(روزنامه آفتاب يزد – 1395/02/14 – شماره 4603 – صفحه 15)
کار از پوپولیسم و روی صفحه نخست و تیتر اول روزنامههای سراسری بودن گذشته است! دیگر بحث بر سر حضور زودهنگام در عرصه رقابتهای انتخاباتی نیز نیست زیرا این بار احمدینژاد و تیم مشاورین وی، در افتادن با قوانین موضوعه کشور را در سر میپرورانند زیرا طرح ادعای«هر خانواده یک استخدام»، یعنی بی اعتنایی تام و تمام به بنیانهای اساسی قوانین موضوعه کشور که به نیکی میدانیم استخدام و افزودن به بار مالی دولت از قواعد خاصی پیروی میکند که به این سادگی دستخوش برانگیختگی و احساساتی شدن نخواهد شد.
استخدام 500 هزار نفری برخلاف قانون
برخلاف جوی که میکوشد با لوث کردن فضا، پرده بر بیکفایتیهای رئیس جمهوری سابق بیفکند، قصد نداریم معضلی را به وی نسبت دهیم اما مرور این سخنان علی لاریجانی چندان خالی از لطف نیست:«ما حدود 400هزار میلیارد تومان پروژه کلنگ زنی در کشور داریم که کار اشتباهی بود. ما در بودجه سال قبل اجازه دادیم که دولت این پروژهها را واگذار کند، ولی این کار انجام نشد. ما نمیتوانیم نقدینگی جامعه را به سمت تولید ببریم. در جامعه نقدینگی وجود دارد و در همین طرح وام 25میلیونی دیدیم که برنامهی چند ماهه، چند روزه تمام شد؛ بنابراین نقدینگی در جامعه وجود دارد، ولی بستر
آن فراهم نشده که این نقدینگی به سمت تولید برود. وی افزود: مشکل دیگر ما در تعهدات دولت به بخش خصوصی است. یک وزیر به من گفت، به بخش خصوصی 30 هزار میلیارد تومان بدهی دارد. وقتی دولت پول نمیدهد بخش خصوصی هم انگیزه پیدا نمیکند. ما به مقررات ثابت درازمدت در بخش اقتصادی نیازمندیم تا بخش خصوصی از ثبات شرایط اطمینان حاصل کند. همچنین باید دولت کوچک شود تا هزینهها کاهش یابد. استخدام 500 هزار نفر در دولت قبل کار اشتباه و خلاف قانون بود.»
از همه این گفته ها آن چه بیشتر به چشم میآید استخدام اشتباه 500 هزار نفری در دولت احمدینژاد است که رئیس مجلس آن را خلاف قانون میداند.
10هزار بیسواد در آموزش و پرورش!
غلامعلی جعفر زاده ایمن آبادی نیز در همین زمینه ابعاد دیگری را بر میشمارد و میگوید: «همچنین استخدام 400 هزار نفر کارکنان از 650 هزار نفر استخدام شده خلاف قانون بوده و 76 هزار نفر در آموزش و پرورش برخلاف تمام مقررات استخدام شدهاند. وی گفت: اخطار من در مورد
ماده 3 قانون اساسی و در مورد تبعیض نارواست. متاسفانه باوجود صراحت قانون در جذب و استخدام اکنون این آمارها را مشاهده میکنیم واز 76هزار استخدام شده در آموزش و پرورش 10 هزار و 640 نفر بیسواد هستند، این در حالی است که اکنون بسیاری از تحصیلکنندگان با مراجعه به نمایندگان مجلس تقاضای یافتن شغل را دارند و این موضوع نیازمند بررسی است.»
اینها گوشههایی از موارد اشتباه و تخلف آشکار قانونی است که در دولت قبل صورت گرفته است و قطعا ریاست عالیه قوه مجریه به خوبی بر اشتباه و خلاف قانون بودن آن واقف است اما به راستی داستان اصرار بر چنین مواردی چیست؟
گنجشک خیال احمدینژاد گویی از این شاخه به آن شاخه پریدن خسته نشده است! یک روز در شمال سخن از یارانه 250 هزار تومانی میگوید و یک روز در جنوب از پروژه تامل برانگیز«هر خانواده یک استخدام!» رو نمایی میکند. اگر از مطرح کردن یارانه 250 هزارتومانی که ما آن را حرکتی عوامفریبانه و پوپولیستی میدانیم، حرکتی که محسن رضایی نیز با ورود به آن ـ با تخفیف ـ از یارانه 100هزارتومانی گفت! بگذریم؛ گذشتن از این ادعا که احمدینژاد میخواهد از هر خانواده یک نفر را استخدام کند چندان آسان و شدنی نیست. به نظاره ایستادن از هر زاویهای ما را آزار خواهد داد زیرا با این ادعای بیپایه و اساس قوانین استخدامی، کوچک شدن دولت، برنامههای توسعهای برنامههای پنج ساله و حتی شعار مبنایی امسال که قطعا کاربردی همیشگی خواهد داشت یعنی شعار اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل؛ نیز زیرسوال خواهد رفت و این مسئله که به لحاظ شکلی و ماهوی دچار ایرادات عدیدهای است ذهن را دچار ابهامات عجیب و غریبی مینماید که آیا احمدینژاد این بار قصد دارد تا به یکباره همه قوانین را از درجه اعتبار ساقط کرده، خود بر مسند تصمیم گیری بنشیند؟
احمدینژاد اگرچه شخصیتی غیر قابل پیش بینی و استاد تصمیمات خلق الساعه شناخته میشود اما حرکت و ادعای اخیر وی میتواند به منزله هشداری جدی باشد زیرا این احساس در جامعه سیاسی – اجتماعی ایران زنده خواهد شد که حلقه انحراف نه قصد روی کار آمدن مجدد که درصدد قدرتنمایی و بر هم زدن جو روانی جامعه است که اگر ما در نظر بگیریم ادعای توان دولت مبنیبر پرداخت یارانه 100 هزار تومانی ایجاد تعهدات نانوشته برای کابینه حسن روحانی است و جامعه را طلبکارانه به مصاف دولت رهسپار کنیم پس این ادعا که شخصی میگوید در صورت بازگشت به قدرت از هر خانواده یک نفر را استخدام میکند قطعا همه اعتماد مردم به دولت فعلی را زیر سوال خواهد برد.
از هر کودک یک میلیون تومان تا هر خانواده یک سهمیه استخدام!
طرح چنین شعارهای بررسی و کارشناسی نشده دارای عقبه و سابقهای هشت ساله در دوران احمدینژاد است و اصلا تازگی ندارد! گذشته از طرح نامیمون«مسکن مهر» که برخی را به جای خانه دار شدن دچار معضلات عجیب و غریبی کرد، وعده «هر کودک یک میلیون تومان» هم هرگز اجرایی نشد که در کنار شروع عجولانه و احساسی «طرح پرداخت یارانههای نقدی» باید گفت اینک احمدینژاد با اعتماد به نفسی فراتر از کاذب! میکوشد تا با سوء استفاده از معضل همیشگی بیکاری، جامعه را آن چنان برانگیزاند که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نباشد!
طرح اخیر نشان میدهد قانونگریزی و چارچوب ناپذیری محمود احمدینژاد نه به عنوان یک اتفاق که به عنوان یک اخلاق و خصیصه نهادینه شده باعث خواهد شد تا جامعه هر از گاهی دچار چنین چالشهای آزار دهندهای شود چالشهایی که زدودن آثار و تبعات آن به این سادگیها ممکن و میسر نخواهد بود.
فارغ از همه این موارد آن چه بیش از همه میتواند مهم و قابل بررسی باشد منابع حمایتی است که احمدینژاد را در به راه انداختن چنین مراسم و کارناوال هایی یاری میکند! مهم آن است که در آمل و جیرفت، چه عواملی خود را موظف میدانند از شخصیتی برای سخنرانی دعوت به عمل آورند که به گواه تاریخ و حافظه، بنا بر عادتی خاص در هر تجمعی حرفی بر زبان رانده است که یا جامعه را دچار چالش و التهاب کرده است یا مباحثی گمراه کننده را به میان جامعه رهنمون شده است و یا با طرح چنین ادعاهای مصیبت باری برای دولت و نظام هزینه تراشیده! ارگان دعوت کننده کدام است؟ هدف چیست؟ نتیجه مورد نظر چیست؟
این که ما پاسخ تمامی سوالات را فشار وارد آوردن بر دولت بدانیم چندان منطقی نیست زیرا بدنه سیاسی دلواپس و افراطی به اندازه کافی برای دولت دردسر ایجاد کرده اند پس چون به عمق این ماجرا بنگریم و ابعاد وسیع تری را بررسی نماییم خواهیم دید داستان جدی تر از یک حرکت تبلیغی است زیرا حرفهای جدید احمدینژاد از گردونه پوپولیسم پا را فراتر نهاده چنین احساس میشود حلقه انحراف در حال بازیابی و قدرتنمایی مجدد است. احساسی که امیدواریم اشتباه باشد که اگراین احساس مقرون به واقعیت باشد باید با هوش و حواس جمعتری به ماجراهای پیرامون احمدینژاد نگریست، احمدینژاد که نشان داده است چندان به قانون و قانونمداری علاقمند نیست!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=35499
ش.د9500222