صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۸۰۹

از خدا بخواهیم رابطه با خدا را اصلی‌ترین و تنها مسئله زندگی ما قرار دهد. هر کس نمی‌تواند خدا را تنها مسئله زندگی‌اش قرار دهد و باید به درب خانه اهل بیت(ع) برود و چقدر خوب است که مسئله ما اهل بیت(ع) باشند. وقتی اهل بیت(ع) مسئله ما بشود، خدا هم کم‌کم راهش به قلب ما باز خواهد شد. در ماه رمضان مسئله‌تان غصه‌های دل امیرالمؤمنین(ع) باشد. اصلاً باید ماه رمضان را با علی(ع) سپری کنیم. چرا خداوند شب قدر را شب شهادت علی(ع) قرار داده است؟ برای اینکه با علی(ع) به درب خانه خدا برویم... مگر غم‌های دل امیرالمؤمنین(ع) برای چه بود؟ چه غم‌هایی بر دل علی(ع) نشست و دلش را آزار داد؟ چند گونه غم بر دل علی(ع) سنگینی می‌کرد؟... علی(ع) از فضایل چه کم دارد؟ شجاعت؟ علم؟ قهرمانی؟ سابقه؟ هیچ چیزی کم ندارد. با این حال، امیرالمؤمنین(ع) پیش پیغمبر(ص) گریه می‌کرد و می‌گفت: یا رسول‌الله، چرا من شهید نمی‌شوم؟! علی جان، شما که در همین دنیا هم نزد خدایی؛ سر نماز در مقام قرب الهی هستی. دیگر چرا دوست داری شهید بشوی؟ علی جان پیغمبر خیلی به تو نیاز دارد. بعد از پیامبر، اسلام به وجود تو بسته است. اینقدر وجودت لازم است که فاطمه فدای تو می‌شود! آن‌وقت گریه می‌کنی که چرا من شهید نمی‌شوم؟! آری علی(ع) در فراق شهادت، هق‌هق گریه می‌کرد. بعدها به مردم کوفه گفت: ای مردم! شما را به عشق وعده شهادتی که پیغمبر به من داده، تحمل می‌کنم. اولین غم امیرالمؤمنین، شهادت بود. از دیگر غم‌های امیرالمؤمنین(ع) غم‌هایی است که به‌خاطر مردم دارند. امیرالمؤمنین(ع) غم همه آدم‌ها را می‌خوردند. امیرالمؤمنین(ع) برای تک‌تک آدم‌ها دل می‌سوزاند... سومین غم به‌خاطر دوستانش بود. هر کدام از یارانش که در صفین به شهادت می‌رسیدند، حضرت گریه‌ای عجیب می‌کرد. علی(ع) در میان کشته‌ها دنبال بدن عمار یاسر می‌گشت؛ شعری می‌خواندند که مضمونش این بود: ای دنیا تو چقدر بدی! نگاه می‌کنی، ببینی من به چه کسی علاقه دارم، زود او را از من می‌گیری؟! امّا از میان این غم‌ها سخت‌ترین غم او، این بود که مردم هدایت‌نشده باقی ماندند!... می‌دانید چرا؟ چون علی(ع) همه جا درست عمل می‌کرد؛ چه آنجا که سرباز جان بر کف رسول خدا(ص) بود و چه بعد از ایشان که امام بود. هدفش هم این بود که دست مردم را بگیرد و هدایت‌شان کند؛ امّا می‌دید که مردم او را متهم می‌کنند! مردم حرف و عملکرد علی را نمی‌فهمند. وقتی می‌دید که او برای هدایت مردم عمل می‌کند؛ ولی عده‌ای به خاطر عمل علی و البته از روی لجاجت‌شان جهنمی می‌شوند، خیلی درد در دل علی(ع) ایجاد می‌شد... .

نام:
ایمیل:
نظر: