صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۴۲۹۶۱
پایگاه بصیرت / میثم رشیدی‌مهرآبادی

واقعاً نمی‌دانم از 4313 پدر و مادری که هنوز پیکر فرزندان شهیدشان به خانه برنگشته و مزار یادبودشان خالی‌است، چند نفرشان زنده هستند. اصلاً مگر می‌شود با چشم‌انتظاری فرزند، زنده ماند؟! هنوز هم لابه‌لای خاطرات‌شان می‌گویند وقتی صدای زنگ در می‌آید و حتی وقتی تلفن زنگ می‌زند، فکر می‌کنیم پسرمان آمده است. این حد از چشم‌انتظاری برای هر آدمی کشنده است؛ اما همه این زنان و مردانی که در میانسالی و حتی جوانی، فرزندشان را به جبهه‌ها فرستادند، چنان روحیه‌های محکم و سترگی داشتند که در این سی و چند سالی که از پایان جنگ تحمیلی می‌گذرد، به اعتراض لب باز نکرده‌اند. علت مهم دیگری هم وجود داشت؛ کمیته‌ای برای جست‌وجوی مفقودین که همه آن را به نام «کمیته تفحص» می‌شناسند. واژه «مفقود» در ادبیات دفاع مقدس به شهیدانی گفته می‌شود که پیکرهای‌شان در مناطق عملیاتی و معرکه جنگ باقی مانده و به مواضع نیروهای خودی برنگشته است.
وقتی مناطق جنگی تا حدودی رنگ آرامش به خود گرفت و ماشین‌های مین‌کوب ساخت داخل و خارج به راه افتادند تا زمین‌های آلوده را پاک‌سازی کنند، کمیته جست‌و‌جوی مفقودین هم شکل گرفت تا برای یافتن ردّی از شهدای باقی‌مانده در معرکه‌های جنگ، دست به کار شود. عملیات شناسایی پیکرهای مطهر شهدا با تلاش نیروهای اطلاعات و عملیات و عناصر تخریب‌چی با توجه به اطلاعات و اسناد به دست آمده از رزمندگان و آزادگان، آثار موجود از شهیدان و تشخیص خطوط پدافندی در منطقه عملیاتی انجام می‌شد. حالا باید مسیر تردد و معبر برای ورود نیروهای تفحص هموار می‌شد تا در صورت نیاز، زمین برای استقرار بیل مکانیکی آماده شود. گروه‌های تفحص بسته به نوع، شرایط و جنس خاک منطقه با وضعیت متفاوتی روبه‌رو بودند. برای نمونه، در منطقه فکه زمین رمل و ماسه‌ای، در چیلات، سومار و میمک، زمین سنگلاخی و در طلائیه، زمین باتلاقی بود. در شط‌علی نیزار و آب وجود داشت و در کردستان و حاج عمران باید با کوه‌های صعب‌العبور می‌جنگیدند تا راه را برای جست‌وجوی پیکر شهدا آغاز کنند.
همه این فعالیت‌ها در زمانی که روابط سیاسی بین ایران و عراق به سمت دوستی و آشتی رفت، در کشور عراق پیگیری شد و شهدای زیادی آن‌سوی مرزهای ایران و عراق پیدا شدند. اگر چه جست‌وجوی مفقودین از دهه هفتاد و با کمک یگان‌های فعال در زمان جنگ، مانند لشکر 27 محمد رسول‌الله و لشکر 31 عاشورا پیگیری شد، اما در سال ۱۳۸۴ با اعلام رسمی بنیاد شهید، رزمندگانی که پیکرشان کشف و شناسایی نشد، «شهید» و «مفقود‌الجسد» معرفی شدند؛ یعنی دیگر می‌شد مطمئن بود که هیچ اسیری در اردوگاه‌های عراق وجود ندارد و هر جوانی که از کارزار جنگ به خانه برنگشته،‌ شهیدی است که باید به دنبال پیکرش گشت. این جست‌وجوها هنوز هم برای 4313 شهیدی که به خانه بازنگشته‌اند، ادامه دارد و شهدایی که به تازگی در تهران و کل کشور تشییع شدند، حاصل همین تلاش هستند. اگر چه ممکن است بقایای پیکر یک شهید، در چند نوبت و در شهرهای مختلف تشییع شود تا بالاخره مزارش در یکی از نقاط حساس کشور جانمایی شود.

نام:
ایمیل:
نظر: