روسيه با آمريكا، آلمان، تركيه، عربستان و قطر براي به ثمر نشاندن مذاكرات تلاش ميكند
کد خبر: ۳۰۱۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
آيا غرب با «دموكراسي» سعادتمند ميشود؟
اشاره:
بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، بسياري از صاحبنظران و مفسران غربي از جمله فرانسيس فوكوياما، ليبرال دموكراسي را غايت آمال و آرزوهاي نوع بشر معرفي كردند و اعلام نمودند كه تاريخ به پايان خود رسيده است و نوع بشر در سير تحول عقيدتي خود به نقطه پاياني وارد گرديده و ليبرال دموكراسي غرب به عنوان شكل نهايي حكومتي كه بشر در پي آن بوده، در اقصي نقاط كره خاكي حاكم شده است. افرادي چون ليوتار نيز پايان ايدئولوژي را جشن گرفتند و به تمامي فرا روايتها، اسطورهها و آرمانها پشت پا زدند و ايدئولوژيها و ارزشهاي آرماني و انساني را به موزههاي تاريخ سپردند، چراكه از نظر اين افراد از جمله فريد زكريا، دموكراسي تنها يك شكل بيشتر ندارد و به مثابه يك ظرف، فقط يك مظروف يعني «ليبراليسم» براي آن متصور است. از نظر اين متفكران، ليبراليسم ايدئولوژي نيست و به همين خاطر دموكراسي از نظر اين افراد همان ليبراليسم است و به عبارتي سادهتر، يك نوع اين هماني بين دو دموكراسي و ليبراليسم برقرار است.
ساموئلهانتينگتون نيز با اعلام نظريه جنگ تمدنها غرب را مترادف با آزادي، تساهل و تسامح و شرق را مترادف با جمود، تعصب و خشونت معرفي نمود و به تمامي سياستمداران دنيا هشدار داد كه تمدنهايي چون اسلام، كنفسيوس و... خطر و تهديدي براي ارزشها و دموكراسي غربي هستند (عباسي، 1382: 63). بهرغم چنين نظرات ايدئولوژيك و متعصبانه، تجربه دنيا نشان داده است كه اول اينكه ليبراليسم لزوماً منجر به دموكراسي نميشود كه مصداق عيني آن حكومت پينوشه در شيلي بود كه بهرغم ليبراليسم اقتصادي حاكم بر آن كشور سالهاي متمادي ديكتاتوري عرياني در آن كشور حاكم بود. نمونه ديگر براي صحت اين مدعا، كشور تركيه است كه با وجود ليبراليسم حاكم بر فضاي كشور و رشد كمي و دست باز سرمايهداري بخش خصوصي، اين نظاميان تركيه هستند كه به وقت و بهوقت در نظام به ظاهر دموكراتيك اين كشور سنگاندازي ميكنند.
دوم اينكه دموكراسي لزوماً با ليبراليسم همخواني ندارد كه نمونه آشكار آن مردمسالاري ديني در جمهوري اسلامي ايران است. از اين رو بديهي است در فضاي ايدئولوژك به گونهاي علمي به نقد دموكراسي بپردازيم و حتي با مطالعه سرگذشت حكومتهاي دموكراتيك و نيز تئوريسينهاي دنياي غرب به عنوان مهد دموكراسي، به تبيين دقيقتري از اين پديده دست يابيم. واقعيت آن است كه متوسل شدن به پوزيتويسم و اعلام اين معادله كه هر جا ليبراليسم هست، دموكراسي هم هست و هر جا ليبراليسم نيست، دموكراسي هم نيست چيزي جز تأويل من عندي نيست. با عطف توجه به نكات فوق الذكر است كه بررسي، بازخواني و بازشناسي واژه دموكراسي و تعاريف مرتبط با آن اهميت پيدا ميكند.
کد خبر: ۳۰۱۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱