برچسب ها
زمان از منظر رهايي در سخنراني مراد فرهادپور و بارانه عماديان
اشاره: در سال‌هاي آغازين سده بيست‌و يك سخن گفتن از انقلاب عليه سرمايه‌داري به نظر بحث درباره دوراني تمام شده به نظر مي‌رسيد، اگرچه از همان آغاز با رويداد يازده سپتامبر، شواهد حاكي از آن بود كه دستاورد سرمايه‌داري جهاني ارمغان ويژه‌اي براي بشر نو به همراه نخواهد داشت و در سال‌هاي پيش رو بايد شاهد خشونت‌هايي باشيم كه شايد آنچه نقادانه از آن به عنوان خشونت انقلابي ياد مي‌شد، پيش آن شوخي و مزاحي بيش نباشد. خيلي طول نكشيد كه مردمان در كشورهاي عربي در برابر ظلم و ستم استبدادهاي خشن و زورگو سر بر آوردند و بهار عربي را رقم زدند. همزمان شاهد بحران مالي ٢٠٠٨ بوديم كه نظام سرمايه‌داري نئوليبرال را دچار چالشي اساسي كرد و سردمداران آن را واداشت تا دست كم در برخي از اصول به تعبير خودشان مقدس شان مثل عدم دخالت دولت در اقتصاد بازنگري كنند. پيامدهاي نظم نوين جهاني كه سرمايه‌داري مي‌كوشيد آن را نظمي طبيعي جلوه دهد، امروز ديگر بر همه آشكار شده است و از همين رو گفتارهاي چپ‌گرايانه كه در گوهر خود منتقد اين نظام هستند، به بازنگري و بازانديشي در مباحث خود روي آورده‌اند و مي‌كوشند با بازخواني ميراث ادبيات انقلابي وجوه و جنبه‌هاي مغفول و مورد استفاده از آن را به‌روز كنند. عصر پنجشنبه در يكي ديگر از پنجشنبه‌هاي موسسه مطالعات سياسي و اقتصادي پرسش مراد فرهادپور و بارانه عماديان به همين امر مبادرت ورزيدند. در اين نشست كه عنوان كلي زمان از منظر رهايي را داشت، بارانه عماديان به تاملات متفكران چپ‌گرا در مفهوم زمان پرداخت و دو تن از متفكران جديد چپ يعني دنيل بن سعيد و ماكسيميليانو تومبا را معرفي كرد كه درباره مفهوم زمان و زمان مندي در آثار ماركس كار كرده‌اند و وجوهي جديد در اين زمينه را بازنمايانده‌اند. مراد‌فرهادپور نيز در سخنراني خود ضمن انتقاد صريح و تند از وضعيتي كه سرمايه‌داري نو پديد آورده، به مقوله حال انقلابي پرداخت و به بياني سلبي به انتقاد از ديدگاه‌هايي پرداخت كه مي‌كوشند با اشاره‌هايي به بيان او ناقص، به تجربه‌هاي تاريخي به تخطئه انقلاب عليه سرمايه‌داري بپردازند.
کد خبر: ۳۰۴۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۱

گزارشي از ديدار با روشنفكر چپگراي ايراني
مقدمه: مراد فرهادپور از روشنفكران پر طرفدار و پرخواننده ايراني است كه ربع قرن است به طور پيگير و جدي در حوزه عمومي ايران حضور داشته است و تاثير انكارناپذير بر دو يا سه نسل از جوانان ايراني كه به علوم انساني و به خصوص انديشه‌هاي چپ علاقه داشته‌اند، گذاشته است، خواه در قامت مترجمي دقيق و جدي كه آثاري گزيده و اساسي را به فارسي برگردانده است و خواه به عنوان روشنفكري حاضر در صحنه كه با حفظ چارچوب‌هاي مشخص خودش نسبت به آنچه در جامعه گذشته ساكت نبوده و با جريان‌هاي اصلاح‌طلب در نشريات و مطبوعات ايشان همراهي داشته است. ويژگي مهم ديگر فرهادپور همكاري و همراهي‌اش با جوان ترها بوده كه مستقيم يا غيرمستقيم به تربيت شمار زيادي از مترجمان ارزشمند انجاميده است. فرهادپور در سال‌هاي اخير نيز در موسسات خصوصي علوم انساني و در راس ايشان پرسش درسگفتارهايي و به مناسبت‌هاي مختلف سخنراني‌ها و گفتارهايي ارايه كرده است كه هر يك بازتاب‌هاي متفاوتي در ذهنيت عمومي فضاي روشنفكري ايران داشته است. با اين همه اطلاعات ما از زندگي خود فرهادپور بسيار اندك است و محدود به داده‌هايي كلي در ويكيپديا. از همين رو در روزهاي پاياني سال به خانه او در نياوران رفتيم تا در اين باره از او بپرسيم. نكته جالب توجه در اين روزهاي پاياني سال اما انتشار مطالبي در نقد و ارزيابي كارنامه است كه در شماره ويژه نوروز ماهنامه فرهنگ امروز منتشر شده است؛ بدون آنكه خود فرهادپور در آن حضور داشته باشد. شايد مصاحبه مفصل «اعتماد» كه در آن تنها به زندگي فرهادپور بسنده نشده و درباره مسير فكري او نيز بحث‌هاي مفصلي شده، بتواند اين خلأ را جبران كند. مشروح اين گفت‌وگو را در سالنامه «اعتماد» مي‌خوانيد.
کد خبر: ۳۰۱۴۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸