(روزنامه اطلاعات ـ 1394/09/04 ـ شماره 26313 ـ صفحه 12)
حملات تروريستي اخير در پاريس به مثابه قله کوه يخي است که چه بسا در آينده دايره گستردهتري پيدا کند از همين رو ناگفته پيداست که راه حلهاي امنيتي و نظامي به تنهايي براي ريشه کن کردن تروريسم جوابگو نخواهد بود.عبدالباري عطوان نويسنده سرشناس جهان عرب با اشاره به حملات پاريس آن را به مثابه قله کوه يخي دانسته و گفت: راه حل هاي امنيتي و نظامي براي مقابله با تروريسم به تنهايي جوابگو نخواهد بود.
وي تاکيد کرد، فرانسوا اولاند رئيس جمهوري فرانسه بدون هيچ مبالغه اي با اشاره به شش حملهاي که پاريس را به لرزه در آورد، گفت:فرانسه با جنگي روبه رو است که در خارج از کشور نقشه آن طراحي شده و با تباني عوامل داخلي به اجرا در آمد.به هر حال پاريس و تمام پايتخت هاي اروپايي هنوز از انفجارهاي اخير فرانسه در شوک هستند و بيم دارند که همين اتفاقات در هر يک از اين پايتختها تکرار شده و شهروندان اروپايي را هدف قرار دهد.
داعش و بهرهبرداري از جوانان
اين انفجارها به اضافه حملات و حوادث ديگر نه فقط خطر داعش که مسئوليت آن را برعهده گرفته است، برملا مي کند بلکه از ميزان نفوذ آن در بين نسل جوانان مسلمان در غرب حکايت داشته و نشان ميدهد که اين گروه در گمراه کردن و استفاده از جوانان در خدمت نقشههاي تروريستي خود موفق عمل کرده است .
عطوان در ادامه مقاله خود يادآور شد، در کمتر از دو هفته، داعش بيش از چهار حمله تروريستي انجام داد که همگي از نظر گستردگي و تاثيرات امنيتي و رواني و نيز زيان هاي انساني در 10 سال اخير بي سابقه بوده اند اين چهار حمله به ترتيب عبارتند از:
اول: حمله به فرودگاه شرم الشيخ و منفجر کردن هواپيماي روس و کشته شدن تمامي سرنشينان آن.
دوم: تيراندازي به پايگاه آموزشي امنيتي و به قتل رساندن دو مشاور نظامي آمريکايي.
سوم: حمله به يک پايگاه آموزشي در آفريقاي جنوبي که هنوز داعش به طور رسمي مسئوليت آن را بر عهده نگرفته است اما بيشتر کارشناسان معتقدند که اين گروه در اين حمله دست داشته است.
چهارم : انفجار در يک خيابان پررفت و آمد در ضاحيه جنوبي بيروت.
پنجم: حملات بزرگ در پاريس
وضع فوق العاده در فرانسه
در پي حملات پاريس، مسئولان فرانسه وضعيت فوق العاده اعلام کردند و نيروهاي ارتش در خيابانها مستقر شدند و برخي کشورهاي اروپايي نيز همين کار را کردند، اما راه حل هاي امنيتي و نظامي به تنهايي نمي تواند از پايتختهاي اروپايي در برابر حملات مشابه محافظت کند، از همين رو بايد اولا راهبرد کاملي را براي روشن کردن دلايلي که موجب شکل گرفتن داعش شد، طراحي کرد و دوم مشخص کرد که که اين گروه قدرت به کار گرفتن جوانان و اجراي نقشه هاي خود را چگونه به دست آورد؟
غربيها منکر زمينهسازي تروريسم هستند
اگر نه همه کشورهاي غربي اما بيشتر اين کشورها درصدد اعتراف به دلايل مزبور نيستند و نمي خواهند به نقش خود در تامين بستري براي پديده خطرناک تروريسم اعتراف کنند اما واقعيت اين است که اين پديدهاي است که ناشي از دخالتهاي نظامي و از هم گسيختن کشورها و تلاش براي بازنگري در مرز کشورهاي خاورميانه بر اساس منافع و نقشههاي مورد نظر خود است به گونهاي که بر اساس آن اسرائيل به عنوان قدرت منطقه معرفي شود.
دليل اصلي شکل گيري تروريسم
در اينجا شش اصطلاح يا کليدواژه وجود دارد که براي درک پديده تروريسم و دلايل شکل گيري آن و نيز دلايل گسترده شدن دايره قدرت آن بايد بر اين شش مورد دقت و آن را تحليل کرد:
اول: توهين
ملت هاي عربي به طور مدوام از سوي دولت هاي فاسد خود و نيز نيروهاي استعمار گر غربي و شرقي و دخالت هاي نظامي در مسائل اين کشورها در معرض توهين قرار دارند.
دوم: سرخوردگي
بيش از يک ميليون جوانان با بيکاري دست به گريبان هستند و بيش از 40 ميليون نفر بي سواد بوده و سرخوردگي نقطه مشترک بيشتر اين جوانان است زيرا نه در حال زندگي مي کنند و نه آينده اي دارند.
سوم: نبود دولت سالم
بيشتر نظام هاي عربي، ديکتاتور و سرکوبگر و نيز فاسد هستند و هيچ طرحي براي توسعه در نظر نداشته و فاقد توانمندي مديريت پيشرفته هستند.
چهارم:دخالت هاي نظامي
اين دخالت ها از عراق آغاز شد و تا ليبي، سوريه و يمن امتداد پيدا کرده و به سومالي ختم شد به اين معني که نظام هاي حاکم در بيشتر اين کشورها با توسل به زور تغيير کردند اما دولت هاي شکست خورده روي کار آمدند بدون اينکه جايگزين موفقي براي نظام هاي سرنگون شده باشند.
پنجم: به حاشيه راندن
در پرتو شعله ور شدن آتش دسته بندي هاي نژادي و طايفهاي که به سر فصل و محور اصلي جنگهاي داخلي در منطقه تبديل شده است، عمليات به حاشيه راندن با رويکردهاي طايفه اي و نژادي به نقطه مشترک بيشتر کشورها و منبع سرکشي و توسل به خشونت و تروريسم تبديل شده است.
ششم: وسايل ارتباط اجتماعي
گروههاي تروريستي نيز در اين خصوص مانند مردم عادي هستند، به اين معني که ديگر براي رواج ايدئولوژي و افکار خود به وسايل اطلاع رساني سنتي نياز ندارند و در اين مورد کافي است يادآور شويم که داعش در بيش از 50 هزار صفحه تويتر فعال است و حاميان آن روزانه 100 هزار مطلب در اين صفحات منتشر مي کنند.
کشورهاي غربي که به دخالت نظامي در منطقه دست زده اند، مي دانند که چگونه يک جامعه را ويران کنند اما نمي دانند يا نميخواهند جوامعي را که تخريب کرده و به ويراني کشيده اند، دوباره بنا کنند و اينجا همان دليل اصلي نهفته است.
به عبارت ديگر غرب همواره بر کارشناساني تکيه دارد که انگيزه و عامل سياست هاي خارجي آنان در منطقه عربي بوده و محور اقدامات آنان انتقام جويي و کشمکش و جنگ در منطقه است و همين وضعيت بر اين کشورها و مردم منطقه تاثير منفي بر جا گذاشته است .
به هر حال حملات خونيني که با استفاده از کمربندهاي انفجاري و سلاح در پاريس رقم خورد به نفع احزاب و گروههاي راستگراي افراطي و سياست هاي نژادپرستانه آنان عليه بيش از 30 ميليون مسلمان در قاره اروپا خواهد بود که بيشتر آنان در فرانسه، آلمان و ايتاليا زندگي مي کنند و اگر اين وضعيت به اقدامات خشونت آميز و حملات انتقام جويانه معکوس تبديل شود، برخوردهايي را به وجود آورده و سايه اي از ترس و وحشت و بيثباتي را فراگير خواهد گرفت که چه بسا بسيار فراتر از خطرات حملات شب گذشته در پاريس باشد.
غرب فقط به راه حل هاي نظامي و امنيتي تکيه نکند
دولت هاي غربي براي مقابله با پديده ويرانگر تروريسم بايد به دنبال راه حل هاي ديگري به جز راه حل هاي امنيتي و نظامي باشند و در اين خصوص بيش از هر چيز بر سياست هاي خارجه خود در قبال منطقه خاورميانه متمرکز شوند زيرا کساني که ايستگاههاي قطار مادريد و لندن را منفجر کردند، اعلام کردند اين کار را تحت تاثير جنگ عراق و اشغال اين کشور و کشته شدن ميليون ها نفر از مردم آن انجام دادند.همچنين در بيانيه داعش که مسئوليت انفجارهاي پاريس را برعهده گرفت آمده است که اين حملات در واکنش به بمباران مواضع آن صورت گرفته است.
با اينهمه ما به هيچ وجه به دنبال اين نيستيم که راه حل هاي امنيتي کنار گذاشته شود زيرا حق تمامي دولت ها است که از مردم و منافع خود دفاع کرده و هرگونه خطر تروريستي که آنان را تهديد مي کند از بين ببرند اما اين کار بايد با ديد عميق تر به پديده تروريسم و نه سياست هايي که مبتني بر واکنش هاي سطحي است، جامه عمل بپوشد.
پيام سرزنشآميز بشار اسد به فرانسه
در اين خصوص چه بسا پيام تسليت بشار اسد رئيس جمهور سوريه به فرانسه با نوعي سرزنش همراه باشد به اين معني که وي در پيام خود اظهار داشت: فرانسه روز جمعه از تروريسمي رنج برد که پنج سال است سوريه را رنج مي دهد.گويي اسد با اين اظهارات اعلام کرد، آيا به شما نگفتم و هشدار ندادم که برخي نشانه ها را بايد بررسي کرده و در مورد آن به طور عميق درنگ داشت؟آنچه در فرانسه رخ داد تروريستي بود که بين ملت ها و مذاهب و اديان هيچ تفاوتي قائل نيست و همين جا خطر واقعي اين پديده نهفته است و لزوم بررسي آن بر اساس ديدگاههاي مختلف را مطرح مي کند زيرا چه بسا آنچه در پاريس شاهد بوديم، قله کوه يخي باشد.
حملات پاريس، رهگيري داعش و نبرد اطلاعاتي
پذيرش مسئوليت حملات صورت گرفته در پاريس از سوي داعش، هشداري جدي به ارزيابيهاي اطلاعاتي آمريکا نسبت به اين گروه است که ميتواند دست به حملاتي با سازماندهي بالا و گسترده بزند. خبرگزاري آسوشتيدپرس در گزارش نوشت،حملات پاريس يادآور افزايش و تعدد دشواريهاي آژانس هاي اطلاعاتي غربي و آمريکايي در رهگيري داعش و بيانگر اين مساله است که تلاشهاي آنها براي انجام رهگيري مظنونان داعش رو به سختي و روزهاي تاريک ميگذارد.
مقامهاي سابق و کنوني اطلاعاتي گفتهاند که در يکسال گذشته مظنونان تروريستي داعش از روشهاي بسيار پيچيدهاي براي کدگذاري ارتباطات بهره برده و از نرم افزارهاي جديد ي که آژانسهاي اطلاعاتي قادر به رهگيري آنها نيستند، استفاده کردهاند ؛ تغييري که برخي از مقامها ميگويند به واسطه افشاگريهاي ادوارد اسنودن، مقاطعه کار سابق آژانس امنيت ملي آمريکا روندي سريع يافته است.نتيجه اين اقدامات از سوي داعش را ميتوان در حملات پاريس شاهد بود: دست کم هشت تروريست مسلح به سلاح گرم و کمربندهاي انتحاري که اکثرا مورد حمايت شبکهاي بودند توانستند اين حمله با اين تعداد کشتار را بدون آنکه آژانسهاي اطلاعاتي فرانسه و غربي از آن سرنخي داشته باشند، انجام دهند.
علي صوفان، يکي از مقامهاي ارشد و سابق مقابله با تروريسم که اکنون رياست يک شرکت امنيت ملي را برعهده دارد، با هشدار دادن نسبت افزايش روز افزون خطرات داعش گفت: به طور حتم، اين يک شکست اطلاعاتي است.
وي به اين مساله اشاره کرد که حملات پاريس نيازمند طراحي جامع، شامل حمايت از يک شبکه از حاميان داعش بوده است که احتمالا به تامين سلاح و مواد منفجره و همچنين رهگيري اهداف و انجام عمليات ضد اطلاعاتي دست زدند.
در يک سال و نيم گذشته، مقامهاي اطلاعاتي و پليس غرب مساله تهديدهاي مرتبط با شبه نظاميان خارجي شامل 100 آمريکايي و هزاران دارنده پاسپورتهاي اروپايي را که به عراق و سوريه رفته تا با داعش همکاري کنند و به کشورهاي خود بازگشتهاند، مطرح کردهاند. (مقامهاي فرانسوي در حال بررسي احتمال اين مساله هستند که يکي از تروريستهايي که از سوريه به فرانسه آمده، در قالب پناهجو بوده است.)اما تاکنون مقامهاي آمريکايي به اين مساله تمايل داشتهاند تا اين تهديد را از جانب شبه نظاميان تکرو بدانند ؛به طوريکه شخصي از مقامهاي آمريکايي آنها را جويندگان شکوه و عزت ناميده بود. آنها اين ايده را که داعش تمايل و توانايي انجام طيف وسيعي از حملات نظير آنچه در 2001 در آمريکا رخ داد را دارد، کم اهميت شمردهاند.
متيو اولسن، که تا سال گذشته ميلادي مدير مرکز ملي مقابله با تروريسم درباره داعش بود، گفت: داعش تا پيش از اين دست به حملات پيچيده در خاک کشورهاي غربي نزده بود و ما شاهد چنين حملاتي نبوديم. آنها قبلا چنين چيزي را به اثبات نرسانده بودند.
وي با اعلام اينکه اين حملات در پاريس در برخي از جنبهها بيشباهت به حمله 2008 بمبئي نبود، ادامه داد: نبايد بابت اين حملات در پاريس شگفت زده شويم. آژانسهاي اطلاعاتي آمريکا بايد حالا قضاوتهاي خود را نسبت به توانايي داعش مجدد ارزيابي کنند چون انجام چنين حملاتي در داخل خاک آمريکا محتمل است.
يکي از افسران ارشد و سابق پليس آمريکا که در دولت باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا تهديدهاي داعش را بررسي و نظارت ميکند، گفت: اين گروه تروريستي ميتواند هرجايي را هدف قرار دهد. مقامهاي آمريکايي چندين بار تا کنون نسبت به انجام حملاتي شبيه به بمبئي در داخل خاک آمريکا هشدار دادهاند.اما آنچه باعث هشدار به مقامهاي اطلاعاتي و پليس آمريکا شده اين است که شناسايي و خنثي کردن حملات اين تروريستها به شدت سخت و دشوار شده چون نميتوانند ارتباطات داعش را به راحتي رهگيري کنند.
درست سه هفته قبل، نيک راسموسن، مدير کنوني مرکز ملي مقابله با تروريسم آمريکا به کميته کنگره گفت که عاملان تروريستي توانايي قابل ملاحظهاي در ارتباطات دارند و همين امر روند رهگيري آنها را سخت تر ميکند.
وي با اشاره به نظرات برخي از مقامهاي اطلاعاتي آمريکا، علت اين مشکل را روشهاي جمع آوري اطلاعات خواند و ادامه داد،هيچ ترديدي نيست که افشاي اطلاعات باعث شده تا ما پوشش خود را بر تروريستها از دست بدهيم. ما افرادي را داشتهايم که توسط آژانس امنيت ملي آمريکا تحت نظر بودند اما از کدگذاري استفاده کردند؛ از روشهايي متفاوت که رهگيري آنها را سخت کرده است. اين يک مساله شگفت آور نيست. اين افراد پيچيده هستند. آنها روزنامه ميخوانند و ميدانند که ما چه ميکنيم.مظنونان تروريستي از تامين کنندگان اينترنتي آمريکا نظير گوگل و ياهو استفاده نميکنند بلکه از کشورهايي ديگر اينترنت ميگيرند.
يکي از مقامهاي سابق اوباما در امور اجرايي پليس گفت: مشکل استفاده از اشکال مختلف و پيچيده ارتباطي است. واتس آپ و iMessageمشکل بزرگي هستند.جيمز کامي، مدير اف.بي.آي تلاش کرده تا خطر کدگذاري توسط تلفنهاي جديد آيفون را که به کاربران و خريداران پيشنهاد ميشود، مطرح کند.وي گفت: آژانسهاي اطلاعاتي آمريکا و گروههاي تروريستي در يک رقابت تسليحاتي و نبرد در کدشکني ارتباطات هستند.
مقصر اصلي حملات مرگبار پاريس چه کسي است؟
در اين ساعات حساس، افکار عمومي فرانسه در صدد مصدر يابي ماجرا هستند؛ اينکه خاستگاه و مبدا وقوع اين حملات تروريستي را بايد در کدام نقطه از زمين جستوجو کرد؟ سوريه؟ عراق؟ يا کدام کشور منطقه؟پاريس در وضعيتي آشفته به سر مي برد. "انفجار"،"گروگان گيري"،"بمب گذاري" و "آشوب " وازگاني هستند که بيش از هر زمان ديگري در فرانسه نمود پيدا کرده است.
بديهي است که کشتار دهها انسان بيگناه در خيابانهاي پاريس و ديگر شهرهاي اين کشور هر انساني را متاثر مي سازد اما در اين ميان سوالاتي وجود دارد که دستگاههاي رسمي و امنيتي فرانسه ملزم به پاسخگويي به آن هستند. سوالاتي که در جريان وقوع حادثه حمله تروريستي به نشريه هتاک شارلي ابدو نيز بيان شد اما مقامات فرانسوي از پاسخدهي به آن سرباز زدند. به عبارت بهتر، دغدغه ها و سوالات افکار عمومي فرانسه درخصوص اين سلسله حوادث تروريستي به قوت و قدرت خود باقي مانده است.
تحليلگران و کارشناساني که در شبکه هاي تلويزيوني فرانسه حاضر مي شوند جملگي متفق القول هستند که بايد در مصدر يابي اين حوادث بر روي معادلات منطقه و شرايط جاري در سوريه و عراق متمرکز شد. در اين معادله نام داعش و گروههاي تروريستي بيش از پيش برده مي شود. اين مصدر يابي در نگاه اول نيز قابل هضم به نظر مي رسد ، خصوصا اينکه افکار عمومي فرانسه لااقل در کوتاه مدت قدرت تحليل عميق خود نسبت به حادثه اي که هنوز پايان نيافته است را ندارد.
واقعيت امر اين است که معادلات جاري در پاريس به شدت پيچيده است. بر خلاف آنچه تحليلگران و کارشناسان فرانسوي طي ساعات اخير سعي در القاي آن دارند، مصدر حوادث تروريستي اخير دقيقا به مانند حادثه شارلي ابدو نه در خاورميانه ، بلکه در آتلانتيک نهفته است.
اعضاي ناتو که همان مولدين بحران تروريسم در سوريه و عراق هستند، از ابتداي سال 2011 ميلادي ، نيروهاي تکفيري و تروريستي را که سالها در اروپا از آنها صيانت مي کردند را راهي منطقه کردند تا هم در آنجا به ضرر نظام اسد جنگيده و آن را ساقط کنند و خود نيز در همان منطقه نابود شوند. اتفاقا معادله اي که طي سالهاي 2011 تا 2013 ميلادي توسط دستگاههاي امنيتي در غرب چيده شد بسيار دقيق و در ظاهر محاسبه شده بود.
مهره هاي تکفيري با اصالت فرانسوي قرار بود نظام سوريه را نابود کنند و خود نيز نابود شوند . محاسبات دستگاههاي امنيتي کشورهاي عضو ناتو حول مهره هاي تکفيري حول جمع جبري همين دو گزاره صورت گرفت.آتلانتيکي ها به اندازه اي از اجرايي شدن اين معادله اطمينان داشتند که حتي نقشه راه خود را براي دوران پس از تحقق عمليات نيز آماده کرده بودند.
اکنون در سال 2015 ميلادي قرار داريم: نظام سوريه به قوت خود باقي مانده است، گروههاي تروريستي و تکفيري اروپايي پس از سالها فرسودگي نظامي با افکاري پوسيده و خطرناک و تروريستي راه بازگشت به کشورهاي خود را در پيش گرفته اند.
در اين معادله نه نظام سوريه ساقط شده و نه گروههاي تکفيري ديگر توان جنگيدن در منطقه را ندارند. از اين رو بازگشت به اروپا يا از آن بد تر يارگيري جديد در ميان اروپاييان به سود گروههاي تکفيري استراتژي و روشي است که بقاياي تکفيري ها در پاريس و ديگر شهرهاي فرانسه در پيش گرفته اند.
تنها راه برخورد واقع بينانه با موضوع تروريسم در فرانسه و مواجهه با حوادثي از اين دست، تحليل امنيتي واقع بينانه پديده هايي مانند انفجارها و گروگانگيري هاي اخير پاريس و ديگر شهرهاي اين کشور است. در صورتي که اين تحليل واقع بينانه وجود نداشته باشد يا به مانند حادثه شارلي ابدو به صورت عامدانه نادرست به مردم و افکار عمومي فرانسه ارائه شود، تکرار اين وقايع اجتناب ناپذير خواهد بود.
فرانسه براي مقابله واقعي با تروريسم ناچار است به نقش و خاستگاه خود و ديگر اعضاي پيمان آتلانتيک شمالي ( ناتو ) در توليد تروريسم تکفيري در منطقه اذعان کرده و در مصدريابي ماجرا نيز سهم خود را به عنوان عاملي خاطي بپذيرد. بديهي است که در اين صورت، برخورد و مواجهه فرانسه با تروريسم تکفيري واقع بينانه تر صورت خواهد گرفت.
البته عکس اين قاعده نيز صادق است. تا زماني که فرانسه سهم خود و هم پيمانانش مانند آمريکا، رژيم صهيونيستي و حتي همپيمانان منطقه اي خود مانند آل سعود و آل ثاني را در توليد و تقويت گروههاي تروريستي نپذيرد، مصدريابي واقعي و دقيقي از اين حوادث تروريستي صورت نخواهد گرفت و در نتيجه پروسه مقابله با تروريسم تکفيري باقي مانده يا الحاقي به کشورهاي اروپايي نيز ابتر خواهد ماند. ادامه دارد...
ش.د9404864