کمتر از سه ماه تا برگزاري انتخابات مجلس دهم باقي مانده و گروههاي سياسي تا به امروز تكليف ائتلافهاي خود را تا حدودي مشخص كردهاند و برخي ديگر كه شامل طيفي از اصولگرايان ميشود هنوز نتوانستهاند به راهكاري دست پيدا كنند. امير محبيان تئوريسين اصولگرايان در گفتوگويي به تشريح نحوه حضور گروههاي سياسي در انتخابات پرداخته است. آنا نوشت؛ محبيان بر اين باور است كه مجلس دهم در مقام مقايسه، با مجلس نهم تفاوت چنداني نخواهد داشت چراكه فضاي شكلگيري مجلس دهم از نگاه او، تغيير خاصي با فضاي شكلگيري مجلس نهم نداشته است. او تغيير را در حوزه اقتصادي ميداند و معتقد است كه دولت روحاني نتوانسته در اين حوزه گرهگشايي كند. از نگاه وی، در دو سال گذشته از دولت يازدهم، يأس در جامعه بيشتر هم شده است.
محبیان درباره اصولگرايان هم توضيح ميدهد: در اردوگاه اصولگرايي، يك جريان تحت عنوان اصولگرايان سنتي هستند يا اصولگرايان معتدل كه به عنوان جبهه پيروان خط امام و رهبري شناخته ميشوند با چهرههاي اصلي باهنر و لاريجاني. به نظر من الان تا حدودي انسجام دروني دارد ولي نمود رسانهاياش بسيار ضعيف است. بويژه از بعد از دوم خرداد كه به جريان اصولگرايي يك شوك جدي وارد شد هنوز در بازسازي خودش موفق نشده است. هر از گاهي هم نيروهاي پرانرژيتر و نه لزوما معتدلتر از آن جدا ميشوند و ميخواهند به عنوان يك جريان مجزا براي خود حركت كنند؛ از جمله ايثارگران و رهپويان كه در يك مقطعي فعال شدند الان هم پايداري و امثالهم.
محبيان درباره اصولگرايان سنتي هم گفت: اصولگرايان سنتي از لحاظ گستره تشكيلاتي، گسترده هستند، تواناييشان زياد است و نيروهاي پابهكار به معناي معتقد به خود، زياد دارند. هرچند كه اينها نيز مدتهاست در حالت انفعال قرار گرفتهاند و بايد تكليفشان را خيلي جاها روشن كنند. در آستانه انتخابات، در همين اصولگرايان سنتي نيز اختلافات زيادي بروز كرده است؛ مثلا موتلفه كه يكي از چهرههاي اصلي اين جريان بود، الان بهنحوي به يكي از سه ضلع مثلث انتخاباتي اصولگرايان تبديل شده است؛ مثلثي كه يك ضلع آن جمعيت ايثارگران و رهپويان است، يك ضلع پايداري و يك ضلع هم موتلفه. از اين رهگذر، مقداري جبهه پيروان ضعيف شده است.
اختلافات جبهه پايداري و رهپويان
محبيان ادامه داد: جريان ديگري كه قبلا از جريان اصولگرايان بيرون زده بود و يك مقداري تندتر حركت ميكرد، تشكيلات دوقلوي ايثارگران و رهپويان هستند. بين خودشان اختلافاتي دارند اما با هم هیتند و سعي دارند بين جريان اصولگرايي سنتي و جبهه پيروان و پايداري قرار بگيرند، هم به عنوان پل باشند و هم موقعيت ويژهتري داشته باشند. جبهه پايداري بحث ديگري بود كه اين استاد دانشگاه به آن پرداخت: جبهه پايداري، فعال، احساساتي و پرانرژي است ولي از نظر تئوريك و نظري، كمبنيه و جنجالزيست است. نقطه قوتش هم اين است كه نقاطي كه به عنوان بحثهاي جنجالي مطرح ميكند نقاطي است كه اتفاقا ايدههاي نظام، يعني بحثهاي منافع ملي است ولي اشكالش اين است كه اينها را خيلي سياسي، تبليغي و سطحي مطرح ميكند، با اين شيوه، به اين آرمانها يا ديدگاههاي انقلابي ضربه ميزند كه خطرناك است.
جبهه پايداري دنبال اين است كه حداكثر امتياز را در انتخابات پيش رو بگيرد؛ هر چند نگرانيهايي هم دارند كه رو نميكنند. نگراني پايداريها اين است كه با تغيير فضا كلا از صحنه خارج شوند همين نگراني هم باعث شده است كه بيايند به بقيه متصل شوند. وي درباره جريان احمدينژاد هم گفت: جريان مهمي كه ميخواهم در درون اردوگاه اصولگرايان از آنها ياد كنم، جريان احمدينژاد است كه با وجود اينكه شايد خيلي جدي مورد تحليل قرار نگيرند، خيلي مهم هستند و خيلي هم زيركانه عمل ميكنند. ميتوانم بگويم كه من تشكيلاتيترين و حرفهايترين نوع عمل را فعلا در جريان آقاي احمدينژاد ميبينم. محبيان افزود: يكي از كارهاي جريان احمدينژاد اين است كه يك تور خيلي نامرئي را پهن ميكند كه بتواند افراد را جذب خودش كند. يك بخش اين تور نامرئي، طيف هواداران آقاي جليلي است كه محوريت توليد مطلب براي اعمال فشار روي حوزه هستهاي را به عهده داشت.
حوزه كار تخصصي است و دارند از اين ظرفيت استفاده ميكنند. نشريه «وطن امروز» هم انتقالدهنده ايدههاي آنهاست. آنها توليد محتوا كردند و اثرگذار هم بودند و چون روي حوزه حساسي كار ميكردند توجه خيلي از نيروهاي انقلابي را به سمت خودشان جلب كردند. يك طيف ديگر، طيف جبهه پايداري بود كه از يك طرف به آقاي جليلي نزديك است و از طرف ديگر به آقاي احمدينژاد. جبهه پايداري نقطه اختلاف خودش را با احمدينژاد فقط آقاي مشايي قرار ميداد بنابراين خط اتصال بين آقاي احمدينژاد و آقاي مصباح و بعضي از جريانات ديگر، جبهه پايداري بود.
وي افزود: احمدينژاد از مسير پايداري با بخشهايي از اصولگرايان اتصال برقرار كرده است؛ از جمله موتلفه كه به نظر من با وجود اينكه با نيت خوبي وارد اين قضيه شده است اما دست آخر، اگر چالشي رخ بدهد، قسمتهايي از موتلفه كنده و به پايداري متصل خواهد شد. وي معتقد است: به نظر ميرسد مانع اصلياي كه پايداري و همينطور طيف يكتا را حداقل در شعار از احمدينژاد دور كرده بود، بحث آقاي مشايي بود، بحث خط انحراف و امثالهم. مشايي از لحاظ فيزيكي ديگر حضور ندارد و وقتي حضور فيزيكي ندارد قطعا تعاملاتشان راحتتر خواهد بود.
اصلاحطلبان چه ميكنند؟
این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به جرياني كه زير چتر رئيس دولت اصلاحات فعاليت ميكند به جریانات اردوگاه اصلاحطلبی اشاره و اظهار کرد: جريان آقاي عارف يا چيزي كه تحت عنوان بنياد اميد ايرانيان فعالیت میکند، جريان بعدي اصلاحطلبان است. آقاي عارف اصلاحطلب شناخته ميشود اما موقعيت و جايگاه كاريزماتيك يكي ديگر از چهرههاي اصلاحطلب را ندارد. جريان اصلاحات هم ايشان را دفع نكرده است اما هميشه ايشان را چندان هم جدي نگرفته است. نظر ايشان اين است كه من در انتخابات رياستجمهوري كنار رفتم، بنابراين امروز وقتش است در جواب پاسي كه در خرداد۹۲ به آقاي روحاني دادم، آقاي روحاني توپ را به من برگرداند.
محبيان اظهار کرد: امروز اين ديدگاه در درون اصلاحات وجود دارد كه ندا، حزبي است كه برخی به عنوان بدل اصلاحطلبي ايجاد كردهاند كه اينها را در ذهن جامعه به عنوان اصلاحطلب جا بيندازد. مجموعه اصلاحطلبان بدبين به ندا نميخواهند با اينها درگير شوند؛ از اين رو ميبينيم به ندا هم فرجهاي در درون شوراي سياستگذاري دادهاند ولي به قدري جايگاهش كوچك است كه عملا نميتواند خيلي منشأ تاثيرگذاري باشد. در واقع با اين پذيرش، هم منتي بر سر ندا گذاشتهاند و هم چراغ سبزي به آن برخیها نشان دادهاند.
به مجلس سنا نياز داريم
وي در بخش ديگري از سخنانش تصریح کرد: درباره اينكه تمديد نمايندگي مجلس در يك فرد، خوب است يا بد؛ گفتم يك خوبيهايي دارد. خوبياش اين است كه مجلس دوره كارآموزي نيست؛ يعني فرد چهار سال بيايد بعد كه تازه دارد ياد ميگيرد، برود. من معتقدم كه ما واقعا به مجلس سنا نياز داريم. حالا هر اسم ديگري روي آن بگذاريم ولي نياز است. مجلس نميتواند هم كار استراتژيك انجام بدهد و سياستگذاري كند هم كارش حالت شوراي شهر باشد يعني كوچكترين كارهاي شهر را دنبال كند. به اين دليل است كه ميبينيد كار استراتژيك دست يك عده نماينده ميافتد به ويژه ميافتد روي دوش نمايندگان تهران كه شايد خيلي درگير ارباب رجوع و اينها نباشند.
محبيان افزود: ما واقعا نياز داريم كه علاوه بر مجلس نمايندگان، مجلسي باشد كه نخبگان و خبرگان اعلاي كشور در آنجا جمع شوند و تصميمات راهبردي بگيرند. شايد بگوييد مجمع تشخيص مصلحت نظام چنين حالتي دارد ولي يك زماني نوشتم و اسم آن را هم به جاي سنا، گذاشتم مهستان كه در دوران اشكانيان همچنين مجلسي داشتهايم. نوشته بودم كه بياييم تعداد اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام را زياد كنيم و نيم انتخابي و نيم انتصابي شوند. اينگونه هم قابل كنترل است و هم موثر است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/136891
ش.د9404729