امام خمینی«ره» - صفحه 48

برچسب ها
کد خبر: ۲۱۲۸۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۱۶

در آستانه روز بزرگ پیروزی
دکتر عماد افروغ اشاره: بدون تردید انقلاب اسلامی به مثابه گفتمانی جامع را نمی‌توان بدون توجه به لایه‌ها و صبغه‌های فلسفی، عرفانی و کلامی- فقهی و عوامل و بسترهای مستعد شکل‌گیری آن و صرفا در حد یک حادثه سیاسی مورد تحلیل قرار داد. بدون تردید انقلاب اسلامی به مثابه گفتمانی جامع را نمی‌توان بدون توجه به لایه‌ها و صبغه‌های فلسفی، عرفانی و کلامی- فقهی و عوامل و بسترهای مستعد شکل‌گیری آن و صرفا در حد یک حادثه سیاسی مورد تحلیل قرار داد. این انقلاب به مثابه یک فرایند به‌گونه‌ای مرتبط با انبساط روشنفکری، روشنگری و معرفت دینی است. حداقل می‌توان سابقه بسط معرفت دینی، اصلاح‌گری و خرافه‌زدایی و روشنگری‌های نسل دوم روشنفکری، یعنی آگاهی‌بخشی‌های اصلاح‌گرانی همچون مرحوم جلال‌آل‌احمد، مرحوم دکتر شریعتی و استاد شهید مرتضی مطهری در کنار تلاش‌های فکری سایر متفکران و احیاگران با صبغه عملی‌تر مانند مرحوم شهیدبهشتی، مرحوم طالقانی و دیگران را به‌مثابه عامل و شرط اعدادی و بسترساز پذیرش مردمی پیام‌ها و نداهای حق‌طلبانه و رهایی‌بخش امام(ره) قلمداد و تفسیر کرد. البته در این بین نباید از نقش سیاسی امام(ره) در اواخر دهه30 و اوایل دهه40 در زمینه‌سازی برای آگاهی‌بخشی‌های مذهبی غافل شد.قطع نظر از نقش عالمان و روشنفکران مذهبی و موافق با جهت‌گیری‌ها و تحولات دینی و فروپاشی رژیم شاهنشاهی از نقش منورالفکران نسل اول و بیگانه با اسلام و سنت، اعم از انتقادی و غیرانتقادی نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد؛یک وقت، نقش ایجابی و مثبت است و یک وقت نقش سلبی و زمینه‌ساز و برانگیزاننده نقش مثبت و ایجابی. همان کسانی که راز و رمز عقب‌ماندگی جامعه ما را در اقبال به سنت و مذهب و راه نجات را در مقابله با آن می‌دانستند نیز به صورت غیرمستقیم بسترهایی را برای طرح اندیشه‌ها و راه‌حل‌های اسلامی و عیان‌شدن قابلیت‌ها و ظرفیت‌های مبارزاتی و مدیریتی اسلامی فراهم کردند. اینان در واقع ناخواسته محرک مدافعان واقعی و اندیشمند دینی شدند تا از حریم دین، سنت و فرهنگ دفاع کنند. این واکنش‌ها باعث شد تا دریچه‌های جدیدی باز شود و نگاه‌ها و حرف‌های تازه ظهور کند. طبعا پاسخ‌های به‌دست آمده از دل سنت و فرهنگ اسلامی را باید وجوه ایجابی و مثبت روشنگری تفسیر کرد و البته در این زایش‌ها و رویش‌ها و پاسخ‌ها و رویکردهای نوظهور باید بین تفکر التقاطی و بومی‌گرایی ناشی از نگرش فلسفی و مبانی ریشه‌دار تمایز قائل شد. مواجهه التقاطی و گرته‌بردارانه که برخاسته از یک نگرش غیرفلسفی و انتقادی است، نتیجه‌ای جز غرب ناشناسی و اسلام نافهمی دربرندارد. اینگونه مواجهات نه به درک صحیحی از غرب می‌رسد و نه می‌تواند برداشت‌ها و جریانات انحرافی درون دینی را به خوبی فهم کند. فردی که متوجه ابعاد فلسفی و محتوایی یک اندیشه ناآشنا نیست، هرچه در نظرش خوش آهنگ باشد را پذیرفته و می‌کوشد تا به‌گونه‌ای آن را اسلامیزه و درونی کند. اما با مواجهه صحیح فلسفی و مبنایی، هم نقایص مفهومی و ملزومات و دلالت‌های یک اندیشه و باور، فهم می‌شود و هم در صورت موجه و قابل قبول دانستن آن، اخذ و مورد استفاده قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۲۱۱۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۱/۲۳

پربیننده ترین