که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعى ارائه نشده است. البته روى کتابهاى ایشان کار شده - کارهاى شایسته‌یى هم انجام گرفته - لیکن باید کارى را که مرحوم شهید مطهرى در سالهاى دهه‌ى 40 و 50 در محیط فکرى این کشور انجام داد، شناخت. ایشان با قوت فکرى و اندیشه‌ى قوى و صائب خود وارد میدان‌هایى شد که تا آن‌وقت هیچ‌کس در زمینه‌ى مسائل اسلامى وارد این میدان‌ها نشده بود؛ و با تفکراتى که آن روز در کشور رایج شده بود - افکار وارداتى ترجمه‌یى غربى و شرقى - یا مى‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمى عمیق و وسیع و تمام نشدنى کرد.
ایشان، هم در جبهه‌ى مقابله‌ى با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد، و هم در جبهه‌ى مقابله‌ى با تفکرات غربى و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم مى‌خواهد، هم قدرت فکرى و اجتهاد در زمینه‌هاى گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع مى‌خواهد؛ این مرد بزرگ همه‌ى اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمان خود یقین داشت، و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است.
در سابقه‌ى تاریخى ما افکار وارداتى وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذارى. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌هاى فکرى ناسالمى که وارد تفکرات علمى ما شده - چه در فقه ما، چه در فلسفه‌ى ما، چه در کلام ما - پر است؛ لیکن در دوره‌ى جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرفهاى نوبه‌نو - با جاذبه‌هایى که به‌طور طبیعى دارد - مرتبا وارد فضاى فکرى جامعه شد و به یک مواجهه‌ى صحیح و علمى ایجاد نیاز کرد. ما در میدان بودیم و مى‌دیدیم؛ بعضى از مواجهه‌هایى که آن‌وقت صورت مى‌گرفت، علمى نبود؛ مقابله‌ى متعصبانه و از روى اعتقاد بود؛ اما نخوانده و نفهمیده، حرفى را رد مى‌کردند؛ نمى‌دانستند چیست؛ گوشه‌یى از یک حرف وسیع را مى‌گرفتند و آن را مشمول جنگ خودشان قرار مى‌دادند و با آن درمى‌افتادند و مقابله مى‌کردند. این، تحجر و توقف و مقابله‌ى غیرعلمى را تداعى مى‌کرد.
یک عده تحت‌تأثیر جاذبه‌هاى افکار نو و وارداتى، مجذوب اینها مى‌شدند و سعى مى‌کردند اسلام و فکر اسلامى و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منتى هم سر دین مى‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌پسند و مردمى و قابل قبول کرده‌ایم! گاهى اوقات کاسه‌ى از آش داغ‌تر هم مى‌شدند و چند قدم هم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش مى‌رفتند، براى این‌که نبادا متهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردى دیدیم. نبوت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهى و مباحث اجتماعى و سیاسى اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه‌ى از اسلام و احیانا الحادى و بکلى بیگانه‌ى از دین کشاندند و منت هم سر اسلام مى‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌کس فهم و همه‌کس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوى اینها انحراف بود.
هنر شهید مطهرى در آن دوران این بود که با قدرت اجتهاد و باانصاف و ادب علمى - چه در زمینه‌ى علوم نقلى، چه در زمینه‌ى علوم عقلى - وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکر اسلامى بود، روشن، ناب و بى‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلى هم حرف زدند و خیلى هم کار کردند؛ اما ایشان این کار را انجام داد. در جریان روشنفکرى، این نقش بسیار مهمى است؛ و این شد پایه‌ى تفکرات بعدى جامعه‌ى ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکرى اسلامى انقلاب و نظام اسلامى ما در بخش عمده‌یى متکى به تفکرات شهید مطهرى است؛ یعنى آنها پایه‌ها و مایه‌هاى اسلامى‌یى است که ما در تفکرات اسلامى از آنها بهره بردیم و به نظام اسلامى منتهى شد؛ لذا در همان روزگار هم افکار شهید مطهرى جایگاه امنى بود براى جوانهاى طالب و عاشق فکر اسلامى که در زیر بمباران شدید تفکرات بیگانه قرار مى‌گرفتند؛ مارکسیست‌ها یک‌طور، غربگراها یک‌طور؛ هم در دانشگاه‌ها وجود داشت، هم در محیط بیرون از دانشگاه‌ها، و هم حتى در حوزه‌هاى علمیه.
شهید مطهرى یک سنگر و یک مأمن براى این افراد شد تا بتوانند خود را زیر سایه‌ى این تفکر عمیق و مستحکم حفظ کنند؛ هم دین خود را حفظ کنند، هم بتوانند دفاع کنند و حرف نو داشته باشند. البته مرحوم مطهرى دایره‌ى کارش به حسب ظاهر کوچک بود. همین جلساتى که آقاى لاریجانى اشاره کردند، جلسات کوچکى بود؛ این گوشه، آن گوشه، کلاس درس فلان دانشکده بود؛ حداکثرش مثلا جلسه‌یى بود در فلان‌جا با چند صد نفر آدم؛ اما خود ایشان هم یقینا پیش‌بینى نمى‌کرد که این جلسات کوچک چه آثار بزرگى باقى خواهد گذاشت. این، جایگاه شهید مطهرى است؛ این جایگاه باید درست شناخته و تعریف شود و موارد و مصادیق آن روشن گردد؛ اینها باید بیان شود. اگر درباره‌ى متفکران اسلامى، علما و فقهامان این نکته را در نظر بگیریم؛ مثلا ببینیم نقش ملا صدرا در آن زمان چه بود؛ شخصیت او را محور اصلى هویت علمى او تبیین کنیم، خوب و تأثیرگذار است. البته شیوه‌هاى هنرى جاى خود را دارد. به عقیده‌ى من، ما در زمینه‌ى شیوه‌هاى هنرى هنوز مهارت و زبردستى لازم را پیدا نکرده‌ایم تا بتوانیم کارى که مى‌خواهیم، بکنیم. چهره‌هاى علمى ما که گاهى در فیلمها و سریالها ظاهر مى‌شوند، نمى‌توانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبان خود پیدا کنند که آشنایان با این چهره‌ها به آن اعتقاد دارند؛ غالبا چیز دیگرى از آب درمى‌آید، که باید در زمینه‌ى کار هنرى هم دقت بیشترى صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهرى باید آشکار شود. شهید مطهرى پهلوان میدانى بود که کسى وارد آن نشده بود.
ما به مطهرى‌هایى در دهه‌هاى آینده احتیاج داریم
نکته‌ى دوم که خوب است روى آن فکر شود، تداوم این جریان است. ما که نمى‌توانیم در شهید مطهرى متوقف شویم. درست است که الان هم بعد از بیست‌وپنج سال از شهادت این مرد، کتابهاى او جزو پرفروش‌ترین و جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کتابها براى نسلهاى جویاى فکر متین و منطقى اسلام است و الان هم ما واقعا بدیل و عدیلى براى مجموعه‌ى کتابهاى شهید مطهرى (رضوان‌الله‌تعالى‌علیه) نداریم و با این‌که کارهاى خوبى هم شده، بلاشک از لحاظ اهمیت و تأثیرگذارى و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد؛ لیکن جریان ورود در عرصه‌ى چالش با افکارى که وارد مى‌شود و نقادى علمى و برخورد صحیح با آنها و تفکیک صحیح از سقیم مواد و اجزاء آنها و تبیین فکر اسلامى در زمینه‌ى آنها باید ادامه پیدا کند، و این جزو وظایف مهمى است که وجود دارد. همان‌طور که عرض کردم، ما به مطهرى‌هایى در دهه‌هاى آینده احتیاج داریم.
بعد از انقلاب اسلامى و تشکیل نظام اسلامى، فکر اسلامى مورد چالش جدى قرار گرفته است؛ بعد از این هم بلاشک چالشهاى جدیدى را روزبه‌روز براى آن به‌وجود مى‌آورند؛ رها که نمى‌کنند. ما باید در این‌جا خود را آماده کنیم، و مى‌توانیم. سرمایه‌ى غنى و تمام نشدنى‌یى که امروز از فرهنگ اسلامى در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلى فراوانى در اختیار ما مى‌گذارد؛ اگر ما اهل استفاده‌ى از اینها باشیم. حقیقتا یک زرادخانه‌ى عظیم فکرى و فرهنگى در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلاى جوانى هستند؛ من مى‌بینم. در حوزه‌ى قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمى، از لحاظ بلند نظرى و فکر قوى وجود دارند؛ باید وارد این میدانها شوند و حضور در این میدانها را گسترش دهند. امروز از دوره‌ى فعالیت مرحوم شهید مطهرى - یعنى سالهاى دهه‌ى 40 و 50 - نیاز ما بمراتب بیشتر است. آن‌روز نیاز ما یک‌طور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. گردهمایى و بزرگداشت شهید مطهرى را به این سمت‌ها بکشانید که کسانى تشویق بشوند وارد این میدانها شوند و براى مواجهه‌ى با امواج تبلیغاتى جدید وارداتى در همه‌ى زمینه‌ها آماده شوند؛ در زمینه‌ى فلسفه، در زمینه‌ى کلام، در زمینه‌ى مسائل گوناگون کشور که با مباحث اسلامى سروکار دارد.
ترتیبى داده شود که کتابهاى ایشان مثل کتابهاى سطح در حوزه‌هاى علمیه، حتما خوانده شود. بنده از چیزهایى که براى صاحبان فکر و کسانى که مى‌خواهند افکار اسلامى را براى مردم بیان کنند - مبلغان دینى، اهل منبر، سخنگویان دینى - واقعا لازم مى‌دانم، این است که یک دوره کتابهاى مرحوم مطهرى را بخوانند. شیوه‌یى پیدا کنید که این کتابها خوانده شود؛ هم در کتابهاى درسى بیاید، هم در دانشگاه‌ها بیاید. خوشبختانه کتابهاى ایشان سهل التناول است؛ یعنى نگارش خیلى شیرین و خوبى دارد. قلم ایشان از بیانشان خیلى بهتر بود. ایشان مى‌گفتند من از شنیدن سخنرانیهاى خودم اصلا خوشم نمى‌آید؛ اما نوشته‌هاى خودم را که مى‌خوانم، خوشم مى‌آید. بنده هم البته در این زمینه؛ حق را به ایشان مى‌دادم؛ سخنرانى ایشان آنقدر جذاب نبود که نوشته‌ى ایشان. نوشته‌هاى ایشان حقیقتا خیلى شیرین، روان و شیواست؛ لذا هرچه بیشتر اینها باید گسترش پیدا کند. علما و فضلا و جوانها - بخصوص طلاب جوان ما - باید یک دوره کتابهاى شهید مطهرى را خوانده باشند؛ که اگر مى‌خواهند کارى بکنند، "من بنى فوق بناء السلفى " باشد؛ یعنى بر اساس آن فکر و روى شانه‌هاى شهید مطهرى بروند ان‌شاءالله قله‌هاى بالاترى را فتح کنند و پرچم فکر اسلامى را به آن جاها بزنند.
(بیانات در دیدار اعضاى کنگره‌ى حکمت مطهر 18/12/1382 )
شهید مطهرى نمونه‌ى یک شخصیت روحانى متناسب با زمان است
شبهات زیاد است. شما اگر در میان جوانان بروید، مى‌بینید جوان خوب ما هم گاهى در ذهنش شبهه وجود دارد. ایرادى هم ندارد؛ شبهه به ذهن همه مى‌آید؛ نباید به جوان ایراد گرفت که تو چرا شبهه دارى. وقتى ذهن فعال و کارگر شد، شبهه به ذهن مى‌آید. بر عهده‌ى ما طلبه‌هاست که این شبهه‌ها را با پیشگیرى یا با درمان برطرف کنیم. چالش عمده‌ى امروز شما این است؛ چه‌کار مى‌خواهید بکنیدی خطاب من، هم به بزرگان حوزه‌هاست، هم به طلاب و فضلاى جوان حوزه‌ها: چه کار مى‌خواهید بکنیدی درس را باید خواند. یقینا مطول و شرح لمعه و رسائل و مکاسب و کفایه و درسهاى خارج معمول سنتى ما لازم است. من قبلا گفتم بى‌مایه فطیر است. علوم عقلى کلام و فلسفه حتما لازم است؛ اما آیا اینها کافى هم هستی من به شما عرض مى‌کنم: نه، کافى نیست.
ما در برنامه‌هاى کارى خود باید جریان خلاق فکرى‌یى را که در حوزه‌هاى ما بحمدالله از دوره‌ى قبل از ما شروع شده و تا حدودى اتساع هم پیدا کرده است، وسعت و عمق بیشترى بدهیم. کسى مثل مرحوم علامه‌ى طباطبایى (رضوان‌الله‌تعالى‌علیه) در حوزه‌ى علمیه‌ى قم پیدا شد؛ ایشان، هم فقیه بود و هم اصولى؛ هم مى‌توانست درس خارج فقه مفصلى بدهد؛ هم مى‌توانست درس خارج اصول مفصلى ترتیب دهد و فضلا را جمع کند؛ اما او به کارى پرداخت که آن روز آن را لازم مى‌دانست. بعد هم حوادث و وقایع شهادت داد بر این‌که اینها لازم است. او گفت من مى‌بینم که دارند تفکرات و فلسفه‌ى کاذب مارکسیستى را در ذهنها جا مى‌دهند؛ نمى‌شود با توضیح‌المسائل اینها را پاسخ دهیم؛ توضیح‌المسائل جاى خودش را دارد؛ جواب این شبهه‌ها را با چیز دیگرى باید داد. ایشان "اصول فلسفه و روش رئالیسم " را نوشت. یکى از تربیت‌شده‌هاى او مرحوم شهید مطهرى (رضوان‌الله‌علیه) است. کارى که شهید مطهرى کرد، امروز باید همه‌ى فضلاى جوان درصدد باشند خود را براى آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند.
شهید مطهرى به عرصه‌ى ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمده‌ترین سؤالات ذهنیت جامعه‌ى جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامى و فلسفه‌ى اسلامى و منطق قرآنى منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسأله‌ى عدل الهى و قضا و قدر و علل گرایش به مادیگرى بگیرید - که مسائل، بیشتر ذهنى و عقلى است - تا مسائل مربوط به زنان، تا مسائل مربوط به خدمات متقابل ایران و اسلام، که این هم تلاشى بود براى روشن کردن ذهنها. آن روز عده‌یى با گرایش ایران‌مدارى مى‌خواستند با اسلام مبارزه کنند؛ ایشان گفت نه، اسلام به ایران خدمت کرده؛ ایران هم به اسلام خدمت کرده. "خدمات متقابل ایران و اسلام " همانقدر ارزش دارد که کتاب "عدل الهى " شهید مطهرى. مرحوم شهید مطهرى نمونه‌ى یک شخصیت روحانى متناسب با زمان است که مى‌تواند در چالش اول، کار درست بکند و اقدام بجا انجام دهد. البته شبیه ایشان باز هم داشتیم و بحمدالله امروز هم داریم. امروز در قم فضلاى جوانى به این کارها مشغول هستند؛ خوب هم مشغول هستند؛ من با بعضى از آنها و آثارشان آشنایم؛ اما این در حوزه‌هاى ما باید به صورت یک جریان اصیل دربیاید. همه باید خود را با این حرکت و این جریان آشنا کنند.
من لازم مى‌دانم و بارها هم این نکته را گفته‌ام که همه‌ طلاب و همه‌ى اهل منبر، یک دور آثار آقاى مطهرى را بخوانند. مرحوم شهید مطهرى (رضوان‌الله‌علیه) گرایش سلوکى و معنوى هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى مرحوم علامه‌ى طباطبایى، یک مقدار هم بعدها با بعضى از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعاى نیمه‌شب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحه‌ى معنوى، توحیدى و سلوک کاملا مشهود است. یکى از کارهاى لازم در حوزه‌ها مطالعه‌ى آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهرى آشنا شوند. اگر بنده مى‌خواستم برنامه‌ى حوزه‌ى علمیه‌ى قم را بنویسم، بلاشک یکى از مواد برنامه را این مى‌گذاشتم که کتابهاى آقاى مطهرى خوانده شود، خلاصه‌نویسى شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دست‌اندرکاران برگزارى همایش "حکمت مطهر " که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآورى کردم؛ گفتم در آقاى مطهرى متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحله‌یى از کار است که گردونه‌ها و گیتى‌هاست ملک آن جهانى را.
(بیانات در دیدار علما و روحانیون استان همدان 15/04/1383 )

برچسب ها: شهید مطهری
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات