با بازگشت به دوره زمانی که گذشت و با مرور اخبار عربستان، نام محمد بن نایف بیشتر به چشم میخورد؛ شاهزادهای جوان با رویکردهای خاص که میتواند آینده عربستان را تغییر دهد. وی ویترین رخدادهای سیاسی در عربستان را از آن خود کرد، چراکه برای مبارزه با تروریسم که چالش مبرم برای عربستان است، تلاش میکرد. او باهوش، بلندپرواز و در تعامل با رسانهها ماهر بود و هیچ کس در تمایل وی برای آن که پادشاه شود، شکی به خود راه نمیداد.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه لبنانی السفیر، در فروردین سال 1394، چهار ماه پس از آنکه عمویش ملک سلمان بن عبدالعزیز به تاج و تخت پادشاهی رسید، او ولیعهد شد که این امر تمام سنتها و عرف را در عربستان را در هم شکست چراکه شش پادشاه سابق عربستان از فرزندان پادشاه موسس بودند که همچنان تعداد دیگری از آنها در قید حیات هستند و در "صف برادری" منتظر ایستادهاند. اما در پایان، تصمیم اتخاذ شد و خلافت یک نسل کامل را پشت سر گذاشت و بن نایف 57 ساله به صورت رسمی ولیعهد شد.
اما این رخداد قطعی نبود چرا که در سال گذشته نام محمد بن سلمان 31 ساله، پسر ملک سلمان در صحنه سیاسی عربستان پس از تعیین وی به عنوان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد بیشتر به گوش خورد تا وی ماموریت وابستگی عربستان به نفت را برعهده گرفت. حضور و نقش وی بر نقش پسر عمویش چیره یافت و توجهات به سمت وی متمرکز شد و او وعده زنجیرهای از اصلاحات ریشهای را داد گویی که ملک سلمان پسرش را برای آنکه جانشینش شود، آماده کرده بود.
احتمال نمیرود که محمد بن نایف، ولیعهد عربستان کم شدن منصبش را بپذیرد چراکه او با دشواریهای متعددی مواجه شده که برجستهترین این دشواریها چندین تلاش برای ترورش بوده است.
در سال 1383، او جایگاه خود را محکمتر کرد و آن هنگامی بود که تسلیم شدن یکی از سرکردههای القاعده را پذیرفت و همچنین در سال 1388 از تلاش برای ترور جان سالم به در برد.
بن نایف نماینده کشورش در مجمع عمومی سازمان ملل در هفته گذشته در نیویورک بود و به گمانه زنیها در مورد امکان به حاشیه رانده شدن وی به نفع پسر عمویش پایان داد. با وجود اینکه چنین گمانهزنیهایی در عربستان ممنوع به حساب میآید، اما عربستانیها در گوش یکدیگر در مورد "توطئهچینیهایی در داخل قصر" صحبت میکردند، چرا که این دو شاهزاده در ظاهر به یکدیگر احترام گذاشته اما نشانههای تنش میان آن دو در حال افزایش است.
نمونه این تنش، جنگ عربستان علیه یمن است که محمد بن سلمان چند هفته بعد از تعیینش به عنوان وزیر دفاع آن را رهبری کرد. در آغاز، محمد بن سلمان به رهبری "حکیمانه" این جنگ به خود میبالید و با ژنرالها دیدار میکرد و به کشورهای خارجی میرفت و رسانهها نیز این سفرهای وی را پوشش میدادند. با نابسامان شدن اوضاع در یمن، تصمیم جنگ به عنوان تصمیمی "دسته جمعی" معرفی شد که همگان مسئول آن هستند.
بروس ریدل، از موسسه آمریکایی بروکینگز گفت: "آنچه که توجه را جلب میکند، این است که بن نایف برای برعهده گرفتن تصمیم جنگ عجله نکرد"، بلکه برعکس، اینگونه به نظر رسید که وی ناخرسند است و سپس در آذر گذشته به الجزایر سفر کرد و چندین روز در آنجا ماند و وظایف خود را در داخل کشور نادیده گرفت.
با وجود تلاشها برای نشان دادن نوعی انسجام در داخل خاندان حاکم، اما اگر بن نایف پادشاه شود، احتمالا پسر عمویش (بن سلمان) را از منصبش برکنار میکند و به همین دلیل، ملک سلمان 80 ساله که برخی در قدرت بدنی و ذهنی وی تردید دارند، اگر میخواهد پس از وی پسرش به تاج و تخت پادشاهی برسد، باید زود دست به کار شود.
این مساله سخت به نظر میرسد، چرا که عربستان به طور سنتی براساس توافقی سلطنتی اداره میشود، دیگر چه برسد به آنکه بسیاری از شاهزادهگان از اینکه محمد بن سلمان به عنوان شاهزاده آخر صفی دیگران را در صف به تاج و تخت رسیدن پشت سر بگذارد، متنفر هستند. همچنین جنگ علیه یمن و پیامدهای دردناک اصلاحات اقتصادیاش باری بر دوش محمد بن سلمان شده است.
در مقابل، محمد بن نایف از پایگاه قابل ملاحظهای برخوردار است و شاهزادگان سعودی و دیپلماتهای خارجی وی را به عنوان مردی که جدی است و با پشتکار کار میکند، میشناسند و مردم عربستان به او به عنوان فردی "محافظ" مینگرند. این ماه، جایگاه او پس از نظارت بر مراسم حج محکمتر شد. سازمانهای به ظاهر حقوق بشر نیز مسئولیت کمتری را نسبت به حکم اعدام شیخ نمر در آبان گذشته متوجه وی میکنند.
به نظر میرسد که بن نایف تعادل بیشتری نسبت به پسرعموی جوانش داشته باشد. در زمانی که عربستان وارد روند اصلاحات ریشهای شده است هیچ کس نمیتواند با قاطعیت بگوید که پادشاه آتی کیست اما این مساله حتمی است که او یکی از "محمدین" است.
http://jomhourieslami.net/?newsid=107518
ش.د9502005