تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۱۵۸۷
فیاض زاهد در گفت‌وگو با آرمان:
مقدمه: حمله به برجام؛ این کلید واژه‌ای است که این روزها می‌توان در رسانه‌های اصولگرا پیرامون آن مطالب زیادی یافت. منتقدان مذاکرات هسته‌ای پس از انتخابات هفتم اسفندماه بیش از هر زمان دیگری بر طبل شکست برجام می‌کوبند، چرا که آنها مساله بلوکه شدن دارایی‌های ایران و عدم مبادلات مالی ـ بانکی اروپا را بهانه قرار داده تا در ابتدا دولت را هدف انتقاد و هجمه‌های تند خود قرار داده و از سویی با بی‌فایده خواندن برجام سعی در رخنه میان نیروهای اجتماعی و ناامید کردن مردم دارند تا به وسیله این استراتژی و حل نشدن مشکلات اقتصادی، سلب اعتماد مردم از دولت روحانی، احمدی‌نژاد را به چرخه قدرت بازگردانند. در حالی که بلوکه کردن اموال ایران ارتباطی به برجام نداشته و از سویی ممانعت کنونی بانک‌های اروپایی از تبادل بانکی و مالی با ایران بیشتر به دلیل هراس این بانک‌ها از جریمه‌های سنگین آمریکا و روشن نبودن مواضع واشنگتن در این راستاست. گرچه جان کری قبل از این نیز در پی گفت‌وگویی با ظریف اظهار کرد که آمریکا مانع مبادلات بانکی اروپا با ایران نخواهد شد اما همچنان آمریکا اطمینان لازم را به این بانک‌ها نداده است به همین دلیل اروپایی هاخود را در معرض ریسک دیده و با وجود اشتیاق فراونی که برای سرمایه‌گذاری در ایران از خود نشان می‌دهند اما همچنان مواضع خود را به علت سکوت آمریکا از مبادلات بانکی و مالی با ایران روشن نکردند. بدین ترتیب فضای موجود دستاویزی تازه برای فرصت‌طلبان و تندروها جهت هجمه به دولت ایجاد کرده است. به نظر برای حل این مساله و همچنین با توجه به پایان عمر دولت یازدهم روحانی باید هرچه زودتر بهانه را از دست تندروها خارج و چاره‌ای بجوید. به این بهانه فیاض زاهد تحلیلگر مسائل بین‌الملل و فعال سیاسی اصلاح‌طلب با «آرمان» به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید:
پایگاه بصیرت / احسان اسقایی

(روزنامه آرمان ـ 1395/02/20 ـ شماره 3033 ـ صفحه 6)

* اگر امروز یعنی سال۱۳۹۵ ایران نتوانسته بود با غربی‌ها به توافق برسد شاهد چه نوع رویکردهایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بودیم؟

** قبل از امضای برجام میزان فروش نفت ایران به ششصد هزار بشکه در روز رسیده بود و اگر زنجیره تحریم‌ها افزایش و محاصره ناحق علیه مرم ایران گسترش می‌یافت تقریبا فروش نفت ایران به دویست تا سیصد هزار بشکه در روز کاهش پیدا می‌کرد و این مقدار نیز به روشنی و تنها از طریق لابی‌های خارج از اوپک و فروش نفت ایران درون آب و با تخفیف‌های گسترده می‌توانستیم این میزان نفت را به فروش برسانیم و اگر این اتفاق به وجود می‌آمد عملا از نظر ذخایر ملی با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شدیم و حتی نمی‌توانستیم حقوق کارمندان دولت را بپردازیم. ضمن اینکه بخش تولیدی که به شدت آسیب دیده بود و تنها با توسل به طبقه‌بندی‌های بانک مرکزی می‌توانستند ارز دریافت کنند محروم می‌شدند، دولت نیز عملا امکان پرداخت یارانه‌ها را از دست می‌داد و نمی‌توانست به گروه‌های حاشیه‌ای نیز یارانه پرداخت کند و اگر دولت در این حالت فشارهای خود را به طبقه متوسط و بالا منتقل می‌کرد از وجود نارضایتی‌های ناخواسته رهایی می‌یافت اما اگر دولت به این سمت حرکت می‌کرد و گروه‌های متوسط به بالا را به دلایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کنار می‌گذاشت و از طرف دیگر مجبور می‌شد یارانه طبقات پایین اجتماعی را قطع کند ناخواسته نوعی پیوند واتحاد میان این دو جریان اجتماعی ایجاد خواهید کرد که اگر نیروی اجتماعی متوسط به بالا به دلیل سبک زندگی خود اهل پرخاشگری نیست و بیشتر در حوزه مدنی حاضر به فعالیت است اما طبقات حاشیه‌نشین در شهرها در مقابل آنها آماده پرخاشگری بودند و انباشت پنهان مطالبات مردم، در کنار فقر گسترده می‌توانست شرایط اجتماعی را در آستانه بحران قرار دهد و در چنین وضعیتی همه احزاب و گروها آسیب می‌دیدند. اما از منظر سیاسی، بن‌بست در برجام می‌توانست بن‌بست در مسائل سیاسی بین‌المللی ایجاد کند. باید از تیم مذاکره‌کننده و شخص دکتر روحانی و اراده مقام معظم رهبری تشکر کرد که اجازه ندادند در وضعیتی قرار بگیریم که فردا و فرجام آن برای ما مشخص نبود.

* مخالفان برجام تنها با گذشت سه ماه از امضای توافق ایرادات زیادی از این توافقنامه می‌گیرند؛ آنها با چه انگیزه‌ای به مخالفت با برجام ادامه می‌دهند؟

** مخالفان برجام اهداف استراتژیکی را دنبال می‌کنند؛ هدف اول آنها این بود که موفقیت دولت در حوزه برجام به انتخابات مجلس منتقل نشود و با برجسته کردن ناکارآمدی در حوزه برجام و فقدان برخی از تعهدات با سرعت بالاتر مانند اشکالاتی که در فرایند بانکی به وجود آمده است یا ترس از سرمایه‌گذاری که به مذاکرات ظریف و جان کری منجر شد می‌خواستند چنین موضوعاتی را برجسته کنند تا به مخاطبان خود اعلام کنند که اتفاقی نیفتاده است و اساسا جریان دلواپس بسیار تاکید دارد بر اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است و این مساله بدان معناست که اولا دولت در حوزه اصلی قدرت تاثیرگذار نیست و در بر آن پاشنه‌ای می‌چرخد که باید بچرخد ما امروز به خوبی می‌دانیم که این‌گونه نیست ولی اگر این موضوع در افکار عمومی جا بیفتد باعث به صحنه نیامدن نیروی اجتماعی اصلاح‌طلبان به صحنه می‌شود و در غیبت آنها اصولگرایان و تندروها با یک بازی حداقلی اهداف خود را پیش می‌برند. استراتژی تندروها ناامیدی مردم از روحانی است اما واقعیت این است که آنها در بازی اول شکست خوردند و مردم باهوش ایران از تهران شروع کردند و در مرحله دوم در کل کشور به صحنه انتخابات آمدند. از مجموع نمایندگان راه‌یافته به مجلس ۱۲۲ نفر در لیست امید هستند و ۸۰ نفر اصولگرا و مستقل هستند و این به معنی باخت تندروها در بازی مجلس است.

استراتژی دوم اصولگرایان این است که برای دولت تا آن اندازه مزاحمت ایجاد کنند که افکار عمومی به این نتیجه برسد که دولت روحانی بی‌فایده است و روحانی را تبدیل به رئیس‌جمهور یک دوره‌ای کنند، این استراتژی را دنبال می‌کنند تا بتوانند احمدی‌نژاد را از درون آماده کنند. احمدی‌نژاد هیچ‌گاه نمی‌تواند به اهداف خود برسد و نباید فریب پشنهادات پوپولیستی وی را خورد؛ این مردم بسیار هوشیار هستند. اگر قرار بود وعده‌های ۲۵۰ هزار تومانی موثر باشد در تهران هیچ گروه سیاسی در برابر وی در مجلس پیروز نمی‌شد. خطری که دولت روحانی را تهدید می‌کند احمدی‌نژاد نیست بلکه خطری که دولت روحانی را تهدید می‌کند خود روحانی است، زیرا اولا قدرت برجام در زندگی مردم افزایش پیدا خواهد کرد و در این وضعیت پوپولیسم نمی‌تواند رشد کند. سیستم زنگاربسته تحریم تا شروع به حرکت کند حداقل شش ماه وقت می‌برد تا برجام دستاوردی داشته باشد. اکنون اگر بخواهید یک هتل در تهران پیدا کنید نمی‌توانید این کار را انجام دهید؛ برای مثال دستیار اول کی‌روش چون یک محل اسکان برای وی فراهم نبوده قهر کرده است. من در یک مجموعه که با یک گروه خارجی هماهنگی‌هایی انجام می‌دهد کار می‌کنم و متاسفانه نتوانستیم برای آنها مکانی جهت استراحت در تهران پیدا کنیم و نهایتا این هیات در مکانی در جاده کرج مستقر شد و هیات ایرانی به ناچار در جاده کرج با این افراد مذاکره کرد.

رئیس‌جمهور کره‌جنوبی با ۵۰۰ نفر همراه به تهران آمد و آفریقای جنوبی با هیات بزرگی به ایران آمده‌اند و همین طور هیا‌ت‌های مختلف دیگری در حال ورود به تهران هستند و این سفرها تا سال آینده وارد چرخه اقتصاد ملی خواهد شد و اقتصاد ملی را به گردش درخواهد آورد. لذا زمانی که وارد رقابت‌های ۹۶ شویم آثار اقتصادی کاهش تنش خود را نشان خواهد داد. ضمن اینکه روحانی نشان داده در بزنگاه‌های اجتماعی اهل عقب‌نشینی نیست. نیروی اجتماعی که به روحانی رای داده رفع مشکلات اقتصادی را در رفع موانع سیاسی می‌داند لذا به خوبی درک می‌کند روحانی نیازمند حمایت بیشتری است و هر اندازه دلواپسان فشار به دولت بیاورند روحانی را وادار به موضع‌گیری‌هایی خواهند کرد. اگر دلواپسان عاقل باشند باید همه توپخانه‌های خود را خاموش کنند. روحانی اهل عقب‌نشینی نیست.

* پدیده این دوره مجلس تعداد قابل توجه افرادی است که بیش از هر چیز بر استقلال خود تاکید دارند. این تعداد قابل توجه چه رستنگاه سیاسی‌ای دارند و در مواقع حساس به کدام سو گرایش خواهند داشت؟

** مستقلین راه‌یافته به مجلس بعضا سیاسی نیستند بدین مفهوم که تکنوکراتند و سبک زندگی روشنی دارند، از یک پایگاه اجتماعی متوسط به مجلس راه یافته و به هیچ وجه نیز نه با مجادلات سیاسی آشنا هستند و نه علاقه‌مند به این موضوعات هستند. نکته دوم اینکه وقتی نیروهای مستقل در انتخابات وارد صحنه سیاسی می‌شوند معمولا در فقدان چهره‌های برجسته سیاسی ظهور پیدا می‌کنند. شما به لیست انتخاباتی نگاه کنید؛ بین ۲۲ تا ۲۳ نفر از این افراد را نمی‌شناسید ولی این موضوع اصلا مهم نیست و مهم اراده سیاسی جناح اصلاح‌طلب بود که بالاتر از اسامی مورد نظر اصلاحات حرکت کرد و مهم‌تر از آن علاقه مردم به کار تشکیلاتی و اعتماد مردم به اصلاح‌طلبان بود اما وقتی هشتاد نیروی مستقل در مجلس دارید به این معناست که در آن حوزه نه اصولگرای جدی باقی مانده است و نه اصلاح طلب موثر. اصلاح‌طلبان که رد صلاحیت شده بودند ولی در غیاب اصلاح‌طلبان و در حضور اصولگرایان مردم به مستقل‌ها رای دادند. این مستقلین چون از شهرستان‌ها به مجلس راه یافته‌اند علاقه‌مند هستند که در حوزه‌های انتخابیه خود خدماتی انجام دهند و خود را درگیر منازعات سیاسی نکنند. از طرف دیگر دولت مستقل مورد حمایت اصلاح طلب‌ها است و آنها برای اینکه بتوانند در حوزه‌های خود خدماتی انجام دهند باید به دولت نزدیک شوند، لذا اصولگرایان هم به خوبی می‌دانند از این ۸۰ مستقل اکثریت آنها خود را به دولت نزدیک می‌کنند؛ این افراد مستقل هستند و می‌خواهند در حوزه انتخابیه خودی نشان دهند و برای اینکه برای مردم کار کنند باید با استاندار و وزیر هماهنگ شوند و این یک موفقیت آشکار برای اصلاح‌طلبانی است که به عرصه انتخابات وارد شدند. مستقلین تمایل به بازی در اردوگاه اصلاح‌طلبی دارند.

* کسانی که دیروز سکاندار پرونده هسته‌ای بودند و باعث به شورای امنیت رفتن پرونده هسته‌ای شدند، چرا امروز یک سره بر عدم توفق برجام می‌کوبند؟

** هشت سال احمدی‌نژاد بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و انتخاب آقای علی لاریجانی به دبیر شورای عالی امنیت ملی با توجه به هوشیاری وی گزینه مناسبی بود، اما آقای احمدی‌نژاد علاقه‌مند نبود که علی لاریجانی به عنوان چهره موفق از دل مذاکرات هسته‌ای خارج شود. با کنار رفتن علی لاریجانی فردی به شورای امنیت ملی رفت که نه دانش و نه تجربه کافی در این زمینه داشت. مذاکره کردن بسیار کار سخت و طاقت‌فرسایی است و نیاز به دانش زیادی دارد. شما به اکثر سفرای اروپایی نگاه کنید عموما سن و سال‌های بالایی دارند و یک دوره طولانی سطوح مختلف کارشناسی و معاونت‌های هیات‌های نمایندگی را در کارنامه خود دارند و در انتها به مقام سفارت می‌رسند ولی وقتی به تیم آقای جلیلی و تیم معاونان و کارشناسان آن نگاه می‌کنید درمی‌یابید آنها فاقد تجربه بودند. یک دیپلمات حق ندارد احساسات خود را در مناقشات بین‌المللی دخیل کند. لذا تیم مذاکره‌کننده قبلی با آن رویکرد نمی‌توانست راه‌حل پیدا کند.

* ولی برخی منتقدان برجام می‌گویند که برجام بی‌فایده است، زیرا ما نمی‌توانیم گردش مالی با آمریکایی‌ها داشته باشیم. در این باره چه نظری دارید؟

** شخصیتی مانند صالحی که مورد وثوق عالی‌ترین مقامات نظام است زمانی که او می‌گوید ما نه تنها امتیازی از نظر فنی ندادیم بلکه یک درجه آپ‌گرید هم شده‌ایم و امروز آب سنگین به آمریکا می‌فروشیم، این یک اتفاق مهم است. ما قرار بوده وارد باشگاه اتمی شویم که شدیم. قرار شد که تحریم‌ها لغو شود که شد. برای اولین بار در تاریخ شورای امنیت با یک مصوبه تمام مصوبات را باطل کردیم. ولی در این بین پیچیدگی‌هایی وجود دارد. اگر به دنبال به ثمر نشاندن برجام هستیم باید در منطقه پایگاه ثبات باشیم.

* منتقدان برجام می‌گویند پای برجام لنگ بود زیرا ترامپ اعلام کرده است که اگر رئیس‌جمهور شود برجام را پاره خواهد کرد. به نظر نمی‌رسد که این دغدغه آنها درست باشد؟

** مطمئنا آقای ترامپ این‌گونه حرف می‌زند که رای بیاورد. ضمن اینکه شانس اینکه ترامپ به کاخ سفید راه یابد بسیار کم است. آقای ترامپ جامعه مدنی آمریکا را بیدار کرده است! آمریکایی‌ها خیلی در انتخابات جدی شرکت نمی‌کنند؛ میزان شرکت آمریکایی‌ها در انتخابات کمتر از ۵۰ درصد است. ترامپ نمی‌تواند ساختار سیاسی آمریکا را تغییر دهد، مگر اوباما چقدر توانسته ساختار آمریکا را تغییر دهد. ترامپ باعث افزایش آمار شرکت‌کنندگان در انتخابات برای حفاظت از دموکراسی می‌شود. آنها با ممانعت از ورود ترامپ به کاخ سفید، او را در دستیابی به اهدافش ناکام می‌گذارند.

* مواردی مانند مشکل نقل و انتقال پول باعث خواهد شد پوپولیسم حس کند می‌تواند به قدرت بازگردد؟

** سوئیفت باز است و همگان این موضوع را می‌دانند البته برخی از این بانک‌های اروپایی چون نمی‌دانند چگونه با ایران مراوده ملی داشته باشند مشکلاتی ایجاد می‌شود. گفت‌و‌گوی ظریف و کری منجر خواهد شد که نفس کار کردن در اقتصاد برای آنها مشکلی در آمریکا به وجود نیاورد و این موضوع و حوزه‌ها را تفکیک خواهند کرد. می‌توان گفت آنچه باعث می‌شود پوپولیست‌ها فضای سیاسی را برای رشد خود مساعد ببینند نبود نهادهای مدنی است. آقای روحانی باید از فرصت‌های پسابرجام استفاده کند و کابینه را ترمیم کند و در حوزه‌هایی که اثرگذاری نداریم خون تازه تزریق کنیم. ما باید تا یک سال آینده مشارکت را بالا ببریم. در حوزه اجتماعی و سیاسی نیاز به بازنگری داریم. روحانی باید دقت کند که از چهره‌های خوشنام و بسیار کارآمد استفاده کند. روحانی فراتر از انتظار ما در ۹۲ عمل کرده و به یک رئیس‌جمهور آرمانی تبدیل شده است؛ او همچنان بهترین گزینه اصلاح‌طلبان برای سال ۹۶ است ولی اتاق فکر رئیس جمهور نیاز به بازنگری دارد..

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/150887

ش.د9500261