تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۰  ، 
کد خبر : ۹۷۶۵۷

انتخابات و سیاه نمایی‌های آمیخته با دروغ و تناقض


رفتارانتخاباتی شخصیت ها و احزاب سیاسی سنگ محک مناسبی برای تشخیص تعهد و تقید آنان به لوازم رقابت سالم و همچنین رعایت منافع ملی و مصالح نظام سیاسی است .چرا که از احزاب سیاسی و کاندیداها انتظار می رود تمهیدات جابجایی قدرت و تبادل منابع و ارزش ها را با کمترین هزینه فراهم آورده و در شکل بخشیدن به فرهنگ سیاسی و جامعه پذیری سیاسی نیز ایفاء نقش کرده و به مثابه پل های ارتباطی درجامعه،رفتارها و عملکردهای سیاسی شهروندان را در جهتی سوق دهند که تنش ها و تعارضات موجود،در فرایند انتخابات به شکلی منطقی حل و فصل گردد.
اما شروع تبلیغات انتخاباتی دوره دهم ریاست جمهوری در کشورمان با عملکرد بسیار زشت برخی از کاندیداها و حامیان حزبی آنان همراه است که متأسفانه به جای اثبات توانمندی ها و ارائه برنامه های کاری تنها به سیاه نمایی و تخریب رو آورده اند.سیاه نمایی و تخریبی که فراتر از محدوده ی انتخاباتی و لطمه به چهره حریف می تواند به مشروعیت و اعتبار نظام لطمه زند و به جای کمک به شور و نشاط انتخاباتی به بدبینی و بی اعتنایی مردم نیزمنجر گردد.به ویژه آن که تمامی کاندیداها در گذشته مسئولیت داشته و از جمله کارگزاران نظام به حساب می آیند.افراط در سیاه نمایی و بزرگنمایی مشکلات به گونه ای است که سایت وزارتخانه رژیم صهیونیستی با اشاره به اظهارات یکی از حامیان مهندس موسوی با ابراز خرسندی از سیاه نمایی به عمل آمده ازسوی او می نویسد :«هستند کسانی که نه تنها می دانند چه مصیبتی بر سر ایران وارد شده ،بلکه شهامتی در خود می یابند که گوشه ای از این مسایل را در ملأء عام اعلام کنند.»
تأسف بارتر اینکه گاهی برخی مرتکبین به این عمل زشت با آگاهی نسبت به ابعاد و نتایج آن،اعلام نموده اند ،«زمانی که بحث رقابت برای کسب قدرت و زمین زدن حریف درمیان است،نباید انتظارانصاف داشت.»
اولین هفته تبلیغات انتخاباتی و سخنرانی ها و فیلم های تبلیغاتی کاندیداها در حالی سپری شد که متأسفانه شاهد یک موج تخریبی گسترده از سوی برخی کاندیداها بودیم که به جای ارائه برنامه ها و راه حل خود،تنها به سیاه نمایی و بزرگنمایی مشکلات ،آن هم مسایل و مشکلات اقتصادی و معیشتی پرداخته و عموماً با تمرکز برروی مصادیقی در سطح خرد،به نوعی عوامفریبی رو آوردند.اقدامی که صاحبنظران ،آن را روشی برای جلب آراء در سطح خرد و فرو ملی می دانند.مثلاً وقتی یک کاندیدا به جای ارائه برنامه برای حل مسایل کلی کشاورزی و آن هم درسطحی کلان و ملی،بر روی مشکل برنج در دو استان زوم می کند.تنها به جلب نظر رأی دهندگانی در این دو استان چشم دوخته است که واردات برنج را به ضرر خود می دانند .حال آنکه 29 استان دیگر که تولید برنج ندارند،آن هم در زمانی که خشکسالی و کمبود محصول داخلی با افزایش ناگهانی قیمت برنج مواجه بودند،اگربه برنج وارداتی دسترسی نداشتند ،با قیمت 8 هزار تومان برای هرکیلو هم نمی توانستند برنج مصرفی خود را تأمین نمایند .کما اینکه در همین دو استان نیزعلیرغم ترجیح مصرف برنج داخلی،برخی مصرف کنندگان تنها با تهیه برنج وارداتی می توانند بخشی از خوراک مصرفی خود را تأمین نمایند.
لذا از این کاندیدای محترم انتظار می رود که استراتژی و برنامه خود را برای حل مشکل معیشتی مردم در سطحی ملی و کلان ارائه نماید.
بالاتر از این متوسل شدن به دروغ و خیالپردازی برای تحریک عواطف و احساسات مردم و مطلع نشان دادن خویش از گرفتاری های مردم است که به عنوان مثال یکی ازکاندیداها به طرح مشکلات و مسایلی در خصوص برخی شرکت های تولیدی در اراک پرداخت که از قضا با تکذیب معاون امور صنایع و اقتصادی وزارت صنایع مواجه شد که اعلام کرد:این دو شرکت از بهترین شرایط در طول 40 سال گذشته برخوردار بوده و هیچ گونه مشکلی برای تعهدات مالی و پرداخت ها به کارگران نداشته اند.
گاهی شتابزدگی در سیاه نمایی به گونه ای بود که موجب تناقضاتی در ادعاها می شد.به عنوان مثال یکی از کاندیداها در حالی که در جایی اعلام داشته بود،ایران امروز قدرت اول منطقه و جزء 10 کشور قدرتمند دنیا است،اما برای از میدان بدرکردن رقیب خویش مدعی شده بود که کشور بر لبه ی پرتگاه قرار دارد.به نظر می رسد چنین پدیده ای گرچه در یک مقطع می تواند موج سنگینی برعلیه یک رقیب انتخاباتی رقم بزند ولی خود تیغه دولبی است که به اعتبار و وجاهت مرتکبان آن هم لطمه می زند .چرا که واقعیت ها پنهان نخواهد ماند.دروغ ها افشاء و تناقضات برملا و عوامفریبی ها رو خواهد شد.لذا سیاه نمایی و فریب را باید برای کسانی که قصد ورود به میدان رقابت و کسب قدرت را دارند یک نوع انتحار و خود کشی نامید .گرچه گاهی در میدان رقابت آمیخته با حسادت برخی ترجیح می دهند برای شکست رقیب تن به انتحار داد ولی این اقدام حتماً با عقلانیت سرسازگاری ندارد.
واقعیتهای اقتصادی کشوردر مقایسه با ادعاهای تبلیغاتی
در حالی که انتظار می رفت با سپری شدن 30 سال از بر پایی جمهوری اسلامی ایران و فرایند روبه بهبود رفتار انتخاباتی ،در انتخابات اخیر شاید شاهد رفتاری معطوف به آگاهی و سازگار با شرایط فرهنگی-اجتماعی30 ساله تمرین دمکراسی در فضایی ارزشی و انقلابی باشیم.متأسفانه فضای تبلیغاتی روزهای اخیر نمایشی از بد اخلاقی ها و سیاه نمایی ها بود که هیچ تناسبی با شأن مردم،نظام و حتی نامزدها و احزاب سیاسی ندارد.
یکی از رفتارهای غیراخلاقی که در فضای انتخاباتی و سخنان نامزدها بطور بارز و آزاردهنده ای تکرار شد،موج سیاه نمایی و بزرگ نمایی مشکلات بود که متأسفانه با دروغ و تناقضاتی نیز همراه و موجی تخریبی در کشور به راه انداخت.موجی که یأس و ناامیدی مردم و بدبینی به کارآمدی نظام و خدمات گذشته مسئولین از پیامدهای قطعی آن است.
از این رو،لازم است فراتر از دغدغه های انتخاباتی و با هدف دفاع از کارآمدی نظام به برخی اقدامات صورت گرفته درسالیان اخیرکه در فضای تبلیغاتی نامزد ها و حامیان حزبی آنان به سلاخی سپرده شده،اشاره نماییم.برخی از پیشرفتها و دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی درسالهای اخیر(که علیرغم وجود جو فشار و تحریم به خاطر عدم عقب نشینی از مواضع عزت و دفاع از دستاوردهای هسته ای و اتخاذ موضعی تهاجمی و قدرتمندانه در خارج و کارشکنی برخی جریانات فرصت طلب در داخل صورت گرفته،)عبارتند از:
1- افزایش ظرفیتهای تولیدی:
افزایش تولید فولاد از 10 میلیون تن به 7.17میلیون تن،سیمان از 34 میلیون تن به 64 میلیون تن ،آلومینیوم از 218هزار تن به 457 هزار تن،محصولات پتروشیمی از 24 میلیون تن به 48 میلیون تن و مس از 178 هزار تن به 260 هزار تن و سه برابر شدن تولید نفتی کشور با 66 میلیارد دلار سرمایه گذاری نفتی و عقد قراردادهایی با حدود 70 میلیارد دلار در این زمینه بهره برداری از واحدهای صنعتی از 11 هزار میلیارد تومان درهشت ساله قبل از دولت نهم که 32 هزار میلیارد تومان در 3/5سال اول دولت جدید رسیده است.
2- افزایش ذخایر ارزی کشور:
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس درپاسخ به سؤالی که در مورد چگونگی استفاده شدن درآمدهای نفتی از وی به عمل آمده بود،جمع موجودی ارزی شامل حساب ذخیره و ذخایر بانک مرکزی را 120 میلیارد دلار اعلام کرد.حجت الاسلام مصباحی مقدم گفت تا قبل ازآغاز به کار دولت نهم ،موجودی حساب ذخیره ارزی 8 میلیارد دلار بود و هم اکنون به بیش از 20 میلیارد دلار رسیده است.این نماینده مجلس خاطرنشان کرد،درحال حاضر موجودی بانک مرکزی حدود 100 میلیارد دلار است که تا پیش از این موجودی وجود نداشته است.
3-سرمایه گذاری در بخش عمرانی و فراهم کردن زیر ساخت های توسعه:
با افزایش سه برابری فعالیتهای عمرانی،کشور را به کارگاه بزرگ عمرانی تبدیل نموده که نتیجه ی اولویت دادن این بخش در دولت جدید می باشد.پیش از آغاز به کار دولت نهم،منابع عمرانی کشور حدود 6 هزار میلیارد بوده که هم اکنون به 24 هزار میلیارد افزایش یافته است.تنها طی سه سال اول دولت نهم عملکرد عمرانی دولت به 60 میلیارد دلار می رسد که 62 درصد بیشتر از عملکرد 8 ساله ی دولت گذشته (با 27 میلیارد دلار )بوده است.
توسعه گازی کشور از 105 هزار کیلومتر به 157 هزار کیلومتر و افزایش تولید گاز از 300 میلیون به 520 میلیون متر مکعب نیز در دولت جدید صورت گرفته است.معاون اجرایی رئیس جمهور با اعلام افزایش ناوگان هوایی از 98 فروند در دولت گذشته به 167 فروند در دولت جدید از افزایش طول راههای احداث شده از 8 هزار و 960 کیلومتر به 14 هزار و 417 کیلومتر و جاده های روستایی از 9 هزار و 14 کیلومتر در دولت قبل به 31 هزار و 720 کیلومتر در حال حاضر خبر داده است.
4-مستهلک نمودن بدهی های کشور:
براساس گزارش صندوق بین المللی پول،دیون داخلی ایران با کاهش 50 درصدی طی 4 سال گذشته به 7 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2008 رسیده است.
5-بهبود شاخصهای و رشد اقتصادی کشور:
گزارش توسعه جهانی بانک جهانی از بهبود 15 شاخص اقتصادی ایران در 4 سال گذشته حکایت دارد بر اساس آمارهای ارائه شده رشد اقتصادی ایران در سال 2005تنها 1.5درصد بود که این رقم در سال 2007 با افزایشی قابل توجه به 8.7درصد رسید.همچنین بانک جهانی اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران در صادرات رشدی 97 درصد داشته است،اما در واردات این رشد تنها 37 درصد بوده است.
مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم با اشاره به صعود ایران به رتبه بیست و پنج قدرتهای اقتصادی جهان ،ادعاهایی مثل گم شدن 300 میلیارد دلار نفتی را مورد استفاده قرارداد و گفت درآمد نفتی کشور در این دوره تنها 212 میلیارد دلار بوده است.
متوسط رشد کشور در 4 سال گذشته 2.6 درصد بوده که با توجه به رشد منفی اقتصاد جهان،رکود قابل قبولی بوده و در مقایسه با 4 سال قبل از آن6.2درصد رشد داشته است.
طالبانیسم اصلاح طلب در توهم راه اندازی انقلاب رنگین
در همان حال که درسالهای اخیر شاهد تشییع جنازه متعفن انقلابهای رنگین در کشورهای منطقه و به قبرسپردن آن هستیم،برخی گروهها و احزاب سیاسی خواب راه اندازی انقلاب رنگی در ایران اسلامی را می بینند.
سران کمیته های عملیات روانی و سیاسی این احزاب که در زمان حاکمیت دوم خرداد،تسهیلاتی را برای برخی عوامل مرتبط با دستگاههای سیاسی -امنیتی بیگانه فراهم کرده و گفته می شود در سفرهای خارجی از بنیاد سوروس (ستاد طراح انقلابهای رنگین در کشورهای هدف)دیدارهای پنهانی نیز داشته اند ابتدا استفاده از یک رنگ را برای حامیان یکی از کاندیداهای مورد نظر خویش جا انداخته اند.
مرحله بعدی نیز پیاده کردن تجربه های انقلاب گل سرخ در گرجستان است که به ترتیب ذیل اتفاق افتاده است:
1-تزریق کمکهای مالی سازمانهای غیردولتی غربی به اصلاح طلبان
2-طرح موضوع تخلفات انتخاباتی
3-افزایش مطالعات عمومی
4-اعتراض به نتایج انتخابات
5-تقاضا برای تجدید نظر در شمارش آرا
6-فشار برای به رسمیت شناختن اصلاح طلبان
7-تظاهرات خیابانی و نافرمانی مدنی

با توجه به تجربه فوق،براساس دستورالعمل های کمیته عملیات روانی افراطیون سیاسی ،نسبت به بزرگنمایی مشکلات و همچنین شبه آفرینی پیرامون نحوه کمیته نظارت و صیانت آراء از سوی دیگر فضا سازی شده است.
پس از این مرحله با اتخاذ مواضع تهاجمی و ایجاد فضای کاذب اقدامات ذیل دنبال می شود:
1-القاء جو روان کاذب در تجمع مبنی بر پیروزی کاندیدای رنگی و مورد نظر
2-منفعل نمودن معتقدان به گفتمان انقلاب و ارزشها
3-زمینه سازی برای القاء تقلب درانتخابات پس از اعلام نتایج
4-ایجاد جنجال و اغتشاش پس از انتخابات

از همین رو مراحل تکمیلی برای زمینه سازی این حرکت اقتباسی و تقریبی نیز پیش بینی شده که عبارتند از:
1-اعلام پیروزی موسوی قبل از شمارش نهایی آراء
2-فراخوان حضورافراطیون برای اغتشاش در شهرها در ساعات پایانی روز انتخابات
البته پیش از این نیز واسطه ها و حلقه های ارتباطی بیگانگان با محافل داخلی اقدام به ارتباط گیری کرده بودند که دستگیری خانم هاله اسفندیاری و رامین جهان بگلو به ناکام ماندن این پروژه انجامیده بود.
ولی استیصال جریان افراطی و یأس آنان از رأی مردم ،توهم بهره گیری از این شیوه را با تقلید ازالگوی انقلاب گل سرخ گرجستان پدید آورده که با بهانه ی انتخاباتی عامل سرسپرده ی غربگرا را که اتفاقاً پیش از این نیز در دولت برآمده از جدا سازی گرجستان از شوروی ،ایفاء نقش کرده بود به ریاست جمهوری برسانند.
اما گویا این جریان فراموش کرده اند که انقلابهای رنگین بد سرانجام بوده و جزء وابستگی ،بدهکاری و ناامنی نتیجه ای برای آنان نداشته است.
جالب اینکه برای مرحله ی نافرمانی مدنی نیز چهره های افراطی این روزها به گروه طالبان نیزحسادت می ورزند و حجاریان از تئوری پردازان جریان افراطی می گوید:ای کاش ما به اندازه طالبان خاطرخواه داشتیم.قبل از این نیز به نقل از وی آمده بود که اصلاحات نیاز به خون دارد.
به نظر می رسد این مواضع تهدید آمیز برای کلیه مدافعان و دلسوزان نظام جای تأمل دارد چرا که گفته می شود پدر ضارب حجاریان که با رضایت وی از محکومیت رهایی یافته بود نیز درستاد انتخاباتی همان کاندیدای رنگی در شهر ری مشغول فعالیت می باشد.برخی صاحب نظران معتقدند ماجرای ترور حجاریان و همچنین تلاش وی برای شکار افراد ساده لوح و پرونده سازی علیه نظام با همکاری خانم شیرین عبادی و الهه هیکس همچنان مشکوک بوده و دارای ابعاد پنهان و نامکشوفی است که حاکی از ریسک پذیری وی برای به راه انداختن فتنه و ماجرا جویی نیز می باشد به گونه ای که می توان شکل گیری نوعی از طالبانیسم اصلاح طلب را مطرح کرد که برای انقلاب گل سرخ از هیچ خطر و خشونتی فرو گذار نمی باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات