(روزنامه اطلاعات ـ 1394/09/10 ـ شماره 26318 ـ صفحه 12)
چرا فرانسه هدف حمله قرار گرفت؟
** در پاسخ به اين سوال كه چرا داعش فرانسه و پاريس را براي حملات تروريستي خود برگزيده است مي توان دلايلي برشمرد. اول اينكه، فرانسه در مقايسه با ديگر كشورهاي اروپايي شمار مسلمانان زيادي را در خود جای داده است. 7.5 درصد از کل جمعیت فرانسه یعنی چیزی حدود 5 میلیون نفر از جمعيت اين كشور مسلمان هستند. ديگر اينكه سیاستهای این کشور در قبال مهاجران و پناهجویان نسبت به دیگر کشورهای اروپایی از تساهل و مدارای کمتری برخوردار است و در موارد بسیاری اعتقادات و مقدسات مسلمانان (مطابق آنچه از سوی نشریه شارلی ابدو سر زد) در این کشور از سوي گروههاي خاص مورد توهین و هجمه قرار می گیرد.
دليل بعدي اينكه، کارشناسان در سالهاي اخير همواره نسبت به بازگشت تكفيري هاي اروپايي و دست زدن به اقدامات تروريستي در اروپا هشدار دادهاند. به هر حال برخی از این تروریستها دارای تابعیت اروپایی هستند و هنوز از سوی دستگاههای امنیتی غرب شناسایی نشدهاند. بر اساس آمار، فرانسه پایگاه بیشترین شمار تروریستهای داعشی يعني حدود ١٢٠٠ نفر است. ضمن اينكه نبايد اين نكته را از نظر دور داشت كه حملات هوایی اخیر روسیه علیه مواضع داعش در پراکنده شدن و متواری شدن شمار قابل توجهی از تروریستهای داعشی به اروپا تاثیرگذار بوده است.
عامل بعدي اينكه فرانسه در میان کشورهای اروپایی دارای بیشترین سابقه و منافع در سوریه است. پس از جنگ جهانی اول و در سال 1920 نیروهای فرانسوی سوریه را تصرف کردند و این کشور به همراه لبنان با رای جامعه ملل، تحت قیمومیت فرانسه قرار گرفت و از آن زمان تاکنون فرانسه در تلاش بوده است که نفوذ خود را در این مناطق حفظ کند. همچنین در میان کشورهای اروپایی سهم حملات هوایی فرانسه علیه مواضع داعش در چارچوب ائتلاف بینالمللی غرب بیشتر از سایرین است و نبايد فراموش كنيم كه داعش یکی از مهمترین دلایل خود برای حمله تروریستی به فرانسه را این حملات هوایی فرانسه عنوان کرده است.
* از زمان به قدرت رسیدن اولاند چنین اقداماتی شدت بخشیده شده است. چقدر ماجرا به سو مدیریت دولت اولاند و وزارت کشور فرانسه باز می گردد؟
** اكثر كشورهاي اروپايي در دهه هاي اخير با انفجارهاي مشابهي مواجه بوده اند و از آمادگي بيشتري براي پيشگيري از اين اقدامات تروريستي برخوردارند به عنوان مثال نروژ در 2012، انفجارهاي لندن در 2005، انفجارهاي مادريد در 2004، انفجار ايرلند در 1998 و بلونياي ايتاليا در آگوست 1980 از اين جملهاند، اما فرانسه تنها در سال جاري با اين پديده مواجه شده است كه نشان داد سيستم امنيتي اين كشور بسيار آسيب پذير و شكننده است. دولت اولاند در شرايطي به سر ميبرد كه تهديدهاي تروريستي به سبب شرايط ناگوار خاورميانه و بحران سوريه بيش از هر زمان ديگري اروپا را تهديد ميكند، بنابراين براي كشوري كه در جنگ مشاركت دارد بسيار طبيعي است كه مي بايد ضريب امنيتي خود را بالا ببرد. دو حمله تروريستي به فاصله كمتر از يك سال بيانگر اين است كه دولت اولاند از اين مهم غافل مانده است.
* از زمان رخ دادن این حادثه مقالات تحلیلی مارین لوپن و حزب ملی گرای دست راستی او را برنده این حوادث دانستهاند که گرایشها نسبت به او در حال بیشتر شدن است. شما با این تحلیل موافقید؟
** با اين اتفاقات لیبرالهای اروپایی که خواهان اسکان پناهجویان سوری در این قاره بودند، یقینا تحت فشار افکار عمومی قرار میگیرند تا از خواسته خود صرفنظر کنند. به عنوان يك پيامد مردم فرانسه بيش از پيش متقاعد خواهند شد كه مهاجران و پناهجويان تهديدي جدي براي امنيت و آسايش آنان هستند و اين مسأله يكي از شعارها و مواضع كليدي حزب مليگراي دست راستي است. در نتيجه به نظر مي رسد این حملات به طور كلي مواضع راستگرایان افراطی اروپایی و به ويژه حزب لوپن در فرانسه را در جهت اعمال سیاستهای سختگیرانه نسبت به مسلمانان و پناهجویان تقویت خواهد کرد و گرايشها به سوي آنان را افزايش خواهد كرد.
* تقابل میان مسلمانان و مهاجران با جامعه فرانسوی در آینده چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا شاهد شدت گیری برخورد با مهاجران خواهیم بود؟
** مي توان پيشبيني كرد كه فرانسه و کل اروپا دیگر فرانسه و اروپای قبل از حملات نخواهد بود، همانگونه که آمریکا برای مسلمانان، دیگر آمریکای پیش از ۱۱سپتامبر نیست. رویکردهای سختگیرانه دولتی نسبت به مسلمانان افزایش خواهد یافت و شهروندان فرانسوی و اروپایی نیز در رفتار خود در قبال مسلمانان تساهل کمتری به خرج خواهند داد. اگر اين مسئله با رويكردهاي احساسي و انتقام جويانه از سوي دولت و مردم فرانسه دنبال شود منجر به شكل گيري چرخه خشونت در اين كشور خواهد شد. به اين معني كه اعمال فشار بيشتر مهاجران را راديكالتر كرده و آنان را هر چه بيشتر به سمت انزوا و حاشيه نشيني و در نتيجه دست زدن به اقدامات مشابه سوق خواهد داد. عقلانيت سياسي حكم مي كند كه دولت فرانسه از برخورد احساسي و سختگيري هاي طاقت فرسا اجتناب کند و با اتخاذ رويكردهاي كارآمد جامعه را به سمت همگرايي و همدلي پيش ببرد.
* با این تفاسیر فکر می کنید روند مقابله فرانسه با داعش به چه سمتی خواهد رفت؟
** با توجه به اظهارات اخیر مقامات کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله فرانسه و بریتانیا و آلمان، مبارزه سخت افزاري و نرم افزاري با داعش و ديگر گروههاي تروريستي منطقه به اولویت اول سیاست خاورمیانهای اتحادیه اروپا تبدیل خواهد شد. در این میان، به نظر میرسد بهرهگیری از حملات هوایی و بمباران مواضع این گروه تروریستی، به عنوان يك راهکار كوتاه مدت از سوی فرانسه و ائتلاف بین المللی غرب تشدید خواهد شد، اما این راهکار بهدلیل ناکارآمدی تاکتیکی نمیتواند بحران تهدید تروریسم را از اروپا دور سازد و حتي ممكن است بيش از گذشته تروريستها را به سوي اروپا متواري کند. اروپا بايد به سمت ريشه كن كردن بنيادي تروريسم در مرزهاي پيراموني خود حركت کند كه اين امر تنها با مقابله سخت افزارانه ميسر نيست. همچنين بر تلاش براي پيادهسازي راهحل سياسي بحران سوريه كه اولين نشانه آن را بلافاصله پس از انفجارهاي پاريس در نشست وين 2 در دستيابي طرفها به نقشه راه مشاهده كرديم افزوده خواهد شد.
آیا اولاند در حوادث پاریس نقش داشته است؟
صرف نظر از تلخ بودن ماجرای پاریس و کشته شدن دردناک بیش از 100 شهروند فرانسوی نباید با نگاهی سطحی از ریشه های پیش آمدن این بحران عبور کرد.ونداد الوندی پور نوشت،پس از کشته شدن غم انگیز حدود 140 نفر از مردم بیگناه پاریس در حملات تروریستی داعش، رهبران جهان از امریکا و ترکیه و عربستان و ... سیلی از پیامهای تسلیت به فرانسه فرستادند و فرانسوا اولاند هم سخنرانی مبسوطی در دفاع از ارزشهای فرانسوی کرد؛ در حالی که هم اولاند و هم رئیس جمهوری پیشین فرانسه، سارکوزی، و هم برخی از آن رهبرانی که پیام فرستادند، در این جنایت و جنایات بیشمار دیگری که توسط داعش اتفاق افتاد و می افتد سهم اساسی دارند.
آن زمان که ابوبکر البغدادی آزادانه در زندان «بوکا» عراق تردد می کرد و با هدایت و دستور سازمان سیای امریکا در حال عضوگیری برای یک گروه تروریستی جدید بود؛ آن زمان که داعش با گروهی حداکثر 2000 نفری و سلاحهای سبک، زیر دوربینهایی دقیق ماهوارهها و پهبادهای بی تفاوت آمریکایی، در جاده های کویری عراق از سوریه به سمت موصل و به قصد تصرف این شهر حرکت میکرد و ارتش عراق، با دستور مشکوک مافوقها که زیر نظر مقامات ارتش آمریکا بودند، سلاحهایشان را تقدیم آنها کرده و فرار کردند؛ آن زمان که ترکیه با هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی غربی به شکل مرتب و روزانه گروههای چند ده و چند صد نفری مسلح داعشی را به سوریه می فرستاد تا بشار اسد را سرنگون کنند و به شکل نه چندانی پنهانی، از داعش نفت عراق را می خرید؛ و وقتی خبرنگار پرس تی وی، خانم «سرنا شیم»، از صحنه فرستادن نیروهای داعش درون امبولانسهای سازمان ملل از داخل ترکیه به سوریه عکس و فیلم گرفت و چند ساعت بعد از این اقدام به شکلی هولناک در تصادف با تریلی کشته شد و هیچ یک از خبرگزاری های غربی و از جمله فرانسوی، این ماجرا را «ندیدند»؛ و آن زمان که عربستان و قطر با هماهنگی و حمایت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، ماهانه دهها میلیارد دلار به داعش پول و اسلحه تزریق می کردند؛ و وقتی که خودِ فرانسه، لابد با حفظ «ارزشهای فرانسوی» و در نظر داشتن «ارزشهای نفتی»، به لیبی حملات هوایی گسترده کرد و چند هزار نفر را کشت و این کشور را از هم پاشید و آن را به مرکز عضو گیری داعش و انبارهای سلاح قذافی را به هدیه ای دلچسب برای این گروه تبدیل کرد؛ و در یکسال و اندی اخیر که هواپیماهای ائتلاف شصت کشوری(!) امریکا و انگلیس و فرانسه و .... سرگرم گشت زدن بر سر داعش، به اسم مبارزه با این گروه بودند و درست زیر این حملات صوری، این گروه نه ضعیف تر که قوی تر می شد.
فرق حملات دردآور پاریس با جنایات بیشمار دیگر داعش در این است که آن جنایات بیشمار که در طی آنها دهها هزار نفر کشته و معلول و صدها هزار نفر آواره شدند، در خاورمیانه، در سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و ... اتفاق می افتاد و این یکی، در قلب اروپای متمدن. در آن دیگری ها، هزاران مردم خارومیانه ای در قاموس رسانه ها و بسیاری از مقامات و متاسفانه بخشی از افراد غربی اصولا انسان کامل به حساب نمی آیند، کشته شده و می شوند، و در این یکی مردمی از قاره پیشرفته اروپا؛ در حالی که انسان، همه جا انسان است؛ بی توجه به نژاد و دین و زبانش.
واقعیت این است که اکنون داعش نه تنها مساحت قابل توجهی از خاورمیانه را به کشتارگاه انسانها تبدیل کرده، بلکه در همه جای جهان غرب، هسته های تروریستی دارد و هر وقت بخواهد می تواند فجایعی از جنس فاجعه پاریس به راه بیاندازد، و مسئول مستقیم این وضع و به خاک و خون کشیدن مردم بیگناه در شرق و غرب جهان، آنهایی هستند که با ابزار کثیفی به نام داعش، به منظور حفظ و ارتقای منافع خود سهم داشته اند. بله، دست آنها هم به خون پاریسی ها آلوده است، و این آلودگی با اشک مقاماتشان پاک نخواهد شد.
از طرفی، سید جلال فیاضی نوشت: اکنون داستان پاریس نسخه دیگری از حکایت بوستون است که این بار دامان بزرگترین متحد آمریکا در حمایت از تروریستها را گرفته است.31 ماه پیش، پس از حوادث تروریستی بوستون آمریکا در یادداشتی تحت عنوان « داستان بوستون » نوشتم «کاخ سفید باید از سیاست تروریست پروری خود از طریق ایجاد و حمایت از گروه های اسلامی نما برای مقابله با اسلام دست بردارد و گرنه این گروه های تروریستی آمریکا ساخته و مورد حمایت کاخ سفید به بلای جان آمریکائیها تبدیل خواهند شد و داستان بوستون در دیگر ایالت های ایالت متحده نیز تکرار خواهد شد.اکنون داستان پاریس نسخه دیگری از حکایت بوستون است که این بار دامان بزرگترین متحد آمریکا در حمایت از تروریستها را گرفته است.هیچ انسان آزاده ای نیست که از به خاک و خون کشیده شدن مردم فرانسه در حادثه تروریستی جمعه سیاه پاریس آزرده خاطر نباشد همچنان که قلب جهانیان از کشتارهای ضاحیه بیروت و مردمی که در سوریه ، عراق و افغانستان به خاک و خون کشیده می شوند جریحه دار است اما مقامات فرانسه پیش از آنکه انگشت اشاره رابه سوی خارج از مرزها نشانه روند باید با مردم خود صادق باشند و مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده بگیرند .
معیار های دوگانه غرب در مقابله با تروریسم و تقسیم تروریستها به تروریست خوب و بد ( ! ) حاصلی جز آنچه در پاریس رخ داد بهبار نمی آورد و ادامه این سیاستهای اشتباه میتواند سایر کشورها را هم ناامن کند . روزی که حادثه بوستون رخ داد هنوز آمریکا و متحدانش تروریست های سوریه را به تروریست خوب و بد تقسیم نکرده بودند و از همه آنها به نام پیکار جویان سوری علیه حکومت قانونی سوریه حمایت میکردند اما پس از کمانه سلاحهای اهدایی ائتلاف « غربی ، عربی » به سوی خود آنها ، اکنون تروریستهای معارض سوریه هم به خوب و بد تقسیم شده اند ؛ خوب ها ! مورد حمایت و بدها ظاهرا تحت بمباران ! اوج برخورد دوگانه در مقابله با تروریسم در حمایت آمریکا و غرب از تروریسم دولتی صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی تجلی می یابد و ادامه این روند میتواند صلح و امنیت جهانی را با مخاطره مواجه کند .
آنچه در اجلاس های وین در مورد سوریه نیز رخ میدهد از همین دکترین نشات میگیرد. تداوم حمایت آمریکا و ائتلاف غربی-عربی از تروریستهای معارض در سوریه و مقاومت دربرابر پذیرش حکومت قانونی بشار اسد و تلاش برای حذف رئیس جمهوری قانونی سوریه از روند حل بحران سوریه راه به ناکجا آبادی است که آمریکا به نام مبارزه با تروریسم در برابر متحدان خود نهاده است .
ائتلاف ضد تروریسم پس ازحادثه مشکوک 11 سپتامبر 2001 که تهاجم نظامی به افغانستان و عراق را در پی داشت ، نه تنها به مهار تروریسم منجر نشد بلکه جهان را در معرض خطر گسترش تروریسم کور ،خشن و بی رحمی قرارداد که به هیچ اصول انسانی پایبند نیست و استکبار ناجوانمردانه تلاش میکند این لکه ننگ را به دامان اسلام بچسباند .
در حالی که اسلام ناب ،دین صلح و دوستی و ظلم ستیزی است و اصول و معیار های اسلامی با شیوه های غیر انسانی گروههای تروریستی - که پوستین وارونه ای از اسلام بر تن دارند - در تضاد است .اولین و بزرگترین درس جمعه سیاه پاریس باید بازنگری آمریکا و ائتلاف «غربی، عربی» در سیاستهای اسلام ستیزانه و تروریسم پرورانه باشد تا با پایان برخورد دوگانه در مقابله با تروریسم، دوران جدیدی از مبارزه واقعی با تروریسم در جهان رقم بخورد ، اگر چنین نباشد باید منتظره فجایح تروریستی خونین دیگری در جهان بود .
گزارش لحظه به لحظه از پاریس!
در حالی که جریان رسانهای اصلی آمریکا پوشش لحظه به لحظه از حملات پاریس دارد، رسانه خبری اسپکتکل به دنبال حل این مساله است که چرا حملات و بمبگذاریها در عراق و لبنان از سوی جامعه آمریکا تقریبا بدون توجه باقی ماند.رسانه خبری اسپکتکل تاکید دارد که تقریبا در همان روز وقوع حملات پاریس، لبنان نیز با حملهای تروریستی روبهرو شد.خاویر سیمون در مطلبی با عنوان «در پی حملات پاریس، آیا رسانههای جریان اصلی تهدید گستردهتر داعش را تضعیف میکنند؟» مینویسد: در پی بمبگذاری انتحاری داعش در جنوب بیروت، یک روز عزای عمومی در لبنان اعلام شد؛ حملهای که دستکم 43 کشته و 28 زخمی بر جای گذاشت.
در بیانیهای که اخیرا از سوی داعش منتشر شده، این حمله به «سربازان خلافت» نسبت داده شده است. همان روز عراق با دو حمله روبرو شد که این گروه تروریستی باز هم مسئولیت آن را پذیرفت. در یکی از این حملات، یک عامل انتحاری به مراسم یادبودی در بغداد حمله کرد که دستکم 21 کشته و 46 زخمی بر جای گذاشت. انفجار یک بمب جادهای هم در پایتخت عراق در همان روز به کشته شدن دستکم پنج تن و زخمی شدن 15 تن دیگر منجر شد.پایگاه خبری اسپکتکل در ادامه بحث میکند که این حملات تنها در شمار قربانیان تفاوت دارند و احتمالا 128 کشته پاریس بر شمار قربانیان بیروت و بغداد سایه افکنده است.
با این حال سیمون اذعان میکند که در مجموع، خاورمیانه در اقدامات تروریستی بیشتر لطمه میبیند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی مینویسد: شمار قربانیان در خاورمیانه هم افزایش یافته است. از زمان ظهور گروه تروریستی داعش، حملات در بغداد تقریبا روزانه رخ میدهد که شامل بمبگذاریهای جادهای، انفجارهای انتحاری و ترور میشود.
سیمون اشاره میکند که ممکن است مشکل همین باشد که غرب به بسیاری از مناطق خاورمیانه به چشم مناطق خطرناک مینگرد که خشونت به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شده است. سیمون اینگونه نتیجهگیری میکند که در آمریکا بسیار ساده است که مطالب خبری مرتبط با بمبگذاریها را از دست بدهید و حملات تروریستی که در خاورمیانه انجام میشوند، چیزی است که هر روز رخ میدهد! این حملات زمانی شوکهکننده میشود که در غرب رخ دهد که محل قدرتهای جهانی است که درست در نقطه مقابل کشورهای مشکلداری قرار دارند که در حال نبرد با نیروهای افراطگرایی هستند که قصد براندازی دولت را دارند.
جوی ایوب، وبلاگنویس لبنانی در مطلبی مینویسد: من از یک جامعه فرانسویزبان ممتاز لبنان آمدهام. این بدان معناست که من همیشه فرانسه را به عنوان خانه دوم خود دیدهام. به نظر من کاملا واضح است که برای جهان، مرگ و میر مردم من در بیروت به اندازه مرگ و میر افراد دیگر در پاریس اهمیت ندارد.
یک روزنامهنگار استرالیایی میگوید که این مساله زمانی آغاز شد که رهبران جهان یکی پس از دیگری بیانیههای را درباره پاریس منتشر کردند اما زمانی که به بغداد و بیروت رسیدند، سکوت اختیار کردند. پایگاه خبری مستقل استرالیایی «نیوماتیلدا» مینویسد: انفجارهای لبنان با پیام توئیتری مالکوم ترنبول و یا بیانیه باراک اوباما همراه نشد و هیچ وبلاگ زندهای از سوی رسانههای غربی و پوشش لحظه به لحظه در کار نبود و حتی هیچ هشتگ توئیتری از سوی استرالیاییها برای همبستگی با مردم لبنان ایجاد نشد. ادامه دارد...
ش.د9404858