(روزنامه جوان ـ 1394/08/20 ـ شماره 4674 ـ صفحه 2)
2ـ ملت ايران به لحاظ تاريخي زخمهاي بزرگي بر پيكر خود از سوي دشمنان خارجي دارد كه عامل اساسي اين زخمها نفوذهاي دشمن است. اين سخن به آن معناست كه غرب و استعمارگران، تجربه طولاني در راهبرد و تاكتيكهاي نفود در كشورهاي اسلامي و از جمله در كشور ايران دارند. اساساً ورود كشورهاي غربي و خصوصاً انگليسيها از اواسط دوره صفويه به ايران، نفوذ اجنبي را در كشورمان رقم زد و در گذر زمان نفوذيها به يك جريان قوي و تأثيرگذار تبديل شدند. وجود يك جريان روشنفكري وابسته و مدافع منافع غرب در ايران، يك واقعيت انكارناپذير است. كار ويژه اصلي نفوذ، اين است كه ايراني خواسته يا ناخواسته تأمين كننده منافع بيگانهاي باشد كه در كشور نفوذ پيدا كرده است. آيا نقش اين نفوذيها را در انعقاد قراردادهاي استعماري عهد قجري ميتوان انكار كرد؟ آيا نقش اين نفوذيها را در به شكست رساندن نهضت مشروطيت ميتوان ناديده انگاشت؟ آيا نقش اين نفوذيها را در كودتاي رضاخاني در راستاي منافع پير استعمار دولت بريتانيا ميتوان انكار كرد؟ اساساً كارگزاران در دولت پهلوي اول چه كساني هستند، چگونه انتخاب ميشدند و تأمين كننده منافع چه كساني بودند؟ پديده كشف حجاب در ايران دوره رضاخاني به دست چه كساني رقم خورد؟ مبارزه با دين و ارزشهاي اسلامي و ملي در دوره رضاخان، از سوي چه كساني در راستاي منافع انگليس انجام گرفت؟ آيا در اين دوره نفوذ شورويها در ايران با تشكيل حزب توده و ديگر گروههاي كمونيستي، قابلانكاراست؟ كدام جريانها در خلال جنگ اول و دوم، بيگانگان را در اشغال سرزمين ايران كمك كردند؟ غائلههاي تجزيهطلبانه در مهاباد و تبريز از سوي چه كساني پديد آمد؟ آيا جز اين است كه غائله پيشهوري در آذربايجان و قاضي محمد در مهاباد، ثمره نفوذ اجنبي در كشور است؟ در كودتاي انگليسي ـ امريكايي 28 مرداد 32، نقش جريان روشنفكري غربگرا چگونه است؟ طي 25 سال حاكميت مطلق امريكاييها بر مقدرات ملت ايران چه كساني در داخل كشور جادهصافكن نفوذ بيگانه در كشور بودند؟
بنابراين بحث نفوذ در كشور ايران از سوي دشمن خارجي، يك بحث پردامنه و با سابقه طولاني است.
3ـ با شكلگيري و پيروزي انقلاب اسلامي، طاغوت ايران كه دستپرورده و حافظ منافع غرب بود سقوط كرد و دست اجانب كه چپاول كننده و غارتگر منابع و ذخاير ملت ايران بود قطع گرديد. اما از همان روزهاي اول پس از پيروزي انقلاب اسلامي، بيگانه رانده شده از ايران و خارج شده از در، به تكاپو افتاد تا با كمك ايادي و عوامل نفوذي خود از پنجره وارد كشورمان گردد. اسناد لانه جاسوسي به درستي از اين واقعيت پرده بر ميدارد. اين اسناد به خوبي و با صراحت هر چه تمام نشان ميدهد چگونه امريكاييها اميدوار بودند كه با كمك جريان سكولار، ليبرال و روشنفكر وابسته به غرب، خواهند توانست سلطه مجدد خود را بر ايران باز يابند. از كار ويژههاي اصلي و دستاوردهاي مهم تسخير لانه جاسوسي امريكا در تهران افشاي ماهيت و عوامل جريان نفوذ در كشور در آن مقطع زماني است. براي تبيين نقش نفوذيها در توطئههاي پس از انقلاب عليه ملت ايران مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد شد.
4ـ اما در سالهاي دهه 70 به بعد، ملت ايران شاهد نسل جديدي از نيروهايي است كه به خدمت بيگانه در آمده، بر خلاف حركت عمومي مردم، در راستاي تأمين منافع دشمن تلاش ميكنند. در دوره موسوم به دوره دوم خرداد و دوره اصلاحات، بر حجم اين نيروها افزوده شده و اين نيروها با تبديل شدن به يك جريان و با اتخاذ مواضع و انجام اقدامات در حوزههاي گوناگون، دشمنان قسمخورده ملت ايران را نسبت به تغييرات سياسي بنيادين در ايران براساس منافع غرب اميدوار ميسازند. اجلاس برلين، تابلوي تمام نمايي از اين جريان است. نفود كشورهاي سلطهگر اروپايي در اين مقطع، استحاله برخي از نيروهاي حتي با سابقه انقلابي را هم در پي دارد. حادثه كوي دانشگاه در تير 78، نشان داد كه چگونه غربيها موفق شدهاند با نفود در برخي از احزاب، گروهها و تشكلهاي ايراني، آنان را در راستاي منافع خود به كار گيرند. بستنشيني تعدادي از نمايندگان مجلس ششم، تبليغ و ترويج ارزشهاي غربي از يك سو و به چالش كشيدن ارزشهاي اسلامي و انقلابي از سوي ديگر در روزنامههاي زنجيرهاي، سيماي جريان نفود را در آن دوران آشكار ميسازد. بيگانگان سيلي خورده از دست ملت ايران، به كمك همين عوامل خود فتنه 88 را در ايران رقم زدند.
5ـ اكنون و با گذشت شش سال از زمان فتنه 88، امريكا براي دوره پسابرجام، به دنبال ورود و نفوذ به ايران است. امريكاييها پس از يك دوره طولاني قطع رابطه با ايران، متوجه اين اشتباه راهبردي خود شده، به اين جمعبندي رسيدهاند كه بهترين راه براي ضربه زدن به انقلاب اسلامي و ملت ايران ورود و نفوذ به داخل ايران است. اينك چه كساني ميخواهند اين نقشه نفوذ دشمن و اهداف آن را انكار كنند؟
بررسيهاي ميداني نشان ميدهد، همانهايي در برخي از روزنامهها و شبكههاي مجازي به انكار نفوذ دشمن روي آوردهاند كه پيش از اين فتنه 88 را انكار و از فتنهگران حمايت كردهاند. كساني اكنون نقشه نفوذ دشمن را انكار ميكنند كه در سالهاي اخير در عرصه مطبوعات، در دانشگاهها، در عرصه هنر و ديگر عرصهها مبلغ و مروج ارزشهاي غربي بودهاند و هيچ علقهاي نسبت به ارزشهاي انقلابي و اسلامي نداشتهاند، براي استقلال و عزت ملي ايرانيان ارزشي قائل نيستند. اينان همان كساني هستند كه به راحتي از اجنبي و دشمن پول ميگيرند و در روزنامههايشان به نفع بيگانه مينويسند. شايد باور اين مطلب براي عدهاي سخت باشد، لكن نگاه به گذشته قبول اين واقعيت تلخ را آسان ميكند. اينان كه امروز به نفي و انكار خطر نفوذ روي آوردهاند، از جنس همان كساني هستند كه در روزنامههاي زنجيرهاي دوره اصلاحات، عليه ارزشهاي اين ملت و در راستاي منافع بيگانه قلم ميزدند و اكنون با برداشتن نقاب از چهره در شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان، آشكارتر از قبل به خدمت دشمنان اين ملت در آمدهاند.
بنابراين ملت بايد هوشيار باشد و بداند كه اساساً آنان كه نفود را انكار كرده و خطرش را ناچيز ميپندارند، جادهصافكنهاي اصلي نفوذ دشمن هستند. ملت بايد نسبت به اين جادهصافكنهاي نفوذ بيگانه در كشور حساسيت خود را به نمايش بگذارد و از آنان برائت بجوید و از مسئولان امر برخورد جدي و قانوني با اين جريان و عوامل اصلي آن را مطالبه نمايد.