(روزنامه اعتماد – 1395/02/27 – شماره 3528 – صفحه 10)
محمد بن نايف ٥٦ ساله. وليعهد و وزير كشور عربستان سعودي. در شطرنج سياست داخلي عربستان او را وليعهد در قفس بايد خواند اما در محافل اروپايي و زمزمههاي درگوشي سياستمداران امريكايي، او يك دردانه به تمام معناست. سياستمداري پخته از لنز غربيها كه اگر بر كرسي قدرت در رياض تكيه بزند شايد حلال بسياري از مشكلات اخير به وجود آمده ميان عربستان و اروپا شود.
ملك سلمان، پادشاه عربستان سعودي پس از مرگ ملك عبدالله سنتشكني كرد و مقرن بن عبدالعزيز را به حضور خواست. مكالمه سلمان و مقرن دقايقي بيش طول نكشيد. پادشاه به وليعهدي كه كنيززاده بود تاكيد كرد به دنبال انتقال قدرت به نسلهاي جوانتر از خاندان عبدالعزيز است و قرعه اين فداكاري به نام مقرن افتاده است. پذيرش امر ملك سلمان تنها گزينه روبهروي مقرن بود كه هيچگاه از سوي برادرانش به رسميت شناخته نشده بود. مقرن كنار كشيد و محمد بن نايف، جوانترين وليعهدي شد كه تاريخ معاصر عربستان به خود ديده است. مهره اصلي مدنظر ملك سلمان اما محمد بن نايف نبود. ملك سلمان مقرن را به حاشيه راند تا راه براي فرزند ٣٠ سالهاش محمد بن سلمان هموارتر شود. محمد بن سلمان وليعهد دوم نام گرفت و در عمل همه كاره. از آوريل ٢٠١٥ كه محمد بن نايف به عنوان وليعهد عربستان سعودي شناخته ميشود تا به امروز همهچيز در بوستان خاندان سعودي سبز و خرم نمانده است.
عربستان هم گرفتار بحرانهاي منطقهاي بيشمار است و هم در داخل فرزندان و نوادههاي عبدالعزيز به دوئلهاي پيدا و پنهان براي كوتاه كردن مسير به قدرت رسيدن خود ميپردازند. براي نخستين بار در عربستان سعودي كسي نميتواند حدس بزند، پادشاه بعدي چه كسي خواهد بود؟آيا محمد بن سلمان كه وليعهد دوم نام دارد به جاي پدر بر مسند قدرت مينشيند يا كرسي سلطنت به چشم و چراغ غربيها محمد بن نايف خواهد رسيد؟ حاكميت در عربستان براي نخستين بار در چنددهه گذشته در حال تجربه استقلال سياسي از امريكاست و تلاش ميكند تا حدودي آيندهاي با تاثيرپذيري كمتر از واشنگتن را براي خود رقم بزند. در چنين شرايطي چندان دور از ذهن نخواهد بود كه محمدبن سلمان تا پيش از مرگ پدر راهي براي كنارزدن محمد بن نايف و تبديل شدن به وليعهد اول براي خود بيابد. محمد بن سلمان با اذن پدر در يك سال و نيم گذشته هر روز بر وزنههاي قدرت خود افزوده است. ٣٠ ساله است و وزير دفاع عربستان.
جوان است اما عنوان سزار اقتصادي اين كشور را به خود اختصاص داده است و البته همزمان كنترل غول نفتي عربستان، آرامكو نيز در اختيار وي است. محمدبن سلمان پس از آنكه سياستهايش در يمن و آتش افروزيهاي وي در منطقه به تبديل شدن او به خطرناكترين سياستمدار جهان از نگاه نشريهاي چون اينديپندنت منتهي شد، تصميم به تغيير مسير گرفت. خبرنگاران رسانه امريكايي بلومبرگ به محل زندگي و كار محمدبن سلمان رفتند و مصاحبهاي رپرتاژ گونه كه ٨ ساعت به طول انجاميد را با وي انجام دادند. مصاحبهاي براي تطهير وزير دفاع. مصاحبهاي كه به ارايه ويترين جديدي از محمد بن سلمان پرداخت. مردي جذاب، باهوش و كسي كه ريسكپذير است. وزير دفاعي كه ميگويد ميخواهد به چنددهه وابستگي كشورش به نفت پايان دهد. محمد بن سلمان از نظرظاهري نيز تيپ متفاوتتري را براي خود انتخاب كرده است: در ديدارهاي رسمي هم لباسهاي سفيدرنگ و بلند مخصوص اعراب را بر تن ميكند و عبايي قهوهاي
بر دوش مياندازد. لباسهايي خوش دوخت و عموما بر سرش هم عمامه خاصي نميگذارد و ريشها را مرتب ميكند؛ تركيبي از مدرنيته و سنت سعودي كه براي برخي جوانان اين كشور جذاب است. البته تحسيني كه از محمد بن سلمان در ميان جوانان شكل گرفته وقتي به كهنهكارهاي سعودي ميرسد جاي خود را به ترديد ميدهد. پيرترهاي آل سعود به ظاهر، طرحهاي اصلاحاتي پسرپادشاه را تاييد ميكنند اما ترديد دارند كه در شرايط منطقهاي امروز و اوضاع اقتصادي عربستان با كسري بودجه بي سابقه، طرحهاي جاه طلبانه وليعهد دوم راهي براي موفقيت بيابند. سياستهاي اين شاهزاده جوان در دو پرونده سوريه و يمن هم خاطره خوبي از وي در ذهن بزرگان آل سعود نساخته است. در ماه فوريه بود كه يك سياستمدار و تحليلگر مسائل نظامي فرانسوي در مصاحبه با آتلانتيك ابراز نگراني كرده بود كه كنشهاي غيرمنطقي محمدبن سلمان در خاورميانه، عربستان را به سمت آشوب بكشد.
محبوب واشنگتن، محدود در رياض
در مقابل محمدبن سلمان، محمدبن نايف قرار دارد. برادرزاده پادشاه. مردي كه در دهه ششم زندگياش در عالم سياست پختهتر است، احتياط بيشتري به خرج ميدهد و قابل اعتمادتر از وليعهد دوم به نظر ميرسد. مردي كه اروپاييها ميگويند به جاي زياد حرف زدن، بهتر عمل ميكند. نخستين ورود رسمياش به عالم سياست به سال ١٩٩٩ بازميگردد و زماني كه وارد وزارت كشور عربستان شد، از همان سالها تمركز خود را بر بحث مبارزه با تروريسم گذاشت و همين مساله از وي چهرهاي معقول در ميان اروپاييها ساخت. رابطهاي فوقالعاده خوب و نزديك با واشنگتن دارد و محبوب بسياري از سياستمداران امريكايي اعم از دموكرات تا جمهوريخواه است. لئون پانه تا وزير دفاع سابق امريكا كه رابطه نزديكي با محمد بن نايف دارد، در خصوص وي مينويسد: محمد تلاش بسياري براي حفظ خاندان سلطنتي آل سعود كرده است.
وي زماني كه رياست نهاد اطلاعاتي عربستان را بر عهده داشت، ريشههاي القاعده در عربستان را خشكاند. توطئههاي بسياري را منهدم كرد و در روند راديكالزدايي از جوانان سعودي نقش چشمگيري داشت. پس از مرگ ملك عبدالله، محمد بن نايف نخستين فرد از نسل خود است كه به وليعهدي رسيده است. در شرايطي كه وي به قدرت برسد هم بايد با القاعده و ساير گروههاي تروريستي بجنگد و هم فكري براي رابطه كشورش با ايران بكند.
نگاهها به محمدبن نايف در سطح بين المللي متفاوت است. اكونوميست وي را چهرهاي پرانرژي اما نهچندان سطح بالا ميداند كه ميتواند يكي از گزينههاي پادشاهي سعودي باشد. در ٢٠١١، مايكل هايدن در مقالهاي محمد بن نايف را پنجمين چهره قدرتمند دفاعي در جهان معرفي كرد. در ماه مارس سال ٢٠١٦ بود كه وي نشان افتخار را از دستان
نخست وزير فرانسه، فرانسوا اولاند گرفت. در آوريل ٢٠١٦ نيز مجله تايم نام وي را در ليست صدچهره پرنفوذ سال قرار داد. فرانسوا اولاند نشان افتخار را به پاس آنچه فرانسه زحمتهاي محمد بن نايف در مسير مبارزه با تروريست خواند، به وي داد.
ركورددار سوءقصدها در خاندان سلطنتي
محمدبن نايف تاكنون از چهار سوءقصد جان سالم به دربرده است. وي در سوءقصد سوم آسيب ديد اما در سه سوءقصد ديگر آسيبي به وي وارد نشد. سوءقصد سوم در ٢٧ آگوست سال ٢٠٠٩ و در قصر محمدبن نايف رخ داد. عامل انتحاري فردي به نام عبدالله حسن بود كه به شبكه القاعده در شبه جزيره عربي متصل بود. عبدالله چند روز قبل از اين حادثه با محمدبن نايف تلفني صحبت ميكند و به او ميگويد كه ميخواهد خود را تسليم كند. نايف در قصر خود در جده منتظر وي ميماند و دستور ميدهد عبدالله حسن را بدون بازرسي به نزد وي بياورند. عبدالله حسن مقابل نايف خود را منفجر ميكند اما بدن وي قدرت تخريبي بمب را به خود ميگيرد و محمد بن نايف تنها آسيب كوچكي از اين ماجرا ميبيند. محمد بن نايف پس از اين حادثه ميگويد: نميخواستم وي را بازرسي بدني كنند تا احساس راحتي داشته باشد اما از اينكه خودش را منفجر كرد، تعجب كردم. اين اتفاق تنها به اراده من براي مبارزه جديتر با تروريسم افزود. آن حمله نخستين سوءقصد به جان يك عضو خاندان سلطنتي از سال ٢٠٠٣ بود. آخرين سوءقصد به جان محمد بن نايف هم به آگوست ٢٠١٠ بازميگردد.
نياز به عزلي ديگر براي پادشاهي نايف
دخالت نظامي سعوديها در يمن، افت قيمت نفت و افزايش فعاليتهاي تروريستي در منطقه، قدرت رهبري و تصميمگيري عربستان سعودي را در قريب به دو سال گذشته از مرگ عبدالله زيرسوال برده است. از سوي ديگر در مراسم حج سال گذشته نيز بيش از ٢٠٠٠ نفر از كشورهاي متفاوت مسلمان جان خود را از دست دادند كه اصليترين دليل آن بيكفايتي سعوديها اعلام شد. محمد بن سلمان ٧٩ ساله است و به گواه برخي شاهدان عيني كه با وي به صحبت نشستهاند وي از توانايي جسمي بالايي برخوردار نيست و هرلحظه امكان مرگ وي وجود دارد. احتمالي كه به رقابتهاي درون خانداني آل سعود شدت و سرعت بيشتري بخشيده است. آل سعود از ٢٧١ سال پيش تا به امروز به سنت جانشيني وليعهد پس از مرگ پادشاه پايبند بوده است اما امروز به نظر ميرسد كه ملك سلمان به دنبال گزينه ديگري در ذهن خود است.
رقابت ميان محمد بن سلمان و محمد بن نايف كه هركدام دو حوزه مهم دفاع و كشور را در اختيار دارند به چشم همگان حتي فرانسويها هم آمده است. زماني كه محمد بن نايف به فرانسه سفر كرده بود فرانسويها چند قرارداد مهم اقتصادي و نظامي با وي امضا كردند كه بلافاصله پس از بازگشت محمد بن نايف به رياض، تمام آنها لغو شد. دستور لغو را محمد بن سلمان داد و تاكيد كرد كه اين قبيل قراردادها را بايد با شخص وي امضا كنند. اختلافهاي دو شاهزاده، هم بر مسائل داخلي و هم بر سياست خارجي اثرگذاشته است و برخي تحليلگران علت تطويل جنگ يمن و شكست عربستان در پيشبرد خواستههاي خود با گزينه نظامي را ناشي از تقابل اين دو نفر ميدانند. محمد بن سلمان در چندماه رسيدن به قدرت به گونهاي برخورد كرده است كه برخي از آن با عنوان كودتا ياد ميكنند. كودتايي كه در آن يك نفر به دليل پيوستگي نزديكتر به قدرت آن را تمام و كمال براي خود ميخواهد. وخامت وضعيت جسماني ملك سلمان را بايد از تلاشها و تقلاهايي كه محمد بن سلمان براي به رخ كشيدن خود به عنوان چهرهاي مصلح نشان ميدهد، درك كرد. محمد بن سلمان هم عنان وزارت دفاع را در اختيار دارد و هم زمام آرامكو را و اين ادغام فرصتهاي مانور سياسي و اقتصادي همزمان را به وي داده است.
با روي كارآمدن ملك سلمان، ناگهان محمد پسر مقرب وي كه سن چنداني هم ندارد قدرت بسيار زيادي يافت و البته از قدرت تاثيرگذاري بالايي هم برخوردار شده است. در چنين موقعيتي ميتوان گفت كه دست محمد بن سلمان از منظر نفوذ و توانايي براي همراه كردن ساير چهرههاي آل سعود با خود بالاتر از دست محمد بن نايف قرار گرفته است. البته مساله سن اندك محمد بن سلمان با توجه به اينكه بدعتي در سيستم حكومتي آل سعود به حساب ميآيد، ميتواند يكي از نقاط ضعف وي باشد. تنها راه براي به پادشاهي رسيدن محمد بن سلمان اين است كه پدر قبل از فوت، محمد بن نايف را عزل كند و وليعهدي را به وي بسپارد. اگر محمد بن نايف به مقام پادشاهي برسد معلوم نيست با محمد بن سلمان كه جوان است و سوداهاي بسيار در سر دارد چه خواهد كرد. در عربستان پادشاه قدرت مطلق است و اين مساله باب ميل محمد بن سلمان نخواهد بود. در حال حاضر محمد بن سلمان به گونهاي رفتار ميكند كه گويا جانشين بديل پدر، او است و وليعهدي ميان او و پدر قرار ندارد. همين مساله و ناديده گرفتن محمد بن نايف كه حداقل ٢٦ سال از وي بزرگتر است، بر خشم و البته رقابت دو نفر افزوده است.
ديپلماتهاي غربي عزل سعد الجبري از اعضاي كابينه را كه به دستور سلمان در ماه سپتامبر انجام شد، نشانهاي از مشاجره جدي ميان محمد بن نايف و محمد بن سلمان و جانبداري سلمان از فرزندش در اين نزاع ميدانند چرا كه سعد الجبري به وليعهد بسيار نزديك بود. تلاشهاي محمد بن سلمان براي كنارزدن محمد بن نايف نميتواند بيحد و مرز باشد چرا كه بيشك اين مساله صداي امريكاييها را بلند خواهد كرد. محمد بن نايف عزيزكرده واشنگتن است و بسياري اعتقاد دارند كه پس از عزل مقرن بن عبدالعزيز هم اين دستور و خواست امريكا بود كه محمد بن نايف كه سزار مبارزه با القاعده و جهاديون افراطي نام گرفته است به عنوان وليعهد برگزيده شود. اصرار بيش از اندازه خانواده سلمان بر بركناري محمد بن نايف ميتواند به تير به خودي براي آنها بدل شود. براي غربيها محمد بن نايف، مردي بسيار محترم است و شايد بتوان گفت كه تنها سياستمدار سعودي است كه حمايت و اعتماد صد در صدي اروپا و امريكا را در مشت خود دارد.
در عالم قدرت عشيرهاي عربستان، محمد بن نايف وفاداران بسياري در ميان نيروهاي وزير كشور دارد و بسياري از اعضاي خاندان سلطنتي هم از صعود مستقيم وي به كرسي پادشاهي حمايت ميكنند و فراتر از حمايت آن را مسالهاي عادي و روندي نرمال ميدانند. يكي از موانع پيش روي سلمان براي كنار زدن برادرزادهاش نيز وفاداري نيروهاي امنيتي سعودي به محمد بن نايف است كه ميتواند به واكنش بخشهاي امنيتي منتهي شود. محمد بن نايف در حقيقت امريكا دوستترين شاهزادهاي است كه در صف رسيدن به پادشاهي قرار دارد. مردي كه امريكاييها او را باهوشترين و موفقترين فرد نسل خودش ميدانند. محمد بن نايف برخلاف پدرش كه در كار با امريكاييها سهلگير نبود، براي همكاري همهجانبه با امريكا مانع چنداني قايل نيست. وي در نشست سال گذشته اوباما با رهبران كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در كمپ ديويد گپ و گفتوگوي بسيار خوبي با باراك اوباما داشت. در جريان سفر اخير اوباما به رياض هم، برخي از رسانههاي امريكايي هنگام رويارويي چهرههاي آل سعود با اوباما از محمد بن نايف به عنوان تنها چهرهاي ياد كردند كه مايل به استقبال جدي از رييسجمهور امريكا بود.
مساله مبارزه با ترور و جريانهاي تروريستي در منطقه كه تبعات آن به ساير كشورها به خصوص اروپا هم سرايت كرده است، نياز جهان به حضور چهرهاي مانند محمد بن نايف در راس هرم قدرت در عربستان را توجيه ميكند. تكيه دادن مردي كه به گفته امريكاييها تمام عمر خود را صرف بازگرداندن افراطيون به دامن اعتدال كرده است در روزهاي پس از بهار عربي خاورميانه به نفع ثبات سياسي و امنيتي است كه براي واشنگتن در خاورميانه به حلقهاي مفقوده بدل شده است. واشنگتن و كشورهاي غربي در چندسال اخير از سوي نهادهاي حقوق بشري براي چشم بستن بر نقض حقوق بشر در عربستان تحت فشار شديد قرار گرفتهاند و به روي كار آمدن محمد بن نايف اين ارمغان را به امريكاييها ميدهد كه پادشاه جديد ميتواند اصلاحات مدنظر آنها را پيش ببرد. سيب فريبنده پادشاهي در عربستان به بالا پرتاب شده است و بايد منتظر ماند و ديد كه در چرخش آخر قرعه به نام وليعهد در قفس ميافتد يا فرزند مقرب پادشاه؟
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=43707
ش.د9500214