تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۵۵۱
گزارش همدلی از تغییر شعارهای سیاسی برای دور دوم انتخابات
پایگاه بصیرت / آیت وکیلیان

(روزنامه همدلي ـ 1395/02/05 ـ شماره 302 ـ صفحه 1)

در روزهای اخیر خبری در رسانه‌ها، خصوصاً در میان جریان‌های اصول‌گرا ـ معتدلین ‌ـ منتشر شد مبنی بر این ‌که در بسیاری از شهرستان‌ها، نامزد‌های اصول‌گرا برای کسب رای، جلب افکار عمومی و اینکه مرزبندی خود را با تندروها مشخص کنند، و همچنین در راستای تهرانیزه کردن انتخابات دست به تحرکاتی زده‌اند و به اصلاح‌طلبان پیشنهاد کردند که حاضرند پرچم اصول‌گرایی را بر زمین بگذارند و با پرچم اصلاح‌طلبی وارد کارزار انتخابات شوند.

این خبر برآمده از استراتژی جدید در میان جریان اصول‌گرایی و سخنی تامل‌برانگیز و اتفاق تازه‌ای در حیات سیاسی احزاب در ایران است. جریان اصول‌گرایی از پیش از انتخابات با بحران رهبری و کسب مشروعیت سیاسی در عرصه عمومی ایران روبه‌رو شد. این اردوگاه بعد از نتایج انتخابات 7 اسفند با غلط مباحث، سفسطه‌گری و توجیه آشکار عملکرد خود و شکست از این کارزار سیاسی، مسئله را با طرح دو موضوع توجیه کردند؛ مسئله اول اینکه آنها به افکار عمومی وانمود کردند که وجود «جریان انحرافی» را که بازمانده درون‌گفتمانی دولت احمدی‌نژاد است، خطری برای هویت سیاسی خود قلمداد کردند. مسئله دوم هم‌ذات‌پنداری اصول‌گرایان با اصول‌گرایان تندرو (نه اصول‌گرایان معتدل) در تصورات مردم در جریان انتخابات بود که در واقع بار توجیهی عیان‌تری داشت. تلاش اصول‌گرایان برای تغییر فاز و تغییر هویت سیاسی خود، ناشی از عملکرد بحران‌زای آنها در 12 سال تسخیر پارلمان و یکپارچه شدن قدرت در 8 سال با در اختیار داشتن دولت بود. عملکرد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی اصول‌گرایان در طول این سال‌ها آن‌چنان بحران‌های خسارت‌بار و گاه جبران‌ناپذیری را برای مردم و کشور در پی داشت که امروزه خود آنها از ترس سیاه شدن آینده سیاسی‌شان ـ از ترس مرگ در حال خودکشی هستند ـ از آن اعلان برائت می‌کنند. حقیقت امروز اصول‌گرایان آوارگی از ماوا و پناهگاه حزبی و مشروعیت اکتسابی است.

تغییر روش و تغییر جهت سیاسی برخی اصول‌گرایان میانه‌رو و میل آنها به کنش اصلاح‌طلبی در انتخابات 7 اسفند، امروزه به الگویی برای اصول‌گرایان تجدیدنظرطلب و البته بحرانی تازه برای کلیت جریان اصول‌گرایی است. باید دید در آینده این بحران در سپهر سیاسی ایران تشدید خواهد شد و آیا این مسئله می‌تواند بستر زوال و فروپاشی جریان اصول‌گرایی را فراهم کند؟

برخی کاندیداهای اصول‌گرا حاضرند پرچم خود را عوض کنند

«غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی» از چهره‌های شاخص جبهه رهروان ولایت در مجلس نهم درباره استراتژی اصو‌گرایان برای دور دوم انتخابات و کاهش حملات تندروها به برجام اظهارکرد: آنها استراتژی سکوت را پیش گرفته‌اند. احتمالاً از 7اسفند درس گرفته باشند و به همین دلیل استراتژی سکوت را پیش گرفته‌اند تا با برنیانگیختن حساسیت در بین مردم در 10 اردیبهشت بتوانند 30 تا 40 کرسی‌های پارلمان را به دست آورند. این 30 تا 40 کرسی بخشی از برنامه آنهاست و اگر این مسئله، علت سکوت آنها باشد، استراتژی منطقی و درستی را در پیش گرفته‌اند.

وی تاکید می‌کند: آنها در 7اسفند متوجه شدند که رفتار، کردار و سخنان‌شان در بین مردم اقبال عمومی پیدا نکرده است و اولین انتخابات پیش‌رو در دهم اردیبهشت است و طبیعتاً اگر با استراتژی سکوتی که پی گرفته‌اند بتوانند تعداد قابل قبولی کرسی به دست آورند، برنامه بعدی آنها برای سال 96 خواهد بود.

«بهروز نعمتی» از منتخبان مجلس دهم درباره روزه سکوت این روزهای اصول‌گرایان در آستانه دور دوم انتخابات، به خبرنگار همدلی می‌گوید: «این مجموعه اکنون در برابر مرحله دوم انتخابات روزه سکوت اختیار کرده است که این سکوت معنادار است. افراد مشهور به تندرو در مرحله دوم انتخابات مجلس با مجموعه‌ای از اصول‌گرایان معتدل، اصلاح‌طلبان معتدل و حامیان دولت روبه‌رو هستند که توانایی پیروزی بر رقیب را در خود نمی‌بینند. سکوت این افراد در این مرحله از انتخابات این معنا را می‌دهد که آنها به زعم خود بعدها بتوانند بگویند ما دخالتی در تشکیل مجلس دهم نداشته‌ایم.»

تبارشناسی بحران

بعد از درگذشت «آیت‌الله مهدوی کنی» و «حبیب‌الله عسگراولادی»، اصول‌گرایان سخت به دنبال پیدا کردن جانشینانی برای این دو زعیم جریان راست بودند. این دو شخصیت تاثیرگذار در فضای سیاسی ایران، نقش تاثیرگذاری در ترسیم نقشه راه اصول‌گرایان درسال‌های گذشته به ویژه بعد از دهه 70 شمسی را ترسیم کرده بودند. زعامت سیاسی آنها به نوعی بین راست‌های سنتی (محافظه‌کاران) و اصلاح‌طلبان موازنه‌ای مثبت ایجاد کرده بود. بعد از درگذشت این دو، جریان راست به ویژه طیف سنتی آن با فقدان رهبری منسجم روبه‌رو شدند. از نام‌های مختلفی برای رهبری اصول‌گرایان نامبرده‌ شد اما هیچکدام از آنها شرایط یک رهبرکاریزما را نداشتند. بخشی از جریان اصول‌گرایی به مدیریت «سیدرضا تقوی» بعد از درگذشت آیت‌الله مهدوی کنی، سخت به دنبال ایجاد یک رابطه دو سویه با «آیت‌الله مصباح» و جبهه پایداری بودند. سیدرضا تقوی به همراه جبهه پیروان به مدیریت باهنر و موتلفه با دبیرکلی حبیبی سخت به دنبال کشاندن پای مصباح یزدی به بازی وحدت اصول‌گرایان بودند. وحدتی که به نظر آنها با دیدار مصباح یزدی با آیات یزدی و موحدی کرمانی محقق می‌شد. بعد از این تلاش‌ها رئیس موسسه آموزشی امام خمینی(ره) و جبهه پایداری پالس‌های مثبت به این درخواست‌ها نشان دادند. جبهه پایداری در این مدت تلاش کرد تا آیت‌الله مصباح درکنار جامعتین ضلع سوم رهبری اصول‌گرایی باشد.

http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=9583

ش.د9500633