تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۵۸۸
گفت‌و‌گو با احمد كاظمي، كارشناس ارشد مسائل تركيه و قفقاز
اشاره: استعفاي احمد داووداوغلو از نخست وزيري تركيه باعث تعجب خيلي از ناظران شد چراكه او رابطه بسيار نزديكي با رجب طيب اردوغان رئيس‌جمهور تركيه داشت و همين مسئله گمانه‌زني‌هايي را درباره افزايش اختلافات داخلي و حتي احتمال انشقاق در درون حزب عدالت و توسعه ايجاد كرده است. در اين باره با احمد كاظمي، كارشناس ارشد مسائل قفقاز و تركيه به گفت‌وگو نشستيم. كاظمي معتقد است كه نبايد استعفاي احمد داووداوغلو را به عنوان جدايي كامل او از حزب عدالت و توسعه ارزيابي كرد و اين جدايي بيشتر به دليل اختلاف بر سر اولويت‌بندي موضوعات بوده است تا ماهيت اولويت‌ها، هر چند كاظمي در ادامه خاطر نشان مي‌كند كه عبدالله گل از رهبران ارشد حزب عدالت و توسعه ممكن است از اين حزب جدا شده و حزب جديدي براي خود تشكيل دهد. علاوه بر تأثير استعفاي داووداوغلو بر سياست داخلي و خارجي تركيه درباره ساير مسائلي كه اين كشور با آن مواجه است از جمله بحث كردها، رابطه با اتحاديه اروپا، جريان گولن و تحولات شمال سوريه با اين كارشناس گفت‌و‌گو كرديم تا شناخت بهتري از مسائلي كه آنكارا با آن دست و پنجه نرم مي‌كند داشته باشيم.
پایگاه بصیرت / محمد بابایی

(روزنامه جوان – 1395/03/19 – شماره 4831 – صفحه 9)

* تحولات اخير در تركيه از جمله استعفاي احمد داووداوغلو از نخست وزيري، باعث شده تا اين بحث مطرح شود كه حزب عدالت و توسعه دچار اختلافات جدي شده است؛ شما استعفاي داووداوغلو را چگونه ارزيابي مي‌كنيد و آيا مي‌توان گفت اين استعفا نشانه اختلافات جدي در حزب عدالت و توسعه است؟

** استعفاي احمد داوود‌اوغلو 20 ماه بعد از سكانداري نخست وزيري تركيه بعد از جدايي عبدالله گل از حزب عدالت و توسعه، در واقع به نوعي مي‌شود گفت يكي از بزرگ‌ترين شكاف‌ها در حزب عدالت و توسعه محسوب مي‌شود. البته ميان جدايي عبدالله گل و استعفاي احمد داوود‌اوغلو از رياست حزب عدالت و توسعه تقريباً تفاوت‌هاي عميقي وجود دارد.

همان طور كه آقاي احمد سور، نظريه‌پرداز و نويسنده معروف تركيه در كتاب خودش با عنوان «دوازده سال با عبدالله گل» مي‌نويسد تفاوت‌هاي نگرشي و اختلافات سياسي عميقي بين آقاي عبدالله گل و رجب طيب اردوغان وجود داشته اما به نظر نمي‌رسد اين چنين عمقي از اختلافات بين داوود‌اوغلو و اردوغان وجود داشته باشد. بيشتر اختلافاتي كه بين داووداوغلو و اردوغان هست مربوط به اولويت بندي موضوعات بوده تا ماهيت موضوعات، اين در حالي است كه عبدالله گل در مباحث داخلي مثل پرونده‌هاي مربوط به جريان گولن يا پرونده سوريه و عراق اختلافات بنيادي با اردوغان داشت اما داووداوغلو بيشتر به نظر مي‌رسد روي اولويت‌بندي موضوعات با رئيس حزب عدالت و توسعه اختلاف دارد. يعني داوود‌اوغلو به عنوان چهره‌اي كه در گذشته استاد دانشگاه بوده و تأليفات متعددي دارد بيشتر هم و غمش در دوره نخست وزيري اين بوده كه بتواند مسائل كردها، پ ك ك، اتحاديه اروپا و مسائل مشابهي را كه تركيه در داخل و خارج با آن رو به رو بوده، حل كند ولي اردوغان بيشتر به دنبال تغيير نظام پارلماني تركيه به نظام رياستي بوده ولي داووداوغلو اين را اولويت نمي‌دانست و رفتارش نشان مي‌داد كه سرعت عملي كه دولت وي در اين زمينه داشت با رضايت اردوغان همراه نبود.

* اختلافات بين رجب طيب اردوغان، عبدالله گل و احمد داووداوغلو به نظرتان تا چه حدي مي‌تواند آينده سياسي حزب عدالت و توسعه را تحت تأثير قرار دهد و تا چه حد احتمال مي‌رود اين حزب‌ هم مثل بعضي از حزب‌هاي ديگر تركيه شاهد انشقاق شود يا اينكه حتي جريان جديدي ايجاد شود؟

** اين كه بگوييم اين اختلافات تا چه حد مي‌تواند منجر به تشكيل جريان‌هاي جديدتر حزب عدالت و توسعه شود جاي بحث دارد، به خصوص از اين جهت كه ما در گذشته شاهد بوديم جريان‌هاي اسلامي در تركيه بارها شاهد انشقاق و شكاف شدند و اساساً خود حزب عدالت و توسعه نتيجه انشقاق در جريان‌هاي اسلامي رفاه و فضيلت و در واقع اعضايي بود كه بعد از حزب رفاه روي كار آمدند.

گزارش‌هايي وجود دارد كه عبدالله گل به دنبال تشكيل يك حزب جديد در تركيه است و در اين خصوص رايزني‌هايي در داخل و حتي در خارج از تركيه با طرف‌هاي غربي انجام داده اما اينكه احمد داووداوغلو هم چنين قصدي را داشته باشد با توجه به موضع‌گيري‌هاي او در روزهاي اخير بعيد به نظر مي‌رسد.

در واقع داووداوغلو براي اينكه بعداً بتواند در چارچوب حزب عدالت و توسعه با اردوغان همكاري كند و حتي احتمالاً بتواند آن تزي را كه به نوعي زماني بين اردوغان و گل مطرح بود- يعني تعويض نخست وزيري و رياست جمهوري - دنبال كند و احتمالاً بتواند چنين نقشي را براي خود در سال‌هاي آينده در ذهنش داشته باشد، موضع‌گيري‌هاي تندي بعد از استعفاي خود اتخاذ نكرد. به نظر مي‌رسد داووداوغلو اساساً از برنامه‌هايي كه حزب عدالت در پيش گرفته خصوصاً در بحث تغيير قانون اساسي و نظام سياسي تركيه حمايت مي‌كند. اينها برنامه‌هايي است كه دنبال تضمين بقا و قدرت حزب عدالت و توسعه در دو سه دهه آينده در تركيه است و به خاطر همين به نظر مي‌رسد نبايد استعفاي احمد داووداوغلو را به عنوان جدايي كامل از حزب عدالت و توسعه ارزيابي كرد.

* به هر حال، با استعفاي داووداوغلو، دولت تركيه دچار تغييرات قابل توجهي بود. به نظرتان اين جدايي چه تأثير زيادي در سياست خارجي تركيه خواهد گذاشت و آيا مي‌توان اميدوار بود كه سياست‌هاي آنكارا نسبت به مسائل مهم منطقه از جمله سوريه شاهد تغييراتي باشد؟

** واقعيت اين است كه داوود‌اوغلو معمار سياست خارجي تركيه در يك دهه اخير بوده و بسياري از كارشناسان ترك نيز بر اين اعتقاد هستند؛ بعد از اين هم در واقع سياست خارجي تركيه خصوصاً در مسائل منطقه‌اي، پرونده سوريه و عراق با همان نظرياتي كه داوود‌اوغلو تأكيد كرده ادامه پيدا خواهد كرد اين موضوع از اين جهت اهميت دارد كه شخصي به عنوان نخست وزير جديد تركيه يعني بناعلي يلدريم يك چهره كاملاً اقتصادي محسوب مي‌شود كه با اجراي طرح‌هاي رفاهي، اقتصادي و انرژي و ارتباطاتي موفقيت‌هاي خوبي داشته است.

به نظر مي‌رسد اردوغان با انتخاب چنين فردي به عنوان رئيس حزب عدالت و توسعه و نخست وزير تركيه تلاش دارد كه براي بالا بردن رضايت مردم از حزب عدالت و توسعه در بخش‌هاي اقتصادي و رفاهي دولت را به دست يك چهره‌اي بدهد كه پرونده و كارنامه مثبتي دارد. از طرف ديگر به نظر مي‌رسد اردوغان تصميم دارد مسائل سياسي و امنيتي را خودش در دست داشته باشد، اگر چنين نظري درست باشد احتمالاً از اين به بعد ورود اردوغان در مسائل سياست خارجي تركيه بيشتر خواهد شد. از سوي ديگر، با توجه به نوع موضع‌گيري‌هايي كه اردوغان طي سال‌هاي گذشته در پرونده سوريه داشته بسياري از كارشناسان به تغيير سياست تركيه در پرونده سوريه خوشبين نيستند.

* ارتش تركيه در تاريخ مدرن اين كشور همواره نقش مهمي در سياست‌ داشته است و بعضي‌ها با توجه به اختلافات اخير در ميان حزب‌ عدالت و توسعه اين نظر را مطرح مي‌كنند كه ممكن است نظاميان تركيه بار ديگر به صورت جدي در سياست دخالت كنند و حتي گزارش‌هايي درباره احتمال كودتا توسط ارتش تركيه را مطرح مي‌كنند، شما اين مسئله را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** از سال 60 به بعد نظاميان در صحنه سياسي تركيه با رقم زدن چهار كودتا نقش‌آفرين بودند ولي واقعيت اين است كه طي 14 يا 15 سال گذشته با اقداماتي كه حزب عدالت و توسعه خصوصاً در قالب سرفصل‌هاي همگرايي با اتحاديه اروپا انجام داده توانسته اختيارات نظاميان را محدود كند. پرونده معروف عبدالله گلن كه در واقع شايد بشود گفت يكي از پرونده‌هاي مهم قرن در تركيه بوده و منجر به بازداشت صدها نفر از چهره‌هاي نظامي و بازنشسته شدن يا زنداني شدن آنها شد صدمه فراواني هم بر جايگاه ارتش در ميان افكار عمومي هم بر قدرت دخالت ارتش در امور سياسي تركيه گذاشتند.

به رغم اينكه انتقاداتي از رويكرد تركيه در مسئله تحولات منطقه‌اي و مسائل كردها در بين ارتشيان تركيه وجود دارد ولي به نظر مي‌رسد كه ارتش تركيه از ساز و كارهاي گذشته براي دخالت در مسائل سياسي برخوردار نيست. ضمن اينكه در واقع چنين نگرشي در افكار عمومي هم وجود ندارد. واقعيت امر اين است كه با تمامي انتقادهايي كه به حزب عدالت و توسعه وارد است بايد ما در تحليل وضعيت واقعي و ميداني تركيه به اين موضوع توجه كنيم كه الان تمام احزاب رقيب حزب عدالت و توسعه، يعني حزب جمهوري‌خواه خلق كه گرايش‌هاي لائيك دارد يا حزب حركت ملي كه گرايش‌هاي قومي‌گرايانه با نوعي چاشني اسلامي دارد يا حزب خلق‌هاي كرد كه بيشتر يكي از احزاب اقماري‌اي بود كه شناخته مي‌شود دچار بحران‌هاي داخلي هستند؛ يعني هيچ كدام داراي تأثيرگذاري گسترده نيستند.

تجربه نشان داده كه ارتش تركيه هر وقت خواسته در امور سياسي دخالت كند همسو با يكي از جريان‌هاي داخلي بوده كه از قدرت و شرايط تأثيرگذاري در محيط سياسي برخوردار بوده اما به نظر نمي‌رسد هم اكنون چنين بستري وجود داشته باشد.

* بحث تحولات دروني حزب عدالت و توسعه چه تأثيري در رابطه تركيه با جريان اخوان در منطقه دارد و به نظر شما اساساً جريان اخوان چه جايگاهي در سياست خارجي تركيه دارد؟

** واقعيت اين است كه رفتار حزب عدالت و توسعه به ويژه‌چهره‌هاي برجسته اين حزب از جمله خود رجب طيب اردوغان با مباحث ايدئولوژيك در منطقه به شكل مبهمي بوده است. به نظر مي‌رسد تركيه بيشتر منافع خود را مد نظر داشته است. در همين راستا شاهد هستيم بعد از شكست جريان اخوان در مصر و بازداشت و زنداني شدن محمد مرسي، به‌رغم اينكه تركيه موضع‌گيري‌هايي نسبت به اين موضوع داشت ولي در عمل به نظر مي‌رسد روي مباحث ايدئولوژيك در منطقه حساب تامي را باز نكرده است.

هم اكنون شاهد هستيم كه تركيه در سوريه از جريان‌هاي مختلف از جمله جريان‌هاي اخواني، ليبرال و تكفيري حمايت مي‌كند و هر وقت منافع تركيه اقتضا مي‌كند با جريان سلفي كه تحت حمايت عربستان سعودي قرار دارند و كاملاً ضد اخواني هستند، همكاري مي‌كند. اين رويكردها نشان مي‌دهد اين مباحث خيلي روي تصميم گيري‌هاي تركيه تأثيرصددرصدي ندارد.

* پارلمان تركيه اخيراً با تصويب متمم موقت قانون اساسي به لغو مصونيت پارلماني بيش از 130نماينده رأي داد، گفته مي‌شود هدف اصلي اين طرح كردها هستند، در حال حاضر سياست حزب عدالت و توسعه به رهبري اردوغان نسبت به كردها چگونه پيش مي‌رود؟

** به نظر مي‌رسد به موازات تشديد حملاتي كه ارتش تركيه به كردها در قنديل و همچنين درگيري‌هايي كه در داخل شهرها با كردها داشتند، حزب عدالت و توسعه تلاش مي‌كند از لحاظ سياسي در داخل كردها را محدود كند و دليل اين مسئله اين است كه در واقع بحث مذاكره با كردها به بن‌بست رسيده و اين موضوع تأثير منفي بر نوع تعامل دولت عدالت و توسعه با كردها گذاشته است. ‌البته بحث لغو مصونيت 148 تن از نمايندگان تركيه محدود به كردها نيست و برخي از نمايندگان احزاب رقيب حزب عدالت و توسعه را در پارلمان در برمي‌گيرد به همين خاطر است كه من اشاره كردم براي اينكه حزب عدالت و توسعه بتواند طي دو سه دهه آينده حضور خود را در قدرت تثبيت و گسترش دهد اقدامات و برنامه‌هاي دراز مدت دارد كه يكي از اين‌ برنامه‌ها بحث ممنوعيت لغو مصونيت نمايندگان است.

البته آنچه مشخص است اينكه اقدام حزب عدالت و توسعه براي حذف رقيب‌هاي خود از طريق تصويب اينگونه قوانين در تاريخ دموكراسي تركيه كارنامه روشني محسوب نمي‌شود و به نظر مي‌رسد اين نوع برخورد حزب عدالت و توسعه با موضوع مصونيت نمايندگان، مسئله كردها را با بن‌بست بيشتري مواجه مي‌كند و زمينه را براي تشديد حملات زيرزميني كردها در تركيه بيشتر خواهد كرد.

از سوي ديگر بايد در نظر داشت كه حمايت برخي ديگر از نمايندگان حاضر در پارلمان از اين قانون بيشتر به خاطر اين بوده كه آنها نگران بودند، حزب عدالت و توسعه اين قانون را به همه‌پرسي بگذارد و در نتيجه زمينه هر چه بيشتر براي پيشبرد برنامه‌هاي حزب عدالت و توسعه خصوصاً در بحث تغيير نظام پارلماني به نظام رياستي مهيا كند.

* الان بحث عمليات رقه است و امريكايي‌ها از طريق حمايت گسترده از كردها تلاش دارند اين شهر را از كنترل داعش خارج كنند اما به نظر مي‌رسد اين همكاري امريكايي‌ها با كردها براي تركيه خوشايند نبوده و در همين زمينه شاهد واكنش‌هاي تند مقامات آنكارا بوديم، ريشه‌هاي اختلاف تركيه با امريكا در اين زمينه چيست و به نظرتان اين اختلاف تا چه حدي براي دو كشور چالش محسوب مي‌شود؟

** در واقع مهم‌ترين دغدغه تركيه در شمال سوريه اين بوده كه اولاً از سه بخش كردنشين اين منطقه يعني كوباني، جزيره و عفرين كه مي‌تواند منجر به تشديد يك كانون خودمختار كردي شود جلوگيري كند.

اما به رغم حساسيت‌هاي تركيه و درخواست اين كشور از امريكا براي توقف حمايت خود از كردها، واشنگتن در اين خصوص با تركيه همكاري نداشته و همكاري‌اي كه امريكا با كردها در قالب يگان‌هاي مدافع خلق داشته منجر به خشم بيشتر آنكار شده است چراكه از نظر تركيه يگان‌هاي مدافع خلق در واقع همان شاخه سوري حزب كارگران كردستان (پ ك ك) محسوب مي‌شوند. اين مسئله در واقع مهم‌ترين اختلاف واشنگتن و آنكارا را در مسئله سوريه تشكيل مي‌دهد و به همين خاطر است كه تركيه از امريكا انتقاد مي‌كند چون درخواست‌هاي مكرر تركيه براي انجام عمليات زميني مشترك در بخشي از شمال سوريه با امريكا با پاسخ منفي واشنگتن مواجه شده است.

به نظر مي‌رسد در بحث كردهاي سوريه اختلافات عميقي بين امريكا و تركيه وجود دارد كه روي همكاري‌هاي دو طرف تأثير گذاشته كما اينكه برخي از جريان‌هاي تركيه تأكيد دارند كه آنكارا بايد از ابزار پايگاه اينجرليك براي فشار به امريكا در موضوع سوريه استفاده كند.

* يكي ديگر از مهم‌ترين مسائلي كه درباره سياست خارجي تركيه هم اكنون مطرح است بحث عادي‌سازي روابط اين كشور با رژيم صهيونيستي است، به نظرتان چقدر احتمال وجود دارد كه روابط دو طرف به حالت عادي برگردد؟

** بعد از حمله‌اي كه به كشتي مرمره از سوي نيروهاي رژيم صهيونيستي انجام شد و كاروان آزادي كه حامل كمك‌هاي انسان‌دوستانه براي فلسطيني‌ها بود، مورد هدف قرار گرفت مشكلاتي در روابط تل‌آويو و آنكارا ايجاد شد.

واقعيت امر اين است كه روابط تركيه و رژيم صهيونيستي از لحاظ اقتصادي و حتي از لحاظ امنيتي هيچ گاه دچار تغيير محسوسي نشده بود كه مثلاً الان بحث عادي شدن اين روابط مطرح شود. آنچه مشخص است بخشي از روابط سياسي و ملاحظاتي كه از لحاظ سياسي بين دو طرف بود دستخوش تغييراتي شد كه عمدتاً بار رسانه‌اي داشت و گرنه مراودات و همكاري‌هاي تجاري و اقتصادي بين تركيه و رژيم صهيونيستي وجود دارد.

ظاهراً تركيه سه شرط مطرح كرده بود براي عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي كه عبارتند از عذرخواهي رژيم صهيونيستي، پرداخت غرامت و بحث پايان دادن به محاصره غزه و از سمت ديگر رژيم صهيونيستي خواهان بسته شدن دفاتر حماس در استانبول و آنكارا بوده و مذاكرات متعددي كه به شكل محرمانه بين دو طرف در ماه‌هاي اخير وجود داشته حاكي از اين است كه پيشرفت‌هايي براي از سرگيري ابعاد جديدي از روابط ميان دو طرف ايجاد شده اما آنچه مسلم است اين است كه متغيرهاي اصلي در روابط تركيه و رژيم صهيونيستي يعني بحث‌هاي اقتصادي همكاري‌هاي امنيتي دستخوش تغيير نشده بلكه تركيه سعي كرده با بهره‌برداري رسانه‌اي از اين موضوع در جهت تقويت موقعيت خود در افكار عمومي جهان اسلام استفاده كند.

البته نبايد فراموش كرد كه سياست‌هاي اشتباه دولت تركيه در پرونده‌هاي عراق و سوريه ناچاراً اين كشور را به سمتي سوق مي‌دهد كه بتواند از ابزارهاي كشورهايي مثل عربستان سعودي يا رژيم صهيونيستي در منطقه استفاده كند.

مسئله‌ مهمي را كه نبايد فراموش كرد اين است كه با توجه به مسائل و تفاوت‌هاي عمده‌اي كه بين تركيه و عربستان و رژيم صهيونيستي وجود دارد و عدم پيوند منافع در بسياري از زمينه‌ها و عدم مقبوليت اين روند از نظر افكار عمومي تركيه مي‌تواند هزينه‌هاي زيادي براي سياست تركيه داشته باشد.

* اخيراً شاهد چالش‌هايي در روابط تركيه با اتحاديه اروپا درباره بحران آوارگان بود‌ه‌ايم و مقام اتحادیه اروپا به ترکیه بر سر بحران آوارگان سوری فشار وارد می‌کنند و تنش‌هاي بين دو طرف وجود دارد. لطفاً در مورد این تنش‌ها توضيح بدهيد.

** آنكارا مدعي است كه تا به حال حدود 8 ميليارد دلار براي آوارگاني كه به واسطه جنگ در سوريه و عراق عازم تركيه شدند، هزينه كرده است اما خب اين با واقعيت‌هاي ميداني موجود در تركيه و نوع رفتاري كه آنكارا با آوارگان داشته همخواني ندارد. به نظر مي‌رسد كه تركيه از موضوع آوارگان به عنوان گروگان سياسي براي تحت فشار قرار دادن اتحاديه اروپا استفاده مي‌كند. شما مي‌دانيد از زماني كه نامزدي تركيه در اتحاديه اروپا پذيرفته شد تركيه بايد در 35 فصل اصلاحاتي را براي عضويت در اين اتحاديه انجام مي‌داد كه برخي از اين سرفصل‌هاي مهم تاكنون انجام نشده است. اين در حالي است كه دولت تركيه به واسطه مشكلات و بحران‌هاي اقتصادي ناشي از كاهش درآمد صنعت توريسم سعي دارد بخشي از اين كاهش درآمد را از طريق كمك‌هاي اتحاديه اروپا حل كند و هم اينكه بتواند با ايجاد تسهيلات رواديدي و حتي لغو رواديد براي اتباع ترك جهت سفر به اتحاديه اروپا شرايط جديدي را از لحاظ اقتصادي براي شهروندان خود ايجاد كند و در اين روند از موضوع آوارگان به عنوان ابزار استفاده مي‌كند.

اوج اين روند زماني بود كه تركيه مرزهاي خود را باز گذاشت و در نتيجه هزاران آواره به سمت مرزهاي اروپايي، ايتاليا، فرانسه هجوم بردند و حتي گفته مي‌شود كه در واقع خيلي از گروه‌هاي تكفيري و تروريستي در قالب همين آوارگان به داخل اروپا رفتند و بعد از آن بود كه تركيه بحث دريافت وام و كمك بلاعوض از اتحاديه اروپا و به دنبال آن بحث رواديد را مطرح كرد. به نظر مي‌رسد تركيه با استفاده از بحث آوارگان سوري تلاش مي‌كند امتيازاتي كه در روند مذاكرات با اتحاديه اروپا نتوانسته به دست بياورد از طريق ابزارهاي سياسي به دست بياورد.

* از چالش‌هاي مهمي كه گفته مي‌شود براي حزب عدالت و توسعه به ويژه براي شخص رجب طيب اردوغان وجود دارد، بحث جريان گولن است؛ چه عواملي باعث شده تا حساسيت‌هاي اردوغان به اين جريان افزايش يابد و رابطه دو طرف چگونه است؟

** بنابر گفته خود جريان گولن كه رهبر آن فتح الله گولن است و هم اكنون در امريكا زندگي مي‌كند، این جریان يك جريان اسلامي مي‌باشد كه از سال‌هاي سال در درون تركيه در بخش‌هاي اقتصادي، مراكز تجاري، فرهنگي، آموزشي و بخش‌هاي مختلف جامعه تركيه نفوذ داشته و از اين نفوذها به نوعي به عنوان دولت سايه يا دولت مبنا در جامعه تركيه نام برده مي‌شد. اساساً روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه و شخص آقاي اردوغان در تركيه با حمايت‌هاي جريان گولن بوده و اين جريان نه تنها در تركيه بلكه در كشورهاي منطقه و آسياي مركزي فعاليت گسترده‌اي دارد. از حدود چند سال پيش نوعي اختلاف ميان اردوغان و جريان گولن ايجاد شد.

به نظر مي‌رسد عامل اصلي اين اختلاف روي بحث تقسيم قدرت بود و اردوغان كه پايه‌هاي قدرت خود را تقويت كرده بود تمايلي نداشت يك دولت سايه به موازات دولت خودش در تركيه باشد به خاطر همين شروع كرد به ايجاد محدوديت‌هايي براي طرفداران جريان گولن در بخش‌هاي مختلف جامعه تركيه و در همين ‌راستا ده‌ها نفر بازداشت شدند. در پي اين اقدامات عليه جريان گولن، بسياري از مراكز تجاري اين جريان به دست حزب عدالت و توسعه افتاد. همچنين بسياري از مراكز رسانه‌اي جريان گولن مثل همين شبكه سامان يولو يا روزنامه زمان تغيير ماهيت دادند. در نتيجه اقدامات اردوغان عليه جريان گولن، اين جريان به شدت در داخل تركيه محدود شده است و الان هم يكي از چالش‌هاي مهمي كه وجود دارد اين است كه حزب عدالت و توسعه چگونه مي‌خواهد با بازماندگان جريان گولن رفتار كند چراكه انتظار اردوغان اين است كه اين جريان را در تركيه ريشه‌كن كند تا اين جريان نتواند آلترناتيوي براي حزب عدالت و توسعه در داخل جامعه تركيه ايجاد كند.

http://javanonline.ir/fa/news/789945

ش.د9500676