تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۸۳۰
پایگاه بصیرت / دکتر جواد منصوری / مدرس دانشگاه و نویسنده کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

(ويژه‌نامه روزنامه صبح نو – 1395/07/12 – شماره 96 – صفحه7)

در الگوسازی و تعریف الگو برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دچار تعارض و تداخل هستیم. نکته بسیار مهم و اساسی که تا کنون نتوانسته‌ایم عملاً پاسخ روشنی به آن بدهیم این است که ما با نظام مادی‌گرا و الحادی غرب و با دستاوردهای علمی و اجتماعی و فرهنگی آن باید چگونه برخورد کنیم؟ چه عناصری از نظام‌های غربی را انتخاب کنیم و چه شیوه‌های مدیریتی آنها را رد کنیم؟ بسیاری از مشکلات ما به این نکته بر می‌گردد. زیرا از طرفی می‌خواهیم نظریه‌ها و آموزه‌های دینی‌مان را داشته باشیم و از طرف دیگر الگوها و آموزه‌های غربی را در اداره امور کشور به کار گیریم. به عنوان مثال در بحث‌های مربوط به توسعه، در غرب اساس توسعه بر ارزش‌های مادی و کمی تعریف می‌شود که برای ما به هیچ وجه نمی‌تواند قابل قبول باشد و در عین حال ما نتوانسته‌ایم اصول ارتقاء و تعالی و رشد انسانی و اجتماعی را برای خودمان تعریف کنیم و بر اساس آن برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کنیم. تا زمانی که این ابهام و چالش حل نشود، ما در بحث‌های گوناگون از «سبک زندگی» گرفته تا «علوم انسانی» و سیاست خارجی با مشکل روبه‌رو خواهیم بود.

هر دولتی برای حفظ موجودیت و حاکمیت خود و همچنین کسب حداکثر منافع، متناسب با دیدگاه‌ها و اهداف خودش سیاست‌هایی را تنظیم می‌کند. بخشی از این سیاست‌ها متوجه داخل و بخشی متوجه خارج از مرزهای جغرافیایی خودش است. از این جهت مجموعه سیاست داخلی و خارجی در هر دولتی در یک اصل مشترک هستند و آن حفظ موجودیت و حاکمیت و تمامیت ارضی و تحقق اهداف و آرمان‌های نظام حاکم بر کشور است. جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده کلی خارج نیست. در نهایت باید منافع، آرمان‌ها و اهداف دقیقاً مشخص و تعریف شود و مرزهای این اهداف و آرمان‌ها با دیگران مشخص شود.

روابط و تعاملات جوامع مختلف بشری با یکدیگر ناشی از اجتماعی بودن انسان‌ها است و با افزایش وسایل ارتباطی، گسترش همه جانبه می‌یابد. اهمیت این روابط و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آن بر اوضاع کشور موجب شکل‌گیری مطالعات و پژوهش‌هایی درباره سیاست خارجی می‌شود. دولت‌ها بر اساس دیدگاه‌ها و شرایط جغرافیایی، منافع ملی و کسب اعتبار بین‌المللی مبانی و اصول سیاست خارجی خود را مشخص می‌کنند و با مطالعات همه جانبه توسط محققان و کارشناسان برنامه‌ای اجرایی تنظیم می‌کنند.

مبانی سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران را می‌توان در چند محور مهم تعریف کرد. مبانی سیاست خارجی ایران عبارتند از: حفظ و دفاع از موجودیت نظام، حفظ استقلال و اقتدار ملی، نفی ظلم و ظلم‌پذیری و دعوت به اسلام و دفاع از مسلمین‌اند.

برای تحقق این اهداف اصولی مشخص شده است که در روابط با دیگر دولت‌ها باید به کار گرفته شود. مهم‌ترین این اصول وفای به تعهدات و قراردادها، دفاع از مسلمانان و مستضعفین، احترام متقابل و تأکید بر صلح و رعایت حقوق بشر است. به این ترتیب مهم‌ترین شاخصه متفاوت نظام اسلامی با دیگران پایبندی به اصول و تعهدات انسانی و ارزش‌های دینی است.

جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب متعهد به این اصول بوده است و هزینه‌های زیادی را برای پایبندی به این اصول پرداخته است و به همین دلیل بسیاری از دولت‌های بزرگ که اهداف سلطه‌جویانه را در سطح بین‌المللی دنبال می‌کنند، منافع خودشان را در تعارض با اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌بینید.

چالش‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود با چالش‌هایی روبه‌رو بوده است و به طور طبیعی باید بخشی از این چالش‌ها تبیین و مشخص شود و بخشی هم اجتناب ناپذیر است. به عنوان مثال صدور انقلاب یکی از اصولی است که تغییر ناپذیر است. ممکن است بین دولت‌ها در شیوه اجرا تفاوت باشد وگرنه در کلام امام راحل و قانون اساسی، ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی تبلیغ و دعوت جهانی یک اصل قطعی است. بنابراین صدور انقلاب نیازمند تبیینی است که بتواند چالش‌ها را در سیاست خارجی به حداقل برساند.

واقعیت این است که اقدامات و برنامه‌های متعددی در این زمینه به اشکال مختلفی به اجرا در آمده و آثار و تبعات آن کاملاً ظهور و بروز داشته است. از این‌رو دشمنان انقلاب اسلامی هم با برنامه‌ها و هزینه‌های زیاد برای مقابله با صدور فرهنگ و ارزش‌های اسلام بخصوص در بعد سیاسی و انقلابی آن تلاش می‌کنند.

اما در موضوعات دیگر هم دچار چالش هستیم به عنوان نمونه در بحث استقلال، قطعاً با قدرت‌های بزرگ دچار یک چالش می‌شویم،که در سیاست خارجی ما هم تأثیرگذار خواهد بود. زیرا دولت‌های بزرگ سلطه‌گر، اساساً استقلال به معنای واقعی را برای هیچ دولتی بر نمی‌تابند.

چالش دیگری که در سیاست خارجی داریم، تبلیغ اسلام و دفاع از مسلمانان است که، به طور مشخص دفاع از ارزش‌های اسلامی و مقابله با تهاجم به اسلام و همچنین دفاع از ملت فلسطین و ملت‌های مستضعف دیگر، نمونه‌ای از آنهاست. بنابراین ما در سطح بین‌المللی اگر بخواهیم بر اساس اصول اسلامی رفتار کنیم، چالش‌هایی را به صورت اجتناب ناپذیر با دیگران داریم. دولت باید تلاش کند تا با تکیه بر قوانین و اصول موجود و با حفظ عزت، حکمت و مصلحت -که یکی از آموزه‌های مهم رهبری در سیاست خارجی است- این چالش‌ها را به حداقل رساند.

عملکرد کارگزاران سیاست خارجی و هویت نظام

کارگزاران سیاست خارجی در واقع سخنگویان و مجریان سیاست‌های نظام، صرف نظر از دیدگاه‌های شخصی، حزبی و جناحی‌اند. عملکرد آنان بیانگر دیدگاه‌ها و معیارهای سیاست و هویت نظام است که نمایندگی آن را بر عهده دارند.

از این رو در آیین نامه تشکیلاتی وزارت امور خارجه کشورهای مختلف به صراحت عدم وابستگی کلیه کارمندان و مدیران به احزاب و جناح‌ها ذکر شده است. اگرچه ممکن است وزیر خارجه حزبی باشد اما او ابلاغ‌کننده و مجری سیاست خارجی دولت است.

کارگزاران سیاست خارجی علاوه بر مهارت‌های دیپلماتیک و آگاهی‌های مورد نیاز، باید از قدرت بیان، عزت نفس و استحکام فکری و درک سریع و اعتقاد و ایمان عمیق نسبت به ارزش‌های دینی و ملی برخوردار باشند و به عبارت دیگر باید عزت، حکمت و مصلحت را به خوبی بشناسد و دارا باشند. کارگزاران سیاست خارجی باید مصداق این جمله باشند که «سَفیرُکَ تَرجُمانِ عَقْلِکَ» (فرستاده و سفیر تو باید نشان دهنده شخصیت عقلانی و مدیریتی تو باشد). مقام رهبری در یکی از صحبت‌هایشان می‌گویند: «اینکه تصور شود اگر ما از مسائل ارزشی صرفنظر کنیم به منافع ملی می‌رسیم و اگر به ارزش‌های خودمان متمسک شویم و پایبند مانیم منافع ملی را از دست می‌دهیم، خطای بزرگی است. منافع ملی ما در جهت ارزش و اصول ماست. اصول ما منافع ملی ماست. سربلندی ما به خاطر اسلام است، عزت ما به خاطر انقلاب است.»

آسیب‌شناسی سه دهه سیاست خارجی

انقلاب اسلامی به دلایل متعدد از ابتدا با مشکلات و چالش‌هایی روبه‌رو بوده است. از جمله اینکه یک نظام و مدلی از حکومت ارائه کرد که در نوع خودش بی سابقه بود. به این دلیل از ابتدا مدیران کشور با توجه به نداشتن تجربه کافی و نبودن مدل مشابه رفتارها و برنامه‌هایی را به اجرا در آوردند که بیشتر جنبه تجربه و خطا داشت. به عبارت دیگر تصور این بود که دنیا در مقابل نظرات ما و مواضع ما بی‌تفاوت یا احیاناً موافق خواهد بود. در نتیجه ما با یک مشکل مستمر در درگیری با دولت‌های بزرگ روبه‌رو شدیم.

اشتباه دیگر که اتفاق افتاد بی‌توجهی به اهداف و سیاست‌های دولت‌های بزرگ بود. به گونه‌ای که بی‌توجهی به عملکردهای آنها و اهداف اساسی دولت‌های بزرگ، نظیر تهاجم فرهنگی و نفوذ در دستگاه‌های دولتی و هجوم تبلیغات در سطح بین‌المللی، مشکلات بسیاری برای ما به‌وجود آورد.

اشتباه بزرگ دیگر در سیاست خارجی ما این بود که اقدام مؤثر و مفیدی برای قطع وابستگی به نفت صورت نگرفت و از این طریق در سیاست خارجی دچار مشکلات جدی شدیم. به گونه‌ای که دولت‌های بزرگ، بسیاری از سیاست‌های خودشان را از طرق سوء استفاده از وابستگی ما به نفت اعمال کردند. اگر این موضوع همچنان ادامه داشته باشد، قطعاً بسیاری از اصول ما در سیاست خارجی با چالش‌های جدی مواجه خواهد بود.

نکته بعدی هم در برخورد با دولت‌های مختلف بوده است. تصور این بوده که دولت‌ها در مقابل رفتارهای ما عکس‌العمل شدید نشان نخواهند داد، در حالی که در عمل عکس این اتفاق افتاد. به عنوان مثال زمانی که ما به رهبران یا به ارزش‌های یک دولت اهانت می‌کنیم، آنها هم با شدت بیشتری به ارزش‌های ما حمله می‌کنند متأسفانه تا کنون این موضوع مورد توجه جدی قرار نگرفته است.

سیاست خارجی ایران در سال‌های آینده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. زیرا که تحولات مهم و گسترده در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی در آینده‌ای نزدیک دور از انتظار نیست. قدرت‌های بزرگ دچار مشکلات و معضلات متعددی در داخل و بیش از آن در خارج‌اند. از این‌رو در صورت برخورداری از آینده‌نگری و واقع‌بینی و آمادگی‌های مناسب، می‌توان از فرصت تاریخی پیش آمده برای ایران، اسلام و ملت‌های مسلمان بهره‌گیری کرد و شرایط و موقعیت جدیدی را به‌وجود آورد. جهان اسلام و جمهوری اسلامی ایران چنین ظرفیتی را به شکل بالقوه دارند اما مدیریت و برنامه‌ریزی و کارآمدی می‌تواند در درازمدت این ایده را محقق گرداند.

http://sobhe-no.ir/newspaper/96-1/7/2524

ش.د9502080