تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۷  ، 
کد خبر : ۹۷۴۳۱

اصلاح‌طلبی دینی از منظر شهید مطهری(ره) (بخش دوم و پایانی)

سعید سعادتی مقدمه: در بخش نخست این نوشتار در زمینه اصلاح طلبی دینی از دیدگاه شهید مرتضی مطهری(ره) به مباحثی همچون ماهیت اصلاح طلبی، اصلاح طلبی شهید مطهری(ره) شامل اصلاح و اصلاح طلبی و لزوم اصلاح و احیای فکر دینی پرداخته شد. اینک در ادامه قسمت پایانی این مقاله را از نظر می گذرانیم.

4- اصلاح حوزه و روحانیت
«کسانی که آرزوی اعتلای آیین مبین اسلام را در سردارند و درباره علل ترقی و انحطاط مسلمین درگذشته دور و نزدیک می اندیشند، نمی توانند درباره دستگاه رهبری آن یعنی سازمان مقدس روحانیت نیندیشند و آرزوی ترقی و اعتلاء آن را در سر نداشته باشند و از مشکلات و نابسامانی های آن رنج نبرند. زیرا قدرمسلم این است که هرگونه صلاح و اصلاحی در کار مسلمین رخ دهد یا باید مستقیما به وسیله این سازمان که سمت رسمی رهبری دینی مسلمین را دارد صورت بگیرد، یا لااقل این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. اگر به فرض، حرکتی اصلاحی و دینی از ناحیه فرد یا افرادی آغاز گردد و سازمان روحانیت آمادگی و هماهنگی نداشته باشد، گمان نمی رود موفقیت زیادی نصیب گردد. 15
شهید مطهری علت اصلی و اساسی نواقص و مشکلات روحانیت را نظام مالی و طرز ارتزاق روحانیون و سنت و روشی که در طرز اجراء و استفاده از سهم امام معمول شده و به دستگاه روحانیت، سازمان مخصوصی داده می دانست که در نتیجه، این طرز سازمان، منشا مشکلات و نواقص فراوانی شده است. وی پس از برشمردن نقاط ضعف حوزه ها، به منظور برطرف کردن نواقص و ضعفها، پیشنهاداتی را مطرح کرد.
استاد مطهری، علاوه بر طرح مسائل مالی حوزه ها، به اشکالات حوزه در روش تدریس، به روز نبودن دروس و عدم تطابق مطالب ارائه شده با زمان، و... می پرداخت و در همین راستا به حجت الاسلام علی دوانی می گفت:
«باید فکر اساسی کرد ،پی ریزی اصولی کنیم (باید) برویم قم دست به یک نوع تحول در خودمان بزنیم تا موجب تغییرات تدریجی در روش تدریس و ساختن طلاب مجهز به علوم اسلامی هماهنگ با نیاز عصر و زمان گردد، هیچ کمکی به اسلام و نمایش عظمت و قدرت اسلام از این بهتر نیست که مجهز به اسلحه روز یعنی منطق علمی و بازسازی مبانی علمی شویم، تا وضع و دروس حوزه و راه و روش روحانیت این است، کار نهضت ما به جایی نمی رسد باید پی ریزی اساسی و هماهنگ با مقتضیات زمان نمود. می خواهیم در قم راجع به اقتصاد اسلامی، شاگردانی تربیت کنم که امروز نیاز مبرمی به آنهاست، زیرا مکتبهای مادی و کمونیستی جوانها را گمراه کرده اند و آنها را از منطق اسلام دور نگه داشته اند.» 16
ایشان برخلاف عده ای که به «تز اسلام منهای روحانیت» معتقد بودند و آن را تبلیغ می کردند انتقادات خود را از سردلسوزی و به منظور تقویت حوزه ها و روحانیون مطرح می نمودند، و از روحانیت سخت دفاع نموده و نکات مثبت این قشر را نیز بیان می کردند.
این بنده از بیست سال پیش که استقلال فکری پیدا کرده ام نسبت به روحانیت یک طرفدار جدی منتقد بوده و هستم. طرفدار و مدافع جدی این اساسم، یگانه افتخار خودم را انسلاک در این سلک می دانم. شریف ترین افراد را دراین طبقه پیدا کرده ام، روحانیت را وارث نسبی فرهنگ هزار و چهارصد ساله اسلامی می دانم و خود خوشه چین این خرمن هستم. معتقد بوده و هستم که این مکتب باید بماند و هیچ چیز دیگر هم جای آن را نمی گیرد. من با هرگونه جبهه بندی در برابر اساس روحانیت مخالفم و تز اسلام منهای روحانیت را استعماری می دانم. 17
حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در تایید افکار و اعمال شهیدمطهری در مورد حوزه ها و روحانیت اظهارمی دارند:
«من آقای مطهری را به وجودآورنده یک جریان روشنفکرانه روحانی در حوزه های علمیه می دانم. شما در حوزه های علمیه، طلاب جوانی که شاگردان آقای مطهری بودند و بعدها هرکدام توانستند منشا آثار فراوانی بشوند، زیاد می بینید. این جمله «اسلام منهای روحانیت» که واقعا به طور کامل در ذهن های کسانی که مشتبه بودند، پاک شده، به خاطر هنر آقای مطهری بود که اولا- درک کرد که هدف آن کسانی که داشتند یک سری حرفهایی را می زدند، همین اسلام منهای روحانیت است. یعنی می خواهند اسلام بدون مفسر و عالم اختصاصی به اسلام وجود داشته باشد، تا راه برای تغییر و توجیه باز باشد، ثانیا این طرز فکر را شجاعانه و صریح رد کرد.» 18
5- نقش اجتهاد در اصلاح
کلیات برنامه های اسلامی به گونه ای تنظیم شده است که اجتهادپذیر است، اجتهاد یعنی کشف و تطبیق اصول کلی و ثابت بر موارد جزیی و متغیر. علاوه بر نحوه تنظیم کلیات اسلامی که خاصیت اجتهادپذیری به آنها داده است، قرارگرفتن عقل در شمار منابع اسلامی، کار اجتهاد حقیقی را آسان کرده است. 19
شهید مطهری به منظور پویایی دین و پاسخگوبودن دین برای تمام زمانها و مکانها و حل مشکلات جدید و متنوعی که در دورانهای مختلف برای مسلمین پیش می آید و اصلاح بهتر امور، پیشنهاد شورای فقهی را دادند.
اگر شورای علمی در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر به طورکامل جامه عمل بپوشد گذشته از ترقی و تکاملی که در فقه پیدا می شود بسیاری از اختلاف فتواها از بین می رود. چاره ای نیست، اگر مدعی هستیم که فقه ما نیز یکی از علوم واقعی دنیا است باید از اسلوبهایی که در سایر علوم پیروی می شود، پیروی کنیم. اگر پیروی نکنیم معنایش این است که از ردیف علوم خارج است.
آیه کریمه فلولانفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون. صریحا دستور می دهد که گروهی از مسلمین می بایست در دین تفقه کنند و دیگران را از تفقه خود بهره مند سازند. تفقه از ماده فقه است... فهم عمیق و بصیرت کامل بحقیقت یک چیز را فقه می گویند.
این آیه به مسلمانان می گوید که در فهم دین سطحی نباشند، عمیق فکر کنند، به معنا و روح دستورها پی ببرند. این آیه کریمه مدرک اجتهاد و فقاهت است. 20
6. اهمیت اصل امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح
اصل امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، اصلی است که به تعبیر امام محمدباقر(ع)، پایه و استوانه سایر فرایض اسلامی است. این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکری مداوم و اصلاح جویی جاودان و مبارزه پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهی ها نگه می دارد21.
هر اصلاح اجتماعی مصداق امر به معروف و نهی از منکر هست. پس هر مسلمان آشنا به وظیفه، از آن جهت که خود را موظف به امر به معروف و نهی از منکر می داند نسبت به اصلاح اجتماعی حساسیت خاص دارد.
7- شرایط موفقیت مصلح
حضرت علی(ع) شرط موفقیت مصلح دینی را در نهج البلاغه چنین بیان می کند:
انما یقیم امرالله سبحانه من لایصانع و لایضارع و لایتبع المطامع. (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت 107)
دراین جمله ها سخن از برپا داشتن فرمان خدا است سخن از چیزی است که صدسال پیش در زبان مصلحین اسلامی از آن به «احیاء اندیشه اسلامی» تعبیر می شود؛ مواقعی می رسد که فرمانهای خدا در یک جامعه زمین می خورد و نیاز به این است که از نو بنیاد شود. چه کسی قادر است این کار پیامبرانه را انجام دهد حضرت علی(ع) با قید کلمه «انما» که مفید حصر است، می فرماید: کسی چنین توفیقی را حاصل می کند که سه صنعت بزرگ در او راه نیافته باشد. مصانعه، مضارعه، طمع بندگی.
احتمالاً مصانعه به معنای سازشکاری، ملاحظه کاری، معامله گری، چاپلوسی، سمبل کردن، است و یا اینکه رو دربایستی در اجراء امر خدا داشتن و ملاحظه دوست و رفیق و فرزند و خویشاوند و مرید را در کارها دخالت دادن مصانعه است.
مضارعه به معنای مشابهت است. آن کس که می خواهد جامعه ای را اصلاح کند و تغییر دهد، خودش نباید هم رنگ همان مردم باشد، و همان نقاط ضعف که در مردم هست، در خودش وجود داشته باشد کسی موفق به اصلاح نقاط ضعف می شود که خود از آنها مبرا باشد... حرّیّت و آزادی معنوی شرط توفیق مصلح دینی است، همچنانکه یک زبون ملاحظه کار توفیق اصلاح خدایی نمی یابد و یک گرفتار بیمار موفق به مداوای جامعه خود نمی گردد، یک اسیر و بنده مطامع نفسانی نیز موفق نخواهد شد دیگران را از اسارتهای اجتماعی یا معنوی بازدارد22.
8- حقوق زنان و حجاب
هنگامی که زن مسلمان از دو سو در تهاجم بود، یکی از سوی فریفتگان مظاهر تمدن و فرهنگ غرب که براساس آن کلیه وقار و حیثیت و تکامل زنان مسلمان نفی می شد و شخصیت انسانی او تبدیل به ماهیت ابزاری در جامعه می شد و بدترین شکل استثمار زن که برای مرد به نام تجدد عرضه می شد و زن مسلمان در معرض تهاجم این اندیشه ها واقع بود و از سوی دیگر، بعضی دیدگاههای سنتی و متحجری که به نام اسلام حاکم بود و همه راهها را به سوی کمال زنان می بست و او را از همه حقوق انسانی خود، محروم می کرد و زن را در خانه و آن هم فقط در پستو می خواست و زن مسلمان در چمبره این دو هجوم وحشتناک، یکی تجدد مآبی و یکی تحجر و سنت گرایی غلط، دست و پا می زد. شهید مطهری نظام حقوق زن در اسلام و مساله حجاب را نوشت و از حیثیت و کرامت زن مسلمان دفاع کرد23.
ایشان درمورد حقوق زن نوشته اند:
«اسلام حقوق یک جور و یک نواختی برای زن و مرد قائل نشده است. ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست، اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.»24
وقتی شهیدمطهری کتاب مساله حجاب را نوشته بود، دو قشر با ایشان مخالف بودند، یک قشری که جداً اعتراض می کردند که او حریم حجاب را پاره کرد و تجویز کرد که زنان با روسری و پوشیده بیرون بیایند و چادر را از بین برد از طرف دیگر، قشر دیگری می گفتند: مطهری با اینکه آدم روشنی است، چطور شده که هنوز از این موضوعات حمایت می کند. من درست در خاطرم هست که کتابهای شهید مطهری را از بعضی کتابخانه ها بیرون بردند. فکر نکنید که این موضع گیری کفار، چپی ها و کمونیست ها بود، بلکه همان مسلمانان بودند که کتابهای آن بزرگوار را از بعضی از کتابخانه ها بیرون می بردند و می گفتند: کتابهای شهیدمطهری مردم را به تحجر می کشد. همان شهیدمطهری که در آن زمان موضوعات: جهاد و نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر را مطرح می کرد، گاهی در برخی مجالس با سخنرانی های شهید مطهری مبارزه می شد و اگر می خواستند ایشان را به آن مجلس جهت سخنرانی دعوت کنند، عده ای مخالفت می کردند25.
9- وحدت حوزه و دانشگاه
برای اینکه جامعه اسلامی حرکتهای اصلاحی خویش را غنا بخشد، نیاز است که یک تبادل اطلاعات و همفکری بین افراد متخصص در علوم روز و افراد متخصص در امور دین به عمل آید تعاملات دائم این قشر از جامعه اسلامی که هر کدام می توانند بر تعداد بیشماری از افراد جامعه تاثیرگذار باشند باعث اصلاح در کلیه امور و رفع مشکلات موجود می شود. بنابراین برای ایجاد وحدت حوزه و دانشگاه باید کسی پیشقدم می شد این کار از عهده شهید مطهری برمی آمد26.
به همین منظور مرحوم مطهری با دو ابزار و با دو وسیله می توانست تفاهم و نزدیکی بین دو قشر روحانیون و تحصیل کرده های جدید را به وجود بیاورد، یکی تلاش عملی و دیگری غنای شخصیت خود ایشان بود. از لحاظ عملی، خب، ایشان در دانشگاه درس گرفتند، با دانشجوها انس پیدا کردند، در مجامع تحصیل کرده ها، مهندسین، پزشکان شرکت کردند... او موفق ترین چهره روحانی در میان محیطهای فرهنگ جدید بود... دومین وسیله، غنای شخصیت خود ایشان بود. می دانید یکی از چیزهایی که بین این دو قشر را جدا کرده بود، این بود که این دو قشر را نسبت به هم بی اعتماد کرده بودند تحصیل کرده های جدید، فارغ التحصیل حوزه علمیه را یک آدم باسواد نمی دانستند. اصلاً آنچه که او بلد بود سواد به حساب نمی آوردند، علم نمی دانستند. متقابلاً، تحصیل کرده حوزه علمیه هم تحصیل کرده های دانشگاهی را با همین چشم نگاه می کرد و علاوه بر اینکه آنها را بی دین می دانست، جاهل و عامی می دانست. شخصیت علمی و قوی شهید مطهری، هم بیشترین تاثیر را در نزدیکی این دو قشر داشت... بنابراین آقای مطهری نه فقط با ابزارها و طراحی ها توانست این تقارب را به وجود بیاورد، بلکه با شخصیت خودش بیشترین سهم و نفع را در این کار داشت27.
ضمن اینکه ایشان در جهت تحقق وحدت حوزه و دانشگاه بسیار تلاش می کردند ولی هرگز به دنبال این نبودند که دانشجویان دانشگاهها دروس خود را ناتمام رها کنند و به حوزه های علمیه جهت کسب علوم دینی بروند. ازنظر شهیدمطهری مشکل اصلی ایران، ناشی از تخریب فرهنگی و نابودی مبانی آموزش اسلامی بود و این مشکل تنها با احیای مجدد فرهنگ اسلامی و تغییر سیستم آموزش قابل حل بود. بدین لحاظ وی راه حل را در ساختن فرد و جامعه از درون و بازگشت به خویشتن (سلاح فرهنگی و نه مبارزه مسلحانه یا سیاسی) می دید تا بدینطریق، مردم از درون آماده پذیرش انقلاب شوند. ایشان به اصلاح فردی و تهذیب اخلاقی و ساختن فکر فردی می پرداخت و آن را مبنای تحولات اجتماعی می دانست. این نحوه تفکر بشدت مهلم از آیه شریفه «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» است که تحول درون و ساختن فرد را اساس تحول جامعه و تاریخ می داند. برهمین اساس استاد مطهری با طرح اندیشه بازگشت به اسلام راستین، به تزکیه و تعلیم فردی و آموزش مبانی فکری و فرهنگی اسلام پرداخت. وی معتقد بود که برای ساختن جامعه سالم و آرمانی، باید فرد سالمی با فکر و اندیشه سالم ساخته شود.

برچسب ها: شهید مطهری
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات