تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۳۶۷

(روزنامه جوان ـ 1395/06/15 ـ شماره 4903 ـ صفحه 5)

«اگر مي‌بينيد آلمان و ژاپن اين روزها هنوز محكم‌ترين اقتصاد دنيا را دارند، اينها بعد از جنگ جهاني دوم، محروم و ممنوع شدند از اينكه نيروي نظامي داشته باشند. خب نيروهاي نظامي بيشترين خرج‌ها را در كشورهاي در حال جنگ مي‌بردند. پول‌هايشان آزاد شد و رفت دنبال كارهاي علمي تا اقتصادي علمي و دانش‌بنيان براي خودشان درست كردند. اين راه الان باز شده در ايران. شما، معلمان شما، مديران شما، دلسوزان كشور و مربيان بايد وارد اين فضا بشويد. مطمئنم كه دوره‌ دوم دولت آقاي روحاني مي‌تواند ما را به آنجا برساند... واقعاً اگر تحريم‌ها نبود، امروز در نقطه‌ اوج پيشرفت و توسعه بوديم، منتها آن هفت هشت سال تحريم خيلي صدمه زد، گرچه بعضي اين تحريم‌ها را نعمت خدا محسوب مي‌كنند، البته براي گول زدن مردم. چه نعمتي دارد تحريم؟»

اينها بخشي از سخنان آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در اجلاس سالانه آموزش ‌و پرورش است كه در‌پي ارائه‌ دلايل خود براي تداوم دولت روحاني تا سال 1400 بيان داشته است. اين جملات چند شبهه را مطرح مي‌كند:

نخست، پيشرفت آلمان و ژاپن مرهون اجتناب از داشتن نيروي نظامي است.

دوم، ايران پيشرفت نكرده، چون به‌دنبال نظامي‌گري بوده است.

سوم، اگر تحريم‌ها نبود، ما در نقطه‌ اوج پيشرفت و توسعه بوديم.

در اين يادداشت تلاش خواهيم كرد به شبهه‌ نخست ايشان بپردازيم و به آن پاسخ دهيم.

مطرح شده است كه «اگر مي‌بينيد آلمان و ژاپن اين روزها هنوز محكم‌ترين اقتصاد دنيا را دارند، اينها بعد از جنگ جهاني دوم، محروم و ممنوع شدند از اينكه نيروي نظامي داشته باشند.» اين گزاره گزاره‌اي صحيح به نظر مي‌رسد، اما در آن مغلطه‌ استفاده از مقدمه‌ صحيح و نتيجه‌ اشتباه نهفته است. كاملاً صحيح است كه دليل توسعه‌ آلمان و ژاپن اجتناب از ميليتاريسمي بود كه حين جنگ جهاني با آن درگير شده بودند و لازم بود آلمان هيتلري و ژاپن تحت انقياد نظاميان و ميليشياي ميليتاريستي رها شوند و به‌سمت پاسخ به نيازهاي معيشتي مردم حركت كنند اما آيا اين تمام واقعيت است؟ و ايران نيز بايد براي رسيدن به توسعه، همان مسير را برود؟ اگر در نگاه اول به اين موضوع دقت شود، شايد پاسخ صحيح باشد، اما پاسخ همان‌قدر كه مي‌تواند صحيح باشد، كوته‌بينانه است.

اين گزاره چند نكته‌ نهفته را در دل دارد:

1- ايران فعلي شبيه آلمان و ژاپن يا اگر آقاي هاشمي در ذهن داشت، حتي ايتالياي دهه‌هاي 30 و 40 قرن پيش از ميلادي است. طبيعي است كه اين موضوع به‌كل نادرست است. چند تفاوت بين اين چند كشور وجود دارد.

الف) ايران درگير هيچ جنگ خودخواسته‌اي نيست، در حالي ‌كه ژاپن، آلمان و ايتاليا درگير جنگ‌هايي بودند كه توسط خودشان شكل گرفته بود و نتيجه‌ سيستم اداري كشور بود. جنگي عليه كشورشان تحميل نشده بود بلكه خود آغازگر جنگ بودند.

ب) اين ظلم است كه نظام سياسي در ايران را كانه نظام‌هاي توتاليتر آلمان، ژاپن و ايتاليا بدانند. شاهد اين ظلم نيز همين اظهارات شفاف، بدون واهمه و صريح حضرت آيت‌الله است كه مستقيماً مقامات عالي كشور را نشانه رفته است. آلمان هيتلري با نظام تبليغاتي فاجعه‌آميزش، هيچ شباهتي با نظام مردم‌سالار ايران كه به‌طور ميانگين هر سال يك انتخابات در آن برگزار مي‌شود، ندارد.

ج) آلمان و ژاپن بعد از جنگ، امنيت خود را به كشورهاي ديگر سپردند، چون چاره‌اي نداشتند. بهتر است مشاوران بين‌المللي حضرت آيت‌الله به ايشان يادآوري كنند كه كنار گذاشتن نظامي‌گري نه توسط آلمان و ژاپن بلكه با تحميل كشورهاي متفق فاتح جنگ دوم جهاني صورت گرفت؛ فاتحاني كه تمام امورات اين كشور را بعد از جنگ برعهده گرفتند. بعيد است حضرت آيت‌الله كه از ياران بنيانگذار انقلاب بوده‌اند، مدعي شوند عزت مردم ايران كه تابه‌حال در كل تاريخ، از بدو ورود آريايي‌ها به كشور تاكنون مستعمره‌ هيچ كشوري نبوده‌اند و آن را نافي اصل انسانيت مي‌دانند، شبيه آلمان و ژاپن امورات دنيا و دين و ناموس خود را در انقياد امريكايي‌ها قرار دهند.

د) اگر ژاپن با چين در مسائلي كه اكنون با آن در دريا درگير است، وارد فاز نظامي شود، كدام كشور حاضر است امنيت اين كشور را تأمين كند؟ حتي اگر فرض را بر قراردادهاي امنيتي اين كشور با امريكا بگذاريم و قائل باشيم كه امريكايي‌ها امنيت ژاپن را تأمين مي‌كنند، اگر امريكايي‌ها بنا را بر امتياز گرفتن و دادن (كه سياست قدرت‌هاي بزرگ است) با چين بگذارند، تكليف ژاپن چيست؟

هـ) مگر ژاپن همين دو سال پيش در فكر تجهيز ارتش خود براي مواجهه با درگيري‌هاي احتمالي نبود؟ روي ديگر اين پيگيري نظامي‌گري توسط ژاپن آيا اين نيست كه به امريكايي‌ها هيچ اميدي براي تأمين امنيت خود ندارند؟ اين موضوع دو معني دارد؛ يا حضرت آقاي هاشمي اطلاعات را بنا به تمايل خود دسته‌بندي مي‌كنند يا شايد اطلاعات و اخبار ژاپن و آلمان براي دفتر آيت‌الله‌هاشمي با تأخير 70-60 ساله ارسال مي‌شود كه ايشان از اين مهم اطلاعي ندارند.

2- آيا آقاي ظريف يا روحاني از وضعيت ايران در منطقه‌ غرب آسيا اطلاعاتي در اختيار آيت‌الله قرار داده‌اند؟ حضرت آيت‌الله خودتان هم كه واقفيد اين سفيهانه است كه ما نيروهاي نظامي را به‌كلي حذف كنيم. آيت‌الله هاشمي مي‌فرمايند: «خب نيروهاي نظامي بيشترين خرج‌ها را در كشورهاي در حال جنگ مي‌بردند. پول‌هايشان آزاد شد و رفتند دنبال كارهاي علمي تا اقتصادي علمي و دانش‌بنيان براي خودشان درست كردند. اين راه الان باز شده در ايران.»

در اين خصوص، نگاه به چند نكته حائز اهميت است.

الف) مگر امريكا بيشترين ميزان هزينه براي نيروهاي نظامي را ندارد؟ مگر روسيه، فرانسه، چين و ساير كشورهاي توسعه‌‌يافته بيشترين حجم نظامي‌گري را ندارند؟ آيا آنها براي رسيدن به توسعه، نظامي‌گري را تعطيل كرده‌اند؟ اتفاقاً اگر نگاهي بسيار كوتاه به تاريخ توسعه‌يافتگي كشور آمال ‌و آرزوهاي ليبرال‌هاي وطني يعني امريكا بيندازيم، متوجه مي‌شويم كه اتفاقاً وقتي از سياست انزواي درازمدت خارج شدند و در صحنه‌ بين‌المللي حضور فعال به عمل رساندند، توسعه براي آنها معني پيدا كرد و توانستند سياست‌هاي خود را در سازمان‌هاي بين‌المللي پيش ببرند.

ب) به‌هيچ‌وجه، همان‌طور كه اشاره شد، مورد ايران با مورد ژاپن قابل قياس نيست. ايران در منطقه‌اي قرار گرفته كه ناگزير به افزايش قدرت نظامي خود است. شاهد مثال اين موضوع نيز جمله‌ خود آيت‌الله است. ايشان درست در جملاتي بعد مي‌فرمايند: «اين ايران، در اين جهنمي كه اطراف ما الان دارد شكل مي‌گيرد، مردمش مي‌توانند امن زندگي بكنند.» اين جمله يعني ايشان پذيرفته‌اند منطقه‌اي كه ايران در آن زندگي مي‌كند، منطقه‌ آشوب است و ايران ناگزير به اتخاذ سياست راهبردي و نظامي است، وگرنه معيشت كه هيچ، امنيت مردم نيز به خطر مي‌افتد.

ج) در مجموع تابه‌حال 11 سال است كه قدرت به‌طور مستقيم و غيرمستقيم در دستان آيت‌الله بوده است. هشت سال آن با رياست مستقيم ايشان بر تخت رياست‌جمهوري و سه سال با رياست نایب ايشان بر جلوس. 11 سال زمان براي پيشرفت در كشور كم است؟ در اين 11 سال، اتفاقاً كمترين بودجه براي نهادهاي نظامي در نظر گرفته شده است. دولت، دولت تكنوكرات پراگماتيست (به تعبير كارشناسان) بوده است كه قاعدتاً بايد اسب توسعه را با نهايت سرعت مي‌تازاند. اما چه شده كه هيچ تحولي در حوزه‌ اقتصادي در پي نداشته است. مگر بزرگاني شبيه اميركبير در ايران (با در دست داشتن قدرت به‌مدت سه سال)، ميجي در ژاپن و بيسمارك در آلمان، قرن‌ها حكمراني كردند؟ مگر 11 سال كه بيش از يك دهه است، براي توسعه و طرح توسعه كافي نيست؟

بي‌ترديد آقاي هاشمي استوانه‌ نظام بوده است و اميد داريم كه در همين جايگاه بماند. از همه‌ نخبگان سياسي نظام كه سخنان آنها از سطح بالايي از تأثيرگذاري برخوردار است، انتظار مي‌رود سطح اطلاعات خود را در مورد مسئله‌ توسعه‌ كشورهاي توسعه‌‌يافته، به‌صورت كامل و نه گزينشي بالا ببرند.

منبع: برهان

http://javanonline.ir/fa/news/809626

ش.د9501783