(هفتهنامه جام سياست ـ 1395/03/11 ـ شماره 1 ـ صفحه 8)
عبدالعزیز از سال 1922 (درست سالی که امپراتوری عثمانی فروپاشید) بر کل منطقه نجد مسلط شد، از 1925 حجاز را به قلمرو خود اضافه کرد و سال 1932، کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. تمام پادشاهان بعدی عربستان، فرزندان وی بودهاند. واقعیت این است که تعداد دقیق همسران عبدالعزیز مشخص نیست، اما وی همسران بسیاری از طوایف پرنفوذ عربستان را اختیار کرده بود. به همین خاطر، تعداد فرزندان او را هم کسی نمیتواند دقیق تخمین بزند.
براساس وصیت عبدالعزیز، پادشاهی باید به فرزندان وی به ترتیب سن و سال برسد و ولیعهد هر دوره برادر کوچکتر پادشاه خواهد بود، اما در دوره حاضر با انتخاب محمد بن نایف، برادرزاده پادشاه عربستان به ولیعهدی به جای مقرن بن عبدالعزیز این قاعده پذیرفته شده به هم خورده است.
خانواده سعودی سالهاست قدرت را در عربستان در اختیار دارند و پستهای مختلف و کلیدی در دست پسرها و نوههای عبدالعزیز دست به دست میشود. خاندان سعودیها آن طور که تخمین زده شده، تاکنون 15 هزار نفر بودهاند، اما قدرت و ثروت بیشتر در دست 2000 نفر از آنها یعنی نوادگان عبدالعزیز بوده است.
فرزندانی که به سلطنت رسیدند
سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان شش پسر عبدالعزیز، با مادرانی متفاوت هستند که توانستهاند به پادشاهی برسند و بجز سلمان ـ که در حال حاضر قدرت پادشاهی را در اختیار دارد ـ مابقی تا پایان عمرشان بر این کشور حکومت کردند.
سعود پس از مرگ پدرش از سال 1953 حکومت را در دست گرفت. او که فرزند عبدالعزیز از همسر اولش بود در 30 سال آخر عمر پدرش، عملا همه امور کشور در دست داشت. ملک سعود مدت 11 سال بر عربستان سلطنت کرد. پس از سعود، فیصل که از زن سوم عبدالعزیز بود، سال 1964 به سلطنت رسید.
سال 1975 با مرگ ملک فیصل، خالد (فرزند عبدالعزیز از همسر دومش) توانست رنگ سلطنت را ببیند. پس از هفت سال سلطنت در 13 ژوئن 1982 خالد درگذشت. فهد از دیگر فرزندان عبدالعزیز بود که پس از درگذشت خالد به قدرت رسید. وی با 23 سال حکومت، طولانیترین دوره سلطنت خاندان آلسعود را داشت و سال 2005، مرگ به سلطنت او پایان داد. پس از او، نوبت ملک عبدالله رسید. عبدالله تا سال 2015 حکومت کرد و پس از مرگ خود، قدرت را به ملک سلمان، برادر ناتنی و پادشاه فعلی عربستان واگذار کرد.
طوایف قدرت در عربستان
قبایل السدیری، الشمری، بنیخالد، بنیتمیم، العنزه و العجمان، به ترتیب بیشترین قدرت را در عرصههای امنیتی، سیاسی، مالی و نظامی عربستان در اختیار دارند. با وجود این، قدرت مهم در دو عرصه سیاسی و امنیتی در دو طایفه مهم السدیری و الشمری خلاصه میشود.
طایفه السدیری همواره با طایفه الشمری در رقابت است. السدیریها در حال حاضر در بخشهای سیاسی، نظامی، دینی، امنیتی و گارد سلطنتی و طایفه الشمری در ساختار اقتصادی، سیاست خارجی و نفتی حضور دارند. مسائل مالی و بورس هم عمدتا به دیگر طوایف تعلق دارد.
از آنجا که اعراب جاهلی، قدرت هر قبیله را به تعداد مردان و کثرت قرابت سببی هر قبیله با قبایل دیگر میدانستند، قبیلههای الشمری و السدیری از اینکه بنیانگذار عربستان همسران بیشتری از آنها اختیار کرده، به خود میبالیدند.
7 سدیری، کانون قدرت سیاسی در عربستان
سدیریها یکی از بانفوذترین شاخههای اصلی خاندان سعود به شمار میروند. السدیری قبیلهای عرب است که از طریق یکی از رهبران خود به نام احمد بن محمد السدیری با خاندان حاکم ارتباط پیدا کرد. او از اولین حامیان و یاوران ملک عبدالعزیز بود و ابن سعود با دختر وی که حصا بنت احمد السدیری نام داشت، ازدواج کرد. حصا پنجمین و محبوبترین همسر ملک عبدالعزیز از میان دهها زن دیگرش بود. حاصل این پیوند زناشویی، چند دختر و هفت پسر بود که به هفت شاهزاده سدیری مشهور شدند.
این جناح متشکل از فهد بن عبدالعزیز (پادشاه اسبق)، سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد و وزیر دفاع متوفی)، عبدالرحمن بن عبدالعزیز (قائم مقام سابق وزیر دفاع)، نایف بن عبدالعزیز ( ولیعهد و وزیر کشور متوفی)، ترکی بن عبدالعزیز (معاون اسبق وزیر دفاع)، سلمان بن عبدالعزیز (ولیعهد و وزیر دفاع سابق و شاه فعلی) و احمد بن عبدالعزیز (وزیر کشور برکنار شده) است.
پس از مرگ خالد، این فهد بود که از میان این گروه به عنوان پنجمین پادشاه عربستان سعودی به قدرت رسید. البته وی مدتها پیش از آن که به پادشاهی برسد، در پشت صحنه سیاسی یک چهره با نفوذ بود. طایفه السدیری با به قدرت رسیدن فهد، پایههای قدرت خود را بویژه در مراکز دینی مانند هیاتهای امر به معروف و نهی از منکر تحکیم بخشید و از آن زمان، پستهای کلیدی در وزارت دفاع، گارد سلطنتی، سازمان امنیت و سفارتخانههای اصلی عربستان عمدتا در اختیار وابستگان طایفه السدیری قرار گرفت.
فهد طولانی ترین دوران پادشاهی را تاکنون تجربه کرد. وی پس از 23 سال سلطنت، سال 2005 درگذشت. از سال 2005 تاکنون، سه برادر او از میان هفت برادر سدیری به عنوان ولیعهد انتخاب شدهاند، اما دو نفر آنها یعنی سلطان و نایف در انتظار رسیدن به پادشاهی، عمرشان تمام شده است.
الشمریها و نقش آنها در ساختار سیاسی عربستان
قدرت هر طایفه در عربستان به چسبندگی و نزدیکی این طایفه به پادشاه و دربار بستگی دارد. ملک عبدالعزیز، بنیانگذار عربستان چهار همسر از طایفه الشمری اختیار کرده بود و این امتیاز بزرگی برای این طایفه به شمار میآید.
پس از مرگ فهد از سدیریها ـ که توضیح آن در بالا رفت ـ پادشاهی به فرزند عبدالعزیز از همسر هفتمش یعنی عبدالله رسید. عبدالله از مادر به طایفه قدرتمند الشمری وابسته است، زیرا مادر وی بانو فهده دخترعاصی الشمری، رئیس سابق قبیله الشمری است؛ قبیله ای که از دشمنان قدیمی ابن سعود هستند.
ملک عبدالله علاوه بر آنکه علاقه خاصی به مسائل داخلی نشان میداد، بخش قابل توجهی از اوقاتش را با رهبران قبایل صرف میکرد. اصولا ملک عبدالله مدافع ارزشهای قبیلهای و متمایل به اجرای آن با یک ناسیونالیسم مدرن، ولی با رویکرد محافظهکارانه بود.
طایفه الشمری از زمان به قدرت رسیدن ملکعبدالله نفوذ بیشتری پیدا کرد. وی موجب شد وابستگان طایفه الشمری خیز بلندی برای تصرف اهرمهای قدرت در عربستان بردارند و گروهی از شاهزادگان شاخههای فرعی آلسعود و تکنوکراتها را اطراف خود گرد آورد و گارد ملی سعودی را تأسیس و به سلاحهای سنگین و مدرن مجهز کرد.
عبدالله با تقویت هم پیمانی خود با شاهزادگان همسو و برادران ناتنی غیرسدیری خود از یک سو و گماردن فرزندان خود به مسئولیتهای مهم، به تقویت جایگاه و موقعیت طرفدارانش در ساختار قدرت آتی کشور اقدام کرد.
عبدالله تا مدتها رهبری جناح ضدآمریکایی را در خانواده سلطنتی برعهده داشت، اما رفتار وی پس از رسیدن به تخت پادشاهی تغییر کرد و بیشتر به ارتباط و همکاری و روابط نزدیکتر با واشنگتن متمایل شد تا جایی که وی یکی از گستردهترین روابط را در میان پادشاهان سعودی و شاید حاکمان جهان با آمریکا و انگلستان داشت و میلیاردها دلار خرید تسلیحاتی از این دو کشور انجام داد.
وی همچنین دست به برخی اصلاحات زد و به زنان حق رای داد تا در شوراهای شهری رای بدهند و در رقابتهای المپیک شرکت کنند. با این حال با هرگونه تغییر اساسی مخصوصا در دوران بیداری اسلامی در عربستان بشدت مخالفت میکرد.
دیدگاه طایفه الشمری به شیعیان نزدیک است. به همین دلیل پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالله در محافل آکادمیک و اندیشهای ایران نگاه مثبتی به این تغییر و تحول بود و حتی در برخی موارد عنوان میشد که مادر وی شیعه است. پس از به قدرت رسیدن عبدالله شیعیان در عربستان از آزادی عمل بیشتری برخوردار شدند، اما این روند رفتهرفته به دلیل برخی ضعفها در تعاملات بین تهران و ریاض رنگ باخت.
با توجه به این که اغلب وهابیها از طایفه السدیری هستند، اختلافات ایدئولوژیک بین این دو طایفه قدرتمند در طول تاریخ عربستان وجود داشته است.
سدیریها قدرت را از الشمریها پس میگیرند
پس از مرگ ملک عبدالله در سال 2015، سلمان بن عبدالعزیز یکی دیگر از برادران سدیری به سلطنت رسید. او بیست و پنجمین فرزند بنیانگذار عربستان سعودی و اکنون پادشاه این کشور است.
با روی کارآمدن شاه جدید، متعب، پسر شاه سابق و رئیس گارد ملی، بر خلاف انتظار هیچ سمت جدیدی نگرفت و حتی مشاور ویژه سلطنتی هم نشده است. خالد التویجری، مشاور شاه و رئیس گارد سلطنتی و رئیس دربار هم از این دو منصب برکنار و محمد بن سلمان، پسر پادشاه جدید به این سمت گمارده شد. همچنین بر کرسی سمت دوم التویجری (ریاست گارد سلطنتی عربستان) نیز سرلشکر حمد العوهلی نشست.
از سوی دیگر، محمد بن نایف فرزند ارشد نایف بن عبدالعزیز ولیعهد متوفی عربستان هم که رقیب متعب پسر شاه سابق است، با حفظ سمت وزیر کشور به عنوان ولیعهد عربستان انتخاب شد. در همین حال، محمد بن سلمان علاوه بر ریاست دربار به عنوان وزیر جدید دفاع به جای پدرش گمارده شد.
برآیند تغییرات اعمال شده در خانواده سلطنتی نشان میدهد، جناح سُدیریها با تغییرات گسترده علیه مهرههای کلیدی ملک عبدالله از جمله التویجری، جناح الشمّری و عبدالله را به حاشیه رانده و دوباره پس از ده سال قدرت را قبضه کردهاند. با این وضعیت، به نظر میرسد آنها اجازه نخواهند داد، چهرههای اصلی جناح عبدالله از جمله متعب بن عبدالعزیز پسرش و خالد التویجری رئیس دفتر او، سهم چندانی از تقسیم قدرت در عربستان پس از ملک عبدالله داشته باشند.
دگراندیشان خوشنشین
طلال، هجدهمین فرزند عبدالعزیز است که اکنون به خاطر انتقادهایش از نحوه حکومت فرزندان عبدالعزیز در سوئیس زندگی میکند. او تنها کسی است که پس از صدور حکم پادشاه برای تعیین نایف به عنوان نخست وزیر، از پادشاه توضیح خواسته بود، چرا که این حکم بدون مراجعه به هیأت بیعت صادر شد. طلال متولد سال 1935 و در سوئیس زندگی میکند، وی گروهی از فرزندان جوان عبدالعزیز را رهبری میکند که خواستار اصلاحات در این کشور هستند.
ولید پسر او ثروتمندترین مرد عربستان است که در سالهای مختلف، نامش در فهرست ثروتمندترین مردان جهان در مجله فوربز هم آمده است. در عین حال، ولید مانند پدرش مخالف حاکمان ریاض نیست اما یکی از حامیان علنی برقراری روابط دیپلماتیک ریاض با تلآویو نیز به شمار میرود و خود را سفیر افتخاری در این حوزه میداند.
طلال یکی از رهبران لیبرال با رویکرد عربی و اسلامی عربستان است که دومین جریان اصلاح طلب در عربستان به حساب میآید. او هیچ پست رسمی در عربستان ندارد.
متعب بن عبدالله و مقرن بن عبدالعزیز از دیگر مخالفان وضع موجود در عربستان هستند، بویژه پس از تغییراتی که سلمان بن عبدالعزیز پادشاه کنونی عربستان ایجاد کرد. مقرن کوچک ترین فرزند ملک عبدالعزیز از طایفه الشمری که قرار بود پس از مرگ ملک عبدالله و به قدرت رسیدن سلمان، ولیعهد او باشد، مخالفتهای خود را بویژه از تهاجم عربستان به یمن اعلام کرد و از گردونه قدرت کنار رفت. این مساله سبب شد تا متعب هم که تنها در صورت پادشاهی مقرن میتوانست ولیعهد وی باشد، خود به خود از گردونه رقابت خارج شد. با این شرایط فعلا محمد بن نایف نخستین نوه خاندان آلسعود است که احتمالا به پادشاهی خواهد رسید.
سحر دختر ملک عبدالله هم که اکنون در حصر خانگی در جده به سر میبرد، از دیگر مخالفان حاکمان ریاض است که با شیخ نمر اعلام همبستگی کرده است.
آیا آلسعود ریشهای یهودی صهیونیستی دارد
بررسی تاریخ آلسعود از برخی ارتباطات پنهانی سران این خاندان قدرتمند با یهودیان حکایت دارد. کتاب تاریخ آلسعود در دهههای هفتاد میلادی قرن گذشته توسط ناصر السعید، نویسنده سرشناس عربستانی به تحریر درآمد. وی به رغم اقامت خارج از عربستان، پس از چاپ و منتشر کردن این کتاب، به دست مزدوران آلسعود ترور شد و جان باخت.
ناصر السعید در کتاب 1040 صفحهای خود تلاش کرده یهودی بودن این خاندان را اثبات کند. نویسنده 30 صفحه نخست کتاب خود را به بررسی شجرهنامه خاندان آلسعود اختصاص داده و در پایان اثبات میکند، اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه بازمیگردد.
السعید در ادامه کتاب خود، چگونگی حمایت یهودیان از جنبش محمدبن عبدالوهاب را که به تأسیس اندیشه وهابیت منجر شد، شرح میدهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان آلسعود را که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد، توضیح میدهد.
ناصر السعید در کتاب خود به ارتباط نزدیک، اما محرمانه میان خاندان آلسعود با بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل پیش و پس از راهاندازی این رژیم اشاره و بیان میکند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم آلسعود قرار گرفت.
علاوه بر سند فوق، برخی اسناد بر یهودی بودن لورنس، مامور بریتانیایی حامی آلسعود برای تشکیل حکومت تاکید دارند.
سند مربوط به این مطلبی است که در یکی از شمارههای سال 2006 روزنامه ایندیپندنت منتشر شد. سر مارتین گیلبرت (مورخ یهودی انگلیسی تبار و کارشناس معروف درخصوص مسائل اسرائیل و هولوکاست ) بر آن شد تا با نوشتن کتابی و با اسناد و مدارک معتبر اثبات کند، توماس ادوارد لورنس بر این اعتقاد بوده که اعراب تنها در صورت ایجاد یک سرزمین اسرائیلی میتوانند برای خود موقعیتی دست و پا کنند. گیلبرت در گفتوگو با روزنامه جروزالم پست میگوید: ...نکته جالب توجه از منظر اسرائیلیها فردی به نام لارنس بوده... کسی که از اعراب حمایت و برای ایجاد سرزمین مستقل عربی در دهه 1920 تلاش بسیار کرد. او فردی بود که در عکسها و تصاویر همواره ردایی مخصوص عربها به تن داشت. یک مساله جالب که شما در کتاب بعدی من خواهید دید، این است که لورنس اساسا صهیونیستی جدی بوده است...
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2412431077631296671
ش.د9500519