(روزنامه آرمان ـ 1395/10/20 ـ شماره 2946 ـ صفحه 6)
برنامه عربستان براي جبران شكستهاي منطقهاي
** رويداد اخير ميان ايران و عربستان را نميتوان جدا از مسائل ديگر مورد تحليل قرار داد. از اينرو معتقدم مسائل اخير را بايد در چند مقوله تحلیل کرد. نخست اختلافات تاريخي ايران و عربستان؛ اين دو كشور از گذشته تاكنون همواره در رقابت تاريخي با يكديگر بوده كه تاريخچه آن حتي به قبل از انقلاب -به عبارتي دوره حكومت پهلوي- بازميگردد. از اين روي اينجا ميتوان به دو واقعه تاريخي اشاره كرد تا منشا اين اختلاف ديرينه روشن شود. نخست همان زماني كه عربستان با تشكيل حكومت سعودي تحت پادشاهي ملك عبدالعزيز از حكومت عثماني جدا شده بود براي تشكيل حكومت سعودي يك انگلیسي به نام كيند ويدوي كه ظاهرا مسلمان شده بود به عنوان مشاور بسيار نزديك عبدالعزيز در دستگاه حكومتي آل سعود ايفاي نقش ميكرد. در آن زمان وي به دستگاه سعودي توصيه كرده بود كافي نيست تنها يك كشور را از امپراتوري عثماني جدا كرد بلكه عربستان با توجه به وجود اماكن مقدس مكه و مدينه بايد يك بعد ايدئولوژيك به حكومت خود بدهد و در اين صورت ميتواند در جهان اسلام رهبري كند. در حقيقت بر اساس توصيههاي وي بود كه وهابيت و سلفيگري نقش بسيار عمدهاي در سياست عربستان پيدا كرد. گرچه اين خاندان پيش از اين نيز گرايشاتي به وهابيگري داشتند اما در حقيقت اين توصيهها سبب شد كه سياست عربستان دو بال داشته باشد: اين دو بال نخست بال خاندان سلطنتي و ديگر بال وهابیون متنفذ بود.
واقعه دوم تاريخي ملاقاتي است كه در دهه ۱۹۳۰ ميان روزولت و عبدالعزيز در عرشه كشتي آمريكايي رخ داد و از همان زمان يك نوع ائتلاف و اتحاد استراتژيك بلندمدت ميان آنها شكل گرفت، زيرا در آن زمان آمريكا تازه وارد عرصه تجارت جهاني نفت شده بود و تقريبا چند سال از زمان كشف منابع نفتي عربستان ميگذشت. از اين رو آمريكاييها تصميم گرفته بودند با حضور مقتدرانه در عربستان و كاهش نفوذ انگليس در نفت منطقه در عربستان به مفهوم عميق در دستگاه حكومتي اين كشور نفوذ كنند. بدينترتيب اتحادي ميان اين دو كشور رقم خورد. بديهي است كه در يك سوي اين اتحاد آمريكا با صنعت و قدرت نظامي پيشرفته قرار داشت و در سوي ديگر عربستان با منابع نفتي بود. به همين علت از همان ابتدا كاملا روشن بود كه سرنوشت اين اتحاد چه خواهد شد. سرنوشت اين اتحاد وابستگي عربستان به آمريكا بود كه تا امروز نيز ادامه دارد. عربستان همواره از توجه آمريكا به ايران بهويژه پس از كودتاي ۲۸ مرداد ناراحت بود چرا كه آمريكاييها در ارزيابي خود به اين نتيجه رسيدند كه موقعيت ژئوپليتيك، فرهنگ ايران و نيروهاي انساني این كشور جهت همكاري بلندمدت نسبت به سعوديها بسيار متناسبتر است. به همين دليل عربستان همواره از اين مساله شكايت داشت. رژيم پهلوي نيز پيوسته عربستان را تحقير ميكرد.
* علت اصلي و بهانه عربستان در تشديد اختلافات خود با ايران بر چه اساس است؟
** علت ناراحتي عربستان اين است كه انقلاب اسلامي ايران در مقابل آنها ايستادگی میكند. انقلاب اسلامي همواره کوشیده با قدرت استدلال و انديشه نقشي الهامبخش در جهان اسلام و منطقه ايفا كند، حتي انديشههاي انقلاب اسلامي بر آن است تا تمام جهان سوم را از زير ظلم، ستم، استبداد و استعمار حاكمان منطقهاي برهاند. لذا تبلور این اندیشهها براي عربستان تحملناپذیر است. آنها نمیتوانند این اندیشهها را تاب بیاورند، زيرا عربستان از زماني كه به شكل فعلي درآمده است و حاكمان آلسعود در آن به قدرت رسيدهاند سعي دارد انديشههاي وهابي را در جهان اسلام ترويج دهد و به نحوي رهبري اين جريان را در كل كشورهاي اسلامي برعهده گيرد. ولي ايران اسلامي و انقلاب برآمده از انديشههاي امام (ره) براساس انديشههاي والای شيعي و نیز شعارهاي مترقي مانند مردمسالاري ديني ظهور و بروز كرد. در نتيجه اين انديشه برآمده از انقلاب اسلامي باعث شد آلسعود احساس كند رقيبي به مراتب قدرتمندتر از قبل در ايران روي كار آمده است و در عمل نيز در مقابل انديشههاي انقلاب در گذشته و در سالهاي ابتدائي انقلاب ايستادگي كرد و در جنگ تحميلي حمايت زيادي از صدام حسین انجام داد تا از اين طريق بتواند در برابر ايران و قدرت و انديشه بيداريجويانه انقلاب ايران ايستادگي كند.
* ولي عربستان در طول ۳۶ سال گذشته با ايران روابط كمتنشي داشته است.
** بله. البته بعد از اينكه صدام مشكلات متعددي را به وجود آورد از جمله حمله به کویت، عربستان متوجه شد كه صحنه معادلات خاورميانه را به نحوي واگذار كرده است. لذا تلاش كرد به جاي اعلام موضع تند عليه تهران به نوعي حداقل در ظاهر روابط خود را با تهران حفظ كند. اين اتفاق در زمان حكمراني عبدا... در عربستان و رياست جمهوري آقاي هاشمي به وقوع پيوست و براي چند سال نوعي مصالحه ميان دو كشور به وجود آمد.
* چرا با وجود اينكه عربستان متحد آمريكا است، اخيرا مشكلاتي مابين آنها و آمريكا بهوجود آمده است؟
** بعد از وقايع يازدهم سپتامبر كه مشخص شد از ميان ۱۸ نفري كه اين حادثه را به وجود آورده بودند ۱۵ نفر آنها تبعه سعودي بودهاند، افكار عمومي دنيا و حتي ايالات متحده عليه عربستان موضعگيري خشني انجام داد و باعث شد سعوديها منزوي و عصبي شوند. طرفه آنکه آلسعود به عبث میکوشید در اين قضيه ايران را در روی دادن حادثه يازده سپتامبر متهم كند که موفق نشدند. بعد از اين حادثه هرچند ظاهر روابط خود را با ايران حفظ كردند ولي اختلافات عميقتري با ايران پيدا كردند و آمريكا نيز تحت تاثير حادثه يازده سپتامبر نگاه قبلي را به عربستان ندارد.
* عربستان تا چه اندازه توانسته به نيتهاي خود در منطقه دست يابد؟
** با فوت عبدا... و روي كار آمدن دستگاهي جديد در قاعدههاي حكومتي عربستان روابط دو كشور وارد فاز جديدي شده است. روي كارآمدن حاكمان جديد در عربستان دقيقا همزمان با حوادث و تحولات متعدد در منطقه است. عربستان براي نفوذ در قسمتهاي مختلف منطقه ابراز علاقه ميكند ولي در تحولات اخير نتوانست به نيتهاي خود در منطقه دست يابد و در تمامي نقشهاي خود شكست سنگيني خورد. از جمله پروندههايي كه عربستان در آن شكست خورد، پرونده بحرين بود. بعد از اينكه مردم بحرين بهرغم آنچه پيشبيني ميشد عليه حاكم دست نشانده خود برخاستند، عربستان دچار سردرگمي شد و بهرغم تمام عرفهاي نظام بينالملل سعي كرد در تحولات اين كشور ايفاي نقش كند و عملا با نيروهاي نظامي خود وارد تحولات يمن شد. در پرونده لبنان نيز به همين شكل طرفداران عربستان در لبنان به دنبال اين مساله بودند كه با به دست آوردن پستهاي مهم توسط ائتلاف ۱۴ مارس نيروهاي مقاومت و حزبا... را از ميدان تحولات سياسي به در كنند كه عملا در اين مورد هم شكست خوردند. شكست ديگر عربستان در سياست منطقهاي خود در سوريه بود كه بعد از وقوع بهار عربي براي اينكه از تحولات ميداني عقب نمانند در سوريه كه حرفشنوي از آنها نداشت سعي كردند به مخالفان بشار اسد کمک كنند. با این حال و با تمام تلاشهایی که عربستان در این زمینه کرد آنها عملا نتوانستند بعد از چند سال كاري را در سوريه پيش ببرند و چندي است كه در سوريه ديگر تروريستها موفقيتي به دست نياوردهاند و عملا در حال از دست دادن سرزمينهاي تحت نظر خود هستند و جامعه بينالملل هم حكومت اسد بر سوريه را پذیرفته است.
* عربستان در يمن به دنبال چيست؟ آیا این کشور تاكنون توانسته است به خواستههاي خود در یمن دست يابد؟
** پیش از این وقایع در يمن كساني روزي متحدان عربستان بودند ـ علي عبدا... صالح، رئيس جمهور يمن و زيديهايي كه در دهه۱۹۶۰ در اتحاد با عربستان بودند ـ ولي در يمن به يك باره شرايط متحول شد و نسل جوان زيدي كه آگاه به واقعيتهاي سياسي شده است عليه عربستان برخاستند و عربستاني كه وعده داده بود ۲۰ روزه با بمباران و ورود نيرو يمن را به تسليم واميدارد حدود ۱۰ ماه است كه در يمن گرفتار شده است و بعيد است كه بتواند جنبش مردمي را كه تا اين لحظه مقاومت كرده از تحولات آينده يمن كنار بگذارد.
* عربستان بعد از پيروزي ايران در پرونده هستهاي خصومت خود را علنی کرده است. در اين راه به حمايت چه كساني دل بسته است؟
** شكستهاي پياپي عربستان در منطقه حكومت جديد عربستان را بهشدت نگران كرده است. از طرف ديگر در ايران نيز رخدادهايي به وقوع پيوسته است كه باعث شده عربستان سردرگمتر از گذشته شود. مذاكرات ايران با شش قدرت جهاني به نتيجه رسيد و همه دنيا نيز اعتراف كردهاند كه ايران به برد خوبي در مذاكرات رسيده است. لذا عربستان كه به آشكاري تلاش ميكرد مذاكرات به نتيجه نرسد، حتي وزير خارجه وقت خود را به محل مذاكرات فرستاد و با جان كري مذاكره انجام داد تا مذاكرات را برهم زند ولي نتوانست اين كار را انجام دهد. در نتيجه حتي در اين پرونده هم شكست خوردهاند. لذا سعوديها، بهويژه نسل تازه و جواني كه در حاكميت این کشور هستند و مدتها در آمريكا زندگي كردهاند سعي دارند به نئوكانها نزديكتر شوند. اصولا در گذشته نيز جمهوريخواهان حاميان سنتي عربستان بودند. حاكمان فعلي عربستان همواره سعي دارند ديدگاه خود را نسبت به ايران متاثر از ديدگاههاي جمهوریخواهان نشان دهند، زيرا ديدگاههاي جمهوريخواهان نسبت به ايران دشمنی علنی با جمهوري اسلامي است و عربستان فكر ميكند ميتواند اين ديدگاه را درباره ايران پيادهسازي كند، برخلاف دولت فعلي آمريكا كه اعتقاد دارد نميتوان با جمهوري اسلامي مقابله كرد.
* هدف آلسعود از اعدام شيخ نمر چه بود؟
** آلسعود ـ متاثر از نئوكانها درطول چند سال گذشتهـ روز به روز نسبت به ايران رفتارهاي غيرعقلايي پيش گرفتهاند. در قضيه اخير يعني اعدام شيخ نمر به خیال خودشان يك نوع قدرتنمايي انجام دادهاند، زيرا همه ميدانند شيخ نمر نه تروريست بود و نه اعتقادي به مبارزه مسلحانه داشت. دغدغه و آرمان شیخ نمر بشریت و رفع تبعیض بود. آلسعود با اعدام اين شيخ شيعه خواست قدرت خود را نشان دهد و اعلام كند كه آنها به افكار عمومي جهان اسلام و غرب اهميتي نميدهند، بلكه ميخواهند به ايران نشان دهند كه دست برتري ندارد و دست برتر از آن آنهاست! در عمل آنها از این نقشه نیز طرفی نبستند.
* وقايع سفارت عربستان و قطع روابط كشورهاي عربي با ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** وقايع سفارت عربستان، بسيار مشكوك است و در حال حاضر هم نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي ايران روي اين پرونده كار ميكنند و به جد میکوشند ريشههاي اين قضيه را به روشنی مشخص کنند. عربستانيها با پول و نفوذی كه بر رسانههاي عربي دارند تلاش دارند اذهان را از اصل آن جنايت متوجه ماجراي فرعي كنند.
* عربستان در آينده سياستهاي منطقهاي را به چه سمتی خواهد برد؟
** عربستان با سياستي كه در پيش گرفته و متاثر از عصبانيتهاي ناشي از شكستهاي خود در منطقه، ميخواهد موضوعات و درگيريهاي منطقه را به سمت مسائل مذهبي ببرد. آلسعود میکوشد با قدرت دلارها و تحريف وقايع، افكار عمومي جهان را به نفع خود و به ضرر ديگران تغيير دهد.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/139883
ش.د9405243