تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۶۳۹۲
پایگاه بصیرت / دکتر محمد‌حسین محترم

(روزنامه كيهان – 1395/06/08 – شماره 21428 – صفحه 2)

هرچند در هفته‌های اخیرِ بعد از کودتای نافرجام ترکیه مقامات این کشور در مواضع سياسي، از جمله در دیدار با مقامات ایرانی و روسی تمايل‌شان را براي تغيير سياست‌هاي اشتباه گذشته خود در منطقه به ویژه در سوریه نشان دادند، اما در عمل هنوز نشانه آشکاری از اين تغيير سياست‌هاي آنکارا ديده نشده، لذا با این نگاه چند تحلیل را باید مد نظر قرار داد:

1- دخالت نظامي آشکار و مستقيم ترکيه در سوريه همه اميدها براي اصلاح سياست‌هاي اشتباه آنکارا در منطقه را زير سوال برده. اشغال جرابلس توسط گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه با حمايت نظامی مستقیم ترکيه در حقیقت این شهر را از یک گروه تروريستي یعنی داعش خارج و به دست گروه تروریستی دیگری داد.

2- اگرچه ترکيه گفته می‌خواهد مرزهاي خود با سوريه را از دست داعش پاکسازي کند، اما اولا ترکيه نمي‌تواند در تعامل با گروه‌هاي تروريستي موضع دوگانه‌اي داشته باشد. اين کشور در حالی از مقابله با داعش سخن مي‌گويد که با حمایت از گروه تروريستي به اصطلاح ارتش آزاد، شهر جرابلس در شمال شرقي حلب را اشغال کرده. ثانياً مقابله با تروريسم از طريق نقض قوانين بين‌المللي و مشخصا با نقض حاکميت سوريه امکان‌پذير نيست. ترکیه باید هرگونه اقدام نظامی در خاک سوریه را با دمشق هماهنگ کند. ثالثاً ترکيه با حمايت از گروه‌هاي تروريستي ديگر مثل جبهه النصره يا فتح‌الشام و.... زمينه ظهور داعش در سوريه را فراهم کرده که اکنون خود ترکيه نیز در تيررس حملات اين گروه قرار گرفته است. رابعاً ترکيه از ابتدا مرزهاي خود را براي عبور تروريست‌های داعش به سوريه و حمل قاچاق نفت سوريه توسط این گروه تروریستی باز گذاشته بود. خامساً نمي‌شود هم با پدران و پديدآورندگان داعش از جمله آمريکا و رژيم صهيونيستي به تقويت روابط و هماهنگي مواضع اقدام نمود و هم با فرزندان اين پدران مبارزه کرد. سادساً ترکیه توافقنامه آدانا را دستمایه حمله به جرابلس قرار داده که به این کشور اجازه مي‌دهد گروه‌هاي تروريستي را در خاک سوريه هدف حمله قرار دهد. اما آنکارا بايد متوجه باشد که اين توافقنامه را با دولت مرکزی سوریه امضا کرده و هرگونه عملیاتی در خاک سوریه را، اگر مصداق این توافق نامه باشد، باید با دمشق هماهنگ کند، نه با ائتلاف آمریکایی!

3- لذا نمي توان موضع‌گيري‌هاي دولت ترکيه را هرچند که مثبت ارزيابي می‌شود، ولي به عنوان چرخش واقعي در سياست‌هاي اين کشور در تعامل با سوريه حداقل تاکنون تلقی کرد و باید منتظر حوادث آینده بود. در همین راستا فارغ از گفتار و عمل متناقض ترکيه درباره سوريه و جایگاه بشار اسد، هنوز اين موضوع که آنکارا براي تقویت روابط با ایران و روسیه، چه امتيازاتي را در حوزه سياسي و ميداني از یک سو می‌دهد و از سوی دیگر طلب می‌کند، مبهم است.

4- باید گفت آنکارا با توجه به اوضاع کنونی که شرايط داخلي و منطقه‌اي بر اين کشور تحميل کرده، مجبور شده در سیاست‌هایش تجدید نظر کند و عوامل زیادی برای بازی جدید ترکیه در منطقه بعد از پنج سال حمایت گسترده از تروریست‌ها در جهت ساقط کردن دولت قانونی سوریه، میتوان متصور شد، از جمله: بی‌اعتمادی اردوغان به آمریکا به ویژه بعد از کودتای نافرجام که با حمایت آمریکا خود را در معرض براندازی دید، اوضاع نابسامان اقتصادی به دلیل چالش‌های امنیتی و حملات تروریستی، فروپاشی توهمات مقامات ترکیه بویژه شخص اردوغان در تکیه بر گروه‌های افراطی برای پیشبرد سیاست‌های منطقه‌ای‌اش و اثبات ناتوانی آنکارا برای تاثیر‌گذاری در تعیین حاکمیت سوریه، کابوس تشکیل اقلیم خودمختار کرد در مرزهای ترکیه با حمایت آمریکا و نیاز ترکیه به بازیگران مهم منطقه از جمله ایران...

5- تلاش آنکارا براي بهبود مناسبات با تل‌آويو در اين شرايط مي‌تواند بيانگر تصنعي بودن تغيير سياست‌ها در آنکارا باشد. براين اساس ممکن است نزديکي مناسبات آنکارا با تهران و مسکو بخشي از ديپلماسي غرب در شرايطي باشد که تروريست‌ها در سوريه و عراق در حال نابودی هستند و کرد‌ها هم نتوانستند برای آمریکا در مبارزه با تروريست‌ها دستاوردی داشته باشند. به این معنی که واشنگتن برای اینکه متهم به خیانت نشود با يک دعواي ساختگی با آنکارا، مسئوليت سرکوب و تضعیف کرد‌هاي سوريه را به عهده ترکیه گذاشته. تغيير رويکرد رسانه‌هاي جهان به کرد‌هاي مورد حمايت آمريکا نیز مي‌تواند مويد این گمانه‌زنی باشد.

6- به دلیل نادیده گرفتن منافع ترکیه در مناطق کردنشین سوريه و عراق از سوی آمریکا، ممکن است مناسبات آنکارا با غرب دچار تحول شده باشد اما از یک سو براي جلوگيري از تشديد تنش‌ها با غرب، آنکارا سناريوی غلط دیگری یعنی بهبود روابط با رژيم صهيونيستي را در پيش گرفته و از سوی دیگر احتمالا این سیاست اشتباه در بهبود روابط با رژيم صهيونيستي را حربه‌اي براي کاهش انتظارات ايران و روسيه از آنکارا قرار خواهد داد. که البته این سناریو خود تناقضی است در مبارزه با تروریسم.

7- اشغال جرابلس توسط ترکیه سناریویی می‌تواند باشد برای فشار بر دولت مرکزی سوریه تا آنکارا بتواند در پای میزه مذاکره امتیاز بگیرد. از این نکته نیز نباید غافل بود ترکیه که مدتی براي ایجاد منطقه امن در شمال سوريه تلاش می‌کرد، وارد خاك سوريه شده. البته باید گفت با توجه به اینکه تروریست‌های مورد حمایت تركيه با شکست‌های خود نتوانسته‌اند برگ برنده‌اي براي آنكارا باشند، موجب شده آنکارا راساً وارد عمل شود.

8- حملات نظامی تركيه در جرابلس مانع تسلط نيروهاي «پ ي د‌» یا همان نسخه سوري«‌پ ک ک‌» بر مناطق شمالی سوریه می‌شود. هدفی که آمریکا برای ايجاد كريدور كُردها در شمال سوريه و اتصال آن به کریدور کُردها در شمال عراق و تجزیه این کشورها و نهایتاً ایجاد اقلیم خودمختار دنبال مي‌کند. لذا هرچند اشغال جرابلس برخلاف مقررات بین‌المللی صورت گرفته اما می‌تواند خنثی‌کننده این طرح آمریکا باشد، گرچه هنوز ابعاد آن مشخص نیست.

9- در حالی که عناصر مسلح کُرد تلاش مي‌کردند با حمایت آمریکا شهر حسکه را به تصرف خود در آورند، تا پازل آمریکا در اتصال این شهر به شهرهاي منبج و جرابلس در شمال حلب کامل شود، با تلاش ايران و روسيه، آتش بس بین ارتش سوریه و کردها در حسکه برقرار و تا حدودی از تکمیل پازل آمریکا جلوگیری شد.

10- ايران و روسيه تلاش دارند با جذب ترکیه، مانع تحقق اهداف واشنگتن در منطقه شوند. اين تلاش سال گذشته در عراق موفقيت‌آميز بود و شايد اين بار نيز در سوريه به موفقيت برسد. لذا بعد از سفر اردوغان به مسکو و همزمان با احتمال سفر وی به تهران، برخی رسانه‌ها از مذاکرات محرمانه ميان دمشق و آنکارا با ميانجي‌گري تهران و با هدایت معاون سابق رئيس اطلاعات ترکيه و معاون فعلی رئيس حزب الوطن خبر دادند که ممکن است به آشتي ميان بشاراسد و اردوغان منجر شود. اسماعیل حقی پکین بعد از پنج بار سفر به دمشق و دیدار با مقامات سوری از جمله بشاراسد گفته « ترکيه چه اسد را بپذيرد و چه نپذيرد، بايد اعتراف کند که اسد يک واقعيت در سوريه است و بخش بزرگي از مردم سوريه از اسد حمايت مي‌کنند، لذا ترکيه برای توقف خونريزي‌ها بايد حضور اسد را بپذيرد و تصميم‌گيري را به ملت سوريه واگذار کند.» ا‌ین یعنی همان سیاست درست جمهوری اسلامی.

11- اما تحولات کنونی سوریه دو حامی تروریست‌ها را اکنون درمقابل یکدیگر قرار داده. در حالي که ترکيه تلاش مي‌کند با حمايت از نيروهاي تروریستی موسوم به ارتش آزاد مانع سيطره تروریست‌های داعش و کردها بر شمال سوریه شود، عربستان سعودي در تناقضی آشکار با ائتلاف رياض - آنکارا، با کمک مالي و تسليحاتي جدید به گروه تروریستی داعش و همچنین کردها، تلاش دارد نفوذ از دست رفته خود را به دست آورد.

12- بازی دوگانه و متناقض آمریکا با کردها هم قابل توجه است. در حالی که جو بایدن در انکار از حمله نظامی ترکیه در خاک سوریه علیه کردها و اشغال جرابلس حمایت کرده، آمريکا با ایجاد پوشش هوايي براي کردها، قول حمایت از تشکیل اقلیمی خودمختار به آنها داده است.

13- اما نکته مهم در تحولات کنونی سوریه پیوستن چین به جبهه محور مقاومت در سوریه با تلاش‌های ایران است. سفیر جدید چین در سوریه پنجشنبه گذشته استوارنامه خود را تقدیم بشار اسد کرد و پکن قبل از این سفیر سابق چین در ایران را به عنوان نخستین فرستاده ویژه برای بحران سوریه انتخاب کرد. رئیس دفتر همکاری‌ نظامی بین‌المللی چین هم حدود ده روز قبل به دمشق رفت و در دیدار با بشار اسد و وزیر دفاع سوریه راه‌های تقویت همکاری‌های نظامی ارتش‌های دو کشور را بررسی کرد، به طوری که هم‌اکنون مستشاران نظامی چین در سوریه در کنار مستشاران ایرانی، همزمان با استفاده جنگنده‌های روسی از فضای هوایی ایران و عراق برای مبارزه با تروریست‌ها، مشغول آموزش نیروهای سوری هستند.

این امر موجب دردسر جدیدی برای ناتو و آمریکا شده. به نظر می‌رسد ائتلاف روسیه، چین، ایران و حزب‌الله در برابر آمریکا و ناتو موازنه قدرت را در منطقه به نفع محور مقاومت سنگین‌تر کند و با توجه به اینکه حلب و موصل در آستانه آزادسازی قرار گرفتند، عمر تروریست‌ها با سرعت بیشتری به پایان برسد. رئیس کمیته دفاعی دومای روسیه گفته است: «حضور نظامی چین در سوریه گام نخست به سمت ایجاد ائتلافی سیاسی- نظامی از کشورهایی است که متحد ناتو نیستند و زمان چنین ائتلافی فرا رسیده است». البته به نظر می‌رسد تلاشهای ایران و روسیه برای پیوستن هند به این ائتلاف نیز با موفقیت‌هایی همراه بوده است.

http://kayhan.ir/fa/news/84071

ش.د9502324