نویسندگان: نادر ساعد و محمدجعفر ساعد
چکیده:
برنامهریزی، یکی از لوازم اساسی مدیریت امور عمومی است که چهارمین برنامه پنجساله کشورمان نیز با درک اهمیت و وجاهت آن، تدوین شده و به مرحله اجرا رسیده است. پیشبرد اهداف و مأموریتهای ذاتی بسیج، همانند سایر نهادهای عمومی، مستلزم برنامهریزی بوده و دولت نیز در برنامههای توسعه، تا حدودی این امر را مورد توجه قرار داده و همگام با تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اداری و اجتماعی، دورنمای کارویژههای بسیج را در قالب خطوط کلی و راهبردی ترسیم کرده است.
در این نوشتار، بسیج از منظر قانون برنامه چهارم توسعه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و ضعفهای این برنامه نسبت به برنامه سوم روشن شده است. در پایان نیز به منظور انجام کارویژههای بسیج، پیشنهادهایی جهت اصلاح و اجرایی کردن مفاد این قانون و حسن انجام وظایف و مأموریتهای ذاتی محوله به بسیج، ارائه شده است تا حصول اهداف توسعه همهجانبه کشور در چشمانداز میانمدت (پنجساله) و بلندمدت (افقهای توسعه بیست ساله) با تأکید بر نقش و جایگاه بسیج تسهیل شود.
واژگان کلیدی: بسیج، قانون برنامه چهارم توسعه، نظم حقوقی، کارویژههای فرهنگی، امنیت ملی، دفاع.
مقدمه:
برنامهریزی، یکی از لوازم اساسی مدیریت در سطوح کلان و خرد و پیشبرد اعمال حاکمیت و اقتدار عمومی (Lord Irvine of Lairg, 2001, p.186) است که امروزه در اغلب کشورها به عنوان امری مسلّم به ویژه در راهبری امور عمومی مورد پذیرش قرار گرفته است.
در کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعهیافته نیز که جهش به سوی توسعة همهجانبه با انگیزهای ارزشی دنبال میگردد، بر اهمیت این برنامهریزی مدون، بیش از پیش تأکید میشود. در کشورمان نیز تاکنون سه برنامه مدون پنجساله به منظور توسعه همه جانبه به اجرا درآمده و اکنون در آستانه نخستین سال اجرای برنامه چهارم هستیم که مفاد آن فراروی نهادهای مختلف قرار گرفته است تا با برنامهریزیهای نهادی و درون سازمانی خود را برای اجرای آن آماده کنند.
در نظام برنامهریزی شدهای که تدوینکنندگان برنامههای توسعه پنج ساله در نظر داشته و دارند، مأموریتها و اهداف بسیج باید در پرتو راهبردهای ملی مرتبط با این نیرو تعقیب و پیگیری شود. با توجه به برنامههای سوم و چهارم توسعه (که موردنظر این نوشتار خواهد بود)، بسیج از دو منظر مورد توجه این برنامهها بوده است: راهبردهای عام ناظر بر نیروهای مسلح (که بسیج به عنوان بخشی از سپاه باید تابع آنها باشد) و راهبردهای خاص بسیج (بهویژه فرهنگی) بسیج که قانونگذار به صورت صریح آن را مختص این نهاد دانسته است.
در این نوشتار، وضعیت بسیج از دو جهت مذکور در چارچوب برنامه چهارم توسعه (تدوین دورنمای کارکرد بسیج در دوره پنجساله 89-1384) مورد بررسی و تحلیل حقوقی قرار میگیرد و در پرتو آن، وضعیت مذکور با برنامه سوم مورد مقایسه قرار خواهد گرفت. در پایان نیز به منظور تقویت دستاورد برنامه چهارم و حسن انجام وظایف، مأموریتها و کارویژههای بسیج، پیشنهادهایی ارائه خواهد شد. در این راستا، به منظور درکی کلی از ساختار حقوقی بسیج و مأموریتهای آن، نخست نگرشنظامحقوقموضوعه (Legal System) به بسیج را بررسیخواهیمکرد (بنداول).
سپس کارویژههای بسیج را از لحاظ مفادی و محتوایی مورد تحلیل قرار خواهیم داد (بند دوم) و محورهای کلیدی این مأموریتها را در پرتو دو قانون برنامه سوم (بند سوم) و چهارم توسعه (بند چهارم) تحلیل خواهیم کرد. استنتاج پژوهش حاضر، اثبات "فرضیه رقیب" بوده است. به عبارت بهتر؛ با اینکه فرضیة اصلی تحلیل مندرج در این پژوهش، "ارتقای بستر قانونی در تقویت موقعیت و تسهیل کارویژههای بسیج" بود، استنتاج این شد که برنامه چهارم با انتظاراتی که از بسیج در شرایط کنونی وجود دارد، حتی با مفاد قانون برنامه قبلی تناسب نداشته و بسیار ضعیفتر از آن قانون است. استدلال حقوقی در اثبات این "فرضیه رقیب"، طی بندهای سوم و چهارم ذیل به تفصیل بیان شده است.
این در حالی است که انتظار میرفت قانونگذار در تدوین برنامه چهارم، با درس گرفتن از تجارب گذشته و در نظر آوردن شرایط جدید و همچنین آگاهی نسبت به امکانات و منابع فعلی، مفاد قانون برنامه سوم را در جهت تقویت بسیج ارتقا میبخشید. امید است که این نوشتار، مقدمهای برای تعمیق در برنامه چهارم و ترسیم خطوطی روشن برای تقویت فعالیت و جایگاه بسیج در فرایند توسعه کشور باشد و بستر پژوهش و تحقیق بیشتر در این خصوص را فراهم سازد. نخستین نکته قابل تأمل در این خصوص، بازپژوهی و کنکاشی دوباره (هرچند مختصر) در کارکرد بسیج از منظر نظم حقوقی است که در بند نخست این مقاله، به آن پرداخته میشود.
کد خبر: ۱۲۰۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۷/۰۴
کد خبر: ۱۱۰۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۳