برخی از اهل قلم در مطبوعات خاص تلاش دارند با نشانی اشتباه، به استحالۀ انقلاب اسلامی بپردازند. جریان استحاله سازی انقلاب با مخفی شدن در پَس انقلابیون دیروز پرده بر نقاب نهاده که با نشانی انحرافی نسل امروز را نیز منحرف نموده تا مسیر توسعه پایدار را دنبال ننمایند.
توسعه و پیشرفت یک چشمانداز برای ایران اسلامی است. معمولاً وقتي سخن از توسعه و پيشرفت میشود نوعي پيشرفت و توسعۀ همهجانبه به ذهن متبادر میگردد. لیکن شناخت مؤلفههای آن و همچنین نیلِ به آن نیازمند یک بازخوانی از مبانی و فرآیند طی شده برای نیل به بنای آن است. توسعه و پیشرفت برای خود ابعادی دارد. حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) در یکی از بیانات خود، ابعاد تحول و پيشرفت يا سیاستهای آن را به شرح ذيل بيان میدارند: «ابعاد تحول و پيشرفت در نگاه ويژه نظام اسلامي عبارتند از: 1. افزايش ثروت ملّي 2. عدالت طلبي 3. اقتدار علمي 4. رُشد اخلاق و معنويت و عواطف انساني 5. عزت ملّي 6. مبارزه با فقر و فساد و بيکاري و تبعيض 7. مقابله به جهل و بي قانوني 8. ارتقاء علمي مديريت ها 9. انضباط اجتماعي 10. افزايش احساس مسئوليت اجتماعي 11. استقلال فرهنگي»
مسئولین محترم نیز برای نیل به آماج تعیینشده، راهها و روشهای متعدد را آزمودهاند. در آغازین روزهای هدف کاری تحول و پیشرفت، برخی از آن به توسعه و پیشرفت تعبیر نمودند. صرفنظر از شباهتها و تفاوتهای توسعه و پیشرفت، دو دیدگاه دربارۀ نحوۀ نیل به آماج تعیینشده بیان شد. در یک دیدگاه استنباط مبانی و بنا از منابع دینی و در دیدگاه دیگر الگوبرداری از کشورهای توسعهیافته و سپس بومیسازی آن بیان گردید. دیدگاه دوم که غالباً در دستگاههای اجرایی جایگاه داشتند به انتخاب الگوی مناسب از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه که برنامۀ موفق داشتند پرداختند. از این رو در هر دهه از انقلاب اسلامی یک پدیده در راستای الگوبرداری بیان میشد. از آن جمله:
1- در دهۀ 60 قرار بود دانشگاه محمدیه اندونزی در ایران کپیسازی شود، دانشگاه آزاد ساخته شد. ولی هرگز نتوانست همانند دانشگاه محمدیه شود! دانشگاه محمدیه یک ابر دانشگاه همانند دانشگاه آزاد در ایران است که به ارائه بسیاری از علوم از جمله علوم انسانی اسلامی میپردازد. این دانشگاه در حقیقت یک دانشگاه - حوزه در بستر فرهنگی اندونزی است. برخی از مسئولان ایران در آغاز شتاب توسعه و پیشرفت در ایران، باهدف تأمین نیروی انسانی متخصص به تأسیس دانشگاه آزاد با پسوند اسلامی پرداختند. در آغاز امر، دانشگاه مذکور در راستای اهداف تعیینشده گامهایی برداشت. لکن با گذشت زمان، اهداف تعیینشده برای آن غالباً به حاشیه رانده شد و در برخی از موارد شائبه تبدیل شدن به یک بازو، برای برخی از احزاب سیاسی نیز بر آن وارد شد. اگرچه دانشگاه آزاد اسلامی توانست در عرصۀ علم و فناوری خدماتی ارائه نماید، لکن اولاً الگوبرداری این دانشگاه از دانشگاه محمدیه نتوانست نتایج مطلوب را به همراه داشته باشد. زیرا دانشگاه محمدیه در بستر فرهنگ اندوزی است و این الگو نیازمند بومیسازی داشت. ثانیاً دانشگاه مذکور بر اساس اهداف اسلامی و مفاهیم اسلامی تأسیس یافت. درحالیکه در دانشگاه آزاد اسلامی همانند بسیاری از مراکز علمی ایران، متأثر از بستر لیبرالی است.
2- قرار بود در دهۀ 70 ایرانی همانند مالزی کپیسازی شود، اما این پروژه به علت تفاوت فرهنگی ایران و مالزی و همچنین امکانات بالقوه هر یک، در اواخر همان دهه به دست یکی از طراحان آن یعنی «سیدمحمد خاتمی» شکست خورد! مالزی کشوری در جنوب شرقی آسیا و پایتخت آن کوالالامپور است. مالزی پس از استقلال از انگلیس در سال ۱۹۵۷، حکومت سلطنتی دورهای را پذیرفت. مالزی به خوبی از منابع طبیعی در نواحی خود برخوردار است همچون کشاورزی، جنگلداری و نیز مواد معدنی. از لحاظ کشاورزی، مالزی اولین صادرکنندۀ پلاستیک طبیعی(کائوچو) و خرمای روغنی است که همراه آن الوارها و تنههای بریدهشده درختان، کاکائو، فلفل، آناناس و تنباکو (توتون) موجب رشد این بخش شده است. خرمای روغنی، نیز یک جنس عمدۀ صادراتی خارجی است. این کشور در دوران ماهاتیر محمد به سرعت مسیر توسعه و پیشرفت را طی نمود. لذا فعالیتهای او به عنوان یک الگوی برای برخی از مسئولین ایران انتخاب شد. شخصیت منحصربهفرد ایشان به حدی برای مسئولین ایران جذاب بود که حتی در انتخابات سال1392 ریاست جمهوری ایران، برخی از کاندیداها خود را ماهاتیرمحمّد ایران نامیدند.
3- قرار بود در دهۀ 80 در ایران فضای باز سیاسی باشد، لذا رئیسجمهور وقت گفت که ما اکنون در حال تمرین دمکراسی هستیم. لکن خودش در اواسط همان دهه خود برای نیل به خواستههای سیاسی خود، مسیر خیابان و آشوب را انتخاب نمود. فضای باز سیاسی، در آنجا که هر شهروند در کشور اسلامی بتواند حرف خود را به صراحت به زبان آورد یک هدف مقدس و الهی است. لکن مدعیان مسیر دمکراسی که صندوق آراء را غایت تصمیمات قانونی سیاسی میپنداشتند، در فتنۀ ناکام 1388 با انتخاب مسیر غیرقانونی خیابانی، از این شعار خود عبور نمودند و شکست آن را نیز با مسیر غیرقانونی خود اعلام نمودند.
4- و اما امروز و در دهۀ 90 شعار ژاپن و آلمان شدن ایران از برخی مطبوعات شنیده میشود. ژاپن و آلمان دو کشور شکستخورده در جنگ جهانی هستند. لذا متفقین به آنان اجازۀ توسعۀ نظامی حتی برای دفاع از کشور خود را نمیدهند. مضافاً بر اینکه منطقۀ ژاپن و آلمان با منطقۀ خاورمیانه بسیار متفاوت است. ایران در منطقهای وجود دارد که دربردارندۀ تهدیدات نظامی بسیار است و برای دفاع از خود نیازمند توسعۀ نظامی متناسب باسیاست دفاعی خود است. محروم سازی ایران از این حق، راه را برای ابرقدرتهای در کمین نشسته بازخواهد نمود تا باهم با جنگهای نیابتی و هم جنگهای مستقیم بر امور و تقدیرات ایران اسلامی مسلط گردند. ژاپن و آلمان کنونی دچار یک استحالۀ ایدئولوژیکی هستند. آمریکاییها در بدو ورود به ژاپن در مبانی شینتو تصرف نمودند تا ژاپن به یک کشور بیخطر تبدیل شود. ایران اسلامی دارای یک کشور با مؤلفههای اسلام انقلابی است. حال باید از این نوع مطبوعات پرسید؛ آیا ابرقدرتها با فرض دست کشیدن ایران اسلامی از سلاح نظامی به او اجازه خواهند داد بدون استحاله از اسلام انقلابی، آرامش را در کشور تجربه نمایند؟ تا زمانی که ایران انقلابی پیامآور مبارزه با طاغوت است، آیا میتواند از جرح طاغوتیان در امان باشد؟ در اینجاست که باید یک تصمیم اساسی یک بار و برای همیشه اتخاذ شود، لذا برخی از اهل قلم در مطبوعات خاص تلاش دارند با نشانی اشتباه، به استحالۀ انقلاب اسلامی بپردازند. جریان استحاله سازی انقلاب با مخفی شدن در پَس انقلابیون دیروز پرده بر نقاب نهاده که با نشانی انحرافی نسل امروز را نیز منحرف نموده تا مسیر توسعه پایدار را دنبال ننمایند.