تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۵۸۳۱
پایگاه بصیرت / سعدالله زارعی/ کارشناس ارشد مسائل خاور میانه

(ويژه‌نامه روزنامه صبح نو – 1395/07/12 – شماره 96 – صفحه 5)

در تمام کشورهایی که سیاست خارجی فعال دارند و در ردیف کشورهای برون‌نگر قرار دارند یعنی برای خودشان خارج از منافع کلاسیک ملی که داخلی است در منطقه منافعی تعریف می‌کنند و امکان قرار دادن سیاست خارجی در یک دستگاه متمرکز وجود ندارد. با توجه به این موضوع لازم است دستگاه‌های گوناگون بخش‌هایی از سیاست خارجی را اداره کنند. به عنوان نمونه در کشور آمریکا ده‌ها نهاد کار سیاست خارجی را دنبال می‌کنند. یا در روسیه که دارای سیاست برون‌نگر است باز هم ده‌ها دستگاه مسوول اجرای سیاست خارجی هستند.

اینکه سیاست خارجی کشورها در دست یک نهاد باشد یا به صورت چندگانه اداره شود بستگی به این دارد که آن کشور از سیاست درون‌نگر تبعیت می‌کند یا از سیاست برون‌نگر. کشورهای درون‌نگر چون سیاست خارجی محدودی دارند و در سطح منطقه برای خود منافعی قائل نیستند از سیاست خارجی کوچک و محدودی برخوردارند که در یک دپارتمان کوچک مدیریت می‌شود. با توجه به این موضوع در کشور ایران -که به شدت فعال و برون‌نگر از لحاظ سیاسی است- نمی‌توان سیاست خارجی را در تمام موارد به یک دستگاه سپرد. در حال حاضر در برخی حوزه‌های سیاست خارجی در منطقه این موضوع با مأموریت‌های امنیتی در هم می‌آمیزد و تنها یک دیپلمات آشنا به مسائل امنیتی می‌تواند موضوع را مدیریت کند.

این در حالی است که در مواردی سیاست خارجی با مسائل اقتصادی و قراردادهای بزرگ همراه می‌شود که در چنین مواردی دیپلماتی که تجربه اقتصادی ندارد نمی‌تواند موفق باشد. بنابراین بنا به تناسب وضعیت حوزه‌ها و سیاست خارجی، دستگاه خاصی مأمور خواهد شد. در ایران در مناطق بحرانی سکان سیاست خارجی در دست مردانی است که بحران را مدیریت می‌کنند. این شیوه سیاست خارجی منطقه‌ای در عرصه علوم سیاسی جا افتاده است. درباره سهم دولت و دستگاه دیپلماسی در سیاست خارجی منطقه‌ای هم باید گفت سهم دولت با توجه به حوزه مأموریت تعیین می‌شود. اگر منطقه‌ای از عنصر هیجان و التهاب برخوردار نباشد و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی و محاسبه در آن رخ ندهد، دستگاه دیپلماسی تمام مسوولیت را برعهده خواهد داشت. در حال حاضر سیاست خارجی ایران در حوزه‌هایی مانند کانادا، اروپا، آفریقا و آسیا که فعالیت‌هایی محدودی انجام می‌شود به طور کامل در اختیار وزارت امور خارجه است. اما درباره کشورهایی مانند سوریه، لبنان و عراق وضعیت متفاوت است و به گروه‌ها و نهادهای دیگری برای تصمیم‌گیری درست نیاز است.

به هر حال باز هم تصریح می‌کنم در همه کشورهای دنیا نهادهایی که بار سیاست خارجی را به دوش می‌کشند و سیاست خارجی برون‌نگر دارند؛ تعامل بین نهادهای اداره کننده این موضوع جدی است تا سایشی بین دستگاه‌ها به وجود نیاید. ایران هم از این قاعده مستثناء نیست طبیعتاً هرچه تعاملات بیشتر باشد نتیجه حاصل از دیپلماسی منطقه‌ای بهتر خواهد شد. دستگاه‌هایی مانند دولت که بار سیاست خارجی را بر عهده دارند باید برای تعامل هر چه بیشتر با سایر دستگاه‌ها تلاش کنند.

اما تصمیم‌گیری‌ها در باره سیاست خارجی کشورهای منطقه در چارچوب توافقات درون نظام مدیریت می‌شود. در همه جای دنیا هم این روال مرسوم است و نهادهای بالا دستی در سیاست خارجی ایفای نقش می‌کنند. با توجه به این موضوع تصمیم‌گیری و تعیین مشی درباره سیاست خارجی با خرد جمعی و توافقات درون نظام تبیین می‌شود لذا فردی که به عنوان سفیر یا معاون وزارت امور خارجه تعیین می‌شود تأثیر چندانی در رویه‌های مرسوم ندارد. در واقع انسان و سازمان در تعامل با هم وضعیت را رقم می‌زنند اما سیستم و سازمان در این موضوعات نقش تعیین‌کننده‌تری دارد.

در مورد عملکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان هم باید بگوییم تا آنجایی که به ایفای نقش دیپلماتیک بر‌می‌گردد تصمیمات درون نظام را عملیاتی کرده است اما آنجایی که به طراحی سیاست خارجی و تبیین وضعیت حاکم در عرصه محیطی مرتبط است، دستگاه فکری وزارت امور خارجه تا حد زیادی عقب است. در جمع‌بندی ارزیابی عملکرد دستگاه دیپلماسی باید گفت که شاهد ناهماهنگی نیستیم جز اینکه وزارت امور خارجه بیشتر از آنکه در آسیا و منطقه فعال باشد در اروپا متمرکز شده که این استراتژی آسیب‌زا است. چرا که منافع ایران در آسیا رقم می‌خورد و پذیرش چندانی از سوی کشورهای اروپایی برای ایران وجود ندارد.

http://sobhe-no.ir/newspaper/96-1/5/2520

ش.د9502079