دشمنترین دشمنان ایران اجماع دارند که سیاستها در تهران تعیین میشود
* فارس: شما عملکرد جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی را در 30 سال گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
**قشقاوی: دو مبحث وجود دارد یکی بحث رویکرد سیاست خارجی و دیگری بحث عملکرد.
رویکرد جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اصول قانون اساسی و مبانی انقلاب اسلامی است که ریشه در باورهای دینی و ملی کشور دارد. همچنین موقعیت سوق الجیشی، استراتژیکی و جغرافیایی ایران و حوادث پیرامونی و محیط بینالمللی همه اینها تاثیرگذار است و این مجموعه عواملی است که سیاست خارجی را شکل میدهد.
انقلاب اسلامی در زمان جنگ سرد و رقابت دو بلوک قدرت شکل گرفت. طبعاً انتظار شعار اصلی مردم در خیابانها که باعث سرنگونی رژیم گذشته شد، یعنی استقلال، ایجاب میکرد ایران به دو بلوک موجود قدرت در عصر جنگ سرد وابستگی نداشته باشد و راه استقلال خود را طی کند.
خوشبختانه ظرفیت کشور هم این زمینه را فراهم کرد که استقلال ما به نوعی شکوفا باشد.
اگر ما یک کشور دیگری با نیروی انسانی و موقعیت جغرافیایی دیگری بودیم، شاید بنا به دلایلی اعمال کامل استقلال را نداشتیم ولی حمایت مردمی، رهبری کاریزما، مبانی ایدئولوژیکی دست در دست هم داده و امروز دشمنترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران بر این نکته اجماع دارند که سیاستها در تهران تعیین میشود.
خوشبختانه کتابهای خاطرات باقی مانده از رژیم گذشته، عمق وابستگی رژیم گذشته را مستند کرده است. اعلم در خاطراتش به صرف صبحانه با سفیر رژیم صهیونیستی، صرف ناهار با سفیر آمریکا و صرف شام با سفیر انگلیس اشاره کرده است.
اصول و مبانی انقلاب اسلامی پایدار، اساسی و راهبردی است. در طول این سالها تغییری در آن ایجاد نشده است. مواضع ما نسبت به خاورمیانه و در جهت حمایت از محرومین و مستضعفین روشن است. مواضع ما در قبال زورگوییهای قدرتهای بزرگ روشن است.
اینها چیزهایی نیست که تغییراتی در آن ایجاد شده باشد.
اما جای بسیار خوشبختی است که رهبر معظم انقلاب به ویژه در اظهارات مکرری که داشتنند نسبت به رویکرد دولت نهم در سیاست خارجی اعلام رضایت کردند و این خود سند افتخاری برای دولت است.
واقعیت این است که روحیه انقلابی، استقلال طلبانه، مبتنی بر ارزشهای دینی در فضای دیپلماسی دولت به ویژه وزارت خارجه، در پیشبرد رویکرد استقلال طلبانه انقلاب اسلامی تاثیرگذار بوده است.
توفیقات پی در پی در بحث هستهای و آخرین آن پرتاب ماهواره ملی امید توسط ماهوارهبر سفیر 2 که نقطه اوج شکوفایی و بالندگی علمی دانشمندان ایرانی بود.
همه اینها تاثیرگذار بوده و میتواند به عنوان نقطه موفقی برای دیپلماسی دولت تلقی شود.
تاثیر مثبتی که ایران در روند دولت سازی در عراق و افغانستان داشته و همچنین در کمک به صلح و ثبات در این دو کشور همسایه، از شاخصهای مهم سیاست خارجی در این چند سال اخیر است.
30 سال انقلاب را جشن میگیریم
* فارس: به نظر میآید در سه چهار سال اخیر رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی دارد به منصه ظهور میرسد.به نظر میآید توازن در منطقه به سرعت در حال تغییر است.
آیا این درست است که در چهار الی پنج سال اخیر این اتفاق در حال رخ دادن است و اگر این گونه است چقدر تحتتاثیر سیاستهای دولت نهم است و چقدر دنباله آن چیزی است که از ابتدای پیروزی انقلاب پیگیری شده است؟
**قشقاوی: به هر حال مبانی سیاست خارجی ما ملهم از افکار حضرت امام (ره) و سپس رهبر معظم انقلاب بوده است. به هیچ وجه بنای این را ندارم که توفیقات گذشته را نفی کنم. این شیوه درستی نیست.
ما 30 سال انقلاب را جشن میگیریم، با همه فراز و نشیبها و با همه توفیقها و عدم توفیقها.
باز تاکید میکنم که پایداری دولت در تحقق اهداف استقلال طلبانه بی تردید نقش مهمی در تجلی این پیروزی و موفقیتها در عرصههای مختلف داشته است.
ما هیچ برخورد متعصبانهای با عملکرد سیاست خارجی نداریم و هیچ حریم قدسی هم برای وزارت خارجه قائل نیستیم که از هرگونه نقدی در امان باشیم و مثلاً حرمت و حریم ویژهای برای خودمان قائل باشیم.
ضمن احترام به همه نظرات منتقدین سیاست خارجی، ولی همواره در اظهاراتشان به ویژه زمانی که تحلیلشان را ادامه میدهند یک تناقض آشکاری وجود دارد. گاهی اوقات گفته میشود سیاست خارجی منفعل و فشل است و خیلی فعال نیست.
کما اینکه این رسم رادیوهای بیگانه شده است. همیشه نیم ساعت دوم مصاحبههای آنها نیم ساعت اول را نیز از بین میبرد. در نیم ساعت اول، سخن از فشل بودن و شکست سیاست خارجی ایران و عدم موفقیت در مقابل قدرتهای جهانی است ولی نیم ساعت دوم ناله و فغان از میزان تاثیرگذاری ایران در خاورمیانه، لبنان، فلسطین، آمریکای لاتین و آفریقا دارند.
دیپلماسی اعمال قدرت نرم است. دیپلماسی یعنی تاثیر نرم و نفوذ و غیر از این معنایی ندارد.
اگر بپذیریم که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران تاثیر نرم و نفوذ قابل توجهی در تحولات منطقهای، خاورمیانه، عراق، افغانستان، آمریکای لاتین و آفریقا دارد، پس باید بپذیریم که این دیپلماسی موفقی است.
چه کسانی در آمریکای لاتین فعالیت میکنند؟ مگر غیر از این است که سفرای ما، نمایندگان رسمی ما و سفارتخانههای ما هستند.
چگونه میشود گفت این دیپلماسی ضعیف و منفعل است و از سوی دیگر از نفوذ و تاثیر سخن به میان آورد.
اخیراً رسانههای غربی عادت کردهاند و یک موج تبلیغاتی به راه انداختهاند که فلان شرکت ایرانی را مسدود و فلان فرد ایرانی را در فلان کشور بازداشت کردهاند.
در واقع آن چیزی که نمیخواهند به آن اذعان کنند، تاثیر و نفوذ طبیعی جمهوری اسلامی ایران است. آنها در قالب این گونه اخبار انحرافی و عموماً مغرضانه سعی میکنند انحرافی را به وجود آورند.
مهمترین موضوع، مسائل ایران و آمریکا
* فارس: در خصوص روابط ایران و آمریکا به نظر می آید که در حال حاضر دو طرف در حال رسیدن به مواضع مشترکی هستند. آیا این استنباط درستی است؟
حضرت امام (ره) فرمودند که یک رابطه گرگ و میش وجود دارد و تا زمانی این رابطه هست، برقراری ارتباط ممکن نیست.
امروز برخی استنباط میکنند که فرصت آن رسیده که ایران با آمریکا به صورت برابر چانه زنی کند. از آن سو استنباط میکنند که آمریکاییها نمیخواهند این شرایط را بپذیرند.
آیا این شرایط حاصل شده است؟
**قشقاوی: به هر حال یک واقعیت است که سیاست قبلی محافظه کاران تندروی آمریکا سیاست همراه با شکستی بوده و این هم به تدریج حتی در درون دولت بوش عملاً با حوادثی که اتفاق میافتد یعنی برکناری دونالد رامسفلد وزیر دفاع و یا حتی جان بولتون سفیر آمریکا در سازمان ملل و کنار گذاشتن ریچارد پرل و دیگران که معماران فکری نئومحافظهکاران بودند، نمود پیدا کرد.
از دو سه سال قبل و به محض اینکه متوجه شدند رویکرد غلطی در خاورمیانه اعمال کردهاند و یک جانبهگرایی آنها در موضوع جنگ عراق و حتی در افغانستان بی تاثیر بوده، به نوعی تغییراتی در انتصابات در درون نومحافظهکاران صورت گرفت.
نهایتاً به آقای اوباما رسید که ایشان این انتقاد جدی و یا مخالفت افکار عمومی جهانی با سیاستهای یک جانبهگرایانه و غیرعادلانه آمریکا را مشاهده کرد و در ابتدا گفت تغییر و بعد گفت ما میتوانیم.
یعنی مخاطبین در حالی پای صندوق رای رفتند و به آقای اوباما رای دادند که با یک گوش شعار ما میتوانیم و با گوش دیگر شعار تغییر را داشتند، یعنی به امید توانمندی وی در ایجاد تغییرات.
الان موضوع کاملاً دست آنهاست.
به هر حال یک موضع اظهارات است، که همین عبارت تغییر ممکن است در حد یک اظهارات تلقی شود.
الان باید ببینیم این تغییرات واقعاً تاکتیکی است یا راهبردی؟ این تغییرات واقعی و عملیاتی است و یا فقط حرف است؟
این تغییرات تا چه مقدار از شعاع سیاستهای افراط گرایانه و یک جانبهگرایانه طرفداری از رژیم صهیونیستی که نقطه اصلی سیاستهای خاورمیانه در آمریکا را تشکیل میدهند تا چه مقدار در معرض تغییر قرار خواهد داد.
ما هم مثل شما و همه تحلیلگران. در حقیقت امروز جامعه جهانی در انتظار است که ببیند در عمل چه اتفاقی میافتد.
شما شاهدید که هر حرکتی که آقای اوباما انجام میدهد بازتاب گستردهای دارد. به عنوان مثال در خصوص انتصابات ایشان تعابیر مختلفی مطرح شده است. یک عده گفتند این نیوکلینتونیسم (کلینتونیسم جدید) است اما عدهای دیگر عنوان کردند نه همان کلینتونیسم سابق است.
این موضوع، فقط موضوع ما، مفسران سیاسی ایران زمین و مقامات ایرانی نیست. این موضوع بینالمللی و جهانی است که همگان منتظرند شعاع تغییراتی که آقای اوباما تاکید کرده را ببینند که تا چه میزان جدی و واقعی است.
تا زمانی که موضع رسمی دریافت نکردهایم، به ویژه در حوزه رسمی، نباید انتظار فوق العادهای داشت. در واقع پس از دریافت موضع رسمی آن زمان موضع گیری ما قابل بررسی است.
ما الان دنبال این نیستیم که در یک دوئل بگوییم چه کسی شروع کرده و چه کسی ختم کرده است.
اصلاً مایل نیستیم که به عنوان مثال نامهای که آقای احمدینژاد به آقای اوباما نوشت، این گونه تحلیل شود. ولی واقعیت این است که به هر حال نامهای پس از انتخابات نوشته شده است.
واقعاً نباید انتظار داشت که من به عنوان سخنگوی رسمی قبل از اینکه ببینم در مرحله عمل چه تغییر اساسی و جدی اتفاق میافتد، موضعی را اعلام کنم.
* فارس: فکر میکنید به نامه آقای احمدینژاد پاسخ دهد؟
**قشقاوی: در این خصوص تحلیلهای متفاوتی وجود دارد. به هر حال کاری از سمت ایران انجام شده است.
* فارس: مدتی است واشنگتن در حال زمینه سازی برای انجام مذاکره مستقیم با تهران است، آیا تهران پیش شرطی برای مذاکره احتمالی با واشنگتن دارد؟
**قشقاوی: آقای احمدی نژاد در مراسم راهپیمایی 22 بهمن اعلام کرد که ما برای گفتگو بر اساس احترام متقابل و عدالت حاضریم. هر چیزی آدابی دارد و آداب گفتگو این است که از تکرار اتهامات بی اساس و ادعاهای دروغین دست برداشته شود.
بنا نداریم پیش داوری کنیم، مایلیم فرصت تغییر اساسی و راهبردی برای آقای اوباما حاصل شود تا همه جهانیان ببینند آنچه که در عمل اتفاق میافتد، چیست. برای پیشگیری از هرگونه پیش داوری و قضاوت از پیش، همگان باید این فرصت را برای اوباما قائل باشند.
آداب گفتگو باید رعایت شود، سیاست چماق و هویج از آداب گفتگو به دور است و احترام باید متقابل و برابر بوده و به غرور و عزت ملی توجه شود. حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد که مردم دوستدار آرمانهای انقلاب هستند و اظهارات را رصد میکنند، تحریم و چماق بی تاثیر بوده است.
شما به گسترش حجم روابط اقتصادی ایران با کشورهای مختلف، علیرغم تحریمهای اعمالی نگاه کنید، اگر تحریمها موثر بود، پس چرا روابط اقتصادی هر سال نسبت به گذشته افزایش نشان میدهد؟
* فارس: با توجه به اظهارات اخیر اوباما آیا در دستور کار ایران برنامه ریزی برای گفتگوی مستقیم با آمریکا وجود دارد؟
** قشقاوی: موضع ما آن چیزی است که رئیس جمهور در راهپیمایی اعلام کرد. ما اهل گفتگو هستیم و آمادگی داریم و قبلا هم اهل گفتگو بودیم، منتهی در چارچوب احترام متقابل و رعایت آداب گفتگو و عدالت. علاوه بر این ادعاهای دروغین و کذب نیز باید از بین برود.
برای مسئله گفتگو درخواستی از طریق کانال رسمی در این خصوص نداشتهایم و در عین حال مایل نیستیم فرصت آقای اوباما برای اینکه اگر مایل است تغییر اساسی در سیاستهایش داشته باشد، از بین برود. برای اینکه این فرصت از بین نرود پیش دستی نمیکنیم و قضاوت عجولانهای در این خصوص نداریم.
ایران مشت گره کرده به کسی نشان نداده است
آقای اوباما تازه بر سر کار آمده و در گذشته دست و مشتی که به ملتهای خاورمیانه نشان داده شد، دست و مشت آقای بوش بود که حاصل آن جنگ در عراق و افغانستان بود، ما مشتی را به کسی نشان ندادیم.
جناح محافظهکار حاکم بر آمریکا با تحمیل جنگ و تداوم سیاستهای یکجانبهگرایانه در خاورمیانه عمل کرده ولی ما همواره اهل منطق، گفتگو و تعامل هستیم، همواره آمادگی داریم به رفع مشکلات موجود در منطقه که حاصل سیاستهای غلط دولت محافظهکار حاکم بر آمریکاست، کمک کنیم.
ما و همه جهان منتظریم ببینیم که در صحنه زمین و عالم واقع و در دوران اوباما چه چیزی در عمل اتفاق میافتد. ما متناسب با آنچه در عمل اتفاق میافتد، بررسی موضع داریم و مواضع مقتضی و مناسب را اعلام خواهیم کرد.
بند زدن رابطه ایران و آمریکا به انتخابات ریاست جمهوری کاری ناآگاهانه است
*فارس: آیا مواضع آقای احمدی نژاد در خصوص رابطه با آمریکا با مجوز مقام معظم رهبری صورت گرفته است؟
**قشقاوی: موضوع مهم و اساسی مانند مسائل ایران و آمریکا آن هم با ریشه 30 ساله، موضوع مهمی است که فرآیند قانونی خودش را براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد و مکانیسم تصمیمگیری و تصمیمسازی در این خصوص مشخص است. هر موضعی که از سوی رئیس جمهور مطرح میشود، حتماً و قطعاً در چارچوب همان فرآیند قانونی و براساس قانون اساسی است.
برخی به غلط میخواهند این فرآیند قانونی و موضوع 30 ساله را در تحلیلهای اشتباهشان به انتخابات آینده ایران بند بزنند، در حالی که این ارتباط و بند زدن با توجه به پیشینه 30 ساله و فرآیند قانونی، کار ناآگاهانه و ناشی از عدم درک واقعیت جمهوری اسلامی ایران است.
انتخابات جزو شئونات ملی و یک امر داخلی است که در یک رقابت آگاهانه و آزادانه صورت میگیرد و نتیجه آن قابل احترام است. فرآیند موضوع ایران و آمریکا، در چارچوب قانون اساسی فرآیند خاص خودش است و ملت ما در مقابل طمع کاریهای احتمالی بحث انتخابات توسط قدرتهای خارجی، هوشیاری و آگاهی لازمه را دارند.
شأن من پیشبینی و پیشگویی نیست
* فارس: پیشبینی شما چگونه است آیا فکر میکنید بالاخره تغییری در موضع آمریکا رخ میدهد یا خیر؟
**قشقاوی: نمیدانم. این بر میگردد به اینکه آمریکاییها چقدر میخواهند متناسب با واقعیات، با مسائل عملگرایانه برخورد کنند.
اوضاع خاورمیانه در حال تغییر جدی است و این واقعیتی است که روی زمین اتفاق میافتد.
به عنوان مثال برخوردی که با حماس صورت گرفت اصلاً با واقعیات روی زمین همخوانی ندارد. چه در جنگ 23 روزه و چه در حال حاضر که عصر بازسازی است.
حماس واقعیت موجود است.
من الان مایل نیستم پیشبینی داشته باشم، اصلاً شأن من پیشبینی و پیشگویی نیست.
مواضع ایران و اتخاذ تصمیم مناسب و یا موضع مناسب ما منوط به تغییراساسی، جدی و واقعی در مواضع طرف آمریکایی است نه آنچه که فقط در حد حرف و گفتار بیان میشود و در این 30 سال هم ما به کرات این حرفها را شنیدیم.
رژیم مبتنی بر ظلم و اشغالگری پایدار نخواهد بود
* فارس: جنگ 33 روزه لبنان اسطوره شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی را شکست و امروز بعد از جنگ اخیر در غزه این زمزمهها به گوش میرسد که اسرائیل باری بر دوش غرب است و غربیها احساس میکنند که اینقدر هزینه کردن برای اسرائیل ارزش ندارد.
از سوی دیگر اسرائیل در درون هم ضعیف شده و رهبران کارکشتهای مثل اسحاق رابین و ... ندارد.
نظر شما در این زمینه چیست؟
**قشقاوی: اینکه عرض کردم تغییراتی در خاورمیانه به طور واقعی وجود دارد و روی زمین در حال اتفاق افتادن است و باید واقع بینانه با آن برخورد کرد، شاید بخشی از آن مشرف به این تحلیل شما باشد.
در اینکه بحران هویت و مشروعیت همواره رژیم صهیونیستی را از درون تهدید میکند، شکی نیست.
این نکتهای است که در مقالات مختلفی که صهیونیستها در روزنامههای صهیونیستی به آن اشاره کردند وجود دارد و چارهای ندارند در مقابل بیداری انسانی و اسلامی و وجدان عمومی ملتها.
مخصوصاً بازتابهای جنگ اخیر غزه در افکار عمومی جهان میتواند در سرنوشت نامشروع این رژیم بی تاثیر نباشد.
حدیث معروف الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.
اساس ظلم همه جانبه باعث نابودی حکومتها، ساختارها و رژیمها خواهد شد. این سنت الهی و ناموس خلقت است و خداوند دشمن ظالمان.
آنچه در عرصه حمایت یک جانبهگرایانه جهان غرب ار رژیم صهیونیستی شاهدیم تشجیع این رژیم به تداوم این کشتارهاست.
همین عبارتی که امروز در رسانههای غربی تحت عنوان Kid Killer (رژیم کودک کش) ذکر میشود واقعیتی است که حتی با تعالیم دین یهود نیز ناسازگاری دارد.
متاسفانه گاهی تعبیر میشود ضدیت ما با صهیونیسم، خدای نخواسته، به معنای ضدیت با یک دین آسمانی مثل یهود است.در حالی که این چنین نیست. بخش اعظمی از آیات الهی در قرآن کریم و مفصلترین قصص قرآنی قصه حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل است.
آنچه ما امروز با آن مواجهیم یک رژیم حتی یهودی نیست، رژیمی است که با سوء استفاده از مذهب یهود چنین میکند والا تعالیم حضرت موسی و انبیاء الهی هرگز آدمکشی، زن کشی و کودک کشی و کشتن افراد بیگناه را نمیپذیرد.
براساس آموزه دینی ما، رژیمی که مبتنی بر ظلم، بی عدالتی و اشغالگری باشد، پایدار نخواهد بود.
نگاه 100 درصد ایدئولوژیک غرب به اسرائیل
* فارس: این موضوع که اسرائیل برای غرب هزینه براست آیا میتواند در تعامل ایران با غرب و بخصوص آمریکا تاثیرگذار باشد؟
**قشقاوی: نگاه غرب به اسرائیل براساس منافع ملی آنها نیست، نگاهی صددرصد ایدئولوژیک است. با اینکه آنها بقیه کشورها را همواره متهم میکنند یا توصیه میکنند نگاه ایدئولوژیک را کنار بگذارند و بیشتر به منافع ملی فکر کنند اما در خصوص موضوع حمایت غرب از رژیم صهیونیستی کاملاً مشخص است که این نگاه ایدئولوژیک است.
بسیاری از تحرکات در برخی کشورهای غربی خیلی شگفت انگیز است. در برخی از وزارت خارجهها و پارلمانهای غربی میزان حمایت از رژیم صهیونیستی نسبت به میزان حمایت از منافع ملی کشور خودشان به مراتب وسیعتر است.
در برخی کشورها میزان احضاری که از سفرای ما (ایران) در خصوص رژیم صهیونیستی صورت میگیرد به مراتب بیشتر از احضاری است که در خصوص روابط دوجانبه یا منافع اقتصادی مالیات دهندگان آن کشور صورت میگیرد.
این یک پدیده شگفت انگیز و منحصر به فردی در دیپلماسی غرب است. سالها باید محققان و کارشناسان این موضوع را بررسی کنند که بالاخره مرغ به وجود آمد یا تخممرغ.
اینکه این کار را انجام میدهند از سر عشق به اسرائیل است یا از سر ترس از لابیهاست.
اینها سؤالاتی است که من در حال حاضر در موضع سخنگوی رسمی در مقامی نیستم که به این سؤالات پاسخ دهم. این سؤالات نیازمند تحلیلهای کارشناسی است.
به عنوان مثال زمانی موضوع هولوکاست از سوی آقای رئیس جمهور مطرح شد من شاهد بودم که برخی از مقامات کشورهای غربی برای اینکه مراتب ارداتمندی خود را نشان د هند به همتایان اسرائیلی خود نامه نوشتند که یکی از عبارات در متن نامهها این بود که ما امنیت اسرائیل را مقدم بر امنیت و منافع کشور خودمان میدانیم.
اینکه از سر ترس، یا از سردلسوزی است یا نگاهی ایدئولوژیک، هر چه هست یک موضوع بسیار ریشه دار است که در مجال این مصاحبه یا موضع رسمی نمیگنجد.
البته نقش رسانهها در این زمینه غیرقابل انکار است.رسانهها خیلی تحت تاثیر این لابی قدرتمند به ویژه در خود آمریکا هستند. گرچه در سالهای اخیر روزانهای پیدا شده که آزادی عملهای بسیار کم، ضعیف و نسبی در نقد عملکرد رژیم صهیونیستی در برخی از روزنامههای کم تیراژ آمریکا ایجاد شده، ولی همچنان خط قرمز رسانههاست. به ویژه در آمریکا و کشورهای اروپایی به وضوح از نقد اساسی ماهیت اشغالگرانه رژیم صهیونیستی جلوگیری میکنند.
ای کاش همه ملت ایران به انگلیسی مسلط بودند و میتوانستند شبکه فاکس نیوز را ببینند که چه برخوردی میکند. بسیار درسآموز و عبرت آموز است.
علیرغم آن همه ادعای آزادی بیان، زمانی موضوع رژیم صهیونیستی مطرح میشود تهیه کننده، مجری و ... دست بسته و اسیر هستند.
انسان گاهی تعجب میکند که این همه مفسرسیاسی هیچ آزادی عملی در این خصوص ندارند.
در این خصوص خاطرات زیادی هست که امیدوارم روزی به صورت کتاب درآید.
افرادی که در کشورهای غربی زندگی می کنند مستندات عجیب و غیرقابل باوری در حمایت یکجانبه رسانههای غربی از رژیم صهیونیستی دارند که اگر منتشر شود بخصوص برای نسل جوان ما بسیار درس آموز است.
البته سمپاشیهای برخی از رادیوهای بیگانه هم بد نشده است. این رادیوها که به زبان فارسی برنامه پخش میکنند در حالی که از آزادی بیان و حقوق بشر سخن میگویند زمانی که موضوع رژیم صهیونیستی پیش میآید الکن و تحت فشار هستند که هیچ اظهاراتی در این خصوص مطرح نکنند.
بحث برد و باخت نیست
* فارس: علیرغم اقدامات حمایتی ایران از مردم فلسطین به ویژه در قضیه غزه، اما در پی اقدام اردوغان در اجلاس داووس برخی عنوان میکنند که ترکیه گوی سبقت را از ایران ربود و همه تحسینها ر ا نسبت به خود برانگیخت.
آیا شما با این نظر موافق هستید؟
** قشقاوی: این روزها خیلی بحثها در موضوع فلسطین مطرح میشود مثل محور ترکی، محور ایرانی و محور عربی و اجلاسهایی نیز دراین زمینه برگزار میشود.
دامن زدن به این گونه بحثها به ویژه بحثهای اختلافی، خیلی مفید نیست.
واقعیت این است که فقط بحث ترک جلسه توسط آقای اردوغان نبود بلکه در همه تحلیلها مطرح شده که ترکیه به ویژه در جنگ اخیر به وضوح موضع حمایتی داشت.
ما هیچ رقابتی نداریم. بحث برد و باخت نیست.
در پی اقدام اردوغان شما شاهد عکس العملهای تمجیدآمیز مقامات جمهوری اسلامی ایران بودید.
ما یک محور داریم و آن محور تقویت جهان اسلام برای مصالح عالیه اسلامی است و معتقدیم صفوف همبستگی جهان اسلام، امت عربی و اسلامی باید برای حمایت از آرمان بزرگ فلسطین باشد.
این جبههگیریها، جبههکشیها که در قالب ایران هراسی و محوربندیها و ... هست ساختگی است و قطعاً در افکار عمومی ملتها جایگاهی ندارد.
اینها تلاشهای خاص رسانهای است که انجام میشود.
نظرات جهان اسلام همانهایی است که در نظرسنجیها اعلام میشود.
در حادثه 23 روز غزه برخی از شبکههای عربی و ... نظرسنجیهایی را انجام دادند که نشان داد آرمان عمومی ملتها چگونه است.
چرا این همه حساسیت و اعلام نگرانی
* فارس: انتقاداتی به نگاه دولت نهم نسبت به شرق و از جمله آفریقا وجود دارد. آیا فکر میکنید این نگاه درست بوده است؟
** قشقاوی: قدم زدن روی یک آسفالت با کت و شلوار شیک با فتح یک قله توسط یک کوهنورد خیلی فرق میکند.
وقتی بناست شما فتح قله فناوری صلحآمیز هستهای را داشته باشید باید توجه کنید که این قدم زدن روی آسفالت صاف نیست بنابراین باید در دو شرایط به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی پرداخت.
ما مثل کوهنوری هستیم که علیرغم همه موانع مسیر،قلههای پیروزی را در دستیابی به اهداف صلحآمیز خود طی میکنیم. بنابراین فتح این قله نمیتواند بدون ریختن عرق، نفس نفس زدن و یا برخی هزینههای مقطعی امکانپذیر باشد.
به هر حال غربیها به دلیل حضور ما به دنبال این هستند که دامنه رفت و آمدها و برخی تحرکات ما محدود شود.
جمهوری اسلامی ایران کشوری نبود که بخواهد منزوی شود. طبیعت ایران، انزوا نیست. طبیعی بود ما بتوانیم از پتانسیلهای بازارها و مناطق دیگر استفاده کنیم.
امروز فقط ما نیستیم. چین هم با آفریقا اجلاس سران برگزار میکند، روسها نیز روابط خود را گسترش میدهند.
در آمریکای لاتین همه قدرتها فعال و در صحنه هستند.
این منحصر به ایران نیست.
بالاخره 25 کشور هستند که شما میخواهید صنعت خودروسازی و یا قطعات خود را صادر کنید. شما که نمیتوانید به آلمان صادرات اتومبیل داشته باشید.
انتظار از یک رئیس جمهور و وزیر خارجهای که کت و شلوار شیک میپوشد و روی یک آسفالت گرم و هوای بهاری قدم میزند با کسی که کوهنورد است و کاملاً لباس کوهنوردی پوشیده و بنا دارد ملتش را به قله رفیع منافع ملی برساند دو موضوع جداگانهای است.
اگر آنجا دیدید کوهنورد عرق ریخته و نفس نفس میزند دلیل براین نیست که ضعیف عمل کرده، بلکه به این دلیل است که در حال فتح مسیری است.
ما غیرواقع بین نیستیم. به هر حال در مسیر دستیابی به موفقیتها، متاسفانه به دلیل اینکه نظام غیرعادلانه و تبعیض آمیزی در جهان وجود دارد، بی تردید بخشی از هزینهها باید پرداخته شود.
پرداخت هزینه امری معقول، منطقی و مشروع است و در چارچوب منافع درازمدت ملی و امنیت و مصالح ملی قرار میگیرد.
در این دو موقعیت باید قضاوت منصفانهای کرد. طبیعی است ما ندای استقلال داریم و باید مستقل باشیم.
رسانه ملی و خبرگزاریها باید فضای نقادی را حتی بازتر ازاین کنند. این قطعاً به نفع کشور است زیرا ما در مشروعیت و حقانیت مشکلی نداریم.
از یک سو گفته میشود ایران با کشورهای فقیر و فاقد ارزش سیاسی به دنبال گسترش روابط است.
ابراز نگرانیهای مقامات آمریکایی از گسترش روابط ایران با این کشورها نشان می دهد که دایره فعالیت ایران در آفریقا و آمریکای لاتین مهم است.
اگر واقعاً آنگونه که منتقدان میگویند خیلی بی ارزش است و اینها کشورهای فقیری هستند پس چرا این همه حساسیتو اعلام نگرانی وجود دارد؟
اگر موضوعی مهم نباشد نیاز به اعلام نگرانی نیست.
واقعیت این است که این کشورها ارزشهایی برای روابط با ما دارند. زمینه کار اقتصادی، صدور خدمات فنی و مهندسی و مصنوعات ما در این کشورهاست. ما نمیتوانیم این کشورها را نادیده بگیریم.
در مورد کار ما با ونزو ئلا گفتهاند دیپلماسی تراکتور. صدور تراکتور به ونزوئلا یعنی چه؟ یعنی رفع بیکاری در تبریز.
ارائه فعالیت اقتصادی در خارج از کشور مستقیماً به مسائل داخلی برمیگردد نه به معنی ریختن پول در جیب دیگران.
در بیش از 80 درصد کابینهها در کشورهای اروپایی وزارتخانه کمکهای توسعهای وجود دارد و هیچ زمان افکار عمومی نمیگویند که از 50 درصد مالیات وصولی ما در کشورهای مختلف آفریقایی و جاهای دیگر هزینه میکنید.
برای مردم و افکار عمومی غرب این موضوع پذیرفته شده که کشورشان از طریق کمکهای توسعهای این هزینهها را برای پیشبرد مقاصد خود بپردازند.
پس چطور این انتقاد نسبت به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟
من شخصاً از انتقادات بیرحمانه استقبال میکنم.
* فارس: آقای سلطانیه اعلام کرد که تا کمتر از دو هفته دیگر گزارش البرادعی درباره برنامه هستهای ایران منتشر میشود. پیش بینی شما از محتوای این گزارش چیست؟
**قشقاوی: از الان نمی توان پیشبینی کرد، زیرا هم زمان زیادی تا آن موقع وجود دارد و هم اینکه ما نیت آقای البرادعی را نمیدانیم.
آن چیزی که بررسی میکنیم، جنبه نقد اظهارات ایشان است که به طور مشخص اخیراً دو مصاحبه خیلی مهم با سی.ان.ان و واشنگتن پست در خصوص فعالیتهای هستهای ایران، داشت و به صراحت برای چندمین بار اعلام کرد که هیچ دلیلی بر انحراف ایران از فعالیتهای صلحآمیز هستهای به سمت سلاح هستهای وجود ندارد و حتی توصیه اکید داشت که بقیه کشورها به ویژه کشورهای غربی هم واقعبین باشند.
همچنین در اجلاس داووس نیز که از سی.ان.ان پخش شد ایشان باز همان موضعی که من بارها به عنوان سخنگو در کنفرانسهای هفتگی عنوان میکردم به نوعی مطرح کرد، یعنی تفکیک موضوع حقوقی از موضوع سیاسی.
ایشان در آن اظهارات به صراحت گفت که به لحاظ حقوقی مشکلی در کار ایران وجود ندارد و ایران تا الان همکاری خوبی داشته است.
واقعیت همین است چرا که نمیتوان برای بحثهای سیاسی محدودیتی قائل شد، چون ذات مباحث سیاسی، ذات بحثهای کشدار است و عمدتاً به جای اینکه متکی بر ارزشهای حقوقی و قواعد شناخته شده بینالمللی باشد، ریشه در منافع و مواضع کشورها دارد که طبعاً خیلی از اینها نسبت به جمهوری اسلامی ایران مواضع مشخصی دارند.
به همین دلیل است که ما دست به نقد قبل از این گزارش، اظهارات ایشان را داریم که در سطح جهانی منتشر شده و ما از اظهارات آقای البرادعی ارزیابی مثبتی داریم. یعنی اعلان این نکات که مواضع جمهوری اسلامی ایران تاکنون صادقانه بوده است.
* فارس: سه ماه است که درباره پرونده هستهای ایران با سکوت خبری مواجهیم. به نظر میآید ما هم به این سکوت رضایت دادهایم، آیا این سیاست درست بود؟
در این مدت غرب در یک خلاء تصمیمگیری و عدم تمرکز قرار داشت که ناشی از پایان ریاست جمهوری بوش و آمدن اوباما بود و غرب خیلی موضع مشخص و باثباتی درباره پرونده هستهای ایران نداشت.
آیا بهتر نبود در این مدت بحث پرونده هستهای را زنده نگه میداشتیم و به غرب فشار وارد میکردیم که راجع به مسائل مختلف اعلام موضع کند و ما از این عدم تمرکز آنها صید خوبی به دست آوریم؟
**قشقاوی: خبر تابع فعالیتهای روی زمین است، نمیتوان خبر ساخت.
اخبار بیان رویدادها و حوادث است. از مدتها قبل، بحث حوادث گرجستان بود، بعداً بحران اقتصادی پیش آمد و پس از آن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار گرفتند.
اینها مجموعه حوادثی بود که به صورت طبیعی بیشتر از اخباری نظیر هستهای و حتی بسیاری از مسائل دیگر، توجه رسانههای جهانی را به خود جلب کرد.
نکته دیگر اینکه بالاخره درهر مذاکراتی طرفین، تصمیم میگیرند موضوع را خبری کنند یا نکنند.
سکوت خبری در سطح رسانهها منتج از تصمیمات دوجانبه است، یعنی بعضاً طرفین مذاکرات تصمیم میگیرند موضوع را خبری نکنند.
این در عالم سیاست بسیار اتفاق میافتد.
*این بدان معناست که اتفاقاتی رخ داده است؟
**قشقاوی: قطعاً مذاکراتی بوده به ویژه در طول این سه چهار ماه.
در ایران سیاستهای تبلیغی و خبری کردن برعهده دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی است و طرف غربی نیز براساس صواب دیدش اعلام میکند.
بنابراین با شما هم عقیده هستم که مجموعه این حوادث جهانی که ذکر کردم بی تاثیر نبوده است. بسیاری از مسائل دیگر از جمله بحث هستهای ایران طبعاً تحت الشعاع این حوادث قرار میگیرد.