(روزنامه اطلاعات ـ 1395/03/19 ـ شماره 26458 ـ صفحه 12)
دورنماي مبهم صلح سوريه
** موانع بسياري سر راه گفتگوهاي صلح سوريه و موفقيت آن وجود دارد اما دو مانع اصلي موجب شده است كه طرفهاي گفتگو به توافق نرسند؛ نخست، نبود اعتماد ميان طرفهاي درگيري است. اين مساله را بايد درنظر گرفت كه طرفهاي درگير در سوريه پنج سال است كه با يكديگر درحال جنگ هستند. مخالفان دولت در اين مدت به دنبال سرنگون كردن نظام سياسي سوريه و حذف علويها از قدرت بوده اند. در برابر، دولت نيز درپي نابودي كامل مخالفان است. اينكه دو طرف به دليلهاي گوناگون و زيرفشارها پاي ميز گفتگو نشستهاند به معناي آن نيست كه مي توانند به يكديگر اعتماد كنند.
مانع دوم كه متاثر از مانع نخست است، به خواستههاي 2 طرف از يكديگر بازمي گردد. مخالفان در روند دستيابي به قدرت خود را محق مي دانند كه در دولت آينده سوريه نقش اصلي را داشته باشند و تنها در اين صورت احساس امنيت مي كنند. از طرف ديگر دولت «بشار اسد» رييس جمهوري سوريه، پذيرش چنين خواستهاي را برنميتابد. به همين دليل، در گفتگوهاي صلح سوريه خواستهها و انتظارات غيرقابل جمع فراواني وجود دارد كه مانع از رسيدن طرفها به يك توافق جامع ميشود.
* به نظر شما با وجود اختلافهاي بسيار ميان طرفهاي معارض و نمايندگان دولت سوريه، آتشبس و توافق بر سر حفظ جريان گفت وگوهاي صلح ژنو به چه دليلهايي ادامه يافته است؟
** سه دليل اصلي را مي توان در اين زمينه عنوان كرد؛ نخست اينكه، فرسايشي بودن جنگ براي هر يك از طرفها بسيار پرهزينه بوده است. از اين رو اگر براي توقف اين هزينهها راهكاري ارايه شود، طرفهاي درگيري تلاش خواهند كرد از اين راهكار بهره برداري كنند. فشارهاي بيروني به طرفهاي درگير براي حضور در گفتگوها دليل ديگر است. هم دولت سوريه و هم مخالفان از پشتيبانيهاي منطقهاي و فرامنطقهاي برخوردارند و براي ادامه اين پشتيبانيها، به خواست پشتيبانان خود براي انجام مذاكره تن مي دهند. دليل سوم نيز اين است كه هيچ كدام از طرفها نمي خواهند مسئول شكست گفتگوها شناخته شوند. از اين رو هم مخالفان و هم دولت سوريه تلاش مي كنند پشتيباني خود را از گفتگوها نشان دهند. گفتگو در اينجا، ابزاري براي افزايش مشروعيت خود و به چالش كشيدن مشروعيت ديگري است.
* به نظر مي رسد آمريكا و روسيه براي حفظ آتش بس و پايبندي طرفهاي سوري به جريان گفتگو، تلاش خود را افزايش دادهاند. با توجه به اختلافهاي آمريكا و روسيه در سوريه، به نظر شما چه عواملي موجب شده است اين 2 قدرت بزرگ خود را به حل بحران سوريه پايبند بدانند؟
** تعهد آمريكا و روسيه به حل بحران سوريه هنوز جدي نيست. قدرتهاي بزرگ به دليل جايگاهي كه در سلسله مراتب قدرت بينالمللي دارند قادرند نه تنها دولت سوريه، بلكه دولتهاي منطقه اي را زير فشار قرار دهند تا مواضع و خواستههاي خود را در راستاي حل بحران تعديل كنند. آمريكا و روسيه اين توانايي را دارند كه از ميزان تناقض و تضاد در هدفها و سياستهاي دولتهاي منطقه اي بكاهند و به اينگونه بحران سوريه را در مسير راهكار سياسي قرار دهند. اما تاكنون چنين اتفاقي نيفتاده است. اين امر نيز به چند دليل عمده باز مي گردد.
نخستين دليل حل نشدن بحران اين است كه بازيگران فرامنطقهاي در رابطه با تحولات سوريه ديدگاههاي متفاوتي دارند. همكاري قدرتهاي بزرگ براي يك بحران منطقهاي زماني ميتوانند موثر باشد كه ديدگاه و مواضع قدرتها در رابطه با بحران پيش آمده به يكديگر نزديك باشد. در غيراين صورت مداخله آنها موجب ادامه و دامنه دارشدن بحران مي شود.
خواست روسيه و آمريكا در سوريه يكي نيست. با نزديك شدن ديدگاه اين دو كشور درباره بحران و چگونگي حل آن، مي توان انتظار داشت كه بحران سوريه به سمت مديريت تدريجي حركت كند. ديگر اينكه ورود بازيگران فرامنطقه اي و مداخله نظامي آنان در سوريه با هدفهاي گوناگون، با توسل به حملههاي هوايي صورت مي گيرد. به عبارت ديگر اين گونه نيست كه اقدام نظامي آنان بر يك هدف واحد متمركز باشد.
هدف نظامي روسيه تقويت دولت سوريه و سركوب مخالفان است و هدف ائتلاف نظامي به رهبري آمريكا در كنار وارد كردن ضربههايي به داعش، پشتيباني از مخالفان بشار اسد است. اگر هدفِ اقدام نظامي همه بازيگران فرامنطقهاي درگير در بحران سوريه، سركوب مخالفان يا حذف بشار اسد بود، بحران سوريه خيلي زود پايان مي يافت. تا زماني كه اين وضعيت باقي است سازوكارهاي فرامنطقه اي نيز نمي تواند بحران سوريه را مديريت كند و همچنان جنگ داخلي اجتناب ناپذير است.
بازيگران فرامنطقه اي تاكنون توانسته اند برخي دولتهاي منطقه و طرفهاي سوري را دور يك ميز جمع كنند اما اين هنوز آغاز راه است و پيش از هر چيز بازيگراني مانند روسيه و آمريكا بايد با نشستن 2 سوي يك ميز ديدگاههاي خود را به يكديگر نزديك كنند. البته آنچه باعث شد روسيه از تلاشهاي آمريكا براي از سرگيري گفتگوهاي صلح سوريه پشتيباني كند، نگراني از واكنش آمريكا و متحدان منطقهاي به ادامه عمليات نظامي روسها در سوريه بود زيرا اين امر هزينههاي نظامي روسيه در سوريه را بالا ميبرد.
* گفته ميشود فشارِ عربستان سعودي بر تعدادي از گروههاي معارض، آنها را به ترك گفتگوهاي صلح ژنو مجبوركرده است. به نظر شما هدف عربستان از اين اقدام چيست و اين كشور چه نگاهي به جريان گفتوگوهاي صلح سوريه دارد؟
** عربستان سعودي با پشتيباني از مخالفان اسد نقش عمده اي در ايجاد و شعله ور شدن جنگ داخلي كنوني در سوريه دارد. اين كشور براي خود منافع و هدفهايي در سوريه تعريف كرده است و براي رسيدن به آنها به كنشهاي سياسي و نظامي دست مي زند. از اين رو، عربستان هر گاه احساس كند كه مذاكرات صلح ژنو اين كشور را از رسيدن به منافع و اهداف از پيش تعريفشدهاش در سوريه بازميدارد، از برهم زدن مذاكرات پشتيباني ميكند. همچنين، اقدامهايي از اين دست را مي توان در راستاي اعمال فشار بيشتر بر دولت سوريه يا آمريكا براي گرفتن امتيازهاي بيشتر نيز توجيه كرد.
* رييس جمهوري آمريكا به تازگي در سفر به عربستان و ديدار با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس بر پايبندي واشنگتن به امنيت اين كشورها تاكيد كرد. اين سفر و تضمينهاي امنيتي آمريكا تا چه اندازه ميتواند تامين كننده منافع عربستان در موضوع سوريه باشد؟
** با شروع خيزشهاي عربي، عربستان تنها از اعتراضهاي سياسي سوريه پشتيباني كرد به اين دليل كه سوريه متحد منطقه اي ايران است. عربستان با پشتيباني از معترضان سوري اين اطمينان را به غرب داد كه تغيير نظام سياسي سوريه اجتنابناپذير است. آمريكا نيز كه حامي تغيير در همه كشورهاي عربي است از سياستهاي عربستان در سوريه پشتيباني كرد.
با گذر زمان و ساقط نشدن دولت دمشق، آمريكا به اين نتيجه رسيد كه گروههاي تروريستي مانند داعش و جبهه النصره در سوريه با پشتيباني دولتهاي منطقه اي در حال رشد هستند. همين مساله باعث شد آمريكا ماندن بشار اسد در قدرت را به قدرت گيري گروههاي تروريست ترجيح دهد. همچنين، آمريكا نه تنها با مداخله نظامي و تقويت گروههاي تروريستي و تغيير نظام سياسي سوريه مخالفت كرد، بلكه با دعوت از ايران براي حضور در گفتگوهاي صلح سوريه، نقش ايران در مبارزه با تروريسم در سوريه و عراق را بر نقش عربستان ترجيح داد.
در برابر، عربستان از تغيير سياست آمريكا در سوريه و رد گزينه نظامي اعلام نارضايتي كرد و همين امر منجر به سردي روابط آمريكا و عربستان شد. سفر اخير اوباما به عربستان در راستاي بهبود روابط دو كشور بود اما اين نيز نمي تواند به تغيير رويكرد آمريكا نسبت به سوريه و پشتيباني از سياستهاي عربستان در اين كشور منجر شود.
* در روزهاي گذشته، آمريكا 250 نيروي نظامي ديگر به شرق سوريه اعزام كرد. به نظر شما هدف آمريكا از اين اقدام چيست؟
** هدف اصلي از اعزام چنين نيروهايي، انجام كارهاي اطلاعاتي و امنيتي و نيز رصد تحولات نظامي و ميداني در داخل سوريه است. چنين اقدامهايي مي تواند خطرهاي احتمالي عليه امنيت آمريكا را در داخل سوريه شناسايي كند، همچنين به آمريكا اين امكان را مي دهد كه از وضعيت و موقعيت نظامي رقيبان خود اطلاع داشته باشد. هدف فرعيتر اين نيروها، آموزشهاي نظامي و عمليات مستشاري براي جريانهاي مخالف است.
* با توجه به منافع مشترك ايران و روسيه در سوريه، تهران و مسكو چه نگاهي به حضور نيروهاي آمريكايي در سوريه و نقش آمريكا در حل بحران اين كشور دارند؟
** اين نگاه تا حدودي مثبت است. هرچند ايران و روسيه در يك طرف و آمريكا از طرف ديگر، در مورد آينده بشار اسد و اينكه شيوه حل بحران سوريه چگونه باشد اختلاف نظر دارند اما درباره فوريت تهديد داعش و ضرورت مبارزه با گروههاي تروريستي در داخل سوريه داراي ديدگاههاي يكساني هستند.
* كشورهاي اروپايي از بازيگران تاثيرگذار در بحران سوريه هستند. به نظر شما كشورهاي اروپايي چه نگاهي به بحران سوريه دارند و چه نقشي مي توانند در حل اين بحران بازي كنند؟
** فراگيرشدن دامنه بحران سوريه به سمت دولتهاي فرامنطقه اي و همينطور ناتواني دولتهاي منطقه در حل بحران سوريه باعث شد، بازيگران فرامنطقه اي مانند دولتهاي اروپايي و آمريكا و سپس دولت روسيه، ورود ملموستر، عينيتر و روشنتري به بحران سوريه داشته باشند. در اين ميان، با توجه به حملههاي تروريستي داعش در اروپا، كشورهاي اروپايي نسبت به روسيه و آمريكا اراده جديتري براي حل بحران سوريه دارند اما از ابزارهاي لازم برخوردار نيستند و ظرفيت كافي براي مديريت اين بحران را دراختيار ندارند.
* چرا آتشبس در سوريه قابليت عملي شدن ندارد؟
** پايه توافق بين آمريکا و روسيه براي آتشبس در سوريه بر مشخص کردن مناطق تحت تسلط جبهه النصره استوار است؛ مسألهاي که محال به نظر ميرسد.توافق آتشبس بين روسيه و آمريکا درباره سوريه، هر چند از لحاظ توافق روي کاغذ، پيشرفتهايي داشته است اما در عمل اوضاع سوريه پيچيدهتر از آن به نظر ميرسد که با چند بند و تبصره بتوان اين توافق را عملي کرد.
به نوشته روزنامه السفير لبنان، توافقهاي روسيه و آمريکا بر روي کاغذ پيشرفت داشته و دو طرف بند جديدي را به اين توافق اضافه کردهاند مبني بر اينکه مناطق تحت سيطره دو گروه «داعش» و «جبهة النصره» را مشخص کنند؛ دو گروهي که خارج از توافق آتشبس هستند و روسيه و آمريکا در تروريستي بودن آن دو اتفاق نظر دارند.اما آنچه بر روي زمين پيشرفت داشته، پيشرويهاي داعش و جبههالنصره است.السفير در اين باره توضيح ميدهد، جبههالنصره و همپيمانانش توانستهاند براي مدتي شهرک «خان طومان» را به اشغال خود در آورند و داعش نيز به پيشروي خود در شرق استان حمص ادامه ميدهد.
مسکو و واشنگتن توافق کردند که مناطق تحت اشغال جبهة النصره و داعش را مشخص کنند. آنها همچنين توافق کردند که همچنان به توافق آتشبس که از 27 فوريه آغاز شده است پايبند بمانند. روزنامه السفير ادامه ميدهد: مشخص کردن مناطق تحت اشغال داعش کار چندان دشواري نيست؛ چرا که واضح و روشن است.
اما درباره جبهة النصره، بايد گفت اين کار تقريبا محال به نظر ميرسد، چرا که مناطق تحت سيطره اين گروه تداخل بسيار پيچيدهاي با مناطق تحت تسلط ديگر گروهها دارد. تا اين حد که در مناطق خارج از سيطره ارتش سوريه، داعش و کردها، منطقهاي نيست که جبهة النصره به طور جزئي يا کلي در آن حضور نداشته باشد.
السفير در ادامه اين سؤالات را مطرح ميکند که جديت آمريکا و روسيه درباره اجراي توافق تا چه حد است و هر دو با استفاده از چه ابزاري ميخواهند توافق انجام شده را عملي کنند؟ و اين کار چه مدت زمان نياز دارد؟اگر فرض بگيريم دو طرف ميتوانند با دقت مناطق تحت تسلط داعش و النصره را مشخص کنند؛ اين سؤال مطرح ميشود که بعد از آن چه ميشود؟ در توافق ذکر نشده است که گروههاي ديگر نيز موظف هستند از مناطق تحت اشغال دو گروه دوري کنند و اين يعني اينکه تداخل مناطق تحت تسلط جبهه النصره و گروههاي ديگر کماکان ادامه خواهد داشت. گروههاي مسلح به هيچ وجه حاضر نيستند مناطق تحت تسلط خود را رها کنند تا آمربکا و روسيه براحتي بتوانند جبهه النصره را هدف قرار دهند.نکته بعدي اينکه برخي از گروهها همچون «احرار الشام»، «فيلق الشام» و «لواء الحق» در قالب ائتلاف «جيش الفتح» با جبهه النصره هم پيمان شدهاند. اما آمريکا حاضر نيست اين گروهها را تروريستي بخواند.
از سوي ديگر، مرکز پايگاه «حميميم» روسيه که به کار نظارت بر آتشبس مشغول است، اعلام کرده که تعداد شهرکهايي که در چارچوب آتشبس قرار گرفتهاند به 95 شهرک رسيده و تعداد 44 گروه مسلح که 7000 نفر را در خود جاي داده نيز آتشبس را قبول کردهاند که گروه «احرار الشام» و «جيش الاسلام» در بين آنها حضور ندارند.
طبق آمار مرکز «حميميم» در لاذقيه و دمشق 40 گروه هستند که آتشبس را نپذيرفتهاند.بنابراين پيچيدگي بسياري در اين موضوع نهفته است و اجراي توافق بين روسيه و آمريکا شايد روي کاغذ پيشرفتي داشته باشد اما در عمل اميد چنداني به آن وجود ندارد.
در اين حال،سيمور هرش روزنامه نگار و خبرنگار معروف آمريکايي فاش کرد سلاحهاي شيميايي ليبي با حمايت مالي عربستان از ليبي به سوريه منتقل شد تا با صحنه سازي، نظام سوريه را به حمله شيميايي متهم کنند.سيمور هرش از نقش هيلاري کلينتون وزير خارجه سابق و نامزد کنوني حزب دموکرات براي رياست جمهوري آمريکا در انتقال سلاحهاي شيميايي از ليبي به سوريه براي صحنه سازي گلوله باران شيميايي و متهم کردن نظام سوريه در اين زمينه با حمايت سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا "سيا" پرده برداشت.
سيمور هرش تاکيد کرد آمريکا اقدام به حمله شيميايي در سوريه کرد تا مسئوليت آن را به گردن دمشق بيندازد و اين کار در راستاي تهيه مقدمات براي حمله نظامي به اين کشور صورت گرفت.هرش گفت: گزارش سازمان اطلاعاتي انگليس تاکيد مي کند که حمله با گاز سارين توسط نيروهاي ارتش سوريه انجام نشد.
وي افزود: آمريکا با عربستان و قطر و ترکيه توافقنامه اي امضا کرد که براساس آن ، تامين منابع و حمايت مالي با اين کشور باشد و سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا و انگليس سلاح شيميايي را از زرادخانه ليبي به سوريه منتقل کنند.در همين راستا، هرش به دست داشتن هيلاري کلينتون در انتقال اين سلاحها از ليبي در آن زمان به سوريه اشاره و فاش کرد: کريستوفر استيونز سفير آمريکا در طرابلس ليبي که در حمله به کنسولگري اين کشور در شهر بنغازي کشته شد، از انتقال اين سلاحهاي شيميايي ليبي آگاه داشت و با مسئولان سازمان سيا و شرکت باربري که سلاحها را منتقل کرد، ملاقات کرد.
اين روزنامه نگار همچنين فاش کرد که باراک اوباما رئيسجمهوري آمريکا خواست تا سوريه را غرق در تروريست کند تا بتواند از آنها براي اجراي نقشه اش عليه اين کشور استفاده کند.وي تاکيد کرد دولت آمريکا کاري درقبال حمايت عربستان از تروريستها انجام نمي دهد؛ به گونه اي که گروه تروريستي جبهه النصره سلاحهاي مدرن دريافت ميکند و ترکيه نقشي دوپهلو ايفا ميکند چرا که از يک سو پناهگاه در اختيار گروه تروريستي داعش قرار مي دهد و از سوي ديگر مرزهاي خود به روي تروريستها را براي ويراني و کشتار در سوريه باز ميگذارد.وي گفت: ارتش سوريه پيروز ميدان جنگ خواهد بود و بشار اسد رئيسجمهوري سوريه در قدرت باقي ميماند.
سيمور هرش در توصيف عملکرد دولت کنوني آمريکا در قبال بحران سوريه از لفظ و عبارت سخن و موضع بيهوده استفاده کرد.وي در اين مصاحبه تأکيد کرد: هنوز هم دولت باراک اوباما رئيسجمهوري آمريکا اصرار بر رفتن بشار اسد و کنار گذاشته شدن وي از قدرت در سوريه دارد، حال اين که تمام نشانههاي موجود و بهخصوص عملکرد ارتش سوريه نشان ميدهد اين ارتش با کمک روسيه و ايران و حزبالله در اين جنگ پيروز خواهد شد.
وي در اين باره همچنين تأکيد کرد، نشانههاي موجود همچنين حکايت از اين واقعيت دارد که بشار اسد رئيس جمهوري سوريه در قدرت باقي خواهد ماند.اين روزنامهنگار و خبرنگار معروف آمريکايي در ادامه توضيح داد: هيچ نشانهاي از سوي واشنگتن ديده نميشود که دولت آمريکا در اين مدت خواسته باشد با وارد آوردن فشار بر همپيمانش يعني پادشاهي عربستان سعودي بخواهد جلوي حمايتهاي تسليحاتي اين کشور از گروههاي معارض (بهاصطلاح) ميانهرو را بگيرد.وي افزود: هنوز هم سياستهاي دولت آمريکا بر اين اصل و سياست استوار است که واشنگتن خواهان ادامه يافتن حمايتها از اين گروههاي تروريستي است. ادامه دارد...
ش.د9500642